تقصیر طوفان بود!(نگاه)
بسیاری از تحلیلگران موضوع هستهای، مذاکرات جاری در لوزان سوئیس را تعیینکننده و سرنوشتساز توصیف کردهاند. مذاکرات پشت درهای بسته انجام میشود و نوعی سکوت رادیویی برقرار است!
محمد صرفی
دو طرف هنوز سرگرم مذاکره درباره میزان تولید ذخایر اورانیوم غنی شده در سطح پایین، رآکتور آب سنگین اراک، تاسیسات فردو و تعدادی مسائل دیگر هستند. نحوه برداشتن تحریمها در صورت دستیابی به توافق نیز از دیگر موارد اساسی اختلاف میان دو طرف است.
جمهوری اسلامی بر روندی یک مرحلهای برای لغو تحریمها پافشاری میکند و طرف مقابل خواهان برداشتن تدریجی تحریمها -با شرط پایبندی ایران به تعهدات خود و تایید آژانس- است که سالهای متمادی به طول میانجامد.
فارغ از مسائل مهم فنی و اختلافآمیز، موضوع تحریمها خود به مانعی بزرگ در این مسیر تبدیل شدهاند. در پایگاه اینترنتی وزارت خزانهداری آمریکا فهرستی از 26 حکم اجرایی مربوط به تحریمهای ایران قرار داده شده است که اولین آنها به دوره جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد!
این در حالی است که 10 مصوبه، چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و دهها آییننامه و اصلاحات اتحادیه اروپا برای اجرای تحریمهای سازمان ملل هم وجود دارد. حجم و پیچیدگی شبکه تحریمها علیه جمهوری اسلامی طی بیش از سه دهه گذشته نشان میدهد که این اهرم فشار چه جایگاهی در استراتژی طرف مقابل دارد و امید به لغو آنها از سوی آمریکا در فرایند مذاکرات و توافق احتمالی، از چه میزان واقعبینی برخوردار است.
با این تفاصیل طرح این پرسش- با هدف درکی درست و واقعبینانه از آینده- ضروری به نظر میرسد؛ اگر مذاکرات به نتیجه نرسد چه خواهد شد؟
1- پاسخ صحیح و منطقی به پرسش فوق تا حد بسیاری بستگی به این دارد که؛ مذاکرات چرا شکست بخورد و چه کسی مسئول این شکست معرفی شود؟
هوشمندی جمهوری اسلامی در روند کلی مذاکرات که ناشی از استراتژی کلان نظام در این پرونده است، موجب شده دست حریف در این زمینه بسته باشد. البته از برخی حماقتهای تاکتیکی حریف در این زمینه نیز نباید غافل شد. آخرین مورد از این حماقتها نامه 47 سناتور آمریکایی بود. نگارش این نامه به درجهای از فضاحت رسید که برخی از امضاکنندگان آن اظهار پشیمانی کردند و سناتور جان مک کین که به دلیل مواضع ضدایرانیاش مشهور است در توجیه این امضا تقصیر را به گردن آب و هوا انداخته و گفته است وقتی که نامه به او داده شد طوفان بود و او با عجله در حال خروج از شهر بود و نسخه نهایی را مطالعه نکرده بود!
کارشناس شبکه آمریکایی سی.بی.اس در میزگرد چند روز گذشته خود درباره عواقب این نامه میگوید: اقدام تام کاتن -سناتور تنظیمکننده نامه- باعث شد که اگر ایرانیها اکنون بخواهند از توافقنامه عقبنشینی کنند بهانه در اختیار داشته باشند و در واکنش به اقدام احتمالی آنها، دنیا هم خواهد گفت که تقصیر بر گردن سنای آمریکا است.
جان هایلمن سردبیر بلومبرگ، در این میزگرد تلاش کاتن برای معروف شدن را انگیزه نگارش این نامه جنجالی معرفی میکند.
2- آمریکاییها مدعی هستند که درصورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، تحریم و فشار علیه جمهوری اسلامی را افزایش خواهند داد. نگاهی به واقعیتهای صحنه نشان میدهد برخلاف ادعای واشنگتن، عدم دستیابی به توافق نه تنها منجر به افزایش تحریمها علیه جمهوری اسلامی نشده، بلکه حیات تحریمهای فعلی را نیز بطور جدی تهدید میکند. چیزی که سی.ان.ان از آن به عنوان «غرق شدن قایق تحریمها» یاد کرده است. تحریمها علیه جمهوری اسلامی هیچگونه منطق اقتصادی نداشته و ایران تنها طرف ضررکننده آن نبوده است. با شکست مذاکرات به دلیل کارشکنیهای آمریکا، روسیه، چین و برخی کشورهای اروپایی که تا حدی از چنبره استیلای سیاسی واشنگتن در امان هستند، چرا باید به اعمال این تحریمها ادامه دهند؟ ما و آمریکاییها، هر دو به روشنی میدانیم که محل اصلی نزاع چند سانتریفیوژ و خروجی آن نیست و این یک درگیری کلان و ایدئولوژیک است که البته هزینههای خاص خود را نیز دارد. طرفهایی که سودی در این درگیری ندارند، بطور منطقی دلیلی ندارد برای آن هزینهای هم بپردازند. این مسئله از چنان شفافیتی برخوردار است که مقامات آمریکایی خود اذعان دارند حفظ قایق تحریمها تا اینجای کار نیز چیزی شبیه معجزه است و البته معجزه هم دوبار رخ نمیدهد!
3- شکست مذاکرات تنها به فروپاشی تحریمها منجر نمیشود و خداحافظی با مجموعهای به نام 1+5 یکی از گزینههای بسیار محتمل در این قضیه است. از فروپاشی کامل این جمع تا تشکیل ترکیبهای مختلف احتمالی مانند 1-2-3 (آمریکا+انگلیس+ فرانسه، روسیه+چین، آلمان) در این زمینه قابل پیشبینی است. تحولات بینالمللی و سقوط و ظهور قدرتهای جهانی، ترکیب ائتلاف بعدی را در مذاکرات احتمالی بعدی روشنتر خواهد کرد.
4- اعلام شکست مذاکرات به معنای پایان توافق ژنو خواهد بود. با توجه به ماهیت و نتایج توافق ژنو، چنین موضوعی چنان برای آمریکاییها دردناک است که بعید به نظر میرسد حتی دوست داشته باشند به آن فکر کنند! پس بهترین گزینه برای آمریکاییها در صورت بنبست مذاکرات، ادامه و تمدید آن است. یعنی همان چیزی که تا کنون نیز دو بار اتفاق افتاده و تکرار آن کاملاً محتمل است. چرا که واشنگتن به خوبی میداند جز مذاکره راه دیگری ندارد. حتی نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم - به عنوان لیدر ظاهری جریان ضدتوافق- در سخنرانی مضحک خود در کنگره آمریکا صراحتاً به این موضوع اشاره کرده و میگوید؛ «جایگزین توافق بد جنگ نیست، بلکه توافق بهتر است!» یعنی همان راهکار ادامه مذاکره.
اصولا برای واشنگتن که نمیخواهد پرونده هستهای ایران بسته شود و از این پرونده جعلی به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود بهره میبرد، کش دادن مذاکرات بهترین گزینه است. دامهای تاکتیکی مانند «توافق دومرحلهای» و اخیرا نیز طرح موضوع «تفاهم سیاسی» در راستای همین استراتژی کلان است. این تاکتیکها باعث میشوند مذاکرات در مسیری بیانتها ادامه یابد بدون آنکه مقصدی در پیش باشد.
آمریکاییها فهمیدهاند قادر به عقب راندن ایران از خطوط قرمز قانونی و عقلانی خود در مذاکرات نیستند و نمیتوانند آنچه میخواهند را به جمهوری اسلامی بقبولانند. در چنین حالتی بهترین گزینه برای کاخ سفید، به شکست کشاندن مذاکرات و تمدید چند باره توافق ژنو است. اوباما گفته است از نامه 47 سناتور شرمسار است اما او و تیمش برای آنکه بار شکست از گردن آنها ساقط شده، باید ممنون حماقت آن 47 سناتور و البته هوای طوفانی باشند!