kayhan.ir

کد خبر: ۳۸۱۰۸
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۴
اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی « از دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای (مدظله)»

صدای اصلاح طلبی از زبان انسان های مزدور انسان را نگران می کند (پاورقی)

حمایت آمریکا از اصلاح‌طلبان دروغ است!
قدرتمندان و قلدران دنيا همة تلاششان براى توسعة نفوذ و منافع خودشان است. اگر گفته شود كه شما در خليج فارس چه مى‌كنيد؛ كشور شما كجا، خليج فارس كجا؛ مى‌گويند ما در اين‌جا منافع داريم! عجب، پس منافع شما، اگر لشكركشى شما را هم اقتضا كرد، بايد لشكركشى كنيد؟! آيا منافع شما مقدم و مرجح بر منافع ملتهاست؟! اين قدرتها هر چيزى را كه دنبال مى‌كنند، براى منافع خودشان است. اگر از شعار اصلاح‌طلبى حمايت مى‌كنند، اين دروغ است؛ آنها از اصلاحاتى كه به معناى حقيقى كلمه اصلاحات باشد، طرفدارى نمى‌كنند. آنها با اصلاحات در اين كشور مخالف‌اند. با اصل انقلاب هم مخالف‌اند. آنها مى‌خواهند روحية استقامت و استقلال اين ملت از بين برود. شعارهايى مى‌دهند و حرفهايى مى‌زنند؛ عده‌اى هم حرفهاى آنها را تكرار مى‌كنند. البته خود اين واقعاً يك داستان غم‌انگيز است كه من نمى‌خواهم وارد آن شوم. این‌که بعضى افراد به دشمن بيشتر اعتماد مى‌كنند تا به دوست؛ به بيگانه بيشتر روى خوش نشان مى‌دهند تا به دوست؛ حرف بيگانه را تكرار مى‌كنند على‌رغم دوست؛ اين داستان بسيار غم‌انگيز و ماجراى تلخى است كه من امروز نمى‌خواهم وارد اين قضيه شوم. اما نمى‌توانم هم بالأخره اين قضيه را با شما ملت ايران در ميان نگذارم. من يك وقت بالأخره خواهم گفت كه بعضى كسان در اين كشور، به نفع دشمن و عليه اين ملت، به نفع متجاوز و عليه مظلوم، چه دارند مى‌كنند، اما فعلاً نمى‌خواهم وارد اين بحث شوم.(172)
صدای اصلاح، از آدمهای مزدور
انسان وقتى از اين گونه افراد، نام «اصلاح» و «آزادى» را مى‌شنود، حق دارد بدبين شود. كسانى كه پس از يك چنين انقلاب باشكوهى- كه لبة تيز اين انقلاب هم عليه سلطة امريكا بود - مى‌خواستند با تدابير گوناگون، امريكاييها را كه از در رفته بودند، از پنجره برگردانند، اكنون دم از «آزادى» و «اصلاح» بزنند و كسانى از تفاله‌ها و از مزدوران رژيم گذشته به آنها كمك كنند! هر آدم هوشمندى حقّ دارد نگران شود و سوءظن پيدا بكند. استقلال، بيت‌الغزل انقلاب اسلامى بود؛ يعنى نفوذ بيگانه در اين كشور ممنوع؛ يعنى امريكا و انگليس و ديگران حق ندارند در مسائل سياسى و فرهنگى كشور هيچ‌گونه اعمال نفوذى بكنند.(173)
سیاست راهبردی آمریکا، ایجاد اختلاف و یأس در میان مردم
سياست اصلى و راهبردى آنان در مورد كشور ما، شكاف افكندن در صفوف متحد و يكپارچة مردم مسلمان و انقلابى ايران است. گروهى را «محافظه‌كار» و گروهى را «اصلاح‌طلب» مى‌نامند؛ از يك گروه حمايت مى‌كنند و برعكس، حملات تبليغى خويش را عليه گروه ديگر متمركز مى‌كنند. آنها با بزرگ كردن بعضى اشكالات، سعى مى‌كنند نظام اسلامى را غيركارآمد جلوه دهند و مردم را از نظام دينى مأيوس نمايند و جدايى دين از سياست را تبليغ مى‌كنند. ايمان عميق دينى مردم ما، بزرگ‌ترين سدّ راه آنهاست. آنها با برنامه‌هاى تبليغاتى خويش، مى‌خواهند جوانان را در كشور مأيوس كنند و مشكلات اقتصادى را - كه كم و بيش در همه جاى دنيا متعارف و رايج است - جزوِ مسائل لاينحل نظام جمهورى اسلامى قلمداد نمايند. آنها با تبليغات خود مى‌خواهند امام و اركان انقلاب را زير سؤال ببرند. علت اين است كه آنها از اسلام ضربه خورده و از انقلاب اسلامى صدمه ديده‌اند؛ از بيدارى اسلامى در جهان، احساس خطر مى‌كنند و از احيا و توسعة مبارزات اسلامى لبنان و فلسطين عميقاً نگران‌اند. لذا در صدد برآمده‌اند كه ريشة تفكر اسلامى را بخشكانند و تيرهاى زهرآگين تبليغاتى خود را متوجه اسلام و دين كرده‌اند.(174)
استکبار، دشمن اصلاح امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم
دشمن را بشناسيد، ادامة صفوف دشمن را در داخل كشور بشناسيد، روشهاى دشمنى را بشناسيد، تبديل شده و ترجمه شدة آن روشها در داخل كشور را هم بشناسيد. در داخل دانشگاه، در داخل دبيرستان، در متن جامعه، در فعاليتهاى كشور، در مطبوعات و در تبليغات، ادامة حضور استكبار را بشناسيد. استكبار مى‌خواهد در اين كشور و در ميان اين ملت، ايمان عميق نباشد، سرگرمى به شهوات باشد، «معروف» اسلامى نباشد و آنچه از نظر اسلام «منكر» است، رايج باشد. استكبار مى‌خواهد در داخل كشور، تنبلى و بيكارگى باشد، سازندگى و ابتكار و اصلاح امور اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى مردم نباشد. استكبار مى‌خواهد پيشرفت علم و دانش در كشور نباشد، تحقيقات نباشد، كلاس درس باشد.(175)
پرچم اصلاحات در دنیا، در دست مفسدترین انسانها
امروز مکاتب کنونی دنیا- آن چیزی که امروز سخنگویان سیاست بین‌المللی در کشورهای قدرتمند، آن را مطرح می‌کنند- نمی‌تواند بشر را به سعادت برساند. علاوه بر این‌که آن شعارهایی هم که به وسیلة مسئولان و مدیران قدرتهای بین‌المللی مطرح می‌شود، شعارهای واقعی نیست. امروز بشر دچار دو درد بزرگ است: یکی این‌که راهی که به بشر نشان داده می‌شود- راه مادیّت- راه غلطی است. دوم این‌که آن کسانی که گردانندگان امور بشریت‌اند، مردمان صالحی نیستند. شما نگاه کنید به اوضاع دنیا، ظلمی را که به ملتها می‌شود، ظلمی که به امّت اسلامی می‌شود، ظلمی که در فلسطین می‌شود، در عراق می‌شود، در افغانستان می‌شود، ظلمی که به احکام اسلامی می‌شود، اینها را ملاحظه کنید. آن کسانی که حکومت مطلقة خود را بر کلّ بشریّت می‌خواهد تحمیل بکنند! امروز ایالات متحدة آمریکا، این قدرت طاغوتی شیطانیِ مستکبر، در صدد بلعیدن همة دنیاست. در صدد توسعة قدرت خود به تمام زوایای زندگی انسانهاست. آن وقت اینها، ادعای دموکراسی می‌کنند؛ ادعای حقوق بشر می‌کنند! فاسدترینِ انسانها، پرچم اصلاح بشریّت را در دست گرفته‌اند. این گرفتاری بزرگی است برای بشر.(176)
اصلاحات رضاخانی، اصلاحات آمریکایی!
رضاخان با شعار ترقّی و اصلاح آمد سر کار. کودتا کرد؛ حکومت کودتا، بعد هم آن دیکتاتوریِ سیاه و بی‌نظیر، که همه تحت عنوان و زیر پرچم پیشرفت و توسعه و ترقی انجام گرفت. محمدرضا پسر او- حکومت موروثی و بعد که کودتا در مرداد 32- هم ادعای حرکت اصلاحی داشت و این همه فاجعه برای این کشور به وجود آوردند. ضربه‌ای که به این کشور و به این ملت زدند، این‌طوری بود.(177)
کوبیدن روحانیت، وابسته کردن دانشگاهها، اصلاحات رضاخانی!
اوّل هدفى كه رضاخان در نظر گرفت كوبيدن روحانيون بود، با اسم این‌که مى‏خواهيم اصلاح بكنيم تمام كارهايشان از اوّل تا آخر به اسم «اصلاح» و به اسم ترقى دادن كشور [بود] اجانب، قدرتهاى بزرگ، كه مطالعات زيادى در اين كشور دارند، ملاحظه كردند كه يكى از گروههايى كه مى‏تواند مردم را بسيج كند در مقابل قدرتهاى خارجى، روحانيت است. ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كردن؛ يعنى، اينها را كوبيدن.
اگر شما مطبوعات آن وقت را ورسانه‏هاى گروهى آن وقت را، نويسندگان و گويندگان آن وقت را در نظر بگيريد يا آن مقدارى كه از آنها باقى مانده است مطالعه كنيد، مى‏بينيد كه تمام رسانه‏هاى گروهى و تمام مطبوعات كشور و راديو و سينما و تئاتر و تمام اينهايى كه در يك كشورى مى‏تواند كار صحيحى بكند؛ همة آنها در خدمت اجانب و در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاسته‏اند. خود او مأمورين راوادار مى‏كرد به این‌که اينها رادر هر جا هستند، سركوب كنند با اسماء مختلف. و اين مطبوعات و اين رسانه‏هاى گروهى هم در بى‏آبرو كردن اينها و جدا كردن ملت از آنها كوشش‏ داشتند. اين خودش يك تاريخ طولانى است. و كسانى كه درست نظر بكنند به تاريخ پنجاه سال، مى‏توانند بفهمند كه چه بود قضيه. و دنبال او هم درشكستن اسلام و شكستن قدرت اسلام كوششهاى فراوان كردند. و همة گروههايى كه نويسنده بودند و انحراف داشتند، گوينده بودند و انحراف داشتند، و رسانه‏هاى گروهى؛ همه در خدمت آنها با اسلام مخالفت مى‏كردند. در روزنامه‌هايشان، من خودم ديدم كه به پيغمبر اسلام سب كردند! اين يك دسته كه احتمال مى‏دادند اينها بتوانند مردم را بسيج كنند در مقابل منافع اجانب و ابر قدرتها. يك جاى ديگرى هم، كه به‏طور ديگر با آن مبارزه كردند، دانشگاهها بود.(178)
پانوشتها:
172 - بیانات مقام معظّم رهبری در خطبه‌های نماز جمعة تهران، 26/01/1379.
173 - بیانات مقام معظّم رهبری در اجتماع بزرگ مردم قم، 14/07/1379.
174 - سخنرانی در مراسم گشایش کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضة فلسطین، 04/02/1380.
175 - بیانات مقام معظّم رهبری به مناسبت روز مبارزه با استکبار جهان، 09/07/1375.
176 - بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با مسؤولان نظام و قشرهای مختلف مردم در سالروز مبعث پیامبر اکرم(ص)،  /  /1375.
177 - بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشگاه فردوس مشهد،  /  /1386.
178 - صحیفة امام، ج 16، صص 176 و 177.