صله رحم در عید نوروز
مرحوم آیتالله محمدی ریشهری
چهارم. امر به معروف و نهی از منکر
اهمّیت امر به معروف و نهی از منکر
انسان، یک تکلیف اجتماعی دارد و یک تکلیف انفرادی.... قضیّۀ امر به معروف و نهی از منکر که مورد نظر شارع است، از تکالیف اجتماعی است. لذا نمیشود انسان نسبت به افراد جامعه- که همه یا برادر او هستند یا پدر و اولاد او- نادیده رد شود و بگوید به من مربوط نیست! این، یک تکلیف اجتماعی است. نظر اهل بیت این نیست که نسبت به هم بیتفاوت باشیم. نظر اهل بیت این است که قائم آل محمّد[علیهالسلام] باید پس از ظهور، تمام دنیا را اداره کند. اسلام، دین گوشهگیری و بیتفاوتی نیست! این دین میخواهد انسانسازی کند و آدم تحویل جامعه دهد. به خاطر همین است که باید ضرر افراد جامعه را ضرر خودت بدانی و نفع آنها را نفع خود بدانی.[1]
شیوۀ نهی از منکر
بنده وظیفهام این است که نسبت به عبادالله، ترحّم کنم. من نباید نسبت به بندگان پروردگار، بیتفاوت باشم.... نباید گذاشت که افراد جامعه لاابالی[2] شوند و در غفلت باشند؛ چون هرچه که افراد جامعه لاابالی شوند، وحدت کلمه از میان خواهد رفت و دیگران سوءاستفاده میکنند. با بیتفاوتی، آب به آسیاب دشمن ریخته میشود، آقا جانِ من! پس باید بر عباد خدا، مخصوصاً آن اشخاصی که غفلت کردند و از طریق عبودیّت خارج شدند، ترحّم داشت، البتّه آن هم «بِطَریقِ اللُّطف، دونَ العُنف»،[3] یعنی عبادالله را باید خیلی با ترحّم و عطوفت نصیحت و موعظه کرد؛ باید با متانت و ادب با افراد اجتماع برخورد کرد. درست نیست که بگویی: «اُهوى! این کار را نکن»... باید خیلی با ادب با افراد جامعه برخورد کنی.
... وقتی نگاهها به گناهکاران، از سر رحمت و مهربانی باشد، خب چرا معصیت بکنند؟ این طوری گناه ترک میشود و غافلان نجات پیدا میکنند. اساس دین و راه صحیح ترویج احکام اسلامی، همین است.
... هر معصیتی را که در عالم میشود، معصیت خود بدان و در رفع آن بکوش، مثل این که گناه از شما صادر شده و باید با تمام قدرت با آن مقابله کنی. نباید نسبت به این که دیگران در معرض خشم و سخط الهی قرار میگیرند، بیتفاوت باشی؛ چون تمام افراد مملکت، در حکم یک خانوادهاند. پس همه باید بنیان مرصوص و ید واحده باشند، آقاجان من! حالا برای برخورد با گناهکاران چگونه باید اقدام کرد؟ مثل پدری که میخواهد فرزندش را تأدیب کند یا برادری که میخواهد برادر خطاکارش را نجات دهد. رحمت بر خطاکاران و اهل معصیت، این طوری است.[4]
هشدار دربارۀ موادّ مخدّر
چندی پیش داشتم از کوچۀ حمّام گلشن میرفتم که دیدم دو جوان رشید، دارند راه میروند. من هم طبق معمول سعی کردم که خودم را به آنها برسانم، کمی احوالپرسی کنم و مقداری نصیحتشان کنم. آنها وارد یک کوچه شدند و من هم دنبالشان رفتم. بعد دیدم که یکی از آنها با چاقو جایی از دیوار را سوراخ کرد و یک بستۀ بزرگ هروئین درآورد. همینها عواملی است که شما را تخریب میکند! این چیزها غریزۀ انسانیّت و جوانمردی را در انسان هلاک میکند و از بین میبرد. حواستان جمع باشد![5]
بنده اسم ایّام [تعطیلات] عید [نوروز] را «ایّام غفلت» گذاشتهام؛ امّا در همین ایّام هم آقایان میتوانند حدّاکثر استفاده را بکنند. شما که در ایّام سال، وقت ندارید صلۀ ارحام کنید. ترک این کار هم که کبیرۀ موبقه و هلاککننده است و از عمر شما کم میکند و عمرتان کوتاه میشود. پس در این ایّام، در خانههایتان ننشینید؛ یا شما به دیدن ارحام بروید و یا آنها بیایند و صلۀ ارحام داشته باشید. بزرگ و کوچکی هم نکنید. شما به دیدن آنها بروید و در ضمن دیدن، آنها را موعظه و نصیحت کنید و به سعادت آیندهشان متوجّه کنید. این طوری میتوانید از این ایّام غفلت، بهترین بهره را ببرید. حواستان به نیازمندان هم باشد. بالاخره در هر طایفهای، فقرایی هستند که باید آنها را مورد شفقت و اهتمام قرار داد. حتّیالمقدور در این ایّامی که سال، نو میشود، انشاءالله تا آن درجه که امکانات شما اجازه میدهد، فقرا را مورد شفقت و توجّه قرار دهید.... در تعطیلات، صلۀ رحم کنید. هرکس با شما نِقاری[6] دارد، شما برای دیدن او بروید. به جنّات عدن سبقت بجویید، نه این که صبر کنید تا آنها به دیدن شما بیایند.
***
اگر در این ایّام [نوروز] به دیدن ارحام میروید یا آنها به دیدن شما میآیند، بر عمر شما اضافه میشود[7] در هر فامیل و طایفهای، اشخاص تهیدست پیدا میشوند. همین که شما به بچّههای آنها عیدی میدهید یا به اشخاص تهیدست کمک میکنید، هم یک موقعیّت روانی دارد و هم بسیار بسیار در نزد پروردگار محبوب است، خصوصاً اگر شما در این مجالس، خودتان را کنترل کنید و از صحبتهای متفرّقه جلوگیری کنید تا وظایف الهیّه را در این مورد انجام دهید. البتّه لازم نیست آن قدر توقّف کنید که دیگران هرچه دلشان خواست بگویند؛ بلکه بعد از صلۀ رحم و احوالپرسی زود بلند شوید.
به یکی گفتم: طبیعت، لباسش را عوض کرد، تو هم لباست را عوض کن! گفت: آقا! من پول ندارم. گفتم: من که نمیگویم مثل بچّهها لباس نو بخر! میگویم لباس مخالفت را بِکَن و از این به بعد، لباس تقوا را بر تن کن. عید حقیقی را در خارج نشان بده که در طاعت و بندگی پروردگار است. آن وقت ببین که چه طور استقرار و آرامش در بدن تو حاکم میشود.
نزدیک سال جدید و عید است. البتّه در این قضایا، حدیث «كُلُّ شَىءٍ مُطلَقٌ حَتّى يَرِدَ فيهِ نَهىٌ»[8] حاکم است؛ یعنی در مورد هر چیز، تا مادامی که نهی شرعی برای آن نیامده، ما مُجاز هستیم و مشکلی در عمل به آن وجود ندارد. خدا حاج محقّق را رحمت کند! یک فرمایشی میکردند که واقعاً منبِّه بود. ایشان میفرمود: اگر این عید نوروز را تحلیل کنیم، در آن چند چیز وجود دارد: اوّلاً این که حالا که طبیعت، لباسش را عوض میکند، ما هم تصمیم قاطع بگیریم که لباسمان را عوض کنیم و با پروردگار مخالفت نکنیم. بنده همین جا فکر کردم که: «لَيسَ العيدُ لِمَن لَبِس الجَديدَ إنَّما العيدُ لِمَن أمِنَ مِن الوَعيد».[9]
آری، هر روزی که من مخالفت پروردگار نکنم، همان روز برای من عید است.[10] در ثانی، صلۀ رحم که میکنیم، بچّهها و بزرگترها خوشحال میشوند. البتّه قضایایی هم در این بین هست که خب، نوعاً صحبت که میکنند، در آن، کفّ لسان و خودداری از گفتن بعضی از مطالب، گاهی از بین میرود. بنا بر این، انشاءالله اگر بتوانید در هر مجلسی که وارد میشوید، همین که میبینید زمینۀ صحبتهای مختلف وجود دارد، شما یک حدیثی بخوانید و سمت و سوی مجلس را عوض کنید!....
این را هم عرض کنیم که بر حسب آنچه وارد شده، پاکیزهترین جامههای خودتان را بپوشید. همچنین خودتان را خوشبو کنید و طبق روایت، آن روز را روزه بگیرید.[11] ۳۶۵ مرتبه هم دعای «يا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الأَبصارِ، يا مُدَبِّرَ اللَّيلِ وَ النَّهارِ، يا مُحَوِّلَ الحَولِ وَ الأَحوالِ! حَوِّل حالَنا إلى أحسَنِ الحالِ»[12] را بخوانید.
البتّه نوعاً آقایان، اهل بیداری شب هستند؛ امّا یک عدّه بر حسب این که رسوماتی است، روی عقاید خودشان بیدار میمانند تا آن ساعت را درک کنند. البتّه ما با آن عقاید، مبارزه نداریم؛ امّا اگر خواب بودید و امکان داشت، یک ساعت بلند شوید و این آداب را به جا بیاورید و دو مرتبه استراحت
بفرمایید.[13]
تأکید بر جذب جوانان
یکی از شاگردان آیتالله حقشناس که در جلسات شبهای چهارشنبه و در حضور ایشان سخنرانی میکرد، میگوید: در یکی از این جلسات، جوانی آمده بود که زنجیر طلا به گردن داشت. پیش از آن که سخنرانی را شروع کنم، حاج آقای حقشناس آهسته به بنده تأکید نمود که امشب طوری صحبت کنم که آن جوان جذب شود. آن شب به خاطر توصیۀ حاج آقا، سخنرانی را با صحبت از لیلی و مجنون و با این بیت شروع کردم:
همچو لیلی در تنازع با شتر
گه شتر چربید و گه مجنون حر[14]
وقتی این را گفتم، دیدم حاج آقا لبخند میزند و به برکت نفَس ایشان، آن سخنرانی چنان در آن جوان تأثیر گذاشت که توبه کرد و مرتّب در جلسات شرکت میکرد.[15]
پنجم. چند رهنمود اجتماعی به روحانیان
وظیفۀ اصلی روحانیان
آیتالله حقشناس به روحانیان توصیه مینمود که مشغول هر کاری هستند، تکلیف این لباس را هم ادا کنند. ایشان بحث تبلیغ و ارشاد و تدریس را جزء وظایف اصلی روحانیّت میدانست. یکبار حاج آقا از یک شخص روحانی که کار سیاسی هم میکرد، پرسید: «شما الان مشغول چه کاری هستید؟». گفت: فلان منصب را دارم. فرمود: «آن که هیچ. مقصود، کار طلبگی است».[16] در واقع، ایشان از آخوند، آخوندی میخواست، مگر در جاهایی که اضطرار باشد.[17]
مردمی بودن روحانیّت
یکی از توصیههای آیتالله حقشناس این بود که روحانیّت باید به صورت مستمر در بین جوانان و مردم باشند؛ زیرا در خلأ حضور روحانیّت، افراد دیگری میآیند و با ظاهری آراسته، ذهن و قلب جوانان را به سمت انحرافات میکشند.[18]
***
آیتالله حقشناس تأکید داشت که کسانی که درس خواندهاند و ملبّس به لباس روحانیّت هستند، برای مردم سخنرانی کنند. شنیدم که به یکی از دوستان طلبه میفرمود: «داداش جون! وقتی شما نمیروید و عرصه را خالی میکنید، کسی که کامل درس نخوانده و یا کامل اشتغالات علمی ندارد، جای خالی شما را پر میکند».[19]
***
یکی از اهل علم در ذهنش آمده بود که از حدیث و موعظه کردن پس بکشد و برود گوشهای به کارهای معنوی خودش برسد.
وقتی آیتالله حقشناس از تصمیم او باخبر شد، ناراحت شد و او را از این کار نهی کرد. در آن جلسه که من هم حضور داشتم، شخص دیگری آمد که کاغذهای زیادی هم با خودش آورده بود.
در آن کاغذها ذکرهایی نوشته شده بود که مثلاً برای فلان حاجت، چند بار ذکر «سُبّوحٌ قُدّوس» گفته شود و.... او از حاج آقا پرسید: آیا طبق این توصیهها عمل کنیم یا نه؟ حاج آقا با ناراحتی به آن نوشتهها اشاره کرد و خطاب به آن اهل علم فرمود: «داداش جون! معارفی که رسول اکرم(ص) آورده، اینهاست؟! اینها را برای جوانها آورده است؟!». سپس چند بار این جمله را تکرار کرد: «اگر شما از خواندن آیه و حدیث پس بکشید، این جور چیزها رواج پیدا میکند و میافتد به جان جوانها».[20]
***
آیتالله حقشناس فرمود: «مرحوم آقای بروجردی میفرمودند: وقتی برای مردم منبر میروید، اگر مطالبی از جامع السعادات را میخوانید، خوب است؛ ولی در کنارش مقداری هم روایات بخوانید. کلام اهل بیت را بگویید تا مردم بفهمند دستورات دین چیست و فرمایشات پیغمبر و اهل بیت چه میگوید. اگر بگویید، مردم دیگر فریب دغلکارها را نمیخورند؛ همانهائی که چند خواب جعلی و دروغ سرهم میکنند و اشخاص ضعیف را فریب میدهند و میربایند».[21]
پانوشتها:
1. مواعظ: ج۳ ص۱۶۵. 2. بیبند و بار. 3. «به روش محبّت و نه با زور و خشونت» (علم الیقین: ج۱ ص۱۶۰). 4. مواعظ: ج۴ ص۱۰۲- ۱۰۳. گفتنی است که این بخش از سخنرانی ایشان، شرحی است بر عبارتی از کتاب المراقبات (ص۱۴۳) که به جهت اختصار، در این جا حذف شده است. 5. مواعظ: ج۴ ص۱۹۱. 6. دشمنی، کدورت. 7. امام باقر: «صِلَةُ الأَرحامِ تُزَكِّی الأَعمالَ وَ تُنَمِّی الأَموالَ وَ تَدفَعُ البَلوى وَ تُيَسِّرُ الحِسابَ وَ تُنسِئُ فِی الأَجَلِ؛ صلۀ رحم، عملها را پاکیزه مىنماید و دارایىها را رشد مىدهد و بلاها را دفع مىکند و حساب را آسان مىگرداند و اَجَل را به تأخیر مىاندازد» (الکافی: ج۲ ص۱۵۰ ح۴). 8. «هر چیزى مطلق (آزاد) است، تا آن که در بارۀ آن نهیی [از سوی شرع] برسد» (کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۱ ص۳۱۷ ح۹۳۷ از امام صادق). 9. «عید برای کسی که لباس نو میپوشد، عید نیست؛ بلکه برای کسی عید است که از تهدید الهی ایمن گردد» (الکشکول: ج۱ ص۲۷۸ به نقل از بعضی از بزرگان). 10. ر. ک: نهج البلاغة: حکمت ۴۲۸. 11. «إذا كانَ يَومُ النَّيروزِ فَاغتَسِل وَ البَس أنظَفَ ثِيابِکَ وَ تَطَيَّب بِأطيَبِ طيبِکَ وَ تَكونُ ذٰلِکَ اليَومَ صائماً؛ چون نوروز فرا رسد، بدن خود را بشوى و پاکیزهترین جامههایت را بپوش و با خوشبوترین عطرها خودت را معطّر کن و در آن روز روزهدار باش» (وسائل الشیعة: ج۸ ص۱۷۲ ح۱ از امام صادق علیهالسلام). 12. در زاد المعاد (ص۳۲۸). چنین آمده است: «رَوَوا فی غَیرِ الكُتُبِ المَشهورَةِ قِراءَةَ الدُّعاءِ التّالی عِندَ تَحويلِ السَّنَةِ كَثيراً، وَ قالَ بَعضُهُم بِقِراءَتِهِ ۳۶۰ مَرَّةً: يا مُحَوِّلَ الحَولِ وَ الأَحوالِ! حَوِّل حالَنا إلىٰ أحسَنِ الحالِ، وَ بِرِوايَةٍ اُخرىٰ: يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الأَبصارِ، يا مُدَبِّرَ اللَّيلِ وَ النَّهارِ، يا مُحَوِّلَ الحَولِ وَ الأَحوالِ! حَوِّل حالَنا إلىٰ أحسَنِ الحالِ». 13. مواعظ: ج۴ ص۸۴ و ۹۱- ۹۴. 14. ر. ک: مجموعه آثار شهید مطهّری: ج۳ ص۵۱۶. 15. به نقل از حجّتالاسلام سیّد میرهاشم حسینی. 16. به نقل از آقای فرشاد. 17. به نقل از حجّتالاسلام سیّد میرهاشم حسینی. 18. به نقل از دکتر علیاکبر محمّدی. 19. به نقل از حجّتالاسلام احمد قالیباف. 20. به نقل از حجّتالاسلام سیّد میرهاشم حسینی. 21. مواعظ: ج۴ ص۷۰.