هدف بزرگ چیست؟! (نکته ورزشی)
یکی از حرفهای ثابت و تاکیدات همیشگی ما هم درباره فوتبال این بوده که مسئولان امر و دستاندرکاران فوتبال همه تلاش و توان خود را صرف شناسایی ضعفها، کمبودها و همچنین موانع و دستاندازهای پیشروی فوتبال نمایند و آنگاه با برنامهریزی دقیق و مبتنی بر واقعیات و همچنین درایت لازم و مدیریتی جهادی برای نجات و احیای فوتبال آفت زده و دیگر مشکلات عدیده همت و اقدام کنند.
سرویس ورزشی-
فوتبال ایران بارها و بارها و به گمان ما آخرین بار در جامجهانی برزیل و در مصاف با حریفانی چون نیجریه و بهویژه آرژانتین نشان داده که در صورت کمی توجه، دلسوزی و برنامهریزی میتواند به سرعت راه پیشرفت را به سوی بزرگی و افتخار در پیش بگیرد. بنابراین بزرگترین دغدغه مسئولان فوتبال ما باید صرف برطرف کردن اشکالات و دفع موانع و حرکت دادن فوتبال در مسیر بایسته باشد. حال اگر در حین این تکاپوها و تلاشها، پیروزیها و موفقیتهایی - مثل همین جام ملتهای آسیا - به دست آمد، فبهاالمراد، اما اگر نیامد - نباید حرکت رو به جلو و پیشرفت فوتبال متوقف شود و همه چیز به هم بریزد و فکر کنیم، دنیا به آخر رسیده است!
این پیروزیها و موفقیتها برای فوتبال ما لازم است، چرا که بار دیگر به ما و حتی کسانی که دیر باور و سختگیر هستند، ثابت میکند که فوتبال ایران باز هم نمیتواند با همین شرایط و علیرغم همه کمبودها و جفاها، در جمع بزرگان فوتبال آسیا، سروری کند، اما نباید هدف اصلی فوتبال ایران باشد. همه ابزار و توان خود را به کار بگیریم،از راه و بیراهه وارد شویم، حتی قانون و اخلاق را نادیده بگیریم و زیر پا بگذاریم، که چه بشود؟ برای این که قهرمان آسیا بشویم و چند روزی خوش باشیم و شادی کنیم، و بعد باز روز از نو روزی از نو! اتفاقا یکی از اصلیترین دلایل و یکی از ریشههای اصلی پسرفت و ایجاد مشکلات عدیده برای فوتبال ایران از همین نگاه و نگرش ناشی میشود. گرفتاریها و مشکلات این فوتبال که آن را از حرکت در مسیر صحیح و اصولی بازداشت، از آنجایی آغاز شد که همه دنبال «نتیجه» به راه افتادیم و کمیتگرایی و عددگرایی و نتیجه محوری به جان همه افتاد. این که چرا چنین شد و از کی این نگرش به سراغ فوتبال ما آمد و به فرهنگ غالب در فوتبال ما تبدیل شد و ذهن و فکر و عمل و اقدام مسئولان را به خود مشغول داشت، داستانی طولانی و شرح مفصل دارد که اینجا جای پرداختن به آن نیست، هرچند در گذشته به مناسبتهای مختلف به آن پرداخته و آن را به سهم خود ریشهیابی کردهایم - هر چه هست این واقعیت غیرقابل انکار است که فرهنگ «نتیجهگرایی» آن هم به شکل افراطی، آن هم به هر شکل و از هر راه و به هر طریق، فرهنگ غالب فوتبال ماست. فرهنگی که باعث شد اصالتها و هویتها و در نهایت شخصیت فوتبال ایران ضربه سنگین و کشنده دریافت کند و از پرداختن به مسائل اصلی و موضوعات مهمتر و ریشهایتر غافل شود و ...
حرف، این است که این فرهنگ و این طرز تفکر و دیدگاه را باید تغییر داد، جدیتر و منطقیتر به مسائل نگاه کرد و... بر همین اساس است که نوشتیم و امروز هم مینویسیم و باز هم خواهیم نوشت که «قهرمانی در جام ملتهای آسیا نباید هدف بزرگ فوتبال ایران باشد» هدف بزرگ در فوتبال، نجات این فوتبال، تغییر فکر و فرهنگ آن در بالا بردن سطح کیفی و فنی آن است. هدف بزرگ، آشتی دادن تماشاگر با این فوتبال و بازگرداندن آنها به ورزشگاههاست. هدف بزرگ، نجات تیمهای ریشهدار و پرافتخاری چون استقلال، پرسپولیس، ملوان و... است که اگر دیر بجنبیم و به روزمرگی و «کمیت» و عدد و رقم بازی مشغول شویم، دیر یا زود آنها نیز به سرنوشت تیمهای ریشهدار با هویتی چون ابومسلم، پاس تهران، صنعت نفت آبادان، برق شیراز، هما، آرارات، شاهین و... دچار خواهند شد.مطمئن باشید اگر به جای کمیتگرایی، روزمرگی، در باد پیروزیهای کاذب و قهرمانیهای زودگذر خوابیدن و...، اهداف اصلی را دنبال و آنها را متحقق سازید، آنگاه به مصداق «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست»، موفقیتها و قهرمانیها هم یکی یکی از راه خواهند رسید و آن موفقیتها دیگر مصنوعی و گلخانهای و گذرا نخواهد بود بلکه به یک «روند» و اتفاق همیشگی در فوتبال ما تبدیل خواهند شد و... چیزی که امروز برای تیمهای مطرح در فوتبال دنیا رخ میدهد... و چرا راه دور برویم! در همین قاره خودمان برای تیمهایی مثل ژاپن و کره و... چند سالی است پیدرپی رخ میدهد و...