kayhan.ir

کد خبر: ۴۰۶۷۸
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۵
گفتاری پیرامون ضرورت درایت وتیزهوشی در نحوه تجلیل از بانوی دو عالم(س)

هارون و سامری


محمد عینی‌زاده موحد
فاطمه سلام‌الله‌علیها از جهاتی به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شباهت دارد. یکی از این شباهت‌ها در حجت بودن است. بر اساس آیه «كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً» (بقرة: 143) و روایات ذیل آن، ائمه علیهم‌السلام‌ حجت خدا بر مردم هستند و رسول خدا حجت بر امامان. همچنین فاطمه (س)حجت خدا بر ائمه است. چنانچه در تفسیر اطیب البیان از امام عسکری (ع) نقل شده است: «نحن حجج اللّه على خلقه، و جدّتنا فاطمة حجة اللّه علينا» (ج 13 ، ص 235). ما حجت‌های خدا بر خلقیم و جده ما فاطمة حجت خدا بر ما است.
یکی از وجوه حجیت دختر پیامبر(ص)در این است که این بانو، تا ابد نشانه و پرچم راه حق و مذهب صحیح است. از مرحوم علامه امینی نقل شده است که در یکی از گفتگوهایش با یکی از علمای جهان اسلام از او پرسید وقتی دختر رسول خدا از دنیا رفت بیعت کدام امام را بر گردن داشت؟ آن عالم از پاسخ در ماند. زیرا بنا به روایات متواتر و مستفیض از شیعه و سنی اگر کسی از دنیا برود بی آنکه بیعت امام زمانش بر گردنش باشد، کافر و بی ایمان از دنیا رفته(1)و در نتیجه در بهشت جایی نخواهد داشت. از سویی باز بر مبنای روایات متواتر، رسول خدا فرموده است که فاطمه سرور زنان اهل بهشت است.(2) پس در اینکه آن حضرت بهشتی است تردیدی نیست. در نتیجه قطعا بیعت امام زمانش را بر گردن داشته. اما روشن است که این امام، امامی نبود که آن روز ظاهرا امامت امت را بر عهده داشت و بی‌شک امامی که فاطمه در بیعت او بود امام حق و حجت خدا بوده است و این امام کسی نبود جز مولای متقیان امیر مومنان علی (ع).
فاطمه(س) الگوی حضرت ولی عصر(عج)
 از دیگر نکاتی که در وجود این بانوی بزرگوار بسیار قابل تامل است آنکه حضرت ولی عصر(ع)که خود حجت و الگوی مومنان است، دختر رسول الله (ص)را اسوه خود دانسته و فرموده است : وَ فِي‏ ابْنَةِ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. (الغيبة ، طوسي/ كتاب الغيبة للحجة، النص، ص: 286) یکی از تجلیات این الگو بودن در حوادث بعد از رحلت رسول خدا(ص) نمایان شد. در فضای سنگینی که بزرگان و نخبگانی که در میدان‌های جنگ، شجاعت و از خودگذشتگی خود را به اثبات رسانده بودند، در ماندند و از بیان حق ناتوان شدند و مصداق این آیه شدند که :«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ(بقره۹۵۱)» (كسانى كه دلايل روشن و هدايتى را كه نازل كرده ايم، پس از آنكه آن را در كتاب براى مردم بيان نموديم، كتمان می‌كنند، خدا آنها را لعنت مى‌كند و همه لعن كنندگان نيز، آنها را لعن مى‌كنند.)  و نیز این آیه : وَ ما مُحَمَّدٌ إِلّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللهُ الشّاكِرينَ (آل عمران - 144) ؛ (محمّد فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد يا كشته شود، شما به گذشته (و دوران جاهليت) بر مى‌گرديد؟! و هر كس به گذشته بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمى‌رساند و خداوند بزودى شاكران (و ثابت قدمان) را پاداش خواهد داد.)
ضرورت تجلیل از حجت مسلمانی مومنان
 در فضایی که معرکه‌داران و معرکه‌گیران به بهانه حفظ نهضت اسلام و راه رسول خدا، دایه‌های دلسوزتر از مادر شده بودند و با ریاکاری از جهالت و غفلت مردم بهره می‌بردند و جرات مردان و زهره شیران را دریده و به باد داده بودند، تنها دختر رسول خدا بود که مردانه در این میدان گام نهاد و علم دفاع از حقیقت را برای آیندگان برافراشت که در آن زمان غیرتی برای حمایت از دختر رسول خدا پیدا نمی‌شد.
از این رو این سند حقانیت و حجت مسلمانی مومنان باید به همه مسلمانان و بلکه به همه جهانیان معرفی شده و در ایام شهادت مظلومانه‌اش به باشکوه‌ترین شکلی از او تجلیل شود که این تجلیل نه تنها سپاس از جانفشانی او است که نشانه زنده بودن غیرت و بصیرت هر انسان آزاده‌ای و بلکه خود احیاگر حقیقت بلند ولایت و توجه دادن به پرچم شرافت و انسانیت است و هرچه در این راه تلاش شود کم است.
اما آنچه امروز در فریاد رسای اسوه امام عصر و حجت حجت‌ها ؛ فاطمه زهرا(س)،باید شنیده شود، هشدار نیفتادن در دام شیطان و راه مفسدان است. چه بسا همین مودت و اظهار محبت به ساحت این بانوی بزرگ، با بی‌درایتی، موجب غلطیدن در دام سامری گردد.
 هنگامی که موسای کلیم برادرش هارون نبی را به جانشینی خود می‌گماشت به او گفت: «‌ وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَأَصْلِحْ وَ لاتَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ (اعراف - 142) «در ميان قومم جانشين من باش و (امور آنها را) اصلاح كن و از روش مفسدان، پيروى منما.». این سفارش به عدم پیروی از راه مفسدان به هیچ وجه در خور پیامبری چون هارون نبود. اما مراد موسی هم این نبود که ممکن است برادرش فریب سامری را خورده و به گوساله پرستی روی آرد! بلکه توجه به این نکته باریک بود که ممکن است سامری با اقدامات خود تو را به راهی بکشاند که ظاهرش مبارزه با شرک باشد، اما در باطن به ایجاد تفرقه در امت منتهی شود و باید از این دام نامرئی برحذر بود. از این رو وقتی از «طور» بازگشت و فتنه سامری را عیان دید از برادر بازخواست کرد که آیا به توصیه‌ام توجه نکردی و دام شیطان را ندیدی؟ و برادر در پاسخ گفت : «قالَ يَا بْنَ أُمَّ لاتَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لابِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (طه - 94) «اى فرزند مادرم! (اى برادر!) ريش و سر مرا مگير! زيرا من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى و سفارش مرا مراعات نكردى.».
  آری اگر هارون بدون درایت در مبارزه با مکر سامری گام برمی‌داشت، قطعا در دام او گرفتار می‌آمد. و اینک این هارون زمان است که این کید را دریافته و اهل ایمان و بویژه هیئتی‌ها و متدینین غیور را از افتادن در این دام هشدار می‌دهد. بگذار تا اهل بصیرت به نکته این هشدار پی برند.
(۱) - صحیح مسلم ، دار الفكر - بيروت – لبنان ، ج 6 ص 22 : من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة ؛ مسند احمد حنبل ، ج3 ص 446 ، و ج 4 ص 96 : من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة ؛
(۲)- صحیح بخاری ،  1401 هـ ق - 1981 م ، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع ، ج 4 ص 209 و ص 219: فاطمة سیدة نساء اهل الجنة ؛ مسند احمد حنبل ، ج3 ص 80 ، و ج 5 ص 391 ؛