استاد دانشگاه و مبارز سنگرهای انقلاب
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... جناب حجتالاسلام دانشمند محترم آقاى مفتح و 2 نفر از پاسداران عزیز اسلام رحمتالله علیهم به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروختهتر و جنبش قیام ملت را متحرکتر کردند. خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد، امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و قلم او بهرهها براى اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است از شهادت امثال ایشان بهرهها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت میدهم...»
این جملات بخشی از پیام حضرت امام خمینی به مناسبت شهادت آیتالله دکتر محمد مفتح بود که به دست تروریستهای گروهک فرقان در مقابل دانشگاهی که سالها در آن تدریس کرده بود، مورد حمله مسلحانه قرار گرفت.
شلیک به مغز دانش
عمر پربرکت دکتر مفتح در روز بیستوهفتم آذر سال 1358 با گلولههای تروریستها به پایان رسید، اگرچه خودش به اعلیعلیین پیوست. در آن روز وقتی آیتالله دکتر مفتح در ساعت 9 وارد دانشکده الهیات شد، یکی از 3 تروریستی که در صحنه حضور داشت، به سوى اتومبیل دکتر رفته و راننده (پاسدار شهید اصغر نعمتی) را که در حال پیاده شدن بود هدف چندین گلوله قرار داد. اصغر نعمتی در همان لحظه به شهادت رسید.
آیتالله مفتح، وقتی صداى شلیک گلوله را شنید، سر خود را به عقب برگرداند که ناگهان تروریست دوّم که در حیاط مستقر بود به سوى استاد شلیک کرد. محافظ دکتر (پاسدار شهید جواد بهمنی) با سلاح خود به مقابله برخاست و استاد در پوشش آتش محافظ و فرصت بهدست آمده با سرعت به طرف ساختمان دانشکده رفت.
ولی گلولههای تروریستها امانش نداد. چند تیر پیدرپی به دست، شانه و پاى ایشان، اصابت کرد. تروریستی که راننده را شهید نموده بود به کمک همدستان خود، از کنار در و از پشت محافظ، استاد را هدف گلوله قرار داد و بلافاصله به سوى موتورسیکلت رفته، آن را روشن کرد و آماده فرار شد.
دکتر وارد بالکن جلو ساختمان دانشکده گردید و در حالی که خون از نقاط مختلف بدنش جارى شده و عبایش را گلگون ساخته بود، یکی از تروریستها خود را به او رساند و در گوشهاى که براى استاد راه گریزى نبود، مغز وى را هدف چندین گلوله قرار داد.
پس از آنکه تروریستها به کار خود پایان داده، صحنه را ترک کرده و گریختند، آیتالله دکتر مفتح به سبب شدت جراحات به بیمارستان امیر اعلم منتقل شد. تیم پزشکی براى نجات جان ایشان وارد فعالیت شد ولی تلاش پزشکان و جراحیهای انجام شده، سودى نبخشید و همزمان با اذان ظهر در ساعت 12 همان روز روح ایشان به ملکوت اعلی پیوست.
مظهر وحدت حوزه و دانشگاه
آیتالله شهید دکتر مفتح را منادی وحدت حوزههای علمیه و دانشگاهها و دو قشر روحانی و دانشجو خواندهاند. دکتر مفتح در اول آبان 1358 نخستین کنگره وحدت حوزه و دانشگاه را برگزار کرد و در سخنرانی خویش در آن کنگره، به روشنی ریشه و زمینههای موضوع وحدت حوزه و دانشگاه را در تاریخ اسلام و آموزههای آن روشن نمود. او گفت:
«... در تاریخ اسلام جدایی بین دانشگاه و مدارس روحانی، بین تحصیلات دانشگاهی و تحصیلات علمی به اصطلاح قدیم... این فاصله اصلاً نبود...همان مدارس قدیمه مرکز آموزش علوم اسلامی و علوم طبیعی و ریاضی و پزشکی و همه چیز بوده است. به طورى که فارغالتحصیلان مدارس علمی، متخصص در غالب این علوم بودند، مثلاً از باب نمونه میبینید ابوریحان بیرونی، رازى، ابن سینا، دیگران همه اینها شخصیتهاى علمی اسلامی هستند که ضمن اینکه در فقه اسلامی و در علوم اسلامی تبحر و آشنایی داشتند، در علوم دیگر نیز داراى همان قدرتی بودند که هنوز در دنیا طب بوعلی معروف است. این ارتباط دو تحصیل، ارتباط دو تفکر همچنان بوده تا اخیرا که دستهاى استعمار آمد، فاصله انداخت بین این دو نوع از علوم و این دو دسته از دانشمندان، دانشمندان علوم اسلامی و دانشمندان علوم دیگر و فاصله تا آن حدى شد که یادمان هست بهخصوص در دوران رضاخان که یک مأموریت استعمارى داشت و میدانست براى پیشبرد مقاصد استعمار چارهاى جز ایجاد تفرقه بین قشر روحانی و دانشگاهی نیست. آنچنان تبلیغات آن روز شدید بود که یک روحانی و دانشجو نمیتوانستند در یک جا بنشینند و با هم صحبت بکنند...»1
دکتر مفتح در حالی در حیطه وحدت حوزه و دانشگاه فعالیت نمود که خود مظهر این وحدت بود و عمری را برای تحصیل و تدریس علم در این هر دو نهاد و مرکز آموزش عالی صرف کرد. او پس از اتمام دوره ابتدائی، به دلیل اشتیاق فراوان برای فراگیرى علوم اسلامی، در مدرسه علمیه مرحوم آیتالله آخوند ملاعلی همدانی مشغول تحصیل شد. سپس در نوجوانی و 16 سالگی با اخلاص و پشتکار تمام به قم مهاجرت کرد. در آن زمان مدرسه دارالشفا در قم، محل تدریس علما و محققین معتبر بود و طلاب مشتاق براى تحصیل علوم اسلامی در این مدرسه حاضر میشدند. طلبههایی که معمولا در کنار برنامه تحصیلی خود، دروسی را که گذرانده بودند، تدریس هم
میکردند.
شهید مفتح نیز همراه با تحصیل در محضر علمای بزرگی همچون آیتالله بروجردى، علامه طباطبائی، آیتالله گلپایگانی و حضرت امام خمینی و فراگیری ادبیات و فقه و اصول و فلسفه و دستیابی به مدارج عالی تحصیلی و کسب درجه اجتهاد، خود نیز به امر تدریس اشتغال یافت.
تربیت طلبه و دانشجو مبارز
اما آیتالله مفتح به تحصیلات حوزوی بسنده نکرد و در سال 1333 هجری شمسی در رشته معقول دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامى) دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد و با تلاش زیاد در زمانی زودتر از موعد، در شهریورماه 1336 رساله پایان نامه خود را با داورى حسینعلی راشد تربتی و سید کمالالدین نوربخش و استاد شهید مطهرى با درجه «بسیار خوب» گذرانید و در این رشته فارغالتحصیل گردید. او پس از دریافت لیسانس دانشگاه تهران، همزمان با تدریس در حوزه علمیه، تدریس در دبیرستانهاى قم را آغاز نمود و در همان سالها با کمک آیتالله دکتر بهشتی، کانون اسلامی دانشآموزان را در قم تشکیل داد.
شهید آیتالله دکتر بهشتی در این باره گفته است:
«... آشنایی من با مرحوم آقاى دکتر مفتح به سال 1325 مربوط میشود. اوّلین سالی که براى ادامه تحصیل به قم رفتیم به مناسبتهاى مشترک شدیدى که پیدا کرده بودیم انس و آشناییمان بیشتر شد. با همکارى ایشان، کانون اسلامی دانشآموزان در قم بهوجود آمد که اوّلین مجمع اسلامی زنده بود که در آن طلبه و دانشجو و معلم و دانشآموز و گروههاى مختلف در کنار هم جمع میشدند و جلوهاى بود از هماهنگی همه قشرهاى جامعه ما بر محور اسلام عزیز و بینش زنده و سازنده اسلام.»2
آیتالله مفتح در دهه 1340 به منظور معرفی چهره اسلام ناب محمّدى، از طریق نشر کتب و رسائل اسلامی در موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، تاریخی و اعتقادى، مجمعی را تحت عنوان «جلسات علمی اسلامشناسی» راهاندازى نمود و به این شکل فعالیتهاى وسیعی را به منظور شناساندن چهره اصیل اسلام و فرهنگ اسلامی شروع کرد.
وی در این مجمع و در فرصت بسیار کوتاه دهها کتاب علمی و تحقیقی به جامعه اسلامی عرضه نمود که بسیاری از خلاءهای علمی و پژوهشی حوزههای علمیه آن زمان را پر میکرد. از جمله این آثار، کتاب «اسلام پیشرو نهضتها» بود که حساسیت ساواک را نیز برانگیخت تا حدی که آن را توقیف کرد.
در گزارش ساواک در تاریخ 1345/4/5درباره جلسات علمی اسلامشناسی این مجمع آمده بود:
«... اخیرا به کرات مشاهده میگردد از طرف (جلسات علمی اسلامشناسی) که زیر نظر دکتر محمد مفتح در شهرستان قم اداره میگردد، کتابهایی با عناوین مذهبی و در حقیقت در زمینههاى مخالفت با رژیم سلطنتی و هیئت حاکمه در چاپخانههاى آن شهرستان چاپ و منتشر میگردد...»3
نقش پررنگ در نهضت امام
آیتالله مفتح در ادامه فعالیتهای علمی خود، از تحصیل باز نماند و دوره دکترای رشته معقول را در دانشگاه تهران و در سال 1344 با ارائه رساله خود با موضوع «حکمت الهی و نهجالبلاغه» به پایان برد.
آیتالله دکتر مفتح در عمر کوتاه و پربرکت خود، آثار متعددی در تجزیه و تحلیل مبانی علوم اسلامی به رشته تحریر درآورد، از جمله «حاشیهاى بر اسفار ملاصدرا» (از مهمترین کتب فلسفه اسلامی)، «ترجمه تفسیر مجمعالبیان» (از با ارزشترین تفاسیر شیعی) و «روش اندیشه در علم منطق» که هم اکنون نیز این کتاب به عنوان متن درسی در حوزه و دانشگاه مورد استفاده قرار میگیرد. اما در کنار این فعالیتهای گسترده و عظیم علمی، آیتالله دکتر مفتح مانند دیگر شاگردان و یاران حضرت امام، از سال 1341 در قلب نهضت ایشان حضوری فعال و نقش مؤثری
داشت. او پس از تبعید حضرت امام، همراه دیگر یاران ایشان، در سنگرهای مختلف از جمله مساجد جامع تهران و الجواد و جاوید و قبا و... به سخنرانیهای افشاگرانه و روشنگرانه پرداخت و بعضا امام جماعت مساجد یاد شده بود که بارها ممنوعالمنبر و دستگیر و زندانی شد و مساجد و سخنرانیهایش با هجوم مزدوران شاه روبهرو گردید و به تعطیلی کشیده شد.
نقش شهید مفتح در سازماندهی اعتصابات و تظاهرات دوران اوجگیری نهضت در جامعه روحانیت مبارز بهخصوص در برپایی نمازهای عید فطر سالهای 56 و 57 در تپههای قیطریه تهران و نخستین راهپیماییهای میلیونی نهضت امام تردیدناپذیر بوده که ایشان خود در پیشاپیش راهپیمایان حرکت کرده و فصلی جدید از نهضت مردم را رقم زد.
____________________________________________ _________________________________________________________________________________
1- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستوششم، شهید آیتالله دکتر مفتح، مرکز بررسی اسناد تاریخی، مقدمه.
2- مصاحبه شهید آیتالله دکتر بهشتى در مورد شهید آیتالله دکتر مفتح، روزنامه جمهورى اسلامى، 25/9/60.
3- یاران امام به روایت اسناد ساواک، پیشین.