کد خبر: ۳۲۲۱۵۱
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۷

اخبار ویژه

محاسبه اسرائیل اشتباه بود
ایران در سیاست خود مصمم‌تر شد
یک روزنامه صهیونیستی اذعان کرد که بر خلاف تصور اولیه درباره حمله به ایران، این کشور نه تنها سیاست خود را تغییر نداده بلکه مصمم‌تر و جدی‌تر هم شده است. 
روزنامه یدیعوت آحارونوت در تحلیل خود می‌نویسد: ایران قصد ندارد مسیر خود را تغییر دهد. علاوه‌بر این، حفظ گزینه‌ هسته‌ای، ارتقای توان نظامی، و حمایت از محور مقاومت، از نگاه مقامات ارشد ایران، نسبت به گذشته حتی ضروری‌تر از پیش است تا بازدارندگی در برابر دشمنان از جمله اسرائیل تقویت شود. گزارش‌های متعدد این ارزیابی را تایید می‌کند که ایران، با وجود ضربات دو سال اخیر در منطقه و همچنین جنگ ۱۲ روزه بنا ندارد از سیاست فعلی خود دست بکشد.
گروسی، رئیس آژانس در مصاحبه‌ با آسوشیتدپرس اذعان کرده که بازرسان از طریق تصاویر ماهواره‌ای تحرکاتی را در اطراف سایت‌هایی شناسایی کرده‌اند که ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد غنی ‌شده در آنها نگهداری می‌شود؛ ذخایری که ایران حتی پس از حمله به تأسیسات هسته‌ای خود حفظ کرده است. شبکه‌ سی‌ان‌ان هم به نقل از منابع اروپایی گزارش داد که ایران، واردات سدیم پرکلرات از چین را افزایش داده، ماده‌ای که در تولید سوخت جامد برای موشک‌های بالستیک به‌کار می‌رود. گزارش‌های دیگر، حاکی از تلاش ایران برای بازسازی و ارتقای توانمندی‌های نظامی و موشکی دوربرد است. ایران این سامانه‌ها را دارایی راهبردی برای ضربه زدن و فرسایش اسرائیل و ناتوان کردن آن از جنگ‌ طولانی‌ مدت می‌داند.
در زمینه منطقه‌ای نیز شواهد بیشتری از تلاش ایران برای بازسازی توان نیروهای نیابتی، به‌ویژه حزب‌الله، به دست آمده است. با وجود حملات روزانه نیروی هوائی اسرائیل به لبنان، حزب‌الله همچنان در حال بازسازی قدرت خود و انباشت موشک‌ها، راکت‌ها، توپخانه و تجهیزات رزمی است که با وجود تلاش نیروهای امنیتی سوری و اسرائیل، بخشی از آن از طریق سوریه منتقل می‌شود.
ایران در عراق همچنان به تقویت شبه‌نظامیان شیعه‌ ادامه می‌دهد و سلاح‌هایی را در اختیار آن‌ها می‌گذارد که احتمالا در حملات آینده علیه اسرائیل استفاده می‌شود. همچنین دستگاه امنیتی اسرائیل و ارتش، اخیراً یک عملیات گسترده‌ انتقال سلاح‌های پیشرفته از مبدأ ایران به مقصد کرانه باختری را خنثی کردند؛ همزمان دولت یمن، یک کشتی حامل تسلیحات(از جمله موشک‌های کورنت) را توقیف کردند که به مناطق تحت کنترل جنبش حوثی‌ها در نزدیکی باب‌المندب حرکت می‌کرد. ایران بنایی بر تغییر سیاست خود ندارد و بعید است که مسیر هسته‌ای ایران بدون یک چارچوب پایدار، مبتنی بر توافقی که ظرفیت‌های غنی‌سازی را به ‌شدت محدود کند، بازرسی‌های مؤثر و گسترده‌ آژانس را ممکن سازد، و درباره‌ مواد شکافت‌پذیر باقی‌مانده تصمیم‌گیری کند، قابل مسدود شدن باشد.
ایران از رویدادهای دو سال گذشته در منطقه آسیب دیده اما همچنان می‌تواند از چند فرصت بهره‌مند شود؛ از جمله ابقای حماس در غزه، تأخیر در خلع سلاح حزب‌الله، بی‌ثباتی در سوریه، رقابت میان آمریکا با روسیه و چین که به تهران اجازه‌ حفظ روابط با هر دو را می‌دهد، آسیب به جایگاه جهانی اسرائیل، و ارزیابی کشورهای منطقه از اسرائیل به‌عنوان تهدیدی علیه ثبات خاورمیانه. بنابراین، منطقی است که فرض کنیم تضعیف ایران لزوماً فرآیندی برگشت‌ناپذیر نیست.
اسرائیل باید خود را برای احتمال دور تازه‌ای از رویارویی با ایران آماده کند؛ در عین حال، بیش از هر زمان دیگر آشکار شده است که راه‌حل‌های نظامی و دستاوردهای عملیاتی به‌تنهائی کافی نیستند. همچنین جای تردید است که بتوان از بازسازی محور طرفدار ایران جلوگیری کرد مگر با تقویت دولت‌های مستقر عربی، ایجاد جایگزین‌هایی برای نفوذ ایران، و پیشبرد روندهای تثبیت سیاسی و امنیت منطقه‌ای که به‌طور نسبی مانع از بهره‌برداری ایران از ضعف ساختاری کشورهای منطقه و وضعیت بی‌ثباتی شود.
نقش مهم دولت و آنها که
 زیرآب برنامه را می‌زنند
حکایت نوع برخورد مدعیان اصلاحات و اعتدال با موضوع قانونمندی و پایبندی به برنامه، حکایت شترمرغ است.
این روزها که گزارش عملکرد دولت در اولین سال اجرای برنامه هفتم پیشرفت و توسعه، در دستورکار نمایندگان مجلس قرار دارد، برخی نشریات طیف مورد بحث، مامور شده‌اند تا در این‌باره از دولت مسئولیت‌زدایی کنند.
در این زمینه، روزنامه اعتماد (متعلق به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت) در یادداشتی مدعی شد: مجلس اخیراً به ارزیابی عملکرد یکساله برنامه هفتم از سوی دولت پرداخت. کاری عبث و بیهوده است چون برنامه‌ریزی در ایران فاقد معیارهای معتبر برای اجرا است. برنامه‌ها کاملاً متناقض است. به تبعات ادعاهای خود ملتزم نیستند. آنان نمی‌دانند که رشد 8درصدی چقدر سرمایه لازم دارد؟ و این امر بدیهی را نمی‌دانند که با سیاست خارجی کنونی و تحریم و فقدان درآمد نفت تامین ارز لازم ممکن نیست.
هم‌میهن نیز در مطلبی با عنوان «برنامه توسعه یا فهرست آرزوها» مدعی شد: 10درصد برنامه هفتم توسعه هم قابل تحقق نیست. در شرایط کنونی، برنامه‌ریزی ممتنع و غیرممکن است. برنامه محصول اراده حکومت است و نه صرفاً مصوبه مجلس که در مقام کارفرما برای اجرا و پیمانکاری به دولت داده، حالا دارد نظارت می‌کند. تازه نمره ۳۷ از ۱۰۰ می‌دهد. اگر دولت هم متقابلاً بخواهد به این مجلس نمره دهد، قطعاً هم از نظر قانون‌نویسی و هم نظارت نصف این نمره ۳۷ را هم به دست نمی‌آورند.
وب‌سایت امتداد وابسته به حزب اتحاد ملت هم در مطلب مشابهی نوشت: مجلس در اولین سال از برنامه توسعه هفتم دست به ارزیابی عملکرد دولت از این برنامه زد و به دولت نمره قابل قبولی نداد. اما نکته مهم این است که مجلس برنامه‌ای نوشته که اساساً نمی‌توان به اجرای آن امیدی داشت.
درباره این فضاسازی‌های سیاست‌زده و ضدبرنامه، باید یادآور شد که برنامه، رکن کلیدی در پویایی هر دولت است، همچنان که معیار ارزیابی هم هست.
لایحه برنامه پنج‌ساله هفتم، زمانی که آقای پزشکیان نماینده بود، تقدیم مجلس و جرح و تعدیل و تصویب شد. او سال گذشته در گفت‌و‌گوهای انتخاباتی هرجا که با سؤال درباره برنامه مواجه می‌شد، مکرراً تاکید می‌کرد:
«برنامه من برنامه هفتم است». «من هیچ برنامه‌ای ندارم، چون کشور خودش برنامه دارد و من برنامه هفتم را اجرا خواهم کرد». «ما قرار نیست برنامه جدید بنویسیم و سیاست جدیدی اجرا کنیم. قدم اول ما این است که مسیری که دولت پیش گرفته را ادامه دهی» و «هر دولتی بخواهد بیاید، باید برنامه هفتم توسعه را اجرا کند».
با این وجود‌، معاون نظارت مجلس روز دوشنبه گزارش داد: «از ۲۵۱۵ حکم برنامه هفتم، ۶۰درصد احکام در سال اول اجرا نشده است. ۳۲.۶درصد در مهلت قانونی اجرا، و ۷.۵درصد، خارج از مهلت قانونی محقق شده است».
مقدمه اجرای احکام برنامه، تدوین آیین‌نامه اجرائی است اما بنابر گزارش چند ماه قبل سخنگوی کمیسیون برنامه مجلس، 77درصد آیین‌نامه‌های قانون برنامه (از 321 مقرره تکلیفی) تدوین نشده و صرفاً 75 فقره تدوین و تصویب شده بود.
رئیس سازمان برنامه و بودجه دیروز گفت: ۱۸۵ آئین‌نامه و دستورالعمل برنامه هفتم، یا تصویب شده یا در دستورکار هیئت وزیران است. قانون برنامه هفتم، ۱۳۷۹ حکم و ۲۲۷ آئین‌نامه و دستورالعمل دارد.
از سوی دیگر، طبق همین قانون و برای عملیاتی‌شدن برنامه هفتم، دولت باید برنامه‌های فرعی در ۴۰ بخش مختلف را تدوین کند و تاخیر درباره برخی موارد، یک علت اجرائی نشدن ۶۰درصد احکام برنامه است.
اینکه برخی مدیران دولتی و حامیان سیاسی آنها ادعا می‌کنند برنامه هفتم و بخش‌هایی مانند رشد اقتصادی هشت درصدی، قابل اجرا و تحقق نیست. به چند علت مسموع نیست. نخست اینکه آقای پزشکیان کاملاً در جریان بررسی و تصویب برنامه در مجلس بوده و با این وجود، مکرراً برنامه خود را برنامه هفتم عنوان کرده است.
ثانیاً، انبوهی از حامیان اقتصادی و سیاسی، تعهد انتخاباتی آقای پزشکیان را شنیده و سخنی به انتقاد و مخالفت نگفته‌اند و حال آنکه اگر برنامه را قابل اجرا نمی‌دانستند، باید بازگو می‌کردند.
ثالثاً، قانون برنامه، قابل تغییر و اصلاح است. اما دولت نمی‌تواند با بهانه‌جویی، هم از ضابطه‌مندی و تعهد قانونی نسبت به برنامه سرپیچی کند. و هم- اگر جایی از آن را نمی‌پسندد- لایحه ندهد و اصلاح قانون را درخواست نکند. اینکه بخش‌هایی از دولت، نه قانون را اجرا کنند و نه لایحه اصلاحی تقدیم کنند، به معنای خودکامگی، قانون‌گریزی و بی‌برنامگی است؛ شبیه کاری که دولت آقای روحانی انجام داد و فقط ۳۵درصد برنامه ششم را به اجرا گذاشت. همچنین دولت روحانی، براساس گزارش دیوان محاسبات، در سال ۹۵ فقط ۲۰درصد احکام بودجه، و در سال ۹۹، فقط ۲۸درصد احکام قانون بودجه را رعایت کرد.
نکته چهارم، مقایسه نوسانات رشد اقتصادی در سه دولت روحانی، رئیسی و پزشکیان است که نشان می‌دهد به میزان معطلی در مذاکرات و شرطی‌کردن اقتصاد نسبت به آن یا تلاش برای تفکیک این دو، رشد اقتصادی با نزول یا صعود مواجه شده است.
بنابر علام سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، رشد اقتصادی در نیمه نخست سال ۱۴۰۴ منفی بوده است. همچنین بنابر گزارش مرکز آمار، نرخ رشد اقتصادی در فصل بهار ۱۴۰۴، با نفت منفی ۰.۱درصد، و بدون نفت منفی ۰.۴درصد بوده است. این رقم سال گذشته، با نفت ۳.۱درصد و بدون نفت ۲.۱درصد گزارش شده بود. در بهار ۱۴۰۳ (آخرین فصل دولت شهید رئیسی) رشد اقتصادی با نفت ۴.۷درصد و بدون نفت ۲.۹درصد بود.
کسی نمی‌تواند منکر تاثیر تحولات خارجی مانند تحریم و جنگ باشد؛ اما اولاً در دوران شهید رئیسی هم، تحریم‌ها در اوج خود بود و با این وجود، رشد پنج‌درصد به ثبت رسید. ثانیاً اقتدار دولت و ابراز بی‌نیازی به توافق به هر قیمت، نقش مهمی هم در عقب‌راندن تهدید نظامی و هم بهبود رشد اقتصادی داشت.
این موفقیت در حالی رقم خورد که تراز خزانه در سال ۱۴۰۰، منفی شد و رئیس‌‌دفتر رئیس‌جمهور در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۰ در پاسخ درخواست بودجه از سوی رئیس سازمان برنامه و بودجه، از قول مافوق خود نوشت: «همه موجودی خزانه براساس درخواست‌های جنابعالی(نوبخت) تخلیه شده است، موجودی وجود ندارد».
قطعاً اظهار ضعف و ناتوانی در مقابل فشارهای خارجی یا چالش‌های اقتصادی، همچنان که تهدیدات خارجی را جدی‌تر می‌کند، در ایجاد فضای نااطمینانی و رکود اقتصادی هم بسیار مؤثر است. در عین حال بی‌تدبیری یا سوءتدبیر هم مؤثر است چنان‌که رئیس بانک مرکزی دیروز در مجلس با انتقاد از رویکرد وزیر اقتصاد معزول گفت: با افزایش نرخ ارز ترجیحی از آذرماه ۱۴۰۳ در مرکز مبادله از ۴۵هزار تومان به حدود ۷۰هزار تومان، تورم نیز دوباره بالا رفت؛ موضوعی که هشدار آن داده شده بود.
همچنین بنابر گزارش دیروز رئیس سازمان برنامه‌وبودجه «۲درصد کارت‌های بانکی ۲۳درصد نان‌های کشور را خریدند و ۱۳درصد نان کشور توسط یک‌درصد کارت‌های بانکی خریداری شده است». که نشان‌دهنده سوءاستفاده از عدم نظارت دستگاه‌های دولتی ذی‌ربط است.
واکنش مشاور روحانی به یک خبر
و پاسخ کیهان
معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور در دولت روحانی، در واکنش به خبر ویژه روز سه‌شنبه کیهان نوشت: اگر به جای خشم ورزیدن، اندکی تاریخ می‌خواندید، درمی‌یافتید که هیچ ملتی با ناسزا گفتن به عقلانیت، صاحب قدرت نشده است. آن‌که از گفت‌وگو می‌ترسد، نه از سر ایمان، بلکه از بیم فروپاشیِ دنیایی است که بر توهّم خود بنا کرده است.
حمید ابوطالبی، خطاب به مدیرمسئول روزنامه کیهان نوشت: شما و روزنامه‌تان سال‌هاست به همین سیاق بر من می‌تازید؛ و از چیزی دفاع می‌کنید که نه نامش ایران و اسلام است و نه محصول عقل، بلکه بازتولید نفرت، کینه و شکست است. بی‌آنکه حتی یک‌بار بگویید: آیا همان سیاستی که امروز از آن دفاع می‌کنید، توانسته است ایران را از تحریم و انزوا، از سقوط ارزش پول و فرار سرمایه، از فقر، فساد و فرسایش امید نجات دهد؟ آیا با فریاد و هیاهو، با اتهام و توهین، برق نیروگاه‌ها روشن‌تر شده و آب شرب مردم زلال‌تر گشته است؟ آیا ثبات اقتصادی را می‌توان با شعار و هیجان و هیاهو ساخت؟ 
شما می‌گویید ریشه‌ مشکلات، اعتماد به مذاکره بوده است؛ اما نمی‌گویید با این بی‌اعتمادیِ مزمنِ شما، کشور به کجا رسیده است؟ چون نمی‌دانید که در روابط خارجی اصولاً چیزی به نام «اعتماد» وجود ندارد؛ و هر کشوری در پی منافع ملی خویش است- دور از جان جنابعالی! شما با همین منطق، برجام را سوزاندید، میز مذاکره را با هراس، دشنام و شعار تخریب کردید، و سپس چشم بر هم نهادید تا با کوررنگی نبینید چرا کشور منزوی است. شما می‌فرمایید دولت پزشکیان شش ماه مذاکره کرد و نتیجه نگرفت؛ این را باید جناب رئیس‌جمهور پاسخ دهد. اما پرسش من ساده‌تر است: وقتی مذاکره‌ای را با هراس، بی‌اختیار، برای اتلاف وقت و بدون پشتیبانی ملی آغاز می‌کنید، چه انتظاری از نتیجه دارید؟
ابوطالبی می‌افزاید: «وقتی نه هر تلاش برای تفاهم، که هر سخن در دفاع از تفاهم و گفت‌و‌گو و نجات کشور از بحران، با تهمتِ «نوکر خانه‌زاد کدخدا» از سوی شما سرکوب می‌شود، آیا جز ناکامی، چیزی باقی می‌ماند؟ و آنگاه که در مذاکره، به جای استدلال باید بیانیه خواند و مرغِ گفت‌و‌گو را تنها یک پا باشد، آیا جز بن‌بست و سرگردانی نصیب کشور خواهد شد؟»
یادآور می‌شود ابوطالبی پیش از این در نوشته‌ای مدعی شده بود: پزشکیان مسئولیت آغاز گفت‌وگو با دولت ترامپ را برعهده بگیرد!... دونالد ترامپ، اعلام کرده «آماده‌ اقدام برای لغو تحریم‌های ایران» است؛ تحریم‌هایی که اکنون، در واقع، «فقط برای هیچ» برقرار مانده‌اند. در چنین شرایطی... رئیس‌جمهور باید شخصاً به صحنه آمده و به دور از هراس، مسئولیت آغاز گفت‌وگو با دولت ترامپ را برعهده گیرد؛ زیرا در وضعیت «هیچ»، تنها دیپلماسی می‌تواند به گامی واقعی برای رفع تحریم‌ها و رهایی مردم از فشار اقتصادی بینجامد.
کیهان در واکنش به این اظهارات نوشت: آقای ابوطالبی در درس نگرفتن و عبرت نیندوختن مسبوق به سابقه است. او همان کسی است که در دوران ماه عسل تعاملات با دولت ترامپ به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل (نیویورک) معرفی شد اما مورد توهین دولت آمریکا قرار گرفت و با برچسب تروریست دیپورت شد. او با این همه مانند نوکر خانه‌زاد کدخدای آمریکایی عمل کرده و همواره نسخه مذاکره و توافق پیچیده است. به همین علت هم به یاد نمی‌آورد که دولت پزشکیان در حال برگزاری ششمین دور مذاکرات بود که با خیانت آمریکا در حمله به ایران مواجه شد. متاسفانه امثال ابوطالبی نشان داده‌اند که نه از خدعه و عهدشکنی و توهین‌های دولت اوباما عبرت می‌گیرند و نه از پایمال شدن توافق برجام توسط ترامپ و بمباران شدن میز مذاکره توسط او».

اکنون باید به آقای ابوطالبی بیان امیر مؤمنان علی علیه‌السلام را یادآور شد که خطاب به مذاکره‌کننده نااهل، ابوموسی اشعری فرمود: «همان شقی و بدبخت کسی است که از عقل و تجربه‌ای که به او داده شده، محروم بماند».
اکنون باید از مشاور آقای روحانی پرسید:
- تاریخ کلاهبرداری‌های برجامی و پسابرجامی آمریکا و دیکته‌های تمام‌نشدنی این رژیم، مذاکره عبث را تجویز می‌کند یا دل نبستن به آن را چنان که اتفاقات یک سال اخیر نشان داد؟
- اگر رساندن شمار تحریم‌ها از 850 مورد به بیش از 2000 فقره، عقبگرد برنامه هسته‌ای، سقوط معدل رشد اقتصادی هشت‌ساله در دولت مدعی تدبیر و امید به نزدیک صفر، سقوط صادرات نفت در همان دوره به چند صدهزار بشکه، تعطیلی هشت‌هزار کارخانه، ثبت رکورد تورم 45درصد، ابراز ناتوانی در واردات واکسن کرونا و... کارنامه دولت شیدای مذاکره و توافق به هر قیمت با آمریکا بود، آیا پاسخگوی این عملکرد خسارت‌بار و شرم‌آور و عبرت‌آموز باید کیهان باشد یا روحانی و مشاوران نااهل وی؟!
- اگر آقای روحانی براساس تجربه رفتار ترامپ با برجام، مذاکره دوباره با ترامپ را «دیوانگی» خواند، درباره اظهارات مشاور وی آن‌هم بعد از خدعه و خیانت رئیس‌جمهور آمریکا چه قضاوتی باید کرد؟ اگر ذهن، استعمارزده و برده‌وار نباشد، نسخه مهمل مذاکره دوباره را می‌پیچد؟!
- از نگاه شما باید در مذاکرات، اختیار چه چیزی را به دولت می‌دادند؟ واگذاری توانمندی‌های دفاعی یا برنامه هسته‌ای و دیگر منابع قدرت را؟ آیا خبر ندارید که به اذعان ترامپ و نتانیاهو، برنامه حمله از چند ماه قبل طراحی شده بود و مذاکرات فقط عملیات فریب بود؟
- اگر در روابط خارجی اصولاً چیزی به نام اعتماد وجود ندارد، پس چگونه ادعا کردید امضای کری تضمین است، مکانیسم ماشه را پذیرفتید، انواع امتیازات نقد را دو ماه قبل از روز رسمی اجرای برجام واگذار کردید و سپس به مدت سه سال با گردن کج، به دنبال نقد کردن وعده‌های نسیه آمریکا و اروپا دویدید و نهایتاً آقای ظریف گفت: اروپا شرافت خود را فروخت؟!