کد خبر: ۳۲۳۳۳۶
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۴ - ۲۰:۳۳

قصه دلدادگی به خاک

زیتون، همیشه سبز است و عمری دراز دارد. آن‌قدر دراز که اگر ریشه‌اش هم بخشکد دوباره سر بلند خواهد کرد. 
زیتون، همیشه سبز است و مقاومتش بالاست حتی در خاک شور. آخر خاک شور، زیتون را نمک‌گیر می‌کند.
زیتون، همیشه سبز است و تکثیر می‌شود. ریشه‌هایی پراکنده و پخش شده در تمام دنیا از وجود یک درخت مادر!
خدا نکند گره به کار زیتون بیفتد. از آن گره‌ها که در کار و زندگی هر کس بیفتد، تمام شیره جانش را می‌خورد و سرِ آخر با قهقهه‌ای مستانه و پیروزمند، بعد از اینکه مطمئن شد حال و جانی برایش نمانده، ردِ کارش را می‌گیرد و می‌رود. اما زیتون، زیتون است! این درختِ همیشه سبزِ مقاومِ بلندعمر، بیدی نیست که با این بادها بلرزد. زیتون، مخصوصا اگر در منطقه‌ای باشد که خاکش، قهرمان‌پرور است، نمک‌گیر آن خاک می‌شود. زیتون، اگر در ایران باشد، در لبنان باشد، در فلسطین باشد زیتون است! 
از قهرمانان می‌آموزد و قهرمانان نیز از زیتون. کلاس درس زیتون و نام‌آوران، با نگاه رد و بدل می‌شود. زیتون جوانه می‌زند و می‌بالد، قهرمان هم. زیتون، گره از کارش می‌گشاید و قهرمان هم. زیتون نذر سلامتی قد و بالای قهرمان می‌کند و قهرمان هم خم نمی‌شود تا زیتون و زیتون‌های خاکش خم نشود. 
حکایت درخت زیتون که خداوند به آن قسم یاد کرده، حکایت غریبی نیست. قصه دلدادگی آدمهاست با خاکی که در آن ریشه دوانده و همان خاکی که عشاق خویش را پرورانده. برگ‌های زیتون، سایه‌سار خستگی قهرمانی است که برای بلند شدن به تنفس در هوای زیتون، نیازمند است. زیتون چون مادری مهربان او را در آغوش می‌گیرد و برایش حمدی می‌خواند و با چشمان خونبارش او را روانه میدان نبرد حق علیه باطل می‌کند. روغنِ زیتون، در گلوی بیگانه گیر می‌کند و خانه‌اش را خراب.
زیتون، تا نفس دارد می‌جنگد هر چند که پایی برای دویدن نداشته باشد! او یادگارهایش را جوانه می‌زند در سراسر دنیا تا یک‌روز، یک انسان خسته از ظلم‌ها، زیر سایه‌سار فرزند او قانون جاذبه مقاومت را کشف کند و به جنگ بدی‌ها برود.
زیتون، خوب بلد است سبز بماند. 
 زهرا آربایجان