اخبار ویژه
شرق: بیبرنامگی دولت موجب فشار اقتصادی بر مردم است(خبر ویژه)
«بیبرنامگی دولت و تمرکز تمام برنامههای آن بر روی مذاکرات، موجب بالا رفتن تورم و فشار اقتصادی بر مردم شده است.»
این تحلیل را نه یک اقتصاددان یا روزنامه منتقد دولت بلکه روزنامه شرق منتشر کرده است. این روزنامه حامی دولت در تحلیلی به قلم حسین راغفر نوشت:یکی از دلایل اصلی رشد نرخ ارز پس از مذاکرات هستهای سوم آذر میتواند این باشد که دولت تمام برنامه های خود را به مشخصشدن نتایج مذاکرات هستهای معطوف کرده است؛ بنابراین به نظر میرسد رشدی که نرخ ارز در روز پس از مذاکرات به خود دید واکنشی به مشخص نشدن نتیجه قطعی مذاکرات هستهای بود.
راغفر میافزاید: روند افزایشی نرخ ارز پس از مذاکرات هستهای در حالی بود که به نظر میرسد چنانچه دولت برنامهای فعالتر و روشنتر برای اقتصاد کشور در نظر داشت. فعالان اقتصادی میتوانستند چشماندازی فراتر از نتایج مذاکرات هسته ای داشته و کمتر تحت تاثیر مذاکرات باشند. این چشمانداز را دولت میتوانست تعیین کند در حالی که پس از مذاکرات سوم آذر مشخص شد دولت در این زمینه بسیار منفعلانه عمل کرده است.
شرق در ادامه نوشت: مسئله دیگری که اقتصاد کشور اخیرا با آن درگیر بوده و البته هست. کاهش قیمت نفت است که بر بودجه سال آینده و میزان عرضه ارز در بازار اثرگذار بوده است. اگرچه در شرایط فعلی بیشتر درگیر آثار روانی کاهش قیمت نفت و افزایش نرخ ارز هستیم اما نمیتوان نقش پررنگ دولت در ارایه برنامهای روشن برای اقتصاد کشور را نادیده گرفت، زیرا تنها در سایه چنین برنامه ای است که میتوان از تاثیرگذاری نوسانات سیاسی بر اقتصاد پیشگیری کرد. اینکه نوسانات ارزی بر زندگی و معیشت مردم اثرگذار خواهد بود یا خیر کاملا به برنامهها و عملکرد دولت بستگی دارد. باید دید دولت برای کاهش عوارض ناشی از کاهش قیمت نفت و رشد نرخ ارز چه برنامههایی طراحی کرده است.
راغفر معتقد است: اینکه دولت بخواهد کسری بودجه سال آینده را با اتکا به افزایش نرخ ارز دولتی که در بودجه سال آینده 200 تومان در نظر گرفته شده است (نرخ ارز در بودجه سال آینده دوهزار و 850 تومان است) جبران کند، نتیجهای نخواهد داشت جز فشار اقتصادی بیشتر بر مردم. این یک خطای اقتصادی بزرگ است که دولت بخواهد کسری بودجه خود را با تکیه به افزایش نرخ ارز که همان تکیه بیشتر به مردم است جبران کند. چنین برنامهای با اهداف اقتصادی اعلام شده از سوی دولت تناقض دارد، زیرا در نهایت نهتنها باعث کاهش تورم نخواهد شد، بلکه تلاشی است در جهت جبران کسری بودجه از جیب مردم و این یعنی فقر و تبعیض اقتصادی بیشتر در سطح جامعه.
وی ادامه میدهد: در چنین شرایطی به نظر میرسد دولت میتواند برای کمکردن آثار نوسانات سیاسی و ارزی بر اقتصاد کشور، با توجه به اینکه تحریمها نیز همچنان علیه کشور در جریان هستند، تکیه بیشتری بر اقتصادهای شرقی داشته باشد. برای مثال روسیه و عراق و همکاری اقتصادی با این کشورها میتواند پشتوانه خوبی برای عبور از مسائل فعلی باشد. امروز روسیه خود گرفتار تحریمهای غرب است و از سویی بازار بزرگی برای کالاهای ایرانی به شمار میرود. درواقع با توجه به شرایطی که امروز روسیه و ایران دارند، برخلاف گذشته که روسها همواره با فرصتطلبی با ما برخورد کردهاند. میتوان از فشاری که تحریمها بر دوش آنان نیز گذاشته است به نفع اقتصاد و تولید ایران بهره برد. به نظر میرسد در شرایط فعلی ما باید در ظرفیتهای تجاری خود تنوعبخشی داشته باشیم و جهت نگاه خود را از غرب به شرق بگردانیم و در انتظار مشخصشدن نتایج مذاکرات نباشیم.
روزنامه حامی دولت مینویسد: در نهایت میتوان گفت دولت با تکیه بیش از اندازه به روشن شدن نتایج مذاکرات هستهای، تمام راههای کنترل تورم را رها کرده است و حتی علیه برنامههای خود نیز گام برمیدارد. اصولا برای کنترل تورم دو راه وجود دارد؛ کنترل نرخ ارز در دامنهای خاص از نوسانات و سیاستگذاری براساس آن یا نگاه داشتن تورم در نقطهای خاص و تعیین سیاستهای پولی و ارزی در راستای آن. این دو راهکار در شرایطی قابلیت اجرا دارند که به نظر میرسد دولت تمام اینها را رها کرده است و با تکرار سیاستهای نادرست گذشته، عملا جامعه را در مارپیچ تورمی قرار داده است. مارپیچی که نتیجهای نخواهد داشت جز فقر و اختلاف طبقاتی بیشتر.
آقای روحانی ناکامی خود را پای آرمانها و اصول ننویسید!(خبر ویژه)
«آقای روحانی! مفاهیم را تقلیل ندهید؛ سانتریفیوژها آرمان مردم نیستند بلکه نتیجه آرمانخواهی آنها هستند و اداره امور جاری کشور به توانمندی نیاز دارد نه همهپرسی».
وبسایت رجانیوز با انتشار این تحلیل نوشت: طی یک سال و نیم گذشته هرگاه رئیس جمهور در سخنانش به منتقدان دیپلماسی دولت حمله کرده، افکار عمومی متوجه «بنبست» مذاکرات هستهای شده است و گویا این «قاعده» یک بار دیگر دیروز تکرار شد.
رجانیوز ادامه میدهد: همزمان با دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران برخلاف توافق ژنو و همچنین افت قیمت نفت، در حالی که افکار عمومی انتظار دارد رئیس جمهور صادقانه درباره علل ناکامی دیپلماسی «تنش زدایی» و «اعتمادسازی» در یک سال و نیم گذشته و ارزیابی منصفانه از نتیجه این مدل سیاست خارجی در مواجهه با مستکبران سخن بگوید، آقای روحانی بار دیگر ترجیح داد با برجسته کردن مباحث غیر اصلی، این بار سخن از تضاد آرمانها و منافع ملی به میان آورد.
امیرحسین ثابتی در این تحلیل خاطرنشان میکند: اما مدتهاست دوران این مدل سخنان و طراحی زمین بازی این چنینی برای منتقدان به پایان رسیده و دیگر کمتر کسی است که با الفبای سیاست خارجی و دیپلماسی آشنا باشد اما نداند که اصول، آرمانها و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران نه در تضاد با هم بلکه کاملاً در یک راستا تعریف میشوند و نه تنها سخن از دوگانگی میان آنها عجیب است، بلکه ادله و قرائن متعددی برای اثبات وحدت میان «آرمانها» و «منافع ملی» وجود دارد. به عنوان مثال، اگر تا چندی قبل همچنان عدهای از روی ناآگاهی و یا ضعف در تحلیل، تصور میکردند حمایتهای سی ساله جمهوری اسلامی ایران از جریان مقاومت در منطقه (سوریه، لبنان و فلسطین) به ضرر منافع ملی است و صرفا از روی آرمانخواهی و پایبندی به اصول انجام میشود، امروز بیش از هر زمان دیگر این گزاره برای افکار عمومی داخلی و خارجی ثابت شده است که این اقدام اصولی و آرمانگرایانه جمهوری اسلامی ایران، بیش از هر اقدام دیگر منجر به تامین امنیت و ثبات کشور در منطقهای ناآرام شده است، چرا که اگر طی سالهای گذشته ایران از کشورهای مسلمان منطقه به ویژه لبنان، سوریه و فلسطین حمایتهای مادی و معنوی گسترده انجام نمیداد، امروز دامنه جنگ با گروهکهای تروریستی حاضر در منطقه به جای هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران، کنار شهرهای مرزی کشور بود و این مسئله بیش از هر چیز حاکی از توان دفاعی و عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است که جنگ با دشمن اصلی (آمریکا و رژیم صهیونیستی) را به جای مرزهای خوزستان و ایلام و کردستان، در کیلومترها دورتر از محل سکونت مردم ایران، یعنی در فلسطین، لبنان و سوریه مدیریت میکند.
در ادامه این تحلیل آمده است: از سوی دیگر بعید است آقای روحانی اطلاع نداشته باشد که از قضا چند دستگاه سانتریفیوژ در حال چرخش در کشور و بسیاری دیگر از توانمندیهای نظام جمهوری اسلامی طی 3 دهه اخیر نیز بیش از آنکه «آرمان» جمهوری اسلامی باشد، نتیجه «آرمانخواهیها» و «پایبندی مردم و رهبری» به «اصول» بوده است. به بیان دیگر، افکارعمومی امروز بواسطه بنبستهای مکرر مذاکرات هستهای در یک سال و نیم گذشته بیش از هر زمان دیگر میداند که هرگاه مسئولان کشور منافع ملی را مقولهای متفاوت با آرمانها تصور کردهاند، برای رسیدن به همان دستاوردها نیز توفیقی نداشتهاند و اتفاقا هر گاه دستاوردهای چشمگیری برای جمهوری اسلامی ایران در عرصههای مختلف دیپلماسی رقم خورده است، حاصل مقاومت، پایداری و تکیه بر اصول و آرمانهایی بوده است که کاملا در راستای منافع ملی تعریف میشدهاند و هیچ دوگانگی و تضادی میان آنها وجود نداشته است.
وقتی نجابت صدا و سیما موجب سوءتفاهم میشود(خبر ویژه)
در حالی که هفته گذشته رسانهملی با پخش تعدادی از مستندهای مربوط به فتنه 88، باز هم ترجیح داد از نقش هاشمی رفسنجانی و خانواده وی در شعلهورتر کردن آتش فتنه سخنی به میان نیاورد، هاشمی در یک فرار به جلو با حمله به صدا و سیما گفت: «متأسفانه این روزها شاهد پخش علائم تفرقه از صدا و سیما هستیم که این کار خدمت به انقلاب و کشور نیست!»
به گزارش رجانیوز، هاشمی روز پنجشنبه در همایش «پیامبر رحمت و مدارا» با گلایه از عملکرد رسانه ملی در ایام 9 دی، همزمان با حملات اخیر برخی مقامات دولت به صدا و سیما، مستندهای پخش شده از سوی شبکههای مختلف سیما را «تفرقهافکن» توصیف کرد. اما درباره اقدامات «وحدتبخش» خود، فائزه، مهدی و دیگر فرزندانش و همسرش در سال 88 توضیحی ارائه نکرد.
این در حالی است که در اصلیترین مستند پخش شده از سوی رسانه ملی در آستانه 9 دی که تحت عنوان «دهم» در سه قسمت پخش شد، رسانه ملی با اشارهای بسیار گذرا از نمازجمعه 26 تیر هاشمی در سال 88 هیچ توضیحی درباره اظهارات جنجالی وی و حمایتهای ضدانقلاب از آن اظهارات پخش نکرد و با کلیگویی، از نقش مهم وی در فتنه 88 عبور کرد.
همچنین نقش فائزه هاشمی، مهدی هاشمی، همسر هاشمی و بسیاری دیگر از نزدیکان وی در فتنه از مواردی بود که در هیچ کدام از مستندهای رسانه ملی به آنها اشاره نشد و به نظر میرسد همین نقطه ضعف صدا و سیما در بازخوانی فتنه 88 باعث شده تا امروز هاشمی به عنوان مدعی ظاهر شده و با حمله به رسانه ملی، «بازخوانی حداقلی» از آن حوادث تلخ را نیز «تفرقهافکنی» نامگذاری کند.
رجانیوز ضمن انتشار تصاویر پلاکاردهای راهپیمایان معترض در روز نهم دی 88 که حاکی از اعتراض مردم به عملکرد برخی اعضای خانواده هاشمی است، به نقل از مصاحبه 27 تیر 88 محسن مخملباف با رادیو فردا نوشت: «من اطلاع دقیق دارم که خاندان آقای هاشمی در یک ماه اخیر بسیار موثر بوده و هر وقت آقای هاشمی خواسته کمی متمایل به راست شود، با خشم فرزندان خود روبرو شده است و آنها توانستهاند مواضع متعادلتری را به او تحمیل کنند. نباید نقش خاندان آقای هاشمی را در این میان نادیده گرفت.»
همچنین7 بهمن 88 علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس در گفتگو با ایرنا گفت: «قانون باید برای همه جاری و ساری باشد و در مورد مهدی هاشمی باید گفت که وی از دهه 70 پروندههای مهمی در قوه قضائیه دارد که باید به آن رسیدگی شود.»
گزارش بینالمللی از افزایش امید به زندگی در ایران(خبر ویژه)
«پژوهشهای بینالمللی نشان میدهد ایران جزو کشورهایی است که از بالاترین میزان امید به زندگی برخوردار هستند.»
با حمایت مالی بنیاد «بیل و ملیندا گیتس» تحقیق جامعی در مورد میانگین طول عمر و دلایل مرگ و میر جهانیان صورت گرفته و ایران جزو اندک کشورهایی است که در قیاس با سال 1990 بالاترین افزایش امید به زندگی را داشته است. پایگاه اینترنتی رادیو زمانه با انتشار این خبر نوشت: اغلب آدمها آرزوی عمری طولانی را دارند، برای همین، نتیجه آخرین پژوهش مربوط به بررسی جهانی بیماریها «Global Burden of Disease» میتواند برای بسیاری خبری خوشحالکننده باشد.
براساس گزارش GBD امید به زندگی مردم جهان به طور متوسط شش سال و دو ماه افزایش یافته و از 65 سال و سه ماه به 71 سال و پنج ماه رسیده است، دادههای این تحقیق در میانه دسامبر 2014 منتشر شد. میانگین امید به زندگی در جهان در 23 سال گذشته، همواره در مورد زنان بیشتر از مردان بوده که به ترتیب 6 سال و نیم و پنج سال و هشت ماه است. امید زندگی یک شاخص آماری است که میانگین طول عمر در یک جامعه یا انتظار جمعیت هر کشور از افزایش طول عمر را نشان میدهد.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی میزان عمر متوسط در ایران 73 سال و پنج ماه تخمین زده میشود، بنابراین جایگاه ایران در بین 193 کشور جهان 106 و بالاتر از حد متوسط جهانی است.
پایگاه اینترنتی رادیو زمانه در ادامه نوشت: روی بد سکه در این گزارش به بازندگان تعلق دارد که مردم جنوب آفریقا هستند. تنها در این منطقه از جهان است که امید زندگی به میزان پنج سال و یک ماه کاهش یافته و دلیل این امر، چیزی جز ترکیب «ایدز» و «سل» نیست.
این گزارش میافزاید: افزایش امید به زندگی در کشورهای مختلف بسیار ناموزون است، به عنوان مثال در اروپای شرقی میزان افزایش یک سال و هفت ماه بوده که در مقایسه با افزایش پنج سال و نیمی در اروپای مرکزی ناچیز به نظر میرسد، اما تغییر غیرمنتظره، مربوط به آمریکای شمالی است که تنها سه سال و نیم افزایش نشان میدهد. در این پژوهش، اطلاعات مربوط به 188 کشور و 240 مورد متفاوت مرگ و میر جمعآوری و ارزیابی شدهاند.
این گزارش خاطر نشان میکند: 10 عامل مرگ و میر در ایران به قرار زیر هستند؛ بیماری ایسکمیک قلب، عوارض زایمان زودرس، بیماریهای مادرزادی، تصادف رانندگی، سکته مغزی، عفونت ریوی، سایر بیماریهای قلبی عروقی، بیماری قلبی ناشی از فشار خون بالا، بیماری مزمن انسداد ریه، آسیبرسانی به خویش (خودکشی، اعتیاد ...) این عوامل بر دادههای دانشگاههای «علوم پزشکی ایران» و موسسات و مراکز بهداشتی و درمانی استانهای مختلف استوار شدهاند.
مراکز و سازمانهای مختلفی در اعلام ردهبندی شاخص امید زندگی مشارکت دارند که سازمان ملل متحد، سازمان بهداشت جهانی و سرویس اطلاعاتی مرکزی آمریکا (CIA) برخی از آنها هستند.
پژوهش «GBD» یا Global Burden of Disease برای اولینبار در سال 1992 توسط دانشگاه «هاروارد»، سازمان بهداشت جهانی و بانک جهانی انجام گرفت، بنیاد «بیل و ملیندا گیتس» از حامیان مالی این پروژه است.