اقتصاد مقاومتی و اقتصاد مذاکراتی از دیدگاه قرآن
اقتصاد مقاومتی اقتصاد نظام ولایی بر اساس آموزههای وحیانی قرآنی است. در برابر این مدل از اقتصاد، راهبرد اقتصادی مد نظر گروهی، اقتصاد مذاکراتی مبتنی بر دلبستگی و وابستگی به بیرون از جامعه اسلامی و جغرافیای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن است. نویسنده در این مطلب تفاوتهای اقتصاد مذاکراتی را با اقتصاد مقاومتی بر اساس آموزههای قرآنی تبیین کرده است.
*خلیل آقاخانی
اقتصاد مقاومتی، راهبرد اقتصاد اسلامی قرآنی
خداوند به عنوان آفریدگار، مالک هستی است و به عنوان پروردگار بر آن است تا هر چیزی را به کمال بایسته و شایستهاش برساند. اینگونه است که در مقام پروردگاری بر اساس حکمت و هدفی که در مخلوق و خلق است نه هدف و غایت در خالق، عمل میکند؛ زیرا اگر خالق دارای غایت باشد به معنای نقصی در خالق خواهد بود و حرکت او به سمت غایت برای کسب آن امر کمالی است که در او فعلیت ندارد؛ چنین تصور و توهمی باطل است؛ پس باید گفت که غایت در مخلوق و خلق است و خداوند بر آن است تا در قالب پروردگاری و ربوبیت، آن غایت را برای خلق و مخلوق ایجاد کند.
در این میان انسانها و جنیان به سبب ویژگی خاص دارا بودن اراده و اختیار و حق انتخاب و آزادی عمل، قدرت دارند که دو راه متفاوت را بپیمایند که میان کفر و شکر است. (بلد، آیه 10، انسان، آیه 3) انسان یا جن اگر راه شکر را از طریق برنامه عبادتی صراط مستقیم الهی بپیماید (ذاریات، آیه 56) میتواند خدایی شود (بقره، آیه 138) که البته انسان به سبب ویژگی جعل خلافت الهی از سوی خداوند(بقره، آیه 30) قابلیت این را دارد که ربانی شود و در مقام مظهر و ربوبیت الهی قرار گیرد.(آل عمران، آیه 79)
نظامی که خداوند به عنوان هدایت(بقره، آیه 38) برای انسان تعریف کرده همان نظام اسلامی است که از آدم(ع) تا خاتم(ص) در قالب شرایع و مناهج گوناگون بیان شده است.(آل عمران، آیه 19، شوری، آیه 13) بنابراین، اسلام تنها راهی است که انسان میتواند در چارچوب آن خود را به کمال غایی خویش برساند.
در این نظام همه ابعاد زندگی مادی و معنوی، جسمی و نفسانی، دنیوی و اخروی انسان مورد اهتمام بوده و همه چیز مورد نیاز غایتیابی انسان و دستیابی به کمال تبیین شده است.(نحل، آیه 89)
درحوزه عمل اقتصادی خداوند خواهان اقتصاد مقاومتی است به طوری که اقتصاد فرد مسلمان و جامعه اسلامی بر پایه خود استوار بوده و به جز خداوند به کس یا جایی تکیه نداشته باشد البته از نظر اسلام خود اقتصاد نقش اساسی و مهمی در زندگی بشر و جامعه انسانی ایفا میکند؛ چرا که قرآن، اقتصاد را همانند ستون میانه خیمه میداند که موجب قوام جامعه و ایستادگی آن به عنوان یک هویت اجتماعی مستقل میشود. خداوند میفرماید: و لا توتوالسفهاء اموالکم التی جعل ا... لکم قیاما وارزقوهم فیها واکسوهم و قولوا لهم قولا معروفا؛ و اموال خود را - که خداوند آن را وسیله قوام زندگی شما قرار داده - به سفیهان مدهید، ولی از عواید آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنی پسندیده بگویید. (نساء، آیه 5)
اقتصادی میتواند قوامبخش و مقاوم باشد و به عنوان ستون اصلی خیمه نظام اجتماعی اسلام عمل کند که خود از توانایی و استقامت ذاتی و درونی برخوردار باشد. از همین رو، در آیات دیگر قرآن به تبیین اموری میپردازد که این استقامت را تحقق میبخشد. البته در آیه فوق یکی از مهمترین اصول اقتصاد مقاوم و مقاومتی و قوامبخش بیان شده است؛ زیرا خداوند به صراحت در آین آیه میفرماید که اموال را در اختیار سفیهان و بیخردان سبک مغز نگذارید تا آن را تباه کنند؛ چرا که اموال که قوام جامعه و خانوار به آن بسته است، ملک طلق افراد نیست تا بگویند مال ماست و هر طوری که بخواهیم عمل میکنیم بلکه مسئولیت خردمندان جامعه است که این مال را در اختیار گرفته و در حد نیاز و در چارچوب شیوه معروف و عرف پسندیده هر جامعه عمل کنند و آنان را خوراک دهند و بپوشانند و وسایل آرامش و آسایش سفیهان را با این اموال فراهم آورند. (نگاه کنید، تفسیر المیزان و تفسیر نمونه، ذیل آیه)
جامعه اسلامی باید بهگونهای به اقتصاد بها دهد که نیازی به جوامع دیگر نداشته باشد. مفسران تفسیر نمونه مینویسند: اگر شما میخواهید به افراد یتیم که هنوز رشد کافی نیافتهاند کمک کنید شاید تحت تاثیر عواطف حساب نشده، اموالی به دست آنها بسپارید و آنها را به کارهایی بگمارید که از آنها ساخته نیست، بلکه به جای این کار غیر عاقلانه بهتر این است که غذا و لباس و مسکن آنها را تامین کنید تا بالغ و رشید شوند.
در واقع این یک درس بزرگ اجتماعی است که قرآن به ما میدهد که افراد «قاصر و ناتوان» را به خاطر کمک به شخص آنها به کارهایی که قدرت انجام آن را ندارند نگمارید زیرا اگر این کار منفعت جزئی برای آنها داشته باشد ممکن است زیانهای کلی برای اجتماع به بار آورد. بلکه باید از طریق کمکهای بلاعوض و کارهای سبک و کوچک، آنها را اداره کرد.
قرآن در آیه مذکور تعبیر جالبی درباره اموال و ثروتها کرده و میگوید: «این سرمایهها را که قوام زندگانی و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمیتوانید کمر راست کنید به دست سفیهان و اسرافکاران نسپارید. التی جعل ا... لکم قیاما.
از این تعبیر به خوبی اهمیتی که اسلام برای مسائل مالی و اقتصادی قائل است روشن میشود، و به عکس آنچه در انجیل کنونی (انجیل متی باب 19 آیه 23) میخوانیم که «شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمانها نمیشود» اسلام میگوید متلی که فقیر باشد هرگز نمیتواند کمر راست کند و عجب این است که آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیدهاند و ما با این تعلیمات عالی در چه مرحلهای سیر میکنیم، در حقیقت آنها از آن خرافات فاصله گرفتهاند و به جایی رسیدهاند و ما هم از این تعلیمات عالی دور ماندیم و چنین سرگردان شدیم (ر..ک؛ تفسیر نمونه، ذیل آیه)
اقتصاد مذاکراتی، اقتصاد وابستگی
اقتصاد مذاکراتی اقتصادی است که به بیرون از مرزهای جغرافیایی اسلام و جامعه اسلامی توجه دارد و میکوشد تا با دیپلماسی و حفظ ارتباط و دوستی با بیگانگان و بلکه دشمنان قسم خورده اسلام، نیازهای اقتصادی جامعه اسلامی را تامین کند.
بر اساس آموزههای قرآنی اینگونه اقتصادها به سبب آنکه جامعه اسلامی را از حالت پیشرفت و رشد و بالندگی باز میدارد و زمینه ارتباط و حتی سلطه دشمنان بر جامعه اسلامی را فراهم میآورد، راهبرد و سیاستی غلط و نادرست شمرده میشود.
با نگاهی به ویژگیهای اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی میتوان دریافت که چرا چنین اقتصادی با روحیه جامعه اسلامی و نظام اقتصادی قرآن در تضاد و تناقض آشکار است و کسانی که به چنین اقتصادی روی آوردهاند گرفتار شرک فعلی و بلکه ارتباط نامشروع و خلاف شریعت هستند و میبایست بازخواست شوند؛ زیرا موجب تضعیف اقتصاد مقاومتی جامعه اسلامی و عامل وابستگی و سلطه بیگانگان و حتی دشمنان بر جامعه اسلامی میشوند.
برخی ویژگیهای اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی با بیگانگان
در آموزههای قرآنی همانگونه که ویژگیهای اقتصاد مقاومتی بیان میشود، انواع دیگر اقتصادها آسیبشناسی و نقد و حتی تحریم میشود به طوری که گرایش جامعه اسلامی به چنین روشها و مدلهای اقتصادی حرام و گناه شمرده میشود. از جمله شاخصههای اقتصاد ارتباطی و مذاکراتی که آسیبهای چنین اقتصادی هم میباشد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. شرک فعلی: شرکت دارای اقسامی چون شرک در عبادت، شرک در الوهیت و شرک در ربوبیت و مانند آن است. شرک فعلی ناظر به دخالت دادن استقلالی ابزارها و وسائل در زندگی است. به این معنا که مثلا گفته شود اول خدا بعدا شما. یا اینکه گفته شود این پزشک یا فلان دارو بود که ما را درمان کرد و شفا داد در حالی که میدانیم شافی تنها خداوند است و اگر مشیت و اراده الهی به شفا و درمان شخصی از راه دارو و یا عمل جراحی پزشکی تعلق نگیرد هرگز آن وسایل و ابزارها نمیتوانند موجب درمان شوند. پس آن کسی که درمانگر و شافی است خداوند است نه این وسائل و ابزارها. اعتقاد به درمان استقلالی دارو و پزشک از مصادیق شرک فعلی است. خداوند در آیات بسیاری به مسئله توحید افعالی و نفی تاثیر استقلالی غیر خداوند از جمله علتها و ابزارها و وسایل اشاره کرده است.(بقره، آیات 102 و 255؛ آل عمران، آیات 79 و 135؛ نساء آیه 78؛ مائده، آیه 76) پس اینکه چیزی ضرر و زیان (مجادله، آیه 10)، یا نفع و سودی برساند و مثلا بذر کاشته انسانی بروید و گیاه شود(واقعه، آیات 63 و 64)و یا ابری بارور شود و بارانی ببارد و از این باران گیاهی بروید(واقعه، آیات 68 و 72) یا مصیبت و منفعتی به انسانی برسد(تغابن، آیه 11؛ زمر، آیات 38 تا 43) همه و همه در صورتی است که مشیت و اراده و تقدیر الهی در آن باشد وگرنه چیزی مستقلا تاثیری در جهان نخواهد گذاشت بلکه هر چیزی زمانی تاثیرگذار مثبت یا منفی خواهد بود که از سوی خداوند در تاثیرگذاری ماذون باشد.
کسانی که اقتصاد جامعه اسلامی را به مذاکرات پیوند زدهاند و نگاهی مستقل به تاثیر آن در جامعه اسلامی دارند؛ در حقیقت گرفتار شرک فعلی هستند، زیرا گمان میکنند که اگر جامعه اسلامی از بیرون تامین نشود سقوط خواهد کرد و این مذاکرات و ارتباطات با بیگانگان است که میتواند درهای توسعه را به سوی جامعه اسلامی بگشاید و مشکلات اقتصادی را برطرف سازد. کسانی که خداوند و قدرت الهی را در زندگی نادیده میگیرند و تکیهگاه خود را مذاکرات و ارتباطات با دیگران قرار میدهند، گرفتار معیشت سخت خواهند شد و آسایش از زندگی آنان رخت خواهد بست.(طه، آیه 124؛ سباء، آیات 15 تا 17). مفسران تفسیر فرهنگ قرآن براساس آیات قرآنی بر این نکته تاکید دارند که «مشیت الهی، منشا توسعه و تنگاهای اقتصادی»است؛ و از آنجایی که «امتحان انسانها از سوی خداوند با ایجاد تنگناهای اقتصادی» انجام میگیرد، پس به طور طبیعی جامعه اسلامی و موحد میبایست به مشیت الهی توجه یابد و اگر خواهان معیشت بهتر است از خداوند مدد بخواهد نه از دشمنان خداوند. (فرهنگ قرآن، هاشمی رفسنجانی و دیگران ج 4، ذیل واژه اقتصاد)
2. نابودی اقتصاد داخلی: اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی توجه خود را به بهرهگیری از اقتصاد دیگران و وابستگی به آن منوط کرده است. دولتمردانی که چنین رویهای را در جامعه اسلامی در پیش گرفتهاند، افزون بر شرک فعلی گرفتار انواع فسادهای اعتقادی و رفتاری خواهند شد؛ زیرا این اعتقاد پایه است که دیگر اعتقادات و باورها و سپس نگرشها و رویکردها و سیاستگذاریها و برنامهریزیها را سازمان میدهد. چنین افراد ناصالح کاری میکنند که اقتصاد مقاومتی از جامعه اسلامی رخت بر ببندد و کشاورزی آسیب ببیند و یا حتی نابود شود. خداوند میفرماید این افراد چون به زندگی پرزرق و برق چشم دوختهاند و زندگی را زندگی دنیوی دانسته و تمام تلاش آنان آسایش و آرامش دنیوی است، دنبال راحتطلبی بوده و زمینه نابودی کشاورزی را فراهم میآورند و حتی نسلها را نیز نابود میکنند؛ زیرا برای کسب آرامش و آسایش بیشتر خواهان کنترل موالید و نسل بوده و فززند کمتر را به عنوان یک شعار اصلی و وظیفه و تکلیف دولتی وملی برای خود تعریف میکنند. اینگونه است که شرایط نابودی درونی جامعه اسلامی را از طریق نابودی اقتصاد بویژه کشاورزی و تولید نسل فراهم می آورند. خداوند میفرماید: و من الناس من یعجبک قوله فی الحیاهًْ الدنیا و یشهد ا... علی ما فی قلبه و هو الد الخصام و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل وا... لا یحب الفساد؛ و از مردم، کسانی هستند که گفتارشان، در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود( در ظاهر اظهار محبت شدید میکنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه میگیرند. این در حالی است که آنان سرسختترین دشمنانند. (نشانه آن، این است که) هنگامی که روی برمیگردانند در راه فساد در زمین میکوشند و زراعتها و نسل. (دام یا نژاد) را نابود میسازند و خدا فساد را دوست ندارد). (بقره، آیات 204 و 205)
3. فساد و افساد در زمین: بر اساس همین آیات، اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی با بیگانگان و دشمنان با رویکردتامین زندگی دنیا به هر قیمتی، از مصادیق اقتصاد فاسد و فاسدکننده است و از نظر درونی اقتصادی بیمار و از نظر رفتاری اقتصادی ویرانگر است؛ زیرا موجبات نابودی کشاورزی و نسلها میشود. دولتمردانی که چنین رویکردی دارند همانطوری که گفته شد نه تنها ناصالح برای حکومت بلکه افرادی فاسد هستند که حکم آن در جایش بیان شده است؛ زیرا چنین افرادی تنها به خود ضربه نمیزنند بلکه نظام اسلامی و امنیت و اقتصاد جامعه اسلامی را در معرض تهدید قرار میدهند.
4. وابستگی: اقتصاد مذاکراتی موجب وابستگی جامعه اسلامی به بیگانگان میشود. هر عاملی که جامعه را وابسته و از نظر هویتی مخدوش سازد، باید کنار گذاشته شود و طرز تفکر و رهبران چنین تفکری باید از جامعه اسلامی طرد و برکنار شوند. خداوند به مومنان و جامعه اسلامی هشدار میدهد که نباید از قطع ارتباط با بیگانگان و دشمنان و یا تحریمهای آنان بهراسند؛ زیرا بر اساس سنت الهی هر کسی به خداوند روی آورد و از شرک فعلی رهایی باید و به او توکل کرده و امورش را به خداوند تفویض نماید، از فضل خاص الهی بهرهمند خواهد شد. خداوند میفرماید: یا ایها الذین آمنوا انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا و ان خفتم عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان شاء ان الله علیم حکیم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند، و اگر در این قطع رابطه از فقر بیمناکید، پس به زودی خدا، اگر بخواهد، شما را با فضل خویش بینیاز میگرداند،که خدا دانای حکیم است.(توبه، آیه 28) مفسران تفسیر فرهنگ قرآن مینویسند: «نگرانی برخی مسلمانان صدر اسلام از اختلال نظام اقتصادی خود پس از قطع رابطه با مشرکان» از نظر قرآن بیمورد است؛ بلکه «قطع وابستگی اقتصادی به بیگانگان، مورد تشویق خداوند» است و باید این رویه در پیش گرفته شود. حل مشکلات اقتصادی جامعه اسلامی بر اساس آیات قرآن از جمله آیه 28 سوره توبه در گرو مذاکرات و ارتباطات با بیگانگان و خواهش و تمنا برای رفع تحریمها نیست، بلکه راهکار اساسی، توکل به خداوندی است که وعده نصرت از فضل خویش داده است: «وعده خداوند به جبران تنگناها و مشکلات اقتصادی مسلمانان در صورت قطع رابطه با مشرکان» (فرهنگ قرآن، ج 4، ذیل واژه اقتصاد).
5. سلطه پذیری: بر اساس آموزههای قرآنی، وابستگی اقتصادی، سلطه بیگانگان را به دنبال خواهد داشت. براساس دیدگاه تفسیر فرهنگ قرآن، با اشاره به آیه 28 سوره توبه «نیازمندیهای اقتصادی، عامل وابستگی به بیگانگان» است. پس لازم است که بر اساس این رهنمود قرآنی به جای تکیه بر اقتصاد مذاکراتی بر اقتصاد مقاومتی پای فشرد و کمتر به بیرون مرزها و حل و فصل اقتصاد و مشکلات آن از طریق مذاکرات چشم دوخت.
6. فقدان اصل بازدارندگی: نظام اسلامی میبایست اصل بازدارندگی را به عنوان یک اصل راهبردی در همه امور در نظر بگیرد و خود را قوی و دارای استقامت و اقتدار قرار دهد که دشمن به علت ترس از واکنش سنگین و سخت جامعه اسلامی امکان هیچ گونه تهدید نظامی و سیاسی و امنیتی و اقتصادی را نداشته باشد. خداوند بر اصل بازدارندگی در قالب عبارت «ارهاب= ترساندن» تاکید دارد. جامعه اسلامی میبایست چنان خود را آماده کند که از هر جهت از نظر امکانات و نفرات در سطحی قرار گیرد که دشمن ترس داشته باشد و هیچ گونه اقدامی نکند. خداوند میفرماید: واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شیء فی سبیلالله یوف الیکم و انتم لا تظلمون؛ و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید، تا با این تدارکات، دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان دیگری را جز ایشان - که شما نمیشناسیدشان و خدا آنان را میشناسد - بترسانید. و هر چیزی در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده میشود و بر شما ستم نخواهد رفت.(انفال، آیه 60)
این در حالی است که اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی با بیگانگان و حتی دشمنان موجب میشود تا نه تنها اقتصاد از قوام و مقاومتی برخوردار نباشد که موجب ترس دشمنان شود، بلکه به سبب اینکه کشاورزی و نسل جامعه اسلامی را نابود میکند و یا شرایط نابودی و وابستگی آن را فراهم میآورد، فاقد قدرت بازدارندگی باشد. در حقیقت اقتصاد مذاکراتی برخلاف اصل اساسی نظام اسلامی یعنی اصل بازدارندگی عمل میکند و ترس را به جای دشمن در دل جامعه اسلامی میافکند و واکنش منفی را موجب میشود به طوری که سرمایهگذاران و نخبگان جامعه اسلامی به جای کار و تلاش به انتظار مذاکرات و نتایج آن مینشینند و دست از عمل میشویند.
7. ارتباطات ممنوع: اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی موجب میشود تا شرایط برای جاسوسی و ارتباطات ممنوع باز شود و جامعه اسلامی فاقد امنیت شود. این در حالی است که خداوند به صراحت از هرگونه دوستی و ارتباطی که نوعی ولایت برای بیگانگان و بهویژه دشمنان جامعه اسلامی فراهم آورد منع کرده است.(نساء، آیه 144؛ ممتحنه، آیه 1) خداوند به جامعه اسلامی هشدار میدهد که نباید یهودیان و مسیحیان را اولیاء و دوست و سرپرست خود بگیرد(مائده، آیه 51)، در حالی که اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی تا ولایتیابی دشمنان بر جامعه اسلامی پیش میرود و اجازه میدهد تا آنان سرزده و هر موقع به هر جایی سرک کشیده و به بهانه بازرسی و حقوق بشر و مانند آن، جامعه اسلامی را بکاوند و از اسرار و مسائل آن آگاه شوند و برای خودشان جاسوس بگیرند و به تجسس از جامعه اسلامی و امکانات آن بپردازند.
8. ما میخواهیم به جای ما میتوانیم: اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی به جای اصل «ما میتوانیم» به اصل «ما میخواهیم» به هر قیمتی روی میآورد. جامعه اسلامی میبایست بر اصل کار و تلاش و اقتصاد مقاومتی اهتمام داشته باشد و از منابع انسانی و مالی خود برای پیشرفت و رشد و شکوفایی اقتصادی سود برد که ستون خیمه اسلام است. در حالی که اقتصاد مذاکراتی این اصل اساسی را نادیده میگیرد و جامعه را چشم انتظار کالا و خدمات خارجی کرده و به تنبلی سپس تساهل و مانند آن سوق میدهد. البته برخی گمان میکنند که رشد اقتصادی شخص یا جامعه دلیلی بر حقانیت آنان است. از همین رو رویه و مدل اقتصاد اسلامی را ناکارآمد و نادرست جلوه میدهند.
9. ابراز ضعف اقتصادی جامعه: اقتصاد مذاکراتی به نوعی بر اصل تحریمگرایی تاکید میکند و خواسته و ناخواسته به دشمن ابلاغ میکند که تحریم میتواند سلطه او را تضمین و اهدافش را برآورده سازد؛ زیرا اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی بر این نکته تکیه میکند که جامعه اسلامی فاقد اقتصاد مقاوم و ناتوان در برآوردن نیازهای ابتدایی جامعه اسلامی است. پس دشمن میتواند با استفاده از این حربه بر جامعه اسلامی سلطه یابد. در حقیقت پیام اقتصاد مذاکراتی، ضعف و ناتوانی اقتصادی جامعه اسلامی است. این رویه منافقان در تاریخ بوده است و کسانی که مسئولیت مدیریت جامعه اسلامی را به عهده گرفتهاند میبایست از این رویه خواسته و ناخواسته پیامرسانی به دشمن دست بردارند. تفسیر فرهنگ قرآن بر اساس آیه 7 سوره منافقون بر این اعتقاد است که منافقان، دشمنان داخلی جامعه اسلامی هستند که به دشمن این پیام را میدهند که با تحریم میتوانند جامعه اسلامی را به زیر سلطه خویش بکشانند. تحریم اقتصادی، حربهای برای مبارزه با مخالفان بوده است که از سوی منافقان اجرا میشد تا حکومت نبوی(ص) را ساقط کنند.(فرهنگ قرآن، همان)
در حقیقت منافقان به دشمنان بیرونی چون مشرکان مکه پیام میدادند که با حربه تحریم میتوانند جامعه اسلامی مدینه را از پای درآورند. آنان به نام مسلمان و جامعه اسلامی در جامعه مدینه حضور داشتند و حتی رهبری بخشی از جامعه را نیز به عهده داشتند، ولی در واقع در خدمت مشرکان و دشمنان جامعه اسلامی بودند.
آنچه بیان شد بخشی از تفاوتهای اقتصاد مقاومتی با اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی است.