رمزگشایی از بازی فنلاندی معاونت امور زنان ریاست جمهوری
فاز دوم جنگ جمعیتی غرب چگونه کلید خورد؟
ایران، کشور عزیز ما، پس از ده سال تلاش برای تغییر سیاستهای جهانی دیکته شده از سوی نهادهای بینالمللی در حوزه جمعیت کماکان به برنامه نهادهای ضد ملی مورد هدایت و حمایت دشمنان قسم خورده مسلمانان عمل میکند و آنچه به جایی نمیرسد، صدای متخصصین و روشنفکران است!
آنها که از منظر علمی درخصوص اهمیت تصحیح سیاستهای جمعیتی کشور توجیه به نظر میرسند هنوز گمان میکنند کشور در مسیر «افزایش جمعیت» نیازمند اختراعات و ابداعات عجیب و غریب و دورههای مطالعاتی پرهزینه در بازه زمانی بیش از ده سال است! حال آن که بیش از بیست سال است که در کشورهای توسعه یافته برنامهای متفاوت از چارچوب مشهور «تنظیم خانواده»، با هدف افزایش جمعیت با مولفههای واضح و دنبال کردنی در حال اجراست. اما آنچه موجب شده برخی کشورهای اروپایی، پس از وضع قوانین حمایتی عریض و طویل سیاست فرزندآوری و افزایش جمعیت بعضا کم توفیق باشند، تغییرات حوزه سبک زندگی است که خود برآمده از روش منحوس زندگی به شیوه غربی با انگیزشهایی همچون «لذتگرایی و رفاه حداکثری» توام با فردگرایی بدون مرز است. پس علاوه بر الزامات تغییر برنامههای قبلی کشور در حوزه مشهور به «تنظیم خانواده»، رصد پروژههای جدید دشمنان جمعیت ایرانیان در حوزه سبک زندگی با تاکید بر تغییر جایگاه و نقش زنان از اهمیتی ویژه برخوردار است. در یادداشت امروز تلاش میکنیم حرکت خزنده برخی نهادهای بینالمللی در حوزه سبک زندگی جمعیتی ایرانیان را جست و جو کنیم:
کارشکنی یا دلسوزی؟
این چندمین شماره صفحه اجتماعی کیهان است که به افشای برنامههای نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی در رد سیاستهای کلی ابلاغی در حوزه جمعیت اختصاص مییابد. میدان مبارزه با برنامههای دشمنان مسلمانان در حوزه جمعیت بسیار گسترده شده و به واسطه بروز اشکالات متنوع در حوزه سبک زندگی، حتی در صورت همراهی کامل دولت و مجلس و نهادهای اجرایی و قانونی در حوزه افزایش جمعیت نیز با مشکلات زیادی روبرو هستیم. در شرایطی که آمار میزان ازدواج و طلاق و سن تاهل و نرخ فرزندآوری در کشورمان به علت تهاجمات فرهنگی چندان امیدوار کننده نیست، دست و پنجه نرم کردن با مجریان برنامه های قدیمی «تنظیم خانواده جهانی» که آشکارا در کشور به کارشکنی در حوزه استراتژیک جمعیت اشتغال دارند، حقیقتا نویدبخش آیندهای روشن نیست.
در آخرین برنامه اجرا شده، معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری، با ارائه گزارههایی قابل تامل، پروسه همکاری با کشور فنلاند به منظور پیشبرد سیاستهای جمعیتی و سبک زندگی، را کلید زده است.
جمعیت و معاونت زنان
هر چند مولاوردی در ديدار با سفير فنلاند پساز بازگشت تیم تحقیقاتی مورد حمایت وی از این کشور، از اهمیت «بحران جمعیتی کشور» میگوید، اما تاکید وی بر استفاده از تجربیات موفق این کشور در حل و فصل بحران مذکور قابل تامل است.
مولاوردی با اشاره به سفر اخير گروه ایرانی از زیرمجموعه معاونت زنان به کشور فنلاند گفته است: «توجه به مساله مادران و کودکان يکی از اهداف سفر اين گروه مطالعاتی بوده است زيرا بررسی ها نشان می دهد فنلاند از کشورهايی است که بيشترين تسهيلات و حمايت ها را برای اين سياست ها در نظر گرفته است.» وی تاکید دارد که «فنلاند يک کشور اروپايی است که بيشترين موفقيت را در زمينه سياست افزايش جمعيت داشته است(!)»
چنان که از مجموع صحبتهای خانم مولاوردی بر می آيد قرار است معاونت امور زنان و خانواده رياست جمهوری برای حل بحران جمعيت از فنلاند الگو بگيرد و در همين راستا هيئتی از ايران به فنلاند سفر کرده است. اما سؤالی که مطرح میشود اين است که ايران اسلامی چرا بايد برای حل بحران جمعيت از فنلاند الگو بگيرد؟ اوضاع جمعيتی فنلاند چگونه است و آيا اين کشور توفيقی در اجرای سياستهای افزايش جمعيت داشته است؟
فلاکت جمعیتی فنلاند!
نرخ باروری فنلاند در چهل و پنج سال گذشته زير سطح جانشينی بوده و سعی مسئولان اين کشور برای افزايش نرخ باروری و فرار از مصيبت سالخوردگی جمعيت، هيچگونه موفقيتی را به دنبال نداشته است! چنانکه ميانگين سنی مردم در اين کشور قريب به 42 سال است و فنلاندیها بر کرسی رتبه هفتم پيرترين کشورهای دنيا تکیه زده اند!
در اروپا که به قاره سالمندان معروف است تنها چهار کشور از لحاظ سالخوردگی از فنلاند شرایط بدتری دارند. فنلاند کمترين تراکم جمعيت را در اتحاديه اروپا داراست و مرکز آمار اين کشور در سال 2014 اعلام کرد که تعداد آمار تولد نوزادان در اين کشور در حال حاضر برای سومين سال پیاپی کاهش قابل ملاحظه ای داشته است و تنها در يک سال گذشته پنج صدم از نرخ باروری اين کشور کاسته شده است. همچنين در سال 2012 رتبه فنلاند بر اساس نرخ باروری 166 در جهان بوده که اين رتبه با جایگاه ايران در پله 144 فاصله زیادی دارد!
تمام اين موارد به خوبی نشانگر این موضوع است که وضع جمعيتی فنلاند حتی از کشور ما نيز بدتر است و کمک اين کشور به ايران در زمينه بحران جمعیت اگر حکايت کور و عصاکشی نباشد حکايت کل است و طبابت برای سایرین! پس علت تاکید مکرر معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده برای همکاری با این کشور و دید و بازدید هیئتهای دو کشور چیست؟
رمزگشایی از الگوی فنلاندی
هفته گذشته هیئت بلندپایهای از فنلاند در بازی «دید و بازدید» هیئات ایرانی- فنلاندی به کشورمان سفر کردند. وزیر بهداشت اسبق فنلاند در نشستی با معاونت امور زنان ریاست جمهوری، با ابراز خوشحالی از ارتباطگیری با برخی مجموعههای مدیریتی داخلی، از اجرای «برنامه تنظیم خانواده» در ایران اظهار خرسندی کرد!
از آنجایی که مراکز مطالعاتی غربی با اهداف گوناگون به رصد دقیق فعل و انفعالات ساختارهای بهداشتی و درمانی کشورهای خاورمیانه و به خصوص ایران میپردازند، آشنایی و ارتباط متخصصان آنها با شرایط حاکم بر کشورمان عجیب نیست و به همین خاطر است که«واپوتی تایسپل»، وزیر سابق بهداشت فنلاند خطاب به مولاوردی میگوید: «این سفر اولین دیدار من از ایران است اما این بدین معنا نیست که در گذشته هیچ ارتباطی با این کشور نداشتهام.»
طی دهه هفتاد میلادی، رشته دانشگاهی «ارتباطات سلامت عمومی» در دانشگاه جانهاپکینز تأسیس شد که هدف آن ارائه یک برنامه هماهنگ جهانی برای کاهش جمعیت کشورهای کمتر توسعهیافته بود. این برنامه با پشتوانه آمریکا و با همکاری بسیاری از سازمانهای بینالمللی، با عناوینی زیبا و جذاب چون «تنظیم خانواده» در این کشورها ترویج و عملیاتی شده است. اولین هدف برنامه تنظیم خانواده، جمعیتهای غیرسفیدپوست و جهانسومی ساکن در آمریکا و اولین قربانیان آن، سرخپوستهای بومی آمریکا بودند که بعدها نوک پیکان این برنامه، کشورهای آفریقا و خاورمیانه را نشانه گرفت و از قضا با همت بلند مسئولان کشورمان در دهه ۷۰ بسیار موفقیتآمیز اجرا شد!
پس تا اینجای کار متوجه شدیم که هیئت ایرانی در دیدارهای انجام شده در فنلاند موفق به توجیه مسئولان این کشور درخصوص تغییر سیاست های جمعیتی کشورمان از شکل جهانی مشهور به نام «تنظیم خانواده» با هدف «کاهش شدید رشد جمعیت» نشده اند و علت حضورشان در این کشور اروپایی را به صراحت بیان نکرده اند!
نکته مهم برنامه ضد جمعیتی فنلاندیها برای ایران را میتوان در ادامه صحبتهای وزیر سابق بهداشت فنلاند در گفتگو با مولاوردی مشاهده کرد: «در فنلاند به برابری زنان و مردان بسیار اهمیت داده میشود و ما برای این امر بسیار جنگیدهایم و باید گفت، گفتوگو با کشورهای گوناگون برای ما بسیار الهامبخش بوده و میتوان راههای خوبی را برای همکاری در امور گوناگون در این دیدارها یافت.»
واحد سبک زندگی فنلاندی
در حالی که کشوری همچون فنلاند در مباحث خانواده و جمعیت با بحران مواجه است به طوریکه به گفته خودشان با معضل پیری جمعیت دست و پنجه نرم میکنند، در حوزه «سبک زندگی غربی» پیشتازند!
آمار «زندگی غیر شرعی زوجین» در فنلاند 5 میلیون نفری بیش از 40 درصد است و دست کم 20 درصد مردم این کشور «بی خدا» هستند. آمار ازدواج و فرزندآوری فنلاندیها نیز بسیار پایین است. یعنی همانطور که وزیر بهداشت سابق این کشور تاکید کرد فنلاندیها بیش از آن که مشتاق ترویج سیاست فرزندآوری در ایران باشند از تدوین برنامهای با هدف تامین «برابری جنسیتی» و مولفههای سبک زندگی غربی ایرانیان استقبال میکنند!
در ايران اسلامی کمتر از پانزده درصد آمار شاغلين کشور اختصاص به زنان دارد ولی در کشورهای غربی از جمله فنلاند زن و مرد تقريبا به يک اندازه شاغل هستند. بر اساس اصول برنامه جهانی «هزاره» که اجرای بند مرتبط با موضوعاتی جمعیتی آن تاکنون فاجعه بار بوده، برابری آمار اشتغال زنان و مردان از مولفههای «برابری جنسیتی» است. موضوعی که به هیچ عنوان با سبک زندگی ایرانی- اسلامی قابل جمع نیست.
زن، کلید تغییر سبک زندگی
بر اساس شاخصهای تهیه شده در نظامات فمینیستی لیبرال سرمایهداری که از عوامل قطعی «فروپاشی خانواده» در غرب به شمار می رود، ایران از منظر «برابری جنسیتی» به شکل غربی، در رده 137 قرار دارد.
جالب توجه است که معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در اسفند 92 نیز با حضور در نیویورک در اجلاس کمیسیون مقام زن سازمان ملل با موضوع «برابری جنسیتی و عدم خشونت علیه زنان» شرکت کرد! معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در گزارش فیس بوکی سفر خود نوشت: «در اهداف توسعه هزاره - که به سند MDGs معروف است- دولتها مسئولیت جمعی خود را در رابطه با تضمین حفظ و احترام به کرامت انسانی، برابری و عدالت در سطح جهانی به رسمیت شناختهاند. ارتقای توسعه و ریشه کن کردن فقر، تحقق و ارتقای برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان از جمله عوامل مؤثر برای تحقق حقوق بشر در عرصه جهانی دانسته شده است(!)»
تعریف و تمجید معاون رئیس جمهور از «تبادل تجربیات» در حوزه زنان در حاشیه «کنفرانس ضد زن» مذکور در حالی صورت میگیرد که رهبر انقلاب درخصوص تز «برابری جنسیتی غرب» گفته است: «اگر ميخواهیم نگاه ما به مسئله زن، «سالم، منطقی، دقیق و راهگشا» باشد باید از افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی کاملاً فاصله بگیریم.»
ایشان «برابری جنسی زن و مرد» را از جمله حرفهای کاملاً غلط غرب دانسته و افزودند: «برابری همیشه به معنای عدالت نیست، عدالت همیشه حق است، اما برابری گاه «حق» است و گاه «باطل». با کدام منطق باید زنان، که خداوند آنان را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژهای از زندگی آفریده است در عرصه هایی وارد کنیم که آنها را دچار رنج و سختی ميکند؟» حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر نگاه انسانی اسلام به مسئله زن معتقدند: «در بسیاری از مسائل از جمله سیر مقامات معنوی هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد اما قالبها متفاوت است و این واقعیت در کنار عرصههای مشترک، منطقاً عرصههای متفاوتی را نیز به همراه ميآورد.»
رهبر انقلاب با انتقاد از زیر بنای فکری بسیاری از کنوانسیون های جهانی با صراحت گفته است: «اصرار غربیها روی این زیربنای غلط، جامعه بشری را تباه ميکند، به همین دلیل برای دستیابی به نگاه صحیح و متوازن، باید از این مبانی برحذر بود.»
رفع تبعیض یا هدم خانواده؟!
علیرغم معین و مشخص بودن سیاستهای کلی نظام در حوزه زنان، در آذر سال 93 جزئیات انعقاد توافقنامه تعهدآور معاون امور زنان ریاست جمهوری با صندوق جمعیت سازمان ملل بدون جلب موافقت مجلس شورای اسلامی با موضوعات مشابه خبرساز شد!
فاطمه رهبر، عضو کمیسیون اصل 90 مجلس درخصوص رسالت صندوق جمعیت سازمان ملل می گوید: « در طی دورههای گذشته مجلس شورای اسلامی نیز نمایندگانی در اجلاسهای دورهای و منطقهای این صندوق شرکت میکردند. دو ماه گذشته نیز اجلاسی در فیلیپین برگزار شد که بنده و یکی دیگر از نمایندگان در آن اجلاس شرکت کردیم و نکته قابل توجه این است که موضوع تمام این همایشها «برابری جنسیتی و عدم خشونت علیه زنان» است!»
وی افزود: «در حقیقت این صندوق مجری «کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان» است که امسال بیستمین سالگرد تصویب آن کنوانسیون است. ایران در زمان تصویب آن نیز به کنوانسیون مذکور پیوست؛ اما به دلیل بیست ایرادی که شورای نگهبان بر آن وارد کرد با تأیید نظر شورای نگهبان آن مصوبه ملغی شد، چرا که معتقد هستیم دیدگاه ایران با دیدگاه سکولار غربی در مورد زنان و جایگاه زنان متفاوت است.»
صندوق جمعیت در ایران
براساس سندي كه نمايندگي صندوق بينالمللي جمعيت در ايران منتشر ساخته، همكاري صندوق جمعيت سازمان ملل متحد با ايران از سال۱۹۷۰ بر مبنايي پروژهاي و از سال ۱۹۹۰ بر مبناي برنامههاي ۵ ساله كشوري شروع شد. برنامه ۵ ساله كشوري كنوني، چهارمين برنامه از سال ۱۹۹۰ در سال ۲۰۰۵ بر محور «چارچوب کمک های توسعهاي سازمان ملل متحد» آغاز گرديده است.
بر اساس متن این سند پشتيباني صندوق جمعيت سازمان ملل متحد نتايجي محسوس در ايران به بار آورده كه در شاخصهاي جمعيت و بهداشت باروري به خوبي آشكار است. اين گزارش يكي از اين شاخصهاي محسوس را نسبت استفاده از تمامی روشهاي پيشگيري از بارداری ميداند كه «از۶۴ درصد به ۷۹ درصد افزايش يافته است»! اين گزارش سه زمینه اصلی فعالیتهای صندوق را بهداشت باروری (بخوانید تحدید نسل)، برابری جنسیتی و استراتژی های جمعیت و توسعه معرفي مي كند كه بطور تفکیک ناپذیری باهم ارتباط دارند(!)
صندوق جمعیت و سایر نهادهای وابسته به سازمان ملل بر اساس آمارهای رسمی سالیانه منتشر شده تاکنون
بیش از یک میلیارد دلار در مراحل مختلف برنامه «تنظیم خانواده ایران» با هدف کاهش نرخ فرزندآوری و جمعیت ایرانیان، هزینه کردهاند. میزان موفقیت برنامه جمعیتی سازمانهای مذکور در ایران بیشاز برآوردهای طرح اولیه بوده به نحوی که در دهه اول قرن
بیست و یک، ایران بر پله نخست بالاترین نرخ کاهش رشد جمعیت در جهان برای چندمین سال پیاپی تکیه زد و همین موضوع جوایز زیادی برای برخی از مسئولین وزارت بهداشت کشورمان در مجامع بینالمللی به ارمغان آورده است!
فاز دوم جنگ جمعیتی غرب
تلاش برای تغییر نگرش زنان و سبک زندگی خانواده ایرانی، آخرین مرحله از اجرای طرح تثبیت سالمندی جمعیت ایرانیان است. به نحوی که در صورت اجرای طرحهایی همچون «برابری جنسیتی» مبتنی بر استراتژی جمعیتی پیشرفته در ایران، همچون برخی کشورهای غربی، مشابه فنلاند، حتی در صورت وضع قوانین و مشوقهای جمعیتی نیز به علت بیانگیزگی جوانان در تشکیل خانواده و ممانعت زنان از فرزندآوری به بهانه ارتقاء شغلی و افزایش استرس زندگی مکانیزه به سبک لیبرال سرمایهداری، نرخ رشد جمعیت اصلاح نخواهد شد. چرا که نگاه جامعه به فرزند، از عطیه ای الهی و نماد خانواده سالم به موجودی «مصرف کننده» با خصوصیت تضعیف موقعیتهای شغلی و رتبه اقتصادی تغییر خواهد کرد.
متاسفانه روندی که دولت در حوزه سبک زندگی و سیاستهای کلی جمعیت در پيش گرفته هیچ امیدی به اصلاح وضعیت فعلی با حرکت پرشتاب به سمت «جامعه سالمند ایرانی» وجود ندارد. شايد لازم باشد به جای تاکید بر اجرای «سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب در موضوع جمعیت» وقت بیشتری در توجیه دولتمردان و نهادهای مسئول در مذمت عمل به نقشههای دشمن و اجرای طرحهای مغایر با چارچوبهای دینی خانواده سالم، صرف کنیم! چرا که در حال حاضر فاصله زیادی میان مدیران جامعه ایرانی با مجریان آیندهنگر و آگاه به تاثیرات پیروی از سبک زندگی غربی، وجود دارد!
باید از دولت بخواهيم اگر در مناصب مرتبط با موضوع جمعيت از بکارگیری افراد دلسوز و معتقد به سياستهای جمعيتی نظام پرهیز میکند دست کم کرسیهای مدیریتی را به «دشمنان داخلی جوان ماندن ايران» نسپارد!
بايد از دولت بخواهيم سمينار پويايی جمعيت در کشورهای مسلمان را با همکاری سفارت سوئيس و صندوق جمعيت برگزار نکند، تا همکاران سوئيسی صهيونيستهای پليد فرصت سفر به ايران را نیافته و برايمان نسخه نپيچند که نرخ باروری را از اين هم کمتر کنيم!
بايد از دولت بخواهيم همايش رويکردهای جديد جمعيتی را برگزار نکند تا معلوم نشود معاون وزارت بهداشت فرق عزا و عروسی جمعیتی را نمیفهمد و نفهمی خود را با پرداختن به گزاره خجالتآور «ارائه آمار غلط به رهبر انقلاب» فریاد نزند!
بايد از دولت بخواهيم با تغيير نام برنامه «تنظيم خانواده» به «باروری سالم»، طرح کاهش رشد جمعيت را در دستگاه بهداشتی کشور ادامه ندهد!
بايد از دولت بخواهيم برای بهبود وضع جمعيت از سفارت فنلاند و سوئیس و پارلمان آلمان کمک نخواهد و از اروپا الگو نگيرد!بايد از دولت بخواهيم به دنبال اجرايی کردن برخی تعهدات بينالمللی در زمينه جمعيت، نباشد. بايد از دولت بخواهیم از فریاد زدن واقعیت آشکار شدن نقش غرب در اجرای فاز دوم جنگ جمعيتی با موضوع تغییر مولفههای سبک زندگی ایرانی- اسلامی، هراس نداشته باشد و خود مجری آن نباشد!