ما شبیه هیچکس نیستیم!
محمد زندی
رویداد انقلاب اسلامی را میتوان به مثابه یکی از بینظیرترین وقایع تاریخ معاصر برشمرد. انقلابی که نه برای نان بود و نه برای اعمال آزادیهای لیبرال، بلکه انقلابی برای تحقق دیانت و مذهب محسوب می شد.
از این روی تحلیل انقلاب اسلامی ایران نه تنها در تعاریف معمول از انقلابها در طول تاریخ جهان نمیگنجد، بلکه تفاوتهایی بنیادین و ماهوی با سایر دگرگونیهای اجتماعی دارد.
جمهوری اسلامی در برههای از زمان بر روی کار آمد که رژیم سابق پیشتر لقب ژاندارمی ایالات متحده در منطقه را یدک میکشید. افزون بر این قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، اکثر مفسران و تحلیلگران اجتماعی بر این باور بودند که پس از اتمام دو جنگ جهانی، تاریخ مصرف ریفُرمهای بنیادین به پایان رسیده است و انقلابهای بزرگ جایشان را به اصلاحات درون ساختاری داده اند!
این در حالی بود که با پیروزی انقلاب ملت ایران در سال 1979 میلادی، بیاعتباری و کذب بودن اینگونه فرضیات منسوخ، بر همگان ثابت شد.
جمهوری اسلامی در همان اوان روی کارآمدنش، برخلاف سایر جنبشهای غیراصیل همعصر خویش که یا دست نشانده امپریالیسم غرب بودند و یا از آبشخور کمونهای شرقی ارتزاق میکردند، شعار «نه شرقی، نه غربی» را در حکم مانیفست سیاسی، عقیدتی و حاکمیتی خویش مطرح نمود و نه تنها حمایت ابرقدرتهای جهانی از خود را گدایی نکرد بلکه استقلال، عدم وابستگی و در مواقعی رویارویی با مستکبرین بینالمللی را سرلوحه اقداماتش قرار داد.
اکنون با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی شکوهمند انقلاب، دشمنان قسم خورده نظام با مأیوس شدن از براندازی ساختار نظام جمهوری اسلامی، با شایعهپراکنی و شبههافکنیهای گوناگون علیه کشورمان، درصدد زیر سوال بردن دستاوردهای کم نظیر جمهوری اسلامی در طول سالیان گذشته برآمدهاند.
بدیهی است که هر انقلابی، هزینههایی را نیز برای انقلابیون خود در پی دارد؛ چراکه مخالفان انقلاب تازه مولود یافته و موافقان نظام سرنگون شدهی سابق، سعی دارند تا به انحای مختلف در پیشروی حرکت آن انقلاب، سنگ اندازی کنند. به گواه دوست و دشمن، رژیم پهلوی از فرق سر تا ناخن پا، مدیون و وامدار اربابان غربی خود بود. از این روی اگر انقلابی میتوانست این سلطنت دست نشانده را به زیر افکند، طبیعی بود که جبهه استکبار نیز این اقدام را به مثابه اعلان جنگی از طرف انقلابیون علیه منافع ایشان محسوب کنند.
طبیعتاً جهان غرب که به لیبرالیسم، مدرنیسم، اومانیسم و اقتصاد سرمایهداری شهره است، هر فرد یا جریانی که بر ضد مصالحش اقدام نماید را از مواهب و تسهیلات خود محروم مینماید و آن انقلاب را در مضیقه مادی قرار خواهد داد. فلذا نباید انتظار میداشت که با پیروزی انقلاب اسلامی، وضع رفاهی و معیشتی مردم به ناگاه متحول شود و ایرانیان به لحاظ اقتصادی مشکل و معضلی نداشته باشند. حال با توجه به موارد از نظر گذشته و دلایل مذکور، عقل مادی و دنیوی نه تنها این انقلاب را تأیید نمیکند، بلکه آن را نوعی عقبگرد دانسته و مذموم میشمارد!
در همین رابطه این شبهه خودنمایی میکند که فلسفه وجوب انقلاب چه بود و اصلاً چه ضرورتی ایجاب میکرد تا رژیم پهلوی سرنگون شود؟!
بی ملاحظه و بدون تعارف باید گفت که اگر مقصود انقلابیون از برپایی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری، آن بود که «ژاپنی اسلامی» تشکیل شود، به قطع و یقین، تحقق این انقلاب اشتباهی محض بود!!!
اگر که آرمان و آرزوی انقلابیون ایرانی، نیل به مُدُن فاضلهای همانند ترکیه یا امارات فعلی و مالزی یا کره جنوبی کنونی بود؛ امیدآن می رفت که با استمرار رژیم پهلوی، ایران شاهنشاهی نه تنها همانند کشورهای نامبرده میبود، بلکه به لحاظ سطح رفاهی و مدرنیزاسیون با کشورهای اروپایی و آمریکایی رقابت میکرد!
اما مسلماً، هدف از برپایی نظام مقدس جمهوری اسلامی، موارد فوق نبوده و نیست!
شاید کشورهای نامبرده به لحاظ سطح رفاه و امکانات از موطن اسلامی و ایرانی ما بالاتر باشند، اما هیچ گاه طعم شیرین استقلال و اقتدار را نچشیده و همچنان درچنته استعمار نوین باختران، دست و پا میزنند!
بیاد آورید «اجلاس جهانی داووس» در سال 2009 را که رجب طیب اردوغان (نخست وزیر سابق و رئیس جمهور کنونی ترکیه) به نشانه اعتراض به کشتار مردم مظلوم غزه در جریان جنگ 22روزه، در حضور شیمون پرز (رئیس رژیم صهیونیستی)، سخنانی عتاب آلود خطاب به سران اسرائیل بر زبان آورد و نهایتاً سالن اجلاس را ترک کرد. در آن زمان اکثریت رسانههای جهان، ترکیه را به عنوان رقیب جدی و جایگزین جدید ایران در حمایت از محور مقاومت و فلسطینیان حاضر در منطقه خاورمیانه عنوان کردند، غافل از آنکه این ژست صهیونیسم ستیزانه و آزادی خواهانه ترک تباران، بسیار زودتر از انتظار فروکش خواهد کرد!
تنها چند ماه پس از آن اتفاق، سران بلند پایه ارتش ترکیه درصدد انجام کودتا برآمدند و کارکنان صنعت توریسم و نیز نساجی – که عمدتاً توسط سرمایه گذاران صهیونیست اداره میشوند – دست به اعتصابات گسترده زدند!
همزمان با این دو اتفاق، وقوع چند انفجار مهیب در شهرهای مختلف این کشور، ترکیه را تا مرز نابودی و فروپاشی پیش برد!
در همین اثناء، با احساس خطر سران حکومتی ترکیه، اندکی از شدت عمل در مواجه با صهیونیستها کاسته میشود. پس از اتخاذ این استراتژی است که فرماندهان ارتشی کودتاچیان دستگیر و محاکمه میشوند و کارگران صنایع گردشگری و پوشاک به اعتصاب خود پایان میدهند و شرایط ترکیه به وضعیت گل و بلبل سابق باز میگردد!
مصداق عینی عدم استقلال و وابستگی به اجانب، در مثال فوق به وضوح قابل درک است. اینکه چگونه میشود با اعتراضی صوری و مختصر، تمام دودمان آتاترک را به باد صبا سپرد!
غرض از یادآوری این اتفاق آن بود که منزلت استقلال و عدم وابستگی را بدانیم و دریابیم که پیشرفت و رفاه بدون استقلال، نه تنها پشیزی ارزش ندارد، بلکه موجبات ننگ و خفت کشورها را فراهم میآورد!
ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخلاف پیشینه شرم آور و وابسته خود، به برکت استقرار نظام جمهوری اسلامی، هم اکنون کشوری مستقل، مقتدر و اثرگذار در منطقه و حتی جهان بشمار میرود.
کدام کشور جهان را میتوان سراغ داشت که به شکلی مستقل و با عزت و افتخار با تمام دنیا به گفت وگو بنشیند؟!
ایران مقتدر دوران جمهوری اسلامی همان ایران ذلیل دوران پهلوی بود که «کنفرانس تهران» سال 1322 در آن برگزار گردید. کنفرانسی که بدون اجازه، هماهنگی و حتی حضور ایران، در سفارت شوروی در تهران برگزار شد و افرادی چون چرچیل و روزولت و استالین در آن حضور داشتند!
جالب آنکه برگزاری این کنفرانس مقارن با اشغال شمال و جنوب ایران توسط نظامیان متفقین و ارتشیان شوروی و انگلیس بود!
با این شرایط چه کسی فکرش را میکرد که تنها پس از گذشت 50 سال از کنفرانس تهران، سران و نمایندگان پنج کشور دارای حق وتو، به همراه آلمان با جمهوری اسلامی ایران به مباحثه و مفاهمه بنشینند!
ایران ادوار قاجار و پهلوی، همان ایرانی بود که بدون هیچ منازعه و جنگی، ترکمنستان داد، تاجیکستان داد، آذربایجان و ارمنستان داد، قره باغ و افغانستان و بحرین داد، اما آه از نهاد هیچ وطنپرستی برنخاست!
حال آیا انصاف است که اینگونه تساهل، تسامح و وادادگیهای ادوار قاجار و پهلوی را با دوران 8 سال جنگ تحمیلی در جمهوری اسلامی قیاس کنیم؟!
جمهوری اسلامی ایران به کمک بسیجیان و رزمندگان اسلام و با زعامت امام خمینی(ره)، 8 سال جنگید، 8 سال خون دل خورد، هزاران شهید و جانباز و شیمیایی داد، اما یک وجب از خاک پاک ایران زمین را به اجنبی نداد!
با این تفاسیر چگونه میتوان کرور، کرور ثروت و امکانات و تسهیلات سایر بلاد را با نعمت استقلال و اقتدار ایران اسلامی مقایسه نمود؟!
فارغ از برشماری سایر دستاوردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی که مکرراً در جراید و رسانههای دیداری و شنیداری داخلی و خارجی، بازگو میشود؛ موفقیت سترگ انقلاب اسلامی را میتوان در دو مفهوم «تبلور حکومت دینی» و «ولایت مطلقه فقیه» جست وجو کرد.
محض وجود نعمت ولایت فقیه و حکومت شیعی است که امروزه ایران اسلامی به عنوان قدرتی منطقهای و حتی فرا منطقهای محسوب میشود.
به برکت پیروزی انقلاب اسلامی است که مبحث اثرگذار در انتخابات جمهوری آمریکا، پارلمانی اسرائیل، مسائل فلسطین، بحران سوریه، انقلاب مصر، مناقشات لبنان و آمریکای جنوبی و خاور دور و ...، مواضع و اقدامات تعیینکننده «جمهوری اسلامی ایران» است.
فلذا شایسته است که در دوران کنونی قدر عافیت بدانیم و با تمام ظرفیت و قوای خویش از این میراث خمینی کبیر(ره) که همان جمهوری اسلامی ایران باشد، حفاظت و پاسداری نماییم.
*دانشجوی مقطع کارشناسی