ثمرات علم نافع برای جامعه
گريه عالم چه گريهای است؟ آیا گريه خائفانه است، گريه زاهدانه است، گريه عابدانه است يا گريه عالمانه است؟! همه آن گريهها نافع است؛ هم گريه خائف، هم گريه زاهد، هم گريه عابد؛ آنها بالأخره خوفاً مِنَ النّار گريه میكنند، بركت است، رحمت است، ثواب دارد، درجات هم دارد. امّا گريه عالم عالمانه است كه من چرا در فراگيري علم كوتاهي كردم، آنطوري كه بايد به علمم عمل بكنم نكردم، آنطوري كه بايد علمم را منتشر بكنم نكردم. يك وقتي میبينيد آدم يك كتابي را كه مطالعه میكند، همين كه به يك مطلب علمي رسيد، اين را يادداشت میكند كه كجا بگويد و كجا بنويسد! اين مشكلش اين است كه هميشه درصدد حرفه است، اين كه عالم ديني نيست!! همين كه به يك مطلب خوب علمي؛ چه تفسيري يا حديثي يا حَكمي برخورد، فوراً به اين فكر است كه كجا يادداشت بكند، در كدام سخنراني بگويد؛ اين همين است!! اين يك كالاست، اين كالا برگ است براي او، اين كه علم نيست! اين علم، او را به سجده و نماز شب و اشك دعوت نمیكند، اين يك پيشه است.
امّا اگر انسان همين مطلب را در خودش آزمود كه بالأخره من چه شدم؟! بسياري از مطالب علمي است كه با گريه حاصل شده! مگر همه حرفها در كتابها بود؟ مگر همه حرفها را اساتيد گفتند؟ اگر همه حرفها را اساتيد میگفتند كه علم ترقّي نمیكرد! غالب اين بزرگان حرفها را از همان سجدهها و نالهها و گريههاي عالمانه گرفتند. مطلبي برايشان مشكل میشد، دو ركعت نماز میخواندند، به خدا مراجعه میكردند، با تضرّع و ناله و لابه يك مطلب علمي برايشان حل میشد؛ الان هم همين طور است. بسياري از مشكلات علمي و ديني زمين مانده است كه بايد حل بشود. بسياري از مطالب است كه در كتابها نيست، چون بسياري از سؤالهاست كه در كتابها نبود تا جوابهايش بيايد!
علم هم نظير نطق ما تدريجي به ما عطاء میشود. فرمود: وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُون. وَ اِنَّهُ لَحَقٌّ مِثلُ مَا اَنَّكُمْ تَنطِقُون (1). ماها كه حرف میزنيم، مگر همه مطالب را يك جا میگویيم؛ يا كلمه كلمه میگویيم! فرمود: روزي شما در آسمان است؛ چه روزي ظاهري، چه روزي باطني؛ آن هم تدريجاً به شما میرسد. بسياري از مطالب بود كه در اعصار گذشته نبود، الان مسأله است؛ اين سؤال تازه، جواب تازه میطلبد. اينچنين نيست كه همه مطالب را گذشتگان گفته باشند، بسياري از مطالب است كه الان هم اگر گفته بشود باز نوبت براي آيندگان هست. اين روزي ما مثل همين نطق ما تدريجي است. اگر كسي يك مطلبي را مطالعه كرده است، همه آن مطلب را يكجا نمیتواند بنويسد يا يكجا نمیتواند بگويد! اين تدريجاً مینويسد، تدريجاً میگويد. نطق و كتابت امر تدريجي است، علوم ما هم همين طور است، ارزاق ما هم همين طور است.
بسياري از عالمان دين وقتي كه شرح حالشان را مطالعه میفرمایيد، میبينيد میگويند: ما شاگرد نمازيم. يعني هر وقت مطلبي براي ما مشكل میشد، وضو میگرفتيم، به جامع شهر میرفتيم، دو ركعت نماز میخوانديم، با تضرّع و ناله اين مطلب براي ما حل میشد؛ آنوقت اين علم جزء علوم نافع خواهد بود، آدم را حفظ میكند. اين شخص نمیخواهد خودش را نشان بدهد، میخواهد صاحب علم را نشان بدهد؛ يعني امام و پيغمبر را نشان بدهد. اين میشود ولي، براي اينكه والي حوزه خودش هست، مالك خودش هست؛ اینکه امام علی (ع)فرمود: هذِهِ نَفسِي اَرُوضُهَا بِالتَّقوي (2) (نفسم را با تقوی تربیت میکنم) همين است.
ثمرات (علم نافع) در جامعه
اگر چنانچه حوزهها و دانشگاهها كه محور علمي جامعه هستند، اينها داراي علم نافع باشند؛ مشكلي در جامعه نيست، جامعه عمل میطلبد. اكثر مردم دينشان را از عالمان دين میگيرند؛ توفيق اينكه به كتابها مراجعه بكنند و كتاب بخوانند و حوزه يا دانشگاه بروند، نيست. همين شخصي را كه میبينند، سيره و سنّت او براي آنها حجت است. اگر إن شآءَ الله كسي عالم ديني بود به اين معنایي كه از وجود مبارك حضرت رسيده است، اين شخص يك چراغي است در همان محدوده خودش، در همان حوزهای كه زندگي میكند، در آن شهر يا روستایي كه به سر میبرد؛ وَ جَعَلنَا لَهُ نُوراً يَمشِي بِهِ فِي النّاس(3) است. امّا اگر خداي ناكرده كاسب بود، حرفهای بود، براي نان و نام بود؛ او، هم بيراهه میرود، هم راه ديگران را میبندد.
وجود مبارك امام مجتبي (ع) آنطوري كه مرحوم كليني (رض) نقل كرده، فرمود: كُونُوا اُوعِيَهَ العِلمْ وَ مَصابِيحَ الهُدي (4). اين دو جمله نوراني را مرحوم كليني در اصول كافي از وجود مبارك امام مجتبي(ع) نقل كرده است. فرمود: ظرف علم باشيد و چراغ هدايت. نه بيراهه برويد، نه راه كسي را ببنديد. اين ظرف دل را خالي نگذاريد؛ شما اگر در آن علم نريختيد، بالأخره ديگران در آن قصّه و افسانه و افيون پر میكنند! حالا يا ديگران پر میكنند به وسيله اين رسانهها، يا خودت مجبور میشوي پر كني. خواندن خيلي از چيزها، نگاه كردن خيلي از چيزها؛ اين چيز پر كردن است. میدانيد اين دستگاه گوارش مگر چقدر ظرفيت دارد؟ وقتي آدم غذاي غير مفيد به اين دستگاه گوارش بدهد، موقع ظهر و شام كه شد غذاي سالم را ميل ندارد؛ چون اين پر شده با غذاي غير مفيد! ذهن هم همين طور است؛ بسياري از بزرگان میگفتند: ما عهد كرديم داستان و قصّه و افسانه و اينها اصلاً نخوانيم، براي اينكه ذهن را به غير علم مشغول میكند. حرفها و قصّهها و حرفهاي غير علمي و حرفهاي غير برهاني وقتي وارد محدوده ذهن بشود يا جا پر میكند، يا مزاحم است! اين است كه آدم بايد مواظب باشد چه كتابي را بخواند، چه را بخواند، محضر كي را درك كند!
تبيين علوم مورد توصيه معصومان (ع)
به ما گفتهاند: تا چين هم كه شده بروید و عالم بشويد. اين بزرگواران به ما گفتند: به دنبال علم برويد، امّا آیا به ما فرمودند چه علمی بخوانيد يا نگفتند؟ به ما گفتند: طَلَبُ العِلم فريضه (5)، به ما گفتهاند: اُطلُبُوا العِلمْ وَ لُو بِالصّين(6)؛ امّا گفتهاند چه بخوانيد يا نگفتهاند؟! گفتند چه بخوانيد، همان حديث معروفي كه از وجود مبارك رسول گرامي (ص) رسيد، فرمود: اِنَّمَا العِلمُ ثَلاثَه آيَهٌ مُحكَمَه، فَريضَهٌ عادِلَه وَ سُنَّهٌ قائِمَه(7). علم سه دسته است: حكمت است و تفسير و كلام و اصول اعتقادي، يك؛ بعد فقه است و مانند آن، دو؛ آنوقت اخلاق و حقوق است، سه؛ و علوم زيرمجموعه اينها را هم به همراه خواهد داشت. فرمود: اِنَّمَا العِلمُ ثَلاثَه آيَهٌ مُحكَمَه فَريضَهٌ عادِلَه وَ سُنَّهٌ قائِمَه. اينچنين نيست كه به ما گفتند علم فرا بگير و نگفته باشند چه بخوان! اينطور نيست كه گفتند برو طلبه بشو، حوزه علميّه را درك بكن؛ امّا نگفتهاند چه بخوان!
گفتند: تفسير بخوان، حكمت بخوان، كلام بخوان كه به عقایدت برگردد، بشود آيه محكمه؛ فقه بخوان كه بشود فريضه عادله؛ حقوق و اخلاق بخوان كه بشود سنّت قائمه. اگر كسي از عقاید و اعتقادات خبر نداشته باشد، مكتبهاي جهانبيني متنوّع را نداند، اينها را بر قرآن عرضه نكند؛ او از آيه محكمه خبري ندارد! آنگاه چهار تا شبهه كه پيش آمد، ناچار است بماند! فرمود: علم فرا بگيريد و برنامههاي درسيتان هم اين است؛ آيَهٌ مُحكَمِه، فَريضَهٌ عادِلِه و سُنَّهٌ قائِمِه.
اين را كه فرا گرفتيد، آنوقت والي خود قرار بدهيد تا هم بشويد إن شآءَ الله وارث انبياء در بخش فراگيري علوم، وارث مُرسلين در بخش هدايت مردم و وارث اولياء در جذب قلوب مردم از راههاي باطل. اگر درس گفتيم، سخنراني كرديم، كتاب نوشتيم؛ تازه میشويم وارث انبياء و مرسلين. امّا اگر در دلهاي مردم با حركتمان اثر كرديم، میشويم وارث اولياء.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دامت بركاته) در ديدار با جمع كثيري از طلاب، دانشجويان و اقشار مختلف مردم ـ قم؛ 18/1/ 1384
______________________________________
(1) ذاريات/ 22 و 23 ـ با تلخيص (2) نهج البلاغه/ نامه 45 ـ با اندكي تفاوت
(3) انعام/ 122 (4) الكافي/ 1/ 301 ـ بابُ الإشاره وَ النَّص عَلَي الحُسين بن علي (ع)
(5) الكافي/ 1/ 30 (6) وسائل الشيعه/ 27/ 27 (7) الكافي/ 1/ 32
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.