کد خبر: ۳۲۵۰۴۷
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۰

خیانت به کشور و آموزش فرار از مسئولیت  به سیاستمداران غربی


مقاله ظریف در مجله آمریکایی، به سیاستمداران غربی آموزش می‌دهد که شما نیازی نیست در قبال ایران، چیزی را گردن بگیرید!
این تحلیل را روزنامه جوان در واکنش به مقاله ظریف در نشریه فارن‌افرز منتشر کرد و نوشت: جواد ظریف با قبول اینکه امنیتی‌شدن ایران در چند دهه اخیر «محصول روایت‌سازی اسرائیل و آمریکا» است، تلویحاً می‌پذیرد که برخی رفتار‌ها و گفتار‌های مقامات ایرانی و نظام ایران به بازتولید امنیتی‌سازی کمک کرده است! و یک نتیجه ضمنی هم گرفته است که معیشت و اینترنت و هرچه بر سرمان می‌آید از پیامد‌های مستقیم یا غیرمستقیم همان روایت‌سازی‌هاست! این رویکردی است که روحانی، اصلاح‌طلبان تندرو، و روزنامه‌هایشان سال‌هاست به عنوان خیانت آشکار دنبال می‌کنند. ظاهر این نوشته‌ها و حرف‌ها آن است که «ما از یک حقیقت پرده برمی‌داریم و نمی‌توانیم بدون ارزیابی رفتار و گفتار خودمان در گذشته، به حقیقت واکنش‌های جهانی علیه ایران برسیم». اما آیا آن سخنان ایرانی‌ها که به زعم ظریف، نسنجیده است، عامل دشمنی ایدئولوژیک، ذاتی و آخرالزمانی صهیونیست‌ها و آمریکا با ایران شده است؟! نوشته ظریف را حتی پمپئو یا هر آمریکایی یا انگلیسی دیگر هم می‌توانست بنویسد و از ایرانیان بخواهد در کنش‌های خودشان تغییر بدهند تا در امان باشند! 
ظریف که در این مقاله عجیب می‌خواهد گناه حملات صهیونیست‌ها و آمریکا را بر گردن روایت‌سازی‌های داخلی بیندازد، می‌نویسد: «امنیتی‌سازی ایران یک ذهنیت محاصره ایجاد کرده است؛ ذهنیتی که اغلب به کنترل‌های اجتماعی شدیدتر می‌انجامد. این کنترل‌ها شامل محدودیت‌های اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، و تدابیر نظارتی با هدف شناسایی جاسوسان و خرابکاران است. چنین اقداماتی در پرداختن به سرچشمه‌های نارضایتی داخلی یعنی سختی‌های اقتصادی، فرسایش سرمایه اجتماعی، و شکاف فزاینده میان دولت و جامعه ناکام هستند. اما این همان چیزی است که وقتی یک ذهنیت محاصره برای دهه‌ها بر کشوری تحمیل می‌شود، رخ می‌دهد».
فقط یک وطن‌فروش چنین مقدماتی را می‌بافد و از آن، چنین نتایجی می‌تواند بگیرد. عبارت «ذهنیت محاصره» در مقاله ظریف به این معنا است که ایرانی‌ها وقتی احساس می‌کنند تهدید‌های خارجی یا داخلی زیادی وجود دارد (که آن تهدید‌ها هم نتیجه روایت امنیتی یک عده افراد غیرمسئول در کشور است!)، حالتی از ترس، بدبینی و احساس تهدید دائمی پیدا می‌کنند که موجب می‌شود تصمیم‌گیرندگان یا مردم رفتار‌های دفاعی و کنترلی از خود نشان دهند، حتی وقتی تهدید واقعی ممکن است کمتر از آن چیزی باشد که تصور می‌شود! پس در کل هر خاکی که به سرمان می‌شود، خودمان می‌کنیم و باید جلوی دهان‌مان را بگیریم و بچه‌های خوبی باشیم تا این همه بدبختی به سراغ ما نیاید!
این وزیر خارجه همان رئیس‌جمهوری است که در تحلیلی نتیجه گرفته اگر بخواهیم آمریکا دوباره به ما حمله نکند، باید تغییر کنیم. چه تغییری؟! همان‌گونه شویم که آمریکا نیازی به حمله به ما نداشته باشد. پس آمریکا و اسرائیل تقصیری ندارند و این ما هستیم که تغییر نمی‌کنیم.
ظریف می‌نویسد: «باید از روایت ساختن یک ایران قوی که می‌تواند یکجانبه و تهدیدآمیز به نظر برسد به روایت ساختن یک منطقه قوی تغییر جهت دهد»! آیا واقعاً ظریف می‌خواهد با امارات و اردن و عربستان و... همه‌چیز خود را در اختیار آمریکا گذاشته‌اند، منطقه قوی تشکیل دهد و بزدلانه می‌گوید باید دست از «ایران قوی» برداریم؟!
این نگاه به سیاست و امنیت، نگاه سیاستمدار پخته نیست. یا باید فرض کرد که اتفاقی وارد سیاست شده و بهره‌ای از حداقل‌های فهم سیاسی ندارد و ذهنی فرسوده و «در محاصره» دارد، یا اینکه بوی خیانت استشمام می‌کنیم. مقاله ظریف در یک مجله سیاسی خارجی به سیاستمداران غربی آموزش می‌دهد که نیازی نیست چیزی را بر گردن بگیرید، همین روایت را دست بگیرید که «ایرانی‌ها خودشان کشورشان را امنیتی کردند و چوبش را هم می‌خورند».