kayhan.ir

کد خبر: ۳۵۰۱۱
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۲
معرفی کتاب «آقازاده عزیز»

راهکارهای آقازادگی بدون درد و خونریزی (کتابستان)


 محمدصادق علیزاده

 «یکی از تلقی‌های اشتباهی که درباره آقازادگی وجود دارد این است که مردم فکر می‌کنند آقازاده حتما باید آقا باشد و این یعنی خارج کردن نیمی از ظرفیت بالقوه کشور از مسیر آقازادگی! جدای از اینکه هیچ عقلی برای محدود شدن آقازادگی به پسران وجود ندارد، تجربه نشان داده است  که اتفاقا دختران در صورت ورود به این حیطه گاهی بسیار موفق‌تر از آقایان عمل می‌کنند و به تنهایی می‌توانند به اندازه 10 مرد ساندویچ بخورند! اینان به قدری از آقازادگی خود مطمئن هستند که حتی در میان آتش و دود هم دست از ساندویچ خوردن بر نمی‌دارند!»
اینها سطرهایی از کتاب «آقازاده عزیز» بود که اخیرا وارد بازار نشر شده است. این کتاب، گزیده طنزهای مطبوعاتی محمدرضا شهبازی است که در سال‌های 1387 تا 1392 در رسانه‌های مختلف منتشر شده است. شهبازی از روزنامه‌نگاران و خبرنگارانی است که سعی می‌کند با زبانی طنز به موضوعات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه بپردازد. او در مقدمه همین کتاب اشاره‌هایی به انتخاب این حوزه و طرح مسائل جامعه در این قالب کرده است: «گاهی وقت‌ها فقط می‌توان طنز نوشت و چیزی جز طنز نمی‌تواند قالبی باشد برای در آغوش گرفتن داغ‌هایی که در دل داریم و آه‌هایی که از سینه بر می‌کشیم.»
این کتاب در پنج فصل کلی تقسیم‌بندی شده و مقالات به تناسب موضوع خود در این فصل‌ها قرار گرفته‌اند. «جامعه عزیز»، «عدالت عزیز»، «آقازاده عزیز»، «مغز پسته‌ای‌های عزیز» و «اوه... عزیزم!» به ترتیب عناوین فصل‌های اول تا پنج این کتاب را تشکیل می‌دهند. شهبازی در این اثر با زبانی هنرمندانه و نمکین، موضوعات مختلف را مورد عنایت قرار داده است، از مرثیه برای عدالت گرفته تا فتنه و جنبش سبز و معضلات اجتماعی! او با دستاویز قرار دادن واقعیات تلخی که در این موضوعات جریان دارد، دست مخاطب را گرفته و همراه با او با این مسائل، نیشخند می‌زند. نیشخندی که از سر درد است.
قرار گذاشتیم جنبش عدم تعهد را وسیله پیروزی جنبش سبز قرار دهیم
در یکی از مقالات کتاب که به فعالیت‌های حامیان جنبش سبز در زمان برگزاری اجلاس سران غیرمتعدها در شهریورماه 91 در تهران اشاره دارد، می‌خوانیم: «امروز اولین روز اجلاس عدم تعهد بود. ما هم جمع شدیم که این چند روز تعطیلات را بی‌خیال شویم و خودمان را وقف جنبش کنیم... قرار گذاشتیم جنبش عدم تعهد را وسیله‌ای برای پیروزی جنبش سبز قرار دهیم. گام اول این بود که در تعطیلات از تهران خارج نشویم. اما امروز که سر قرار حاضر شدیم دیدیم اکثر بچه‌ها گام اول را خیلی بلند برداشته‌اند و الان طرف‌های مرزن‌آباد در نزدیکی چالوس هستند. با خودم گفتم خوب شد شلوار پایشان بود... بچه‌ها با حضور در جاده چالوس و هراز حسابی ترافیک ایجاد کرده بودند که باعث خرسندی بود. البته قرار بود تهران ترافیک شود اما خب چه کار می‌شود کرد! بچه‌ها اعتقاد دارند جنبش نباید به پایتخت منحصر شود! از این رو خودشان هم هی می‌روند شمال!»
آه پیکان...‌ای خاطره مشترک نسل‌ها
کتاب بر خلاف اسمش فقط در قید و بند مسائل سیاسی نبوده و سعی کرده به مسائل اجتماعی مبتلا به هم ناخنک‌های زده باشد. با تورق کتاب و مرور عناوین برخی از فصل‌های آن می‌توان به صدق این ادعا پی برد. «من پیشرفت می‌خوام یا شش گام برای امروزی شدن خانم‌ها، گور بابای غیرت یا چهار گام برای امروزی شدن آقایان»، «آه...ای خاطره مشترک نسل‌ها یا به مناسبت سالگرد تولد آخرین پیکان»، «احوال‌پرسی به سبک تماشاگرنماها یا پرسپولیس-داماش و راه‎‌هایی برای سالم‌سازی فضای ورزشگاه‌ها» و «آقا الان آنتن زنده توی بازار دقیقه‌ای چنده؟ یا راهکارهایی برای ساخت یک برنامه مناسبتی تلویزیونی» از جمله موضوعاتی هستند که در فصل اول کتاب قرار گرفته‌اند.
در بخشی که از کتاب به موضوع خودروی پیکان و خاطره مشترک نسل‌های مختلف ایرانیان اشاره دارد، آمده است: «یکی از دلایل علاقه ایرانیان به پیکان، خلاقیت نهفته در آن بود. مثلا شما برای تعمیر یک قسمت معیوب از خودروهای دیگر یک راه بیشتر ندارید و معلوم است که مشکل ماشین از کجاست اما در مورد پیکان این طور نبود. به عنوان مثال شما برای درست شدن کمک فنر سمت چپ عقب ماشین باید سر باطری را در می‌آوردید و می‌گذاشتید سر جایش! یا برای درست شدن برف‌ پاک‌کن‌ها(البته دقت کنید برف پاک‌کن در پیکان یک وسیله تزیینی محسوب می‌شد) باید باد لاستیکِ سمت شاگرد را تنظیم می‌کردید! از این جهت تعمیر پیکان نیاز به خلاقیتی داشت که نگو!»
«آقازاده عزیز» با 197 صفحه خود و قیمت قابل قبول هشت هزار تومانی‌اش می‌تواند برای لحظاتی لبخند روی لبان مخاطب خود بنشاند. این کتاب توسط انتشارات موسسه رسول آفتاب در سال جاری و شمارگان دو هزار نسخه روانه بازار نشر شده است.