اتحاد در جلوه گاه شعر فارسی
نفس واحد روح انسانی بود
علی خوشه چرخ آرانی
از موضوعات مهم و ارزشمندی که در قرآن مبین الهی و سخنان وزین اهل بیت علیهم السلام و در اشعار سخن سنجان و سخن گویان دریای بیکران ادب فارسی به آن توجه ویژه شده است وحدت و تألیف قلوب است و از آن جا که نخستین داعی به وحدت و همدلی خداوند سبحان در قرآن مبین و پس از آن پیامبر رحمت و مودّت (ص) و خاندان مطهر ایشان هستند؛ بنابراین شاید بتوان گفت که تلاش شاعران بر آن بوده است که در قالب الفاظ و عبارات و امثال و حکم متعدد، ترجمان کلام الهی و سخنان اهل بیت علیهم السلام و آموزههای ارزشمند معنوی و متون انسان ساز وحیاتی را به مخاطبان خویش ارائه نمایند؛ در ابتدا به سراغ مثنوی معنوی مولانا میرویم؛ مولانا تفرقه و افتراق را از روح حیوانی برشمرده و در قالب تشبیهی زیبا افتراق و انفصال را سفالی جامد و بیاهمیت و بیارزش و غیرکارا معرفی مینماید.
تفرقه از روح حیوانی بود
نفس واحد روح انسانی بود
روح انسانی کنفسٍ واحده است
روح حیوانی سفالی جامده است
عقل جز از رمز این آگاه نیست
واقف این سر به جز الله نیست
(مثنوی، دفتر2، ص82)
مولانا با این ابیات نتیجه میگیرد که جامعهای که اساس و ارکان آن براساس اتفاق و اتحاد بنیان میشود. سیلابهای تند و حیله مکارانه و سرشار از تزویر و خدعه بد خواهان و معاندان نخواهد توانست درآن رخنهای ایجاد نماید.
گفت با این مرا صد حجت است
لیک جمعند و جماعت رحمت است
راز گویان با زبان و بیزبان
الجماعه رحمه تأویل دان
چون جماعت رحمت آمدای پسر
جهد کن کز رحمت آری تاج سر
(مثنوی، دفتر2، ص93)
همچنین در این ابیات:
این من و ما بهر آن بر ساختی
تا خود با خود نرد خدمت باختی
تا تو با ما و تو یک جوهر شوی
عاقبت محض چنان دلبر شوی
تا من و تو ما همه یک جان شوند
عاقبت مستغرق جانان شوند
می توان نتیجه گرفت که هدف از توطئه مخالفان، ایجاد اختلاف و تفرقههای قومی و نژادی و در نهایت از هم پاشیدن و هدم جوامع انسانی و اسلامی است و آن گاه که اقوام و ملل و دول با تمامی تنوعهای پوستی، نژادی و موقعیتی اختلافات جزئی را کنار بگذارند صاحب چنان اقتداری خواهند شد که همه چیز را از خود و برای خود خواهند داشت. با هدف آشنایی و به جهت پرهیز از اطاله کلام به ابیاتی دیگر از مثنوی اشاره میشود.
اختلاف خلق از نام اوفتاد
چون به معنی رفت، آرام اوفتاد
اتحاد خالی از شرک و دویی
باشد از توحید بیما و تویی
آفرین بر عشق کل اوستاد
صد هزاران ذره را داد اتحاد
(مثنوی معنوی، دفتر2، ص98)
از دیگر آثار ارزش مند در عرصه ی شعر و ادب فارسی که حتی میتواند از مصادیق وحدت ملی به حساب آید، شاهنامه فردوسی است. فردوسی با ابیاتی همچون ابیات زیر، اهمیت و جایگاه وحدت را بیان میدارد.
ز داناتر نشنید ی این داستان
که بر گوید از گفته باستان
که گردو برادر نهند پشت پشت
تن کوه را به باد ماند به پشت
(شاهنامه، جلد1، ص239)
برای بررسی جایگاه وحدت و همدلی، «گلستان سعدی» را ورق میزنیم. سعدی شیرین سخن از این مسئله مهم هم غافل نبوده و نقش اتحاد را در قالب تشبیهی زیبا به مخاطبان ادب فارسی گوشزد میکند.
مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست
(گلستان، ص191)
برو با دوستان آسوده بنشین
چون بینی در میان دشمنان جنگ
و گر بینی که با هم یک زباناند
کمان را زه کن و بر باره سنگ
نظامی شاعر نامی و نامور ایرانی که توجه و تکیه خاصی بر مضامین اخلاقی و اجتماعی دارد با بیت زیر:
با مردم در آمیز اگر مردمی
که با آدمی خوگر است آدمی
(دیوان نظامی، ص853)
آمیزش و جوشیدن در میان تودههای مردم را در گرو تألیف قلوب و همدلی دانسته و از مهمترین صفات ممتاز انسانی را الفت انسانها با دیگران ذکر میکند.
«صائب تبریزی» نیز کوشیده است جایگاه وحدت و همدلی را در ابیات فراوان بیان نماید. او در تشبیهی زیبا و توأم با حسن تعلیل، جایگاه وحدت را این گونه بیان میدارد:
رشته پیوند یاران را بریدن سهل نیست
چهره برگ خزان زرد از جدایی میشود
(دیوان صائب، ص381)
کلام را با اشعاری از محمد تقی ملک الشعرای بهار به پایان میبریم که در دیوان اشعارش به کرّات مسلمین را به وحدت و هم رأیی دعوت و از افتراق و انفصال باز میدارد و تنها راه نجات و سعادت جامعه اسلامی را وحدت بر میشمارد.
خوش بود از ملت اسلام عزیز
دست بشویند ز کین و ستیز
ز آنک فزون است بد اندیش ما
دشمن ملک و عدوی کیش ما
چاره ما نیست به جز اتحاد
این ره رشد است فنعم الرشاد
(دیوان بهار، ص452)