حکمت حمایت از دولت(یادداشت روز)
رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- در بخشی از سخنان اخیرشان که به مناسبت بزرگداشت هفته بسیج ایراد کردند، فرمودند: «از رئیسجمهور محترم و دولت خدمتگزار حمایت کنیم. کارهای خوبی را شروع کردهاند؛ بعضی از کارهایی را که شهید رئیسی شروع کرده بود و نیمه کاره مانده بود، ادامه دادند این کارها دارد انجام میگیرد و انشاءالله نتایج این کارها را مردم بعدها خواهند دید. بایستی از دولت حمایت کرد. دولت بار سنگینی بر دوش دارد. اداره کشور کار آسانی نیست. کار سختی است و این برعهده دولت است.»
حمایت از مردم و حل مسایل کشور و ریلگذاری برای آینده به طور حتم از مسیر حمایت از دولتی که به وسیله مردم سرکار آمده و دارای صلاحیتها و ظرفیتهای لازم برای اداره مسایل گوناگون کشور میباشد، میگذرد البته نه اینکه حمایت از مردم و حل مسایل کشور منحصر به حمایت از دولت باشد بلکه مهمترین و مؤثرترین مسیر در این میان حمایت از دولت است و دلیل آن این است که هیچ نهاد دیگری در کشور استعدادهای انسانی و مادی مجموعه دولت را در اختیار ندارد علاوه بر آن هیچ نهادی در کشور نیست که فعالیتهای آن همافزای فعالیت دولت نباشد. یکی از مهمترین کارکردهای نهادهای خارج از دولت مثل مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه، نیروهای نظامی و انتظامی و صداوسیما کمک به دولت در حل مسایل مردم و ریلگذاری اداره کشور میباشد. بنابراین اگر کسی گمان کند با تضعیف دولت یا کنار زدن آن و یا دور زدن آن و یا کماهمیت شمردن آن میتوان از مردم حمایت کرد و یا میتوان مسایل کشور را حل کرد به خطا رفته است.
در حمایت از دولت و شخص رئيسجمهور محترم طبعا اول خود دولت و خود رئيسجمهور نقش دارند که به صورت اقدام یکپارچه، به هنگام، حکیمانه و با تعیین اولویتها و شناسایی فرصتها توسط رأس، ارکان و زیرمجموعه دولت معنا و مفهوم پیدا میکند. پرهیز از حواشی، هدر ندادن زمان و فرصتها، انتصاب شایسته افراد و تخصیص به اندازه و به موقع منابع مقدمه لازم حرکت دولت در مسیر حمایت از مردم و حل مسایل کشور است. در تجربه چهار تا پنج دهه اخیر شاهد دو دسته از دولتها بودهایم و نتایج دقیقا تابع وضع دولتها بوده است. دولتهایی که در کار خود جدیتر بودهاند به خدماتی نایل شدهاند که سبب رضایت عمومی و نشاط اجتماعی و مشارکت و مسئولیتپذیری بیشتر مردم در صحنههای اجتماعی و بخصوص همکاری با دولت شده است و در نقطه مقابل آن دولتهایی که جدیت لازم نداشتهاند خروجی کارشان انباشت مشکلات بوده و دود آن هم بیش از همه، به چشم مردم رفته است. این اشاره کفایت میکند و نیازی به مرور موارد ندارد.
از سوی دیگر در حمایت دولت آنانکه خود را از لحاظ روحی نزدیکتر به نظام سیاسی کشور میدانند و میبینند باید پیشگامتر باشند ولو اینکه از نظر سیاسی، دولت را در چارچوب نظرات سیاسی خود ندانند و به آن انتقاد هم داشته باشند چراکه در حل مسایل مردم، امکان تفکیک دولت و نظام سیاسی وجود ندارد البته میدانیم که دولت با عملکرد خود میتواند نظام را تقویت و یا تضعیف نماید کمااینکه در این زمان نزدیک به 50 سال اینگونه بوده است. آنانکه با تفکیک نظام و دولت از یکدیگر از حمایت از دولت طفره میروند در واقع به سهم خود- و البته ناخواسته- به نظام سیاسی لطمه میزنند. با توجه به تجمیع امکانات و فرصتها و صلاحیتهای اداره کشور در دولت، کنارگذاشتن و یا نادیده گرفتن دولت، کنار زدن امکانات، فرصتها و صلاحیتهاست و واقع هم این است که اگر همه امکانات، فرصتها و صلاحیتهای نهادهای خارج از دولت یکجا جمع شوند به اندازه اداره یک استان کوچک کشور کفایت نمیکند پس راهی جز بهکارگیری دولت در حل مسایل کشور و حمایت از مردم وجود ندارد. در همین دو دهه اخیر مواردی پیش آمد که برخی پیشنهاداتی که مستلزم نادیده گرفتن دولت بود دادند اما رهبر معظم انقلاب اسلامی با درایت و حکمت- نقل به مضمون- فرمودند ایجاد مسیرهای موازی دولت جواب نمیدهد و سبب ضعف انگیزهها در دولت هم میشود و این به صلاح کشور نیست. بنابراین «راهحل» مسایل کشور از دولت میگذرد و اولین وظیفه همگان حمایت از دولتی با این خصوصیت که «بار سنگین اداره کشور را به دوش دارد» و «عهدهدار اداره کشور است» میباشد.
البته حمایت از دولت و حمایت از هیچ نهاد دیگری با انتقاد سالم و مشفقانه و بهکارگیری زبان مناسب منافات ندارد و بلکه نقد عملکرد با این صفات کمک به دولت و وجه دیگری از کمک به حل مسایل مردم است. انتقاد سالم و مشفقانه، دولت را به اصلاح کژیها و ضعفها وادار میکند و البته میدانیم انتقادی که صلاحیت دولت را انکار کند و یا روحیه دولت در اداره کشور را تضعیف نماید بحث دیگری است که متاسفانه این روزها بیش از هر منتقدی از سوی به ظاهر همراهان دولت مشاهده میکنیم. بهکار بردن عباراتی از این قبیل که دولت نمیتواند- چنانچه در اظهارات چند روز پیش سخنگوی جبهه اصلاحات آمد- و یا اینکه دولت باید کنار برود اینها اصلاحطلبانه و مشفقانه نیست.
موضوع دیگر این است که حمایت از دولت اگرچه همواره موضوعیت دارد اما در زمان بروز مشکلات و متراکم شدن توطئه دشمنان این موضوع اهمیت مضاعف دارد ما برکات این نوع حمایت و همدلی با دولت و نظام را در جنگ اخیر به تجربه دیدیم و دانستیم چنین همدلی عبور کشور از بحران پیچیده را آسان کرد و ضمنا میدانیم هنوز طمع دشمن علیه ثبات، امنیت و حرکت کشور متوقف نشده است. در چنین زمانی تقویت هرچه بیشتر دولت یک ضرورت و دقیقا در راستای حل مسایل اساسی مردم میباشد که ممکن است این مسایل اساسی در چرخه مشکلات معیشتی از چشمها دور بماند و این تذکاری است که از یک حکیم فرزانه برمیآید.
یک نکته مهم دیگر بحث ضرورت حمایت از دولت و- به احتمال زیاد- یکی از وجوه توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- به حمایت از دولت، وجه تمدنی آن میباشد کما اینکه حمایت از دولتهای جمهوری اسلامی در طول این نزدیک به پنج دهه، یک خط ممتد در بیانات حضرت امام خمینی- رضوانالله تعالی علیه- و بیانات حضرت امام خامنهای- دامت برکاته- بوده است.
و میدانیم که تمدنها از همین خطوط ممتد شکل میگیرند. براساس نگاه قرآنی و آنچنان که از شخصیتهای دینمدار بزرگی مثل استاد شهید مرتضی مطهری- رضوانالله علیه- آموختهایم تمدنها دو رکن ایجابی- بایدها- و دو رکن سلبی- نبایدها- دارند؛ دو رکن ایجابی وحدت داخلی ارکان و مردم و عدالت میباشد و دو رکن سلبی عبارتند از مقابله با بروز فساد و فحشا- از سوی نظام- و دیگری نهی از منکر در فضای اجتماعی- از سوی مردم- است. با این وصف تاکید بر اتحاد مردم و دولت و حمایت مردم از دولت و تنظیم سیاستهای دولت بر مدار حل مسایل مردم از وجوه ضروری و لازمه برپایی و حفظ یک تمدن و حرکت به سمت بالندگی هرچه بیشتر آن میباشد. اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم هیچ معروفی بالاتر از حمایت مردم از دولت و تنظیم حرکت دولت بر مبنای حل مسایل مردم وجود ندارد.
تاکیدات اخیر و پیشبینی رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- از دولت ممکن است این شائبه را به وجود آورد که رهبری به حل مشکلات مردم توجه چندانی نفرمودهاند(!) و یا انتقادی به دولت ندارد. این تصور از بنیاد خطاست چراکه اولا مهمترین فلسفه وجودی دولت، خدمت به مردم و حل مسایل آنان است و حمایت از دولت حمایت از مردم میباشد. ثانیا به دلیل آنکه از مجاری مختلف، اطلاعات کشور و وضعیت روز مردم به رهبر معظم انقلاب میرسد و اساسا روحیه رهبری پیگیری امور از مجاری مختلف رسمی و غیررسمی است، اطلاعات ایشان از هر مسئول دیگری در کشور بالاتر میباشد و به همین دلیل انتقاداتی که ایشان به عملکرد دولتها داشتهاند همواره بیش از انتقادات دیگران و صریحتر از دیگران بوده است اما بیان علنی و تکرار این انتقادات در فضای عمومی که بسیاری طالب آن هستند و به نفع رهبری به حساب میآورند، از منظر رهبری به نفع کشور نیست و کمکی به حل مسایل مردم نمیکند. دقیقا از همین رو آنانکه دل در گرو حل مسایل مردم دارند و از اطلاعات کافی هم برخوردار میباشند، روش مواجهه رهبری با دولتها- حمایت آشکار و انتقاد غیرآشکار- را مصلحانهترین روش میدانند. این روش زمینه پذیرش انتقادات غیرآشکار را در دولت تقویت میکند کما اینکه همواره دولتهایی که مورد خطاب انتقادات غیرآشکار رهبری واقع شدهاند، حمایت علنی رهبری از دولت را انرژی تازهای برای حل مسایل مردم ارزیابی کرده و سپاسگزاری نمودهاند.
سعدالله زارعی