در شبانگاه عید قربان اتفاق افتاد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... برنامه طبق معمول انجام شد و... من درست در اول کوچه سه تیر به سمت سر قاضی نشانه رفتم و سپس با سرعت به آن طرف خیابان فرار کرده و با مهدی از محل دور شدیم. از پشت صدای شلیک چند تیر هم آمد که مشهدی مصطفی میگفت از سوی محافظ وی صورت گرفت که به دلیل تاریکی و دورى فاصله هیچکدام اصابت نکرد. مهدى مرا بعد از مسافتی پیاده کرد و من هم بعد از مدتی به خانه همان مشهدى مصطفی در کوچه صدر رفتم. مشهدى مصطفی هم مسئولیت پخش چند تا اطلاعیه را در این مورد داشت...» 1
این جملات، بخشی از اعترافات مسعود تقیزاده ضارب آیتالله قاضی طباطبایی است که به همراه دو تن دیگر به اسامی محمد متحدى به عنوان طراح و فردى به نام مشهدى مصطفی، وابسته به گروهک فرقان، تیم ترور را تشکیل میدادند و در تاریخ 10 آبان 1358 پس از نماز عشاء و بعد از اینکه آیتالله از مسجد شعبان تبریز خارج شد، ایشان را با شلیک چند گلوله به شهادت رساندند.
اکبر گودرزى (سرکرده گروهک تروریستی فرقان) هم در اعترافات خود گفت:
«... یک بار که محمد متحدى آمده بود، درباره این شخص (قاضی) صحبت کردیم و بنا شد که او مسئول انجام امر باشد و من هم اعلامیهاش را بنویسم..2.»
و مسعود تقیزاده از تیم ترور محمد متحدی، سه گلوله شلیک کرد؛ دو گلوله به آیتالله قاضی یکی به سر و یکی هم به شانه اصابت کرد. آخرین حرفی که از زبان آیتالله قاضی خارج شد این بود که به همراه خود گفت: «حاج شیخ علی سنه بیشی اولمادى؟» [حاج شیخ علی به تو چیزی نشد؟]
او در لحظه آخر عمر نیز بیش از خود، نگران همراهش بود.
سید محمد طباطبایی الهی (خواهرزاده آیتالله طباطبایی) درمورد روز ترور و شهادت ایشان چنین میگوید:
«... مراسم نماز عید قربان را در ورزشگاه تختی برپا کردند و امام جماعت هم آقای قاضی بود، خود من هم جزو اکیپ حفاظت ایشان بودم، فکر میکردیم که حفاظت اینجا خیلی مهم است. ولی آنجا هیچ اتفاقی نیفتاد، شب همان روز، پس از برگشت از نماز، تروریستها از فرصت استفاده کردند و ایشان شهید شد...»3
مبارزه از سالهای دور
آیتالله شهید سید محمد علی قاضی طباطبایی سالها بود که با حضور در کنار حضرت امام، عبای شهادت خویش را بر دوش حمل میکرد. چنانچه ساواک شاه، پروندهای سنگین برایش تهیه کرده بود. در این پرونده قطور، شرکت فعال آن شهید در مبارزات سیاسی از سالهای 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت اسلامی بارز است و ایشان یکی از رهبران و پایههای نهضت امام در آذربایجان به شمار میآمد و در جریان همین مبارزات، بارها دستگیر و زندانی و تبعید شد.
اما سید محمد علی قاضی طباطبایی مبارزه و زندان و تبعید را از خیلی سالهای قبلتر تجربه کرده بود، هنوز نوجوانی 16 ساله بود که به دستور رضاخان، همراه پدر مبارزش راهی تبعیدگاه گردید. این نخستین تجربه مبارزاتی سید محمد علی بود.
او تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در مدرسه طالبیه نزد پدر و عمویش آموخت.4 سپس برای تحصیل در حوزه علمیه قم به شهر قم مهاجرت کرد. اقامت او در شهر قم به مدت ده سال به طول انجامید. وی در این مدت در درسهای آیات و مراجع عظام همچون مرعشی نجفی، سیدمحمد حجّت، سیدصدرالدین صدر، سیدمحمدرضا گلپایگانی، عبدالنبی عراقی و سید حسین بروجردی شرکت کرد.5 پس از آن به نجف رفت و در دروس علما و مراجع دیگری مانند عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، سید حسن بجنوردی، سیدمحسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی و شیخ محمد حسین کاشفالغطاء شرکت کرد.6
علما و آیات عظام بسیاری به آیتالله قاضی طباطبایی، اجازه نقل روایت داده بودند از آن جمله بودند:
حضرات آیات شیخ آقابزرگ تهرانی، شیخ مرتضی تهرانی، حجت کوهکمری، سیدعبدالحسین شرفالدین عاملی، سید محسن طباطبایی حکیم، سید محمدهادی میلانی، امام خمینی، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهروی، علامه طباطبایی و...
پیوندی عمیق با امام
در آن سالها حضرت امام خمینی از برجستهترین اساتید حوزه علمیه قم به شمار میآمدند و در رشته فلسفه دو کتاب مهم«شرح منظومه» و «اسفار» را تدریس میکردند. تبحر علمی و روش تدریس و همچنین خصوصیات ارزشمند اخلاقی و منشهای والای روحی امام، باعث شده بود که حوزه تدریس ایشان پرجمعیتترین دروس حوزه باشد. سید محمدعلی قاضی طباطبایی با شور و شوق وصفناپذیری در این دو درس امام شرکت میجست و از همان زمان رابطه نزدیک و پیوند عمیقی بین او و حضرت امام برقرار گردید. وی ضمن استفادههای علمی، با بهرهجویی از افکار عمیق و ناب استادش، با آرمانهای انقلاب اسلامی ایشان آشنا شد.
از همین روی در زمانی که امام خمینی در سال 1341 عَلَم مبارزه علیه رژیم شاه برافراشت، آیتالله قاضی طباطبایی با سخنرانیهای روشنگرانه و پخش اعلامیههای امام، سهم مهمی در آوردن مردم تبریز به صحنه مبارزه داشت. به دنبال همان سخنرانیها بود که دستگیر و به پادگان زرهی تهران و سپس به زندان قزلقلعه منتقل شد و پس از آن همواره زیر نظر و مراقبت شدید ماموران ساواک قرار داشت. او به خاطر همین مبارزاتش، سالهای بسیاری از عمر پربرکت خود را در زندانها و تبعیدگاههای شاه سپری نمود. از جمله در 30 آذرماه 1347 که پس از نماز عید فطر و سخنرانی در خطبههای آن نماز علیه شاه و اسرائیل، دستگیر و به بافت کرمان تبعید گردید.7
آیتالله قاضی در همان تبعید نیز به دلیل سرپیچی از دستورات ماموران ساواک از بافت کرمان به زنجان تبعید شد و کوله بار تبعید را از شهری به شهر دیگر برکشید.
اولین اعلامیه در منطقه آذربایجان
سید محمد طباطبایی الهی درباره سابقه مبارزات آیتالله قاضی طباطبایی اظهار داشت:
«... اولین اعلامیهای که در این منطقه به زبان فارسی و به دستور آقای قاضی، چاپ و منتشر شد، مقالهای بود که مرحوم کاشف الغطاء نوشته بود در لبنان درباره تقریب مذاهب. در آن موقع خیلی سر و صدا کرد در شهر تبریز و دیگر شهرهای استان....»8
در طول دوران نهضت امام به خصوص طی سالهای اوجگیری آن، «مسجد شعبان» تبریز، محور مبارزه در آذربایجان شرقی و کانون نهضت بود که شهید قاضی طباطبايی امامت آنجا را برعهده داشت. او علاوه بر پیشگامی در مبارزه و انقلاب، شخصیتی فوقالعاده محبوب و مورد احترام بود و به همین دلیل توطئههای دشمنان نهضت، علیه ایشان مؤثر نمیافتاد. نفوذ ایشان به حدی بود که اگر روزی را در آذربایجان تعطیل اعلام میکرد بدون شک آن روز همه جا به حال تعطیل درمیآمد. به همین دلیل ساواک با صرف بودجههای ویژه، جریانات مخالف ایشان در تبریز را تقویت میکرد تا اثرات فعالیتهای ایشان را در زمینهسازی برای انقلاب خنثی کند.
سند ساواک در سال 1353 درباره آیتالله قاضی چنین ثبت نموده است:
« نامبرده بالا، ساکن شهرستان تبریز، خیابان مقصودیه و معروف به خمینی آذربایجان میباشد...
نظریه شنبه: 1-نامبرده فوق از طرفداران سرسخت [امام] خمینی میباشد...»9
اعلامیه خلع شاه از سلطنت
آیتالله شهید قاضی جزو اولین کسانی بود که در آذربایجان اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کرد. در ماههای اوجگیری نهضت در سالهای 56 و 57، رهبری جریانات مختلف مبارزه که با نهضت امام در ارتباط بودند، برپایی تظاهرات و تشکیل مجالس، همه برعهده این شهید بزرگوار بود و ایشان اولین امضاءکننده اعلامیه مراسم 29 بهمن 56 برای بزرگداشت چهلم شهدای قیام 19 دی قم بود.
آیتالله محسن مجتهد شبستری درباره حضور آیتالله قاضی طباطبایی در راس مبارزات استان آذربایجان میگوید:
«... جلساتی ایشان داشتند با چند نفر از علمای طراز اول تبریز... مردم را دعوت میکنند به اینکه یک مجلس بزرگداشتی برای چهلم شهدای قم برگزار بشود، شهربانی مانع شده و در مسجد را میبندد و این سبب میشود که قیام 29 بهمن تبریز به وجود بیاید...»10
آیتالله قاضی طباطبایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در مرداد ماه 1358 طی حکمی از سوی امام، به عنوان نماینده ایشان در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز منصوب گردید و هر هفته با حضور در مراسم باشکوه نماز جمعه به ایراد خطبه و ارشاد و راهنمائی مردم میپرداخت.
آیتالله مجتهد شبستری از فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب آیتالله شهید چنین روایت کرده است:
«... بزرگترین و مهمترین کمیته، کمیتهای بود که ایشان تشکیل داده بود و زیر نظر ایشان اداره میشد و امنیت تبریز و آذربایجان به وسیله همین کمیتهها انجام میگرفت...»
حضرت امام خمینی رحمتالله علیه در پیامی به مناسبت شهادت آیتالله سید محمد علی قاضی طباطبایی فرمودند:
«... شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست. ملتهای مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف مقدسۀ اسلام بزرگ الگو بگیرند؛ و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند، و به پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهیدِ سعید طباطبایی خواستارم...»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اسناد بازجویی مسعود تقی زاده – مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
2- یادی از اولین شهید محراب- مرکز اسناد انقلاب اسلامی – 10 آبان 1399
3- سالروز شهادت اولین شهید محراب که به خمینی آذربایجان معروف بود- باشگاه خبرنگاران جوان – 10 آبان 1397
4- نیکبخت، اسماعیل زاده- زندگینامه و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبایی-۱۳۸۰- صفحه۹۶
5- سید حمید روحانی- تحلیلی بر نهضت امام خمینی- ۱۳۶۱- جلد۱- ص۴۳
6- قاضی طباطبایی، حجتالاسلام سیدمحمدتقی- زندگینامه آیتالله قاضی طباطبایی- نسخه خطی- صفحه ۱
7- قاضی طباطبایی، قله شجاعت و ایثار- صفحات ۷۲ و ۷۳
8- سالروز شهادت اولین شهید محراب...- پیشین
9- شهید آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی، خمینی آذربایجان – مرکز بررسی اسناد تاریخی – 7آبان 1399
10- سالروز شهادت اولین شهید محراب...- پیشین