شاهد عینی آموزش تکفیریها(نگاه)
عباس حاتمیکساوند*
یازده ژانویه 2007 میلادی مصادف با روز پنجشنبه 1385/10/21 ساعت سه و 30 دقیقه بامداد، نیروهای اشغالگر آمریکا و دول متحد اروپایی برخلاف همه موازین و قوانین بینالمللی به سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در شمال کشور عراق و در شهر اربیل حمله کردند و پنج دیپلمات کشورمان به نام های موسی چگنی، باقر غبیشاوی، عباس حاتمی کساوند، مجید قایمی و حمید عسگری را به گروگان گرفتند و 910 روز با اتهامات واهی و بیاساس در زندانهای مخفی و زیرزمینی، زندان کراپر و زندان ریممبرنس2 معروف به کمپ اجنبیها نگهداری کردند. این اقدام ناجوانمردانه و دور از شأن قوانین و موازین بینالمللی، در حقیقت از سوی آمریکا با هدف فرافکنی نسبت به سخنرانی بوش رئیسجمهور وقت آمریکا صورت گرفت. وی طی دستوری رسما نیروهای خود در عراق را موظف کرد، دیپلماتهایی را که احتمال دخالت در قتل سربازان آمریکایی در آنها میرود، شناسایی و نابود کنند! البته نه این اقدام مشکلات آمریکا را حل کرد و نه اقدامات مشابه که آنها در اقصی نقاط کشور عراق انجام دادند. آمریکاییها قبل از حمله به سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران به صورت زنجیروار در بغداد و اراضی کردستان تعداد دیگری از کارکنان را ربوده بودند که از کارمندهای ربایش شده سه نفر به نامهای آقای محمود فرهادی مشاور اقتصادی استاندار کرمانشاه، آقای مجید داغری کارمند سفارت در بغداد و آقای سیدحیدر علوی یکی دیگر از کارمندان کنسولگری در کردستان تا پایان دوره اشغالگری در زندانهای نیروهای اشغالگر باقی ماندند و در نهایت براساس توافقنامه امنیتی بین نیروهای اشغالگر و دولت عراق در تاریخ 1388/4/21 به همراه دیپلماتهای اربیل آزاد شدند. برخی از تحلیلگران مسایل سیاسی و بینالمللی این اقدام نیروهای آمریکایی و نحوه گروگانگیری و اتهاماتی که به دیپلماتها میزدند را نشاندهنده احساس تحقیر سیساله آمریکاییها از موضوع گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در اوایل انقلاب توسط دانشجویان پیرو خط امام میدانستند. چرا که در زمان بازجویی از دیپلماتها عدد 444 (تعداد روزهای نگهداری جاسوسان لانه جاسوسی آمریکا در تهران) چاشنی آغازین صحبت بازجوها بود.
لیکن بنا به دلایلی این اقدام آمریکاییها نه تنها برای آنها موفقیتآمیز نبود بلکه به شمار سیاستهای غلط آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران افزوده شد. حمله آمریکاییها به یک مرکز دیپلماسی، موضعگیریهای جهانی و منطقهای را به همراه داشت. دولتمردان وقت در کشور عراق از جمله آقای جلالطالبانی، نوریالمالکی، مسعود بارزانی و هوشیار زیباری حمله به سرکنسولگری و بازداشت دیپلماتهای این مرکز را به دست نیروهای آمریکایی چه به لحاظ شکل و قالب و چه به لحاظ محتوا، اقدامی غیرعاقلانه خواندند.
دولتمردان کشورمان اقدام نیروهای اشغالگر و ربودن دیپلماتها از یک مرکز دیپلماسی را نقض همه ضوابط بینالمللی دانستند و مطرح کردند این اقدام هیچگونه توجیه بینالمللی ندارد. شورای حقوق بشر آسیا در تایلند و دیدهبان حقوقبشر نسبت به این اقدام موضعگیری کردند و از آمریکاییها خواستند سریعا به صورت آشکار مبانی حقوقی خود را برای حمله به یک مرکز دیپلماسی اعلام کنند. اما در مقابل نیروهای اشغالگر آمریکایی که در هنگام حمله به ساختمان کنسولگری تمام امکانات قابل انتقال از جمله رایانهها را به بغداد منتقل کرده بودند هیچگاه نتوانستند به انتقادات جهانی و منطقهای پاسخ منطقی بدهند و سند و مدرک خاصی برای اثبات ادعای خود مبنی بر اتهامات وارده به دیپلماتها ارایه دهند. لذا دولتمردان آمریکا و فرماندهان نظامی آنها در عراق بدون آنکه سندی ارایه کرده و اقدامات خود را توجیه کنند، دیپلماتهای ایرانی را بدون قید و شرط آزاد کردند و همین موضوع به مرکز حقوقی دیپلماتیک کشور ایران و عراق اجازه میدهد تا با استناد به غیرقانونی بودن بازداشت این کارمندان و نگهداری 910 روزه آنها و شرایط غیرانسانی زمان بازداشت به مراجع بینالمللی شکایت کنند و یا حتی پرونده رسیدگی به آن را در دادگاههای ایران و عراق بگشایند و به یک صورتحساب دایمی برای آمریکا تبدیل کنند.
با توجه به اتهامات زیادی که نیروهای آمریکایی به دیپلماتهای کشورمان در زمان بازداشت زدند و در دادگاههای صوری محاکمه کردند لازم است به موضوع قابل توجهی که در زندان تحتالامر آمریکا میگذشت اشارهای داشته باشیم تا دولتمردان کشورهای اشغال شده بدانند تروریستهای امروزی از کجا و توسط چه کسانی در کشورهای مسلمان پیدا شدهاند و ریشه اصلی آنها چیست. نیروهای آمریکایی زمان اشغال یک کشور کلیه افراد مخالف خودشان را دستگیر و پس از نگهداری در زندانهای مخوف به آنها برای رهایی از زندان پیشنهاد همکاری میدهند. لذا در یک برنامهریزی دقیق بدون آنکه این افراد از هویت یکدیگر اطلاع یابند به صورت یک هسته اطلاعاتی و عملیاتی کار ترور در کشور اشغال شده را شروع میکنند. برای مثال قسمتی از زندان کراپر، یعنی از سلول 30 تا 40 (سلول چهلم محل نگهداری صدام قبل از اعدام بود) که در قسمتی از فرودگاه بغداد قرار داشت به مرکز آموزش تروریستهای تکفیری و وهابی و بعثیون ضددولت تبدیل شده بود. برای مثال ابوعمر که در اعترافات خود اعلام کرده بود تاکنون 180 نفر از اهالی روستاهای شیعه و سنینشین را سربریده است، در این قسمت آموزش فرماندهی عملیات انتحاری را طی میکرد و در قسمت جنوبی این زندان آسایشگاههای انفرادی آنها وجود داشت.
اما با تمام اقدامات نیروهای آمریکایی برای برونرفت از شکست نظامی و سیاسی در عراق و ترساندن ایران در حمایت از مردم مظلوم عراق که از سال 85 تا 86 ادامه داشت راه به جایی نبردند و تلاش کردند تا با تشکیل میلیشیای تروریست در استان الانبار، ارتشهای مردمی و انقلابی را خنثی کنند اما در این اقدام هم، آنها ناکام ماندند و با آرام شدن منطقه الانبار میلیشیای آنها عملا منفعل شد. شکستهای سیاست بوش در سالهای قبل از 2007 منجر به شکست قطعی آنها در ابعاد نظامی نیز گردید لذا آمریکاییها در سال پایانی ریاستجمهوری بوش به مذاکره با ایران روی آورده و صراحتا از لزوم مشارکت دادن ایران در مسایل امنیتی عراق سخن گفتند.
برای بعضی از تحلیلگران سیاسی این سوال پیش آمد که چرا دولت آمریکا و سیاستمداران آنها که همواره برای هر چیز دنبال کسب امتیاز هستند اینبار بطور یکجانبه اقدام به آزادی دیپلماتهای ایرانی کردند؟ دلیل این بود که حمله نیروهای آمریکایی به کنسولگری و ربایش دیپلماتهای ایرانی خارج از عرف دیپلماتیک و ناقض مقررات بینالمللی از جمله ناقض حاکمیت عراق به حساب میآمد و از این رو همواره از سوی مقامات ایرانی و عراقی مورد سوال بودهاند. آمریکاییها که مدعی بودند این افراد در اقدامهای تروریستی مشارکت داشتهاند نتوانستند هیچ سندی ارایه دهند و این خود یک سند برای غیرقانونی بودن بازداشت و اسارت 910 روزه دیپلماتها بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*یکی از پنج دیپلمات ربوده شده در اربیل