کد خبر: ۳۲۱۷۷۵
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۵

اخبار ویژه

علت اصلی تورم نه تحریم
بلکه ضعف اراده مدیریتی است
کارشناس اقتصادی حامی آقای پزشکیان با انتقاد از حواله دادن مشکلات اقتصادی به تحریم‌ها تاکید کرد: برخلاف آنچه عده‌ای می‌کوشند نقش تحریم را خیلی برجسته کنند، مسئله اصلی در کشور ما تحریم‌ها نیست، بلکه درصد بزرگی از مشکل به مسائل داخلی برمی‌گردد.
حسین راغفر استاد داشگاه الزهرا(س) با تاکید بر نقش عزم و اراده سیاسی در حل مشکل تورم، در روزنامه آرمان نوشت: در مورد تورم ما موارد متعددی را شاهد هستیم که هر یک از جمله دلایل بروز تورم در کشور هستند. همین پدیده بانک آینده یک نمونه آن است.
عوامل اصلی نابسامانی اقتصاد را باید در بخش سیاست‌گذاری جست‌وجو کرد و مسئله اصلی را در آنجا دید والا اینکه بخواهیم به تغییر برخی متغیرهای اقتصادی بسنده کنیم، پاسخ قابل قبولی به دنبال نخواهد داشت. به همین دلیل اصلی‌ترین عامل برای خروج اقتصاد کشور از وضعیت سخت فعلی و رها شدن از تورم سنگین، چیزی جز عزم سیاسی نیست. یعنی باید اراده کافی سیاسی وجود داشته باشد تا بتوانیم از این مشکلات عبور کنیم.
حل مسئله تورم در کشور راه‌حل دارد، منتها این راه‌حل چنان‌که گفته شد، نیازمند عزم سیاسی است و تا این عزم سیاسی شکل نگیرد مشکل حل نمی‌شود. پدیده بانک آینده و بانک‌های مشابه ده‌ها برابر تورم برای اقتصاد کشور آسیب‌زا بوده و هستند. کسانی که در مقابل مشکلات اقتصادی صرفا به تحریم‌ها اشاره می‌کنند، فقط دنبال توجیه هستند تا نفس عمل افراد و گروه‌هایی که منابع ارزشمند کشور را غارت می‌کنند، به گردن تحریم‌ها و عامل خارجی بیندازند.
از این‌رو به نظر می‌رسد همه می‌توانند این نکته مهم را به سادگی درک کنند که برخلاف آنچه عده‌ای می‌کوشند نقش تحریم را خیلی برجسته کنند، مسئله اصلی در کشور ما تحریم‌ها نیست، بلکه درصد بزرگی از مشکل به مسائل داخلی برمی‌گردد و تا این مسائل داخلی که عمدتا ریشه‌های سیاسی دارد حل نشود، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد.
از این‌رو مهم این است که توجه داشته باشیم در چه وضعیتی بسر می‌بریم و عوامل مؤثر بر تورم چیست و تورم در واقع یک نظام بازتوزیع است به زیان فقرا و به نفع صاحبان دارایی‌ها و املاک. با افزایش تورم ارزش دارایی‌ها بیشتر می‌شود اما در مقابل فاصله طبقات محروم با حداقل‌های زندگی هم بیشتر و بیشتر می‌شود. این است که باید تورم را یک پدیده چندوجهی دید. یکی از مهم‌ترین آثار این پدیده تاثیر عمیقی است که بر اخلاق اجتماعی می‌گذارد و امروز همه ما شاهد تاثیر تورم بر اخلاق عمومی هستیم. ساختار مدیریتی سیاسی می‌تواند کمک کند که از این بحران‌ها خارج شویم و این امکان‌پذیر نیست الا با یک عزم سیاسی جدی برای تغییر این شرایط سخت و نابسامان کشور.
هراس آمریکا از انتقال سامانه‌های اس-۴۰۰ 
و جنگنده‌های سوخو -۳۵ به ایران
یک اندیشکده آمریکایی در تحلیلی تاکید کرد: همکاری دفاعی روسیه و ایران دارای پیامدهای راهبردی برای سیاست واشنگتن است و استفاده از هواپیماهای سنگین برای انتقال محموله‌هایی که احتمالاً مرتبط با سامانه‌های دفاع هوائی یا هوانوردی رزمی است، اراده روسیه برای تقویت ایران را نشان می‌دهد.
اندیشکده «رابرت لنسینگ» (وزیر خارجه اسبق آمریکا) می‌نویسد: ارسال تسلیحات نظامی از روسیه به ایران نشان‌دهنده عمیق‌تر شدن اتحاد دفاعی میان دو کشور است و رابطه میان آنها را به فراتر از یک رابطه اقتضایی ارتقا می‌دهد. انتقال فناوری‌های پیشرفته به ایران، توانایی مقاومت در برابر فشارهای خارجی را افزایش می‌دهد.
این تحولات انعطاف‌پذیری عملیاتی ایالات‌متحده در منطقه را کاهش داده و هرگونه فعالیت نظامی یا اطلاعاتی آمریکا را با سامانه‌های دفاعی یکپارچه‌تری مواجه می‌کند. ارتباط رو به رشد روسیه و ایران همچنین نشانه‌ای از شکل‌گیری یک نظام موازی در زمینه مسائل نظامی فناوری است که قادر به دور زدن تحریم‌های غربی و کاهش اثربخشی آنهاست. انتقال سامانه‌های پیچیده‌ای مانند اس-۴۰۰ یا جنگنده‌های سوخو- ۳۵ نه‌تنها توانمندی‌های دفاع ایران را تقویت می‌کند بلکه الگویی برای همکاری نظامی میان کشورهای تحت تحریم ایجاد می‌کند و کانال‌هایی برای تبادل فناوری‌های دوگانه باز می‌کند. این روند راهبردهای بازدارندگی بلندمدت آمریکا را که بر کنترل جریان تسلیحات و صادرات فناوری استوار است، تضعیف می‌کند و نفوذ آمریکا در خاورمیانه را کاهش می‌دهد.
تحويل تجهیزات راهبردی مانند سامانه‌های دفاع هوائی و قطعات هواپیماهای جنگی عملیات‌های اطلاعاتی آمریکا را دشوارتر کرده و اثربخشی بازدارندگی هوائی این کشور را کاهش می‌دهد. همچنین با ایجاد مسیرهای مخفی حمل‌ونقل و واسطه‌ها برای دور زدن تحریم‌ها شبکه‌ای از تبادل فناوری شکل می‌گیرد که رصد و کنترل آن دشوار است.
نزدیکی نظامی میان مسکو و تهران به تدریج سطح جدیدی از ریسک را برای سیاست آمریکا در خاورمیانه شکل می‌دهد. تحويل تجهیزات کلاس استراتژیک به‌ویژه دارایی‌های دفاع هوائی و اجزای هوانوردی رزمی، ممکن است انتقال قابلیت‌های فناوری باشد که عملیات اطلاعاتی ایالات‌متحده را سخت‌تر کند هر تعامل جدید مدل سودمند متقابلی را تقویت می‌کند که در آن روسیه حمایت تولید و لجستیکی دریافت می‌کند و ایران توانایی جهش فناوری بدون خروج از انزوای تحریمی را به دست می‌آورد. ایران پیشرفته‌ترین سامانه جنگ الکترونیک «کراسوخا» روسیه را در برابر جنگ الکترونیک و جاسوسی اسرائیل از سایت‌های هسته‌ای دریافت کرد.
همکاری‌های ایران و روسیه به دیگر کشورهای تحریم‌شده نشان می‌دهد که دور زدن محدودیت‌های غربی ممکن و سودمند است. زنجیره‌ای از همکاری‌ها که براساس ایدئولوژی نیست بلکه بر فرار از نظارت غربی شکل می‌گیرد، در حال ظهور است.
انتقال تسلیحات با کیفیت بالاتر به این معناست که هر درگیری ابعاد و تأثیر بیشتری خواهد داشت و آمریکا را مجبور می‌کند منابع بیشتری را به مهار آن اختصاص دهد. همسویی دفاعی پایدار روسیه و ایران استراتژی امنیتی چنددهه‌ای آمریکا در خاورمیانه را تضعیف می‌کند.
نگرانی تحلیلگر صهیونیست
از روابط عمیق تونس با ایران
رئیس سابق میز ایران در اطلاعات ارتش اسرائیل از گسترش تعاملات ایران با کشورهای آفریقایی مانند تونس ابراز نگرانی کرد.
دنی سیتیرینوویچ در یادداشتی برای مؤسسه مطالعات امنیتی اسرائیل نوشت: سفر چندی پیش وزیر امورخارجه ایران به تونس، به تصمیم مشترک برای لغو نیاز به ویزا بین دو کشور افزوده و علاقه شدید ایران به گسترش نفوذ خود در شمال آفریقا به طور کلی و به‌ویژه در تونس را برجسته
می‌کند.
برای تهران، شمال آفریقا منطقه‌ای ژئواستراتژیک بسیار مهم است که به ایران اجازه می‌دهد منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی متنوعی را پیش ببرد. بنابراین، بدون اقدام دیپلماتیک برای جلوگیری از پیگیری این هدف توسط ایران، احتمالاً این روند در سال‌های آینده تشدید خواهد شد.
سفر وزیر امور خارجه ایران، گامی دیگر در تلاش‌ برای گسترش قابل‌توجه نفوذ خود در شمال آفریقا به طور کلی و تونس به طور خاص بود. این سفر با مجموعه‌ای از اقدامات برای تقویت روابط بین تهران و تونس همراه بود که به تصمیم مشترک در ژوئن ۲۰۲۴ برای حذف نیاز به ویزا برای مسافران هر دو کشور منجر شد و با سفر تاریخی رئیس‌جمهور تونس، به ایران در مه ۲۰۲۴ همراه بود.
ایران به دنبال گسترش نفوذ خود در نهادهای آفریقایی است تا عمدتاً در برابر تلاش‌های اسرائیل برای گسترش جایگاه دیپلماتیک و امنیتی خود در قاره، مقابله کند. همکاری با تونس (در کنار همکاری با الجزایر و آفریقای‌جنوبی) به ایران امکان می‌دهد جای پای سیاسی خود را در آفریقا، به ویژه در اتحادیه آفریقا، تقویت کند.
علاوه‌بر این، آفریقا نقش مهمی در تلاش گسترده‌تر ایران برای گسترش به سوی «جنوب جهانی» (آفریقا و آمریکای لاتین) در چارچوب سیاست «نگاه به شرق» ایفا می‌کند. این سیاست برای مقابله با انزوای رو به رشد ایران طراحی شده است و منابع را به سوی این مناطق هدایت می‌کند. بر این اساس، در سال‌های اخیر ایران سرمایه‌گذاری زیادی در تقویت روابط با کشورهای عربی، انجام داده است. روابط نزدیک ایران با الجزایر که روابط عمیقی با رهبری کنونی تونس دارد، همچنین به تهران کمک کرده است تا به تونس نزدیک‌تر شود.
به طور کلی، ایران به دنبال کشورها و مسیرهایی است که به آن اجازه می‌دهد از تحریم‌های اعمال‌شده عبور کند. اگرچه روابط اقتصادی بین تونس و ایران در گذشته ناچیز بود. تهران همچنین در تلاش است تا روابط خود را با جوامع شیعی در تونس گسترش دهد و مراکز فرهنگی افتتاح کرده و فعالیت نهادهایی مانند «اهل‌بیت» را گسترش می‌دهد.
انتظار می‌رفت تقویت حکومت‌، قیس سعید، به دلیل کاهش جایگاه جنبش اخوان‌المسلمین (النهضه) و روند اقتدارگرایانه تحت رهبری او، به روابط با ایران آسیب بزند. با این حال، خصومت عمیق او نسبت به اسرائیل و رابطه نزدیک برادرش، نواف سعید، با ایران و به‌ویژه با تشیع (در میان شایعاتی که خود او شیعه است) همراه با روابط پرتنش تونس و مراکش در سال‌های اخیر، همه زمینه‌ای را ایجاد کرده است که رژیم تونس آن را «زمین حاصلخیز» برای تعمیق همکاری با تهران می‌داند.
درباره اسرائیل، سفر عراقچی به تونس نمونه دیگری از چالش رو به رشد ایران در حوزه‌های سیاسی و مذهبی است. اگرچه تمایل وجود دارد که تمرکز عمدتاً بر تهدیدات مستقیم ایران به اسرائیل باشد (برنامه هسته‌ای، قابلیت‌های موشکی و پهپادی، محور مقاومت منطقه‌ای و نیروهای نیابتی آن) این روند نگران‌کننده که در سال گذشته شدت یافته است، نباید نادیده گرفته شود.
شکستن انحصار مافیای واردات
ثبات را به بازار نهاده‌های دامی برمی‌گرداند
ایجاد انحصار در بازار نهاده‌های دامی یکی از دلای چالش فعلی در قیمت‌های بازار مرغ و گوشت است.
در این‌باره رجانیوز نوشت: آنچه این روزها بر بازار کالاهای اساسی، به‌ویژه گوشت و مرغ، می‌گذرد، فراتر از یک نوسان فصلی است. جهش‌های قیمتی که سبد معیشت خانوار را هدف گرفته و «مرغ» را از یک کالای روزمره به محصولی لوکس بدل کرده، محصول یک بحران مدیریتی نیست، بلکه نتیجه یک بحران‌سازی مهندسی‌شده است. ریشه این گرانی کمرشکن نه در کمبود تولید و نه در ناتوانی تولیدکننده، بلکه در یک نقطه کور اما حیاتی به نام «بازار نهاده‌های دامی» نهفته است.
مسئله در ظاهر ساده است: نهاده‌های دامی که خوراک اصلی دام و طیور را تشکیل می‌دهند، با وجود تخصیص ارز دولتی، به دست تولیدکننده واقعی نمی‌رسند. سامانه رسمی «بازارگاه» که برای توزیع شفاف این کالاها طراحی شده بود، عملاً از کار افتاده و به ویترینی خالی و بی‌خاصیت تبدیل شده است. در عوض، بازارسیاهی داغ و پرسود شکل گرفته که در آن، همان نهاده‌ها با قیمتی نزدیک به دو برابر نرخ رسمی معامله می‌شوند. 
این وضعیت دو قربانی اصلی دارد: ابتدا مرغدار و دامدار که برای جلوگیری از تلف‌شدن سرمایه خود، چاره‌ای جز تسلیم در برابر بازارسیاه ندارد و در نهایت یا ورشکست می‌شود یا به «معدوم‌سازی» جوجه‌ها روی می‌آورد. در سوی دیگر، شهروندی قرار دارد که در انتهای این زنجیره معیوب، با قیمت‌های سرسام‌آور در فروشگاه‌ها مواجه می‌شود. 
اما پشت این بحران‌سازی چه کسانی قرار دارند؟ تحلیل دقیق‌تر نشان می‌دهد که ما با یک «سوءمدیریت» ساده مواجه نیستیم، بلکه در حال مشاهده عملکرد یک شبکه سازمان‌یافته و قدرتمند هستیم که با شگردهای مشخص، بازار را به نفع خود دستکاری کرده و از این آشفتگی، سودهای نجومی به جیب می‌زند.
در دولت شهید رئیسی، با شکستن انحصار و افزایش تعداد واردکنندگان، تسلط تک‌قطبی بر بازار نهاده‌های دامی تا حد زیادی مهار شده بود. اما اکنون، با تغییر شرایط، شاهد بازگشت قدرتمند همان شبکه هستیم. در مرکز این شبکه انحصاری، نامی آشنا قرار دارد: شرکت مدلل، «سلطان ذرت و سویا» که امروز بار دیگر نزدیک به ۷۰درصد بازار را در اختیار گرفته است. این بازگشت سریع، بدون پشتوانه‌های سیاسی قدرتمند ممکن نبود؛ ارتباط نزدیک مدلل با برخی مراکز دولتی، شرایط را برای احیای این امپراتوری انحصاری به خوبی مهیا کرده است. این شبکه با تسلط بر گلوگاه‌های واردات، از شگردهای زیر برای به زانو درآوردن بازار و دولت استفاده می‌کند:
شگرد اول: «خالی‌فروشی»؛ کلاهبرداری ۲۲هزار میلیارد تومانی با پول مردم. خطرناک‌ترین ابزار مافیا همین است. واردکننده، کالایی را که هنوز وجود خارجی ندارد، روی کاغذ پیش‌فروش می‌کند. طبق برآوردها، تنها مدلل حدود ۲۲هزار میلیارد تومان از این طریق خالی‌فروشی کرده است. این معاملات کاغذی بارها دست به دست شده و یک تقاضای دروغین و عظیم در بازار ایجاد می‌کند. نتیجه؟ قیمت‌ها به صورت کاذب سر به فلک می‌کشند و واردکننده اصلی بدون ریالی سرمایه شخصی و تنها با جمع‌آوری نقدینگی از خود بازار، سودهای افسانه‌ای کسب می‌کند. 
شگرد دوم: «فروش خارج از سامانه»؛ غارت ارز دولتی در روز روشن. این شگرد، کلاسیک اما همچنان پرسود است. شبکه مافیایی، ارز دولتی را دریافت می‌کند اما به جای عرضه کالا در سامانه رسمی «بازارگاه»، آن را مستقیماً سر از بازارسیاه درمی‌آورد و به قیمت آزاد می‌فروشد. مابه‌التفاوت قیمت ارز دولتی و بازار آزاد، سود خالصی است که از جیب بیت‌المال به جیب این شبکه سرازیر می‌شود.
شگرد سوم: «گروکشی ارزی»؛ بازی با امنیت ملی برای باج‌خواهی. زمانی که دولت مقاومت می‌کند، قدرتمندترین اهرم فشار آنها وارد عمل می‌شود. کشتی‌های حامل نهاده در بنادر معطل نگه داشته می‌شوند و به بهانه «عدم تخصیص ارز»، از تخلیه بار خودداری می‌کنند. هدف، ایجاد شوک کمبود و فشار روانی بر بازار و تولیدکنندگان است تا دولت را وادار به تسلیم کنند. این یک باج‌خواهی عریان با گروگان‌گیری امنیت غذایی یک ملت است.
در اوج بحرانی که خودشان خلق کرده‌اند، همین شبکه با نقاب دلسوزی و کار کارشناسی جلو آمده و پیشنهادی وسوسه‌انگیز به دولت ارائه می‌دهد: «ما می‌توانیم کالا را با قیمت ارزی پایین‌تر وارد کنیم و برای کشور صرفه‌جویی ارزی ۲۰درصدی (معادل حدود ۲میلیارد دلار) به ارمغان آوریم.» این پیشنهاد در ظاهر یک راهکار هوشمندانه برای مقابله با گرانی است، اما در باطن، یک تله برای بازگرداندن انحصار است. 
پرسش راهبردی این است: «کدام شبکه ذی‌نفوذ، با کدام پشتوانه، قدرت آن را دارد که توزیع یک کالای استراتژیک را مختل کرده و معیشت یک ملت را به بازیچه تبدیل کند؟» ورود نهادهای نظارتی مانند قوه قضائیه به این پرونده، گامی ضروری اما ناکافی است. آنچه می‌تواند این چرخه باطل را متوقف کند، نه برخوردهای مقطعی، بلکه یک اراده قاطع برای شناسایی، افشا و انهدام کامل این شبکه‌های مافیایی و قطع کردن بازوهای سیاسی آنها است.