kayhan.ir

کد خبر: ۳۴۱۶۸
تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۸

توشه‌ای از خوان معارف صادق آل محمد(ص)


 محمد مهدی رشادتی
 
 ملاک معاشرت
و دوستی
امام صادق(ع) فرمود: خصلتان من کانتا فیه و الا اعزب ثم اعزب ثم اعزب، قیل و ما هما؟ قال: الصلوهًْ فی مواقیتها و المحافظهًْ علیها و المواساهًْ.
دو صفت در هر کسی بود، او خوب است والا از وی دوری کن، دوری کن، دوری کن، پرسیدند آن دو صفت چیست؟ فرمود: اول: نماز را در اول وقت بخواند و از آن کاملا محافظت  کند. دوم: دستگیری و کمک کردن به دیگران. (خصال ج 1 ص 87)
در این حدیث تاکید شده با کسی باید رفاقت و معاشرت کرد که هم در دینداری جدی و مصمم است و هم از حسن اخلاق برخوردار است. یکی از مهمترین علائم دینداری به جا آوردن نماز در اول وقت است. همچنین یکی از مهمترین علائم اخلاق اسلامی کمک‌رسانی و همیاری مردم می‌باشد. (همان، ص 88) حضرت صرف نماز خواندن را برای معاشرت کافی نمی‌دانند. بلکه نماز او باید اولا اول وقت ادا شود. ثانیا از لحاظ کیفیت جدی و با روح باشد. نمازگزار وقتی خود را برای اول وقت آماده می‌کند، معنایش این است که من به پروردگارم توجه دارم و ملاقات با او را بر سایر امور ترجیح می‌دهم. روشن است که چنین نمازی در رشد و تعالی وی تاثیر فراوانی دارد. مرحوم علامه طباطبایی و آیهًْ‌الله بهجت از استاد خویش آقای سیدعلی قاضی(ره) نقل می‌کنند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. (عطش، ص 301)
امام جعفر صادق(ع) در آخرین ساعات حیات پربرکت خود و به هنگام لحظه شهادت به خویشان و نزدیکان خود فقط این سفارش را فرمود که: هرگز شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی‌رسد. (میزان الحکمهًْ ج 2، ص 595)
ضرورت مواسات
اما درباره مواسات مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) می‌فرماید: بعد از عبادات واجب جسمانی بزرگترین عبادت خدمت به خلق است. از امام صادق(ع) نقل است: از جمله محبوب‌ترین اعمال نزد خداوند، شاد کردن مومن است. مثلا اگر گرسنه است او را سیر کند. اگر ناراحت است وی را از غصه درآورد. اگر بدهکار است تلاش کند قرض او را بپردازد. (نشان از بی‌نشان‌ها ج 2 ص 224) بنابراین فردی که از خداوند به عنوان بالاترین نعمت‌دهنده، با تاخیر انداختن نماز به موقع تشکر نمی‌کند و نیز در مقابل مشکلات مومنان و مردم بی‌اعتناست، قدر مسلم دوست خوبی برای معاشرت نخواهد بود. به نظر می‌رسد که نهی امام(ع) از دوستی با چنین اشخاصی در واقع به این معناست که با آنها روابط نزدیک نداشته و معاشرت خود را با آنان به حداقل برسانیم تا دینمان آسیب نبیند. اما صرف دوستی و رفاقت و سلام و علیک داشتن بدون معاشرت نزدیک اشکالی ندارد. و چه بسا برای جذب آنها این مقدار دوستی لازم هم باشد.
احسان به خلق
 مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می‌گویند: با خداوند انسی داشتم. التماس کردم که بدانم سر خلقت چیست؟ به من فهماندند که سر خلقت، احسان به خلق است. (کیمیای محبت ص 203) یکی از دوستان شیخ می‌‌گوید: روزی به او گفتم: آمیرزا، چیزی به من بدهید که به درد من بخورد. گوش مرا پیچاند و فرمود: خدمت به خلق. شیخ می‌فرمود: اگر می‌خواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی، به خلق خدا احسان کن. بار توحید، سنگین و خطرناک است و هر کس توان تحمل آن را ندارد. اما احسان به خلق، تحمل آن را آسان می‌کند.
و گاه می‌فرمود: روز به خلق خدا نیکی کن و شب برای گدایی به در خانه خدا برو. (همان، ص 204)
شب همه شب زاری بر در پروردگار
روز چو شد، یاری خسته دلان فگار
(فیض کاشانی)

 محبت دنیا

یکی از یاران شیخ می‌‌گوید: با شیخ به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رفتیم. جناب شیخ از حضرت پرسیدند: از کجا به این مقام رسیدید؟ فرمود: از طریق احسان به خلق. از قرآن نسخه‌برداری می‌کردم و آنها را با زحمت می‌فروختم و دستمزد خودم را احسان می‌کردم. (همان، ص 209)
امام ششم(ع) فرمود: حب الدنیا راس کل خطیئهًْ. محبت و دوستی دنیا سرچشمه همه خطاهاست، (خصال، ج 1 ص 75) حضرت در جای دیگر می‌فرماید: هر کس دلش به دنیا وابسته شد به سه گرفتاری دچار می‌شود: 1) غم و اندوه بی‌پایان 2) آرزوی بی‌حاصل 3) امید دست‌نیافتنی. (همان، ص 114).
امام علی(ع) عوامل اصلی گناه و معصیت‌ را در شش مسئله معرفی می‌کند که اولین آنها حب دنیاست. پنج عامل دیگر عبارتند از: حب ریاست، حب خوردن، حب خواب، حب زنان، حب آسایش و راحتی. (همان، ص 293)
شیخ رجبعلی خیاط که با دیده بصیرت باطن مردم را می‌دید و از دنیا به «پیرزنه» تعبیر می کرد، درباره تصویر باطنی اهل دنیا چنین می‌‌گفت: کسانی که دنیا را از راه حرام به دست می‌‌آورند باطنشان سگ است و آنها که آخرت را می‌خواهند، باطنشان خنثی است و آنها که خدا را بخواهند، باطنشان مرد است. (کیمیای محبت، ص 154-153)
امیر‌المومنین(ع) می‌فرماید: دنیا و آخرت دو دشمن ناهمگون و دو راه مختلف هستند. پس هر کس که دنیا را دوست بدارد کینه آخرت را در دل می‌گیرد و آن را دشمن می‌پندارد. دنیا و آخرت بسان مشرق و مغرب هستند. کسی که بین آن دو راه می‌پیماید هر چه به یکی نزدیک می‌شود از آن دیگری دور خواهد شد. (نهج‌البلاغه حکمت 103)
دلبستگی به دنیا ممنوع!
امام باقر(ع) می‌فرماید: حکایت شخص حریص به دنیا حکایت کرم ابریشم است که هر چه بیشتر بر خود پیله می‌تند راه بیرون آمدنش سخت‌تر و دورتر می‌شود تا آنکه از غصه می‌میرد. (اصول کافی، ج 3، ص 202)
واضح است که داشتن دنیا مثل مال و املاک و مقام و... فی‌نفسه اشکالی ندارد. حتی علاقه متعارف  به دنیا به عنوان وسیله رسیدن به کمال عیبی ندارد. بلکه آنچه که عیب دارد و مورد نکوهش اسلام است، دلبستگی و دلدادگی به آن است. به‌طوری که چشم و دل آدمی را کور می‌کند. فرق نمی‌کند که این دلبستگی به دنیای کم و کوچک باشد یا دنیای زیاد و بزرگ. گرچه غالبا دنیای پررنگ و آب و داشتن ثروت زیاد و... آدمی را بیشتر و سریع‌تر در معرض وابستگی و سقوط قرار می‌دهد.
نقل می‌کنند: حضرت عیسی(ع) به روستایی گذر کرد. دید تمام مردم آنجا میان حیاط منزل و کوچه‌ها مرده‌اند. رو به حواریون کرد و گفت: این مردم به علت خشم خدا مرده‌اند و اگر دلیل دیگری داشت باید یکدیگر را دفن می‌کردند. به درخواست حواریون عیسی(ع) آخر شب ندا داد، ای مردم روستا! صدایی آمد: آری یا روح‌الله. حضرت پرسید: سرگذشت شما چیست؟ گفت: شب خوش خوابیدیم و صبح خود را در هلاکت دیدیم. فرمود: چرا؟ گفت: به خاطر علاقه ما به دنیا و پیروی از گناهکاران بود. فرمود: علاقه شما به دنیا چگونه بود؟ گفت: مانند علاقه کودک به مادرش. هرگاه دنیا به ما روی می‌آورد خوشحال و هرگاه پشت می‌کرد محزون وگریان بودیم. فرمود: چرا همراهان تو پاسخ مرا ندادند. گفت: زیرا به دهان‌های آنها لجامی از آتش زده‌اند. فرمود: پس فرمود: تو چگونه توانستی پاسخ بدهی؟ گفت: من در بین آنها بودم اما با آنها نبودم. وقتی عذاب الهی آمد مرا نیز فرا گرفت و حالا من در لبه جهنم آویزان هستم و نمی‌دانم آیا نجات پیدا می‌کنم یا نه؟ آنگاه عیسی(ع) به حواریون فرمود: خوردن نان جوین با نمک ناساییده و پوشیدن پلاس و خوابیدن روی مزبله‌ها با سلامت و عافیت دنیا و آخرت، خیر کثیر و نیکی فراوان است. (مجموعه ورام، ج 1، ص 256)
به حضرت عیسی(ع) گفتند: عملی را به ما بیاموز که خداوند به خاطر آن ما را دوست داشته باشد. فرمود: دنیا را دشمن بدارید، تا خداوند شما را دوست خود بشمارد. (همان، ص 258)