سیاههای «طلسم صبحگل» در سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
تئاتری سیاه از اوضاع اجتماعی 10 ساله اخیر
در سی و دومین دوره جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، که با حضور آثاری از کشورهای خارجی برگزار شد ، شاهد حضور نمایش «طلسم صبحگل» به نویسندگی و کارگردانی...
حسام آبنوس
در سی و دومین دوره جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، که با حضور آثاری از کشورهای خارجی برگزار شد ، شاهد حضور نمایش «طلسم صبحگل» به نویسندگی و کارگردانی قطبالدین صادقی در بخش مهمان این جشنواره بودیم که در روزهای هفت و هشت بهمن در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه رفت. تئاتری که به گفته کارگردان آن به دعوت دبیر این جشنواره به روی صحنه رفته است.
«طلسم صبحگل» که نمایشی بر پایه موسیقی و بر اساس یکی از ویژگیهای چهارگانه نمایش روحوضی که توجه به مسائل روزمره با محوریت سیاه و حاجی است نوشته شده و در واقع یک روحوضی مدرن به حساب میآید. این اثر نمایشی قرار است به مسائل روز جامعه توجه داشته باشد، اما این توجه با چه انگیزه و هدفی صورت گرفته است؟ نکتهای که در اجرای این اثر دیده شد، بیانی عریان و فاقد هرگونه خلاقیت هنری در عنوان نمودن مسائل روز جامعه است. بیپردهگویی وجه بارز و غالب این نمایش به اصطلاح روحوضی است. چیزی که از شخصیتهای سیاه در ذهن مانده آن چیزی نیست که در «طلسم صبحگل» دیده میشود. سیاهها اگر جذابیتی در میان عموم داشته به واسطه در پرده طنز سخن گفتن ایشان بوده است. کارگردان این اثر در شخصیت سایر افراد «طلسم صبحگل» نیز این وجه از دریده سخن گفتن و بازی کردن را به کار برده و تکرار کرده است.
پرداختن به مسائل اجتماعی 10 سال اخیر ایران بهانه دیگری است که صادقی بتواند متلکهای سیاسی و اجتماعی خود را به مخاطب منتقل کند. این کار هرچند که وجه انتقادی دارد، اما این انتقادها در قالب شوخی و گاهی به صورت کاملا تمسخرآمیز مطرح میشود و همین موضوع زمینه متلکپرانی به برخی موضوعات مهم از قبیل فتنه سال 88، انرژی هستهای و... را نیز باز میکند و سبب میشود تا نمایش به یک کار سیاسی تبدیل شود تا یک اثر هنری که در حال نقد موضوعات روز جامعه است.تئاتر «طلسم صبحگل» در طراحی صحنه از علائم و نشانههایی بهره برده که بیشتر در میان دعانویسان و جادوگران مرسوم است. استفاده از تصویر در طراحی صحنه موضوعی است که در این نمایش از آن سود برده شده است. این نمادها و تصاویر که به آنها اشاره شد بیارتباط با متن نمایش نبوده و ناخودآگاه ذهن بیننده را به سوی موضوعات مرتبط با جادو و جمبل جلب میکند.
«طلسم جنگل» داستان علاقمندی پسر یکی از تجار بنام و واردکننده محصولات گوناگون از چین (حاج داود) به دختر (صبحگل) یکی از بازاریهای سنتی (حاج غفار) است که در ادامه مشخص میشود این پسر به طمع ثروت پدر عاشق وی شده است و... در این نمایش در مقاطع مختلف و به بهانههای مختلف کلماتی بعضا به دور از شأن هنرمند و مخاطب وی از زبان بازیگران خارج میشود که میتوان پرسید آیا به بهانه نقد اجتماعی در قالب طنز میتوان هر کلامی را به زبان جاری کرد و آیا این رفتار نوعی توهین به مخاطب به شمار نمیرود؟ یا برای نمونه و با توجه به تاکید رهبر فرزانه انقلاب مبنی بر حرمت استهزا و تمسخر قومیتهای ایران اسلامی باز شاهد جوک گفتنهایی از نوع قومیتی هستیم که در یک اجرای عمومی و آن هم در یک جشنواره بینالمللی نوعی توهین محسوب میشود.این گونه نمایشی، که معمولا به صورت موزیکال بوده و با موسیقی همراه است بهانهای برای رقاصی بازیگران شده بود که این رفتار را نیز میتوان نوعی دهنکجی به شعائر اسلامی تلقی کرد و باز هم با زدن برچسب هنر و اثر هنری، مهر بر دهان هرکسی کوفت و گفت که شما به روح هنر توجه کنید و از پوسته و ظواهر فاصله بگیرید. این در حالی است که باز هم در مقاطع بسیاری شاهد بودیم که بازیگران اعم از زن و مرد همراه با موسیقی اقدام به رقص و حرکات موزون میکردند.یکی دیگر از رفتارهای خلاف اخلاق عمومی و مغایر با فرهنگ اسلامی در این نمایش، استفاده از کلمات و بازیهای غیراخلاقی بود. این نکتهای است که شاید در نگاه مخاطب موجب خنده و شادی شود ولی باید این سوال از هنرمند و خالق اثر پرسیده شود که آیا خنده و خنداندن به هر شرطی جایز است و آیا این نوع رفتار نشأت گرفته از نظریه هدف وسیله را توجیه میکند نیست؟
جشنواره تئاتر فجر و به طور کلی جشنوارههایی که به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی همه ساله با هزینههای بسیار که از بیتالمال مسلمین تامین میشود، برگزار میگردد بایستی ویترینی برای هنر انقلاب باشد و هر چقدر بر عمر این جشنوارهها افزوده میشود بایستی نمادی بر تکامل هنر انقلابی باشد. اما جای تامل و پرسش باز است که آیا تولید آثاری از این جنس و دعوت از آنها برای اجرا در جشنواره تئاتری که در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برپا میشود چه سنخیتی با هنر مد نظر انقلاب دارد؟ شاید اینگونه به ذهن متبادر شود که اگر نقد نباشد انقلاب پیشرفت نخواهد کرد. نگارنده نیز بر این موضوع صحه گذاشته و آن را تایید میکند، اما با ارائه یک اثر سالم و به دور از بداخلاقیهای هنری نمیتوان وارد فضای نقد شد؟کارگردان، این نمایش هنری را، که باید محمل رشد و حرکت جامعه باشد را به محلی برای عقدهگشاییهای سیاسی تبدیل کرده است. او در این اثر به نقد 10 سال گذشته پرداخته و سعی کرده است تا با استفاده از الفاظی از قبیل شوخینامه، طنزنامه و ... بار سیاسی آن را بر گرده کلماتی چون طنز، نقد و... سوار کند.