کد خبر: ۳۲۱۵۰۰
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۷
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- ۱۷۹

سرگرمی در کنگره!

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

کسانی که برای دریافت حقوق روزانه در ونیز صف نکشیده بودند، می‌توانستند در رویداد دیگری از کنگره که در ژوئن همان سال در برلین برگزار می‌شد، یعنی کنفرانس «پیشرفت در آزادی»، برای دریافت آن در صف بایستند. 
مری مک‌کارتی در نامه‌ای به‌هانا آرنت، روایتی که به‌طرز حیرت‌آوری زننده بود از رقابت‌های شخصی و ابهامات فکری حاکم بر مجمع عمومی ارائه داد: 
«رویداد اصلی، که رسوایی محض به شمار می‌رفت، مجموعه‌ای از درگیری‌های شدید بین آقای شیلز و ویلیام [فیلیپس] که طبیعتاً بر سر موضوع فرهنگ توده‌ مردم بین آن دو درمی‌گرفت. 
قسم می‌خورم شیلز همان دکتر پانگلوسِ داستان کاندید1 است که از نو متولد شده اما آن جذابیت و معصومیت دکتر پانگلوس را ندارد. من هم وقتی خودم وارد بحث شدم، تقریباً با همان کلمات این مطلب را گفتم. 
یکی دیگر از چهره‌های شاخص کنگره، [رابرت] اوپنهایمر بود که مرا برای شام بیرون برد و متوجه شدم کاملاً و شاید حتی به‌طور خطرناکی دیوانه است. 
او خودبزرگ‌بینی پارانوئیدی داشت و حس می‌کرد مأموریتی الهی به او سپرده شده است... [اوپنهایمر] رو به نیکلاس ناباکف کرد... و گفت که کنگره «بدون عشق» اداره می‌شود. بعد از اینکه او چندین بار این مطلب را تکرار کرد، من اظهار داشتم که فکر می‌کنم کلمه «عشق» باید برای رابطه بین دو جنس محفوظ بماند...... جورج کنان آنجا بود و سخنرانی اختتامیه بسیار خوب و هیجان‌انگیزی ارائه داد‌(که باید آقای شیلز و تمام اردوگاه لوسیفری او را برای همیشه نابود می‌کرد) اما شایعه شده بود که او هم دیوانه است، هرچند فقط تا حدی دیوانه پنداشته می‌شد.» 
گذشته از این و دیگر «حماقت‌‌های کلی»، مری مک‌کارتی در گزارش خود این طور نوشت: «کنگره جایی سرگرم‌کننده و باحال بود. 
من از گردهمایی دوستان قدیمی و جدید لذت می‌بردم، چون که به نوعی شبیه گردهمایی‌های نسل هزاره2 بود و البته در آن جلسات، گوسفندان از بزها جدا بودند3.»
همچنین در آن سال، گروهی از مجلات از سخاوت سازمان سیا بهره‌مند شدند. از آن مجلات دعوت شده بود از دفتر پایاپای(مؤسسه تهاتری) کنگره حق‌الزحمه خودشان را بگیرند. این دفتر برای آن تأسیس شد که «وسیله‌ای مؤثر و سیستماتیک برای قرار دادن مطالب بسیار عالی در معرض دید عموم مردم در سطح بین‌الملل باشد. همان مطالبی که آن موقع فقط در دسترس مخاطبان نسبتاً محدودی قرار داشت». 
دفتر پایاپای علاوه‌بر یافتن محل‌های عرضه برای مطالب تولید شده توسط نشریات متعلق به کنگره، قرار بود به عنوان نقطه توزیع برای سایر مجلات فرهنگی عمل کند که شایسته عضویت در «خانواده جهانی مجلات» کنگره تلقی می‌شدند. 
این مجلات شامل Partisan Review، Kenyon Review، Hudson Review، Sewanee Review، Poetry، Journal of the History of Ideas و Daedalus (مجله آکادمی هنر و علوم آمریکا) بودند که تحت پوشش شورای مجلات ادبی، کمک‌های مالی بنیاد فارفیلد را نیز برای بهبود تیراژ در خارج از کشور دریافت می‌کردند. 
علاوه‌بر این، کنگره با شورای مجلات ادبی همکاری کرد تا سالانه 5000 دلار کمک هزینه تحصیلی به یک نویسنده آمریکایی اعطا کند. 
چه کسی برای مدیریت این جایزه منصوب شد؟ روبی مکالی، که در ژوئیه 1959 جانشین جان کرو رانسوم شد و سردبیری مجله Kenyon Review را برعهده گرفت. 
در طول سال‌هایی که این مجله با کنگره ارتباط داشت، مکالی توانست تیراژ را از 2000 به 6000 افزایش دهد. 
این افتخار او بود که «راه‌هایی برای کسب درآمد پیدا کرده که آقای رانسوم هرگز به آنها فکر نکرده بود.» اما از جهات دیگر، Kenyon Review تحت سردبیری مکالی آسیب دید. غیبت‌های طولانی او، که از ملزومات استخدامش در سازمان سیا بود، و رفتار آمرانه‌اش(در سال ۱۹۶۳ او ناگهان هیئت ویراستاران مشاور را منحل کرد) تأثیر منفی زیادی بر مجله گذاشت. 
در مقابل، مزایای آن برای کنگره قابل توجه بود. 
کنگره با رسمیت بخشیدن به رابطه‌اش با این مجلات معتبر آمریکایی، اکنون می‌توانست به مجموعه‌ای از انتشارات با دامنه و نفوذ بی‌نظیر افتخار کند و به نوعی شرکت تایم-لایف4 برای اندیشمندان تبدیل شود. 
جان ‌هانت این طور توضیح داد: «ما فروشنده‌ای دارای یک نام تجاری نبودیم، بنابراین همیشه اصرار نداشتیم که از مهر کنگره استفاده شود.» 
به همین دلیل، بسیاری از مجلات کنگره به راحتی قابل شناسایی نبودند. از جمله این مجلات، «حوار» بود، مجله عربی کنگره که در اکتبر ۱۹۶۲ منتشر شد. 
شماره اول آن شامل مصاحبه‌ای با تی.اس. الیوت و پیشنهادی توسط سیلونه برای حفظ استقلال نویسنده و خودمختاری هنر بود. 
تلاش‌ها برای پنهان کردن مالکیت کنگره بر این مجله ناموفق ماند و بلافاصله به عنوان «اسب تروآ» مورد حمله قرار گرفت. یک روزنامه مسلمان ادعا کرد که کنگره در تلاش است «نظریه‌های شیطانی خود را با پخش پول در این‌جا و آنجا، تأسیس مجلات جذاب و برگزاری پذیرایی‌ها و کنفرانس‌های بزرگ تبلیغ کند» و خواستار «افشا و تحریم کنگره» شد.
پانوشت‌ها:
1- کاندید یکی از آثار ادبی طنز فرانسه است که توسط ولتر نوشته شده و در این داستان، شخصیتی به نام دکتر پانگلوس، نماد خوشبینی است.
2- به نسلی اشاره دارد که بین اوایل دهه 1980 و اواسط دهه 1990 متولد شدند. هزاره‌ها اغلب به عنوان افرادی آگاه از فناوری، اجتماعی و خلاق شناخته می‌شوند. نام دیگر آن‌ها، نسل Y است.
3- اشاره به کلامی از عیسی مسیح‌(ع) در انجیل که می‌گوید در روز حساب، گوسفندها (کنایه از درستکاران) از بزها (کنایه از بدکاران)، از یکدیگر جدا می‌شوند. در متون امروزی، این اصطلاح استعاره از آن است که افراد شایسته و کاربلد از افراد ناشایسته و ناتوان جدا هستند.
4- Time-Life Inc. شرکتی رسانه‌ای بود که به بازاریابی مستقیم کتاب، موسیقی و فیلم می‌پرداخت.