به مناسبت بزرگداشت پروین اعتصامی
پروین اعتصامی اختر چرخ و ادب ایران
ناهید زندیپژوه
پروین اعتصامی در اسفند 1285 در تبریز دیده به جهان گشود. پدرش از اندیشمندان و آزادی خواهان صدر مشروطیت و سردبیر مجله ادبی بهار بود. ازدواج پروین با مردی که فرسنگها با دنیای درونی او فاصله داشت، آثار مخربی در روحیه وی پدید آورد که بازتاب آن در برخی از اشعارش نمایان است.
ای گل تو زجمعیت گلزار چه دیدی؟
جز سرزنش و بدسری از خارچه دیدی؟
درگذشت پدر، شکستی عاطفی برای پروین بود و او را بیش از پیش آزرده و افسرده ساخت. او برخلاف دیگر شاعران از خود سخن نمیگوید، لکن خطوط اصلی چهره ادبی، ذوقی و فکری او از لابهلای اشعارش به خوبی نمایان است.
شعر پروین از اوان انتشار در جامعه ایران نفوذ کرد و به زودی اشعارش بر سر زبانها افتاد. این موضوع سادهای نیست. پس چگونه بود اشعارش با شعرهای بهار و دهخدا، همدوش پیش رفت و خوانندگان فراوان یافت؟ دلیلش این است که اشعارش به ویژه مقطعات- بسیار ساده و شیوا و روان است و از محیطی بومی و وضعی آشنا سخن میگوید.
اعتصامی از ویژگی شخصیتی سالمی برخوردار بود، اهداف واقعی را دنبال میکرد و فراسوتر از دنیای درون خود را میدید با داشتن تمایلات اجتماعی قومی، شخصی مستقل بود که بر زندگی خویش تسلطی آگاهانه داشت و نیاز به خلوت و تنهایی را بر مصاحبت با دیگران ترجیح میداد.
ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جای داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن
عدم وابستگی به عوامل خارجی سبب ثبات روانی او در برابر ناکامیها و ضربههای مختلف بود. پروین از نور حق سیراب بود و با این تعلق و وابستگی دیگر تنها بود و با جهان و انسانهایش همبستگی عمیق داشت. پروین گاه جبرگرا بود و گاه با تضادی چشمگیر انسان را آزاد و مختار میدانست.
ترا بار دیگر تقدیر باید کشید
کسی را رهایی از این بار نیست
دیوانگی است قصه تقدیر و بخت نیست
از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
پروین از نخستین زنان ایرانی است که در راستای خردگرایی گامی بلند برداشت و خود را از اسارت حصارهای ذهنی تقلیدی و تلقینی رها ساخت.
پروین از مهر مادری محروم بود و خود هرگز به مقام بزرگ مادری نایل نشد ولی عواطف و احساسات مادر بودن در بین اشعارش کاملا مشهود است.
حدیث مهر کجا خواند طفل بیمادر
نظام و امن کجا یافت ملک بیسلطان
پروین بخشندهترین و بزرگترین عواطف بشریت- یعنی عاطفه مادر و عشق او را- ترسیم کرده و افکارش را با نغمههای قرآنی درآمیخته. تا آنجا که خداوند متعال در سوره مبارکه قصص، آیه 7 میفرماید:
«و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه...»
پروین بر بیداری و هوشیاری زنان، به ویژه مادران تاکید میکند و بر ایشان روشن میسازد که آینده جامعه در دستهای آنان است.
همیشه دختر امروز مادر فرداست
زما درست میسر بزرگی پسران
(دیوان پروین: فرشته انس)
شعر اعتصامی تجلی نور خورشید اسلام در افقهای ایران اسلامی است و اوست که چشمان مردم را به روی تفکرات اسلامی در مورد شان و منزلت مادر گشود و از این راه همه افکار نادرست درباره زن را از صفحه اذهان پاک کرد و گفت: «بر مادر است که منشا و منبع تربیت نسل جوان باشد، چرا که آنان وارث جامعه در آیندهاند.»
بسیاری بر این باورند که پروین، توجهی به عشق نداشته است و اثری از این عنصر در دیوان او نمیتوان یافت لیکن اگر به اشعار وی نیک نگریسته شود، خواهیم دید که عشق در دیوان او ماندگارترین و برجستهترین عنصر است. بیت ذیل، شاهدی بر این ادعاست:
زعشق و وصل و هجر و عهد و پیوند
تو حرفی خواندی و من دفتری چند
عمر بسیار کوتاه و زندگی زناشویی ناموفق پروین، بیانگر این حقیقت است که در زندگی او معشوقی که سزاوار عشق راستین او باشد چهره ننموده است. اما عشق پروین، پایه و اساس هستی است، در بردارنده جهان بینی و بیانگر اعتقادات اوست، عشقی که رنگ مذهب به خود گرفته و در مسلک عشق و عاشقی، کمتر به خطا رفته است.
اعتصامی با اینکه زنی دردمند و گوشهنشین بوده مطالعات و مشاهدههای دقیق داشت. نوآوری او در عالم معانی است و او همچون شاعری رئالیست، متوجه عیبها و نابرابریهای اجتماعی است و با ستم و دروغ میستیزد و حاکمان و سرمایهداران را مسئول بدبختیهای مردمان فرودست میداند. پیداست که او برحسب صنایع شاعری شعر نمیگوید بلکه از دل خود الهام میگیرد بعد عاطفی شعرش در این اشعار نیرومند است. به ویژه در اشعار «مناظره»ای او که گاه حالت نمایشی به خود میگیرد و شاعر بین اشیا یا موجودات زنده، گفتگوهای زنده و جاندار تنظیم میکند و به نوعی فضاسازی دست میزند. پس اگر شعرش ادامه شعر کلاسیک باشد- که هست- بیشتر نظر به وقایع و زندگانی عصر او دارد و از این رو او را میتوان شاعری نئوکلاسیک و پلی میان قدیم و جدید دانست.
پروین در سطحی گسترده به اصلاح اجتماع میاندیشد و ناگزیر فساد و تباهی را گاه به زبان کنایه و گاه با ایهامی ظریف میسراید و در قالب گفت و شنود، از زشتکاریهای سیاسی و اجتماعی پرده بر میدارد. (قطعه دزد و قاضی)
اعتصامی شاعری واقعگرا، ستمستیز و طرفدار بینوایان و دردمندان است. به گفته برتلس کارشناس ادبیات ملل، برای نخستین بار شاعرهای در عرصه شعر پارسی به ظهور رسیده است که با جرات عیبهای اجتماعی را بیان میکند وخود را در مقام شاعری رئالیست به نمایش میگذارد. ملک الشعراء بهار باور دارد که در خلال این نغمههای شورانگیز که پرده و نیم پرده قدیم را به یاد میآورد. آهنگهای تازهای به گوش میرسد که دل شکسته و خاطر افسرده را پس از بیانات حکیمانه به سوی سعی و عمل، امید حیات، اغتنام وقت و نیکبختی راهنمایی میکند. اگر داوری بهار را خوب بشکافیم، در مییابیم که پروین دوگونه شعر دارد: شهر کهنه و نو، و به این ترتیب اشعار او آمیزهای است از نو. و کهن و شاعر به راه اعتدال میرود. در واقع او در قصاید و غزلهای خود چیز تازهای نگفته و باز به گفته بهار، اشعار پروین ترکیبی است از دو سبک و شیوه شاعران خراسان به ویژه ناصرخسرو و شیوه شاعران عراق و فارس به ویژه سعدی و از نظر معانی نیز، بیانگر افکار و خیالات حکیمان و عارفان است و این جمله با سبک مستقلی که خاص عصر امروزی است، ترکیب یافته و شیوهای بدیع به وجود آورده است. اما به زعم داوری بهار، این شیوه، بدیع یعنی تازه نیست و بدون تردید پروین از لحاظ سبک، دنباله رو شاعران کهن فارسی است. از قصاید او که بگذریم (که بیشتر به اسلوب شعر ناصر خسرو است) و به قطعههای او برسیم، بیشتر قطعات او از لحاظ معانی، از قدیم الهام گرفته و از لحاظ لفظ و سبک همچون قطعههای عطار و ناصرخسرو، سنایی و سعدی و دیگران است به عنوان مثال:
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
مولوی گفته بود:
محتسب در نیمه شب جایی رسید
در بن دیوار مستی خفته دید
هیچ یک از قشرهای اجتماع از شاه و وزیر، قاضی و وکیل، حاکم و محتسب، کارگر و کشاورز، زن و مرد و کودک از گستره اندیشه و دیدگاه ذوق شعر او به دور نمانده است. چنانچه پروین مدیران و مسئولان را «مردمک چشم» اجتماع نام مینهد که مردم به یاری آنها به زندگی مینگرند.
پروین اعتصامی در اسفند 1285 در تبریز دیده به جهان گشود. پدرش از اندیشمندان و آزادی خواهان صدر مشروطیت و سردبیر مجله ادبی بهار بود. ازدواج پروین با مردی که فرسنگها با دنیای درونی او فاصله داشت، آثار مخربی در روحیه وی پدید آورد که بازتاب آن در برخی از اشعارش نمایان است.
ای گل تو زجمعیت گلزار چه دیدی؟
جز سرزنش و بدسری از خارچه دیدی؟
درگذشت پدر، شکستی عاطفی برای پروین بود و او را بیش از پیش آزرده و افسرده ساخت. او برخلاف دیگر شاعران از خود سخن نمیگوید، لکن خطوط اصلی چهره ادبی، ذوقی و فکری او از لابهلای اشعارش به خوبی نمایان است.
شعر پروین از اوان انتشار در جامعه ایران نفوذ کرد و به زودی اشعارش بر سر زبانها افتاد. این موضوع سادهای نیست. پس چگونه بود اشعارش با شعرهای بهار و دهخدا، همدوش پیش رفت و خوانندگان فراوان یافت؟ دلیلش این است که اشعارش به ویژه مقطعات- بسیار ساده و شیوا و روان است و از محیطی بومی و وضعی آشنا سخن میگوید.
اعتصامی از ویژگی شخصیتی سالمی برخوردار بود، اهداف واقعی را دنبال میکرد و فراسوتر از دنیای درون خود را میدید با داشتن تمایلات اجتماعی قومی، شخصی مستقل بود که بر زندگی خویش تسلطی آگاهانه داشت و نیاز به خلوت و تنهایی را بر مصاحبت با دیگران ترجیح میداد.
ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جای داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن
عدم وابستگی به عوامل خارجی سبب ثبات روانی او در برابر ناکامیها و ضربههای مختلف بود. پروین از نور حق سیراب بود و با این تعلق و وابستگی دیگر تنها بود و با جهان و انسانهایش همبستگی عمیق داشت. پروین گاه جبرگرا بود و گاه با تضادی چشمگیر انسان را آزاد و مختار میدانست.
ترا بار دیگر تقدیر باید کشید
کسی را رهایی از این بار نیست
دیوانگی است قصه تقدیر و بخت نیست
از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
پروین از نخستین زنان ایرانی است که در راستای خردگرایی گامی بلند برداشت و خود را از اسارت حصارهای ذهنی تقلیدی و تلقینی رها ساخت.
پروین از مهر مادری محروم بود و خود هرگز به مقام بزرگ مادری نایل نشد ولی عواطف و احساسات مادر بودن در بین اشعارش کاملا مشهود است.
حدیث مهر کجا خواند طفل بیمادر
نظام و امن کجا یافت ملک بیسلطان
پروین بخشندهترین و بزرگترین عواطف بشریت- یعنی عاطفه مادر و عشق او را- ترسیم کرده و افکارش را با نغمههای قرآنی درآمیخته. تا آنجا که خداوند متعال در سوره مبارکه قصص، آیه 7 میفرماید:
«و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه...»
پروین بر بیداری و هوشیاری زنان، به ویژه مادران تاکید میکند و بر ایشان روشن میسازد که آینده جامعه در دستهای آنان است.
همیشه دختر امروز مادر فرداست
زما درست میسر بزرگی پسران
(دیوان پروین: فرشته انس)
شعر اعتصامی تجلی نور خورشید اسلام در افقهای ایران اسلامی است و اوست که چشمان مردم را به روی تفکرات اسلامی در مورد شان و منزلت مادر گشود و از این راه همه افکار نادرست درباره زن را از صفحه اذهان پاک کرد و گفت: «بر مادر است که منشا و منبع تربیت نسل جوان باشد، چرا که آنان وارث جامعه در آیندهاند.»
بسیاری بر این باورند که پروین، توجهی به عشق نداشته است و اثری از این عنصر در دیوان او نمیتوان یافت لیکن اگر به اشعار وی نیک نگریسته شود، خواهیم دید که عشق در دیوان او ماندگارترین و برجستهترین عنصر است. بیت ذیل، شاهدی بر این ادعاست:
زعشق و وصل و هجر و عهد و پیوند
تو حرفی خواندی و من دفتری چند
عمر بسیار کوتاه و زندگی زناشویی ناموفق پروین، بیانگر این حقیقت است که در زندگی او معشوقی که سزاوار عشق راستین او باشد چهره ننموده است. اما عشق پروین، پایه و اساس هستی است، در بردارنده جهان بینی و بیانگر اعتقادات اوست، عشقی که رنگ مذهب به خود گرفته و در مسلک عشق و عاشقی، کمتر به خطا رفته است.
اعتصامی با اینکه زنی دردمند و گوشهنشین بوده مطالعات و مشاهدههای دقیق داشت. نوآوری او در عالم معانی است و او همچون شاعری رئالیست، متوجه عیبها و نابرابریهای اجتماعی است و با ستم و دروغ میستیزد و حاکمان و سرمایهداران را مسئول بدبختیهای مردمان فرودست میداند. پیداست که او برحسب صنایع شاعری شعر نمیگوید بلکه از دل خود الهام میگیرد بعد عاطفی شعرش در این اشعار نیرومند است. به ویژه در اشعار «مناظره»ای او که گاه حالت نمایشی به خود میگیرد و شاعر بین اشیا یا موجودات زنده، گفتگوهای زنده و جاندار تنظیم میکند و به نوعی فضاسازی دست میزند. پس اگر شعرش ادامه شعر کلاسیک باشد- که هست- بیشتر نظر به وقایع و زندگانی عصر او دارد و از این رو او را میتوان شاعری نئوکلاسیک و پلی میان قدیم و جدید دانست.
پروین در سطحی گسترده به اصلاح اجتماع میاندیشد و ناگزیر فساد و تباهی را گاه به زبان کنایه و گاه با ایهامی ظریف میسراید و در قالب گفت و شنود، از زشتکاریهای سیاسی و اجتماعی پرده بر میدارد. (قطعه دزد و قاضی)
اعتصامی شاعری واقعگرا، ستمستیز و طرفدار بینوایان و دردمندان است. به گفته برتلس کارشناس ادبیات ملل، برای نخستین بار شاعرهای در عرصه شعر پارسی به ظهور رسیده است که با جرات عیبهای اجتماعی را بیان میکند وخود را در مقام شاعری رئالیست به نمایش میگذارد. ملک الشعراء بهار باور دارد که در خلال این نغمههای شورانگیز که پرده و نیم پرده قدیم را به یاد میآورد. آهنگهای تازهای به گوش میرسد که دل شکسته و خاطر افسرده را پس از بیانات حکیمانه به سوی سعی و عمل، امید حیات، اغتنام وقت و نیکبختی راهنمایی میکند. اگر داوری بهار را خوب بشکافیم، در مییابیم که پروین دوگونه شعر دارد: شهر کهنه و نو، و به این ترتیب اشعار او آمیزهای است از نو. و کهن و شاعر به راه اعتدال میرود. در واقع او در قصاید و غزلهای خود چیز تازهای نگفته و باز به گفته بهار، اشعار پروین ترکیبی است از دو سبک و شیوه شاعران خراسان به ویژه ناصرخسرو و شیوه شاعران عراق و فارس به ویژه سعدی و از نظر معانی نیز، بیانگر افکار و خیالات حکیمان و عارفان است و این جمله با سبک مستقلی که خاص عصر امروزی است، ترکیب یافته و شیوهای بدیع به وجود آورده است. اما به زعم داوری بهار، این شیوه، بدیع یعنی تازه نیست و بدون تردید پروین از لحاظ سبک، دنباله رو شاعران کهن فارسی است. از قصاید او که بگذریم (که بیشتر به اسلوب شعر ناصر خسرو است) و به قطعههای او برسیم، بیشتر قطعات او از لحاظ معانی، از قدیم الهام گرفته و از لحاظ لفظ و سبک همچون قطعههای عطار و ناصرخسرو، سنایی و سعدی و دیگران است به عنوان مثال:
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
مولوی گفته بود:
محتسب در نیمه شب جایی رسید
در بن دیوار مستی خفته دید
هیچ یک از قشرهای اجتماع از شاه و وزیر، قاضی و وکیل، حاکم و محتسب، کارگر و کشاورز، زن و مرد و کودک از گستره اندیشه و دیدگاه ذوق شعر او به دور نمانده است. چنانچه پروین مدیران و مسئولان را «مردمک چشم» اجتماع نام مینهد که مردم به یاری آنها به زندگی مینگرند.