کد خبر: ۳۲۱۲۵۵
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۳

اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی آفت بزرگ مردم و مسئولان

ساده‌­زيستی ارزش و فضیلتی والا و در مقابل، اسراف و تجمل و اشرافی‌گری اموری نکوهیده و منع شده هستند. 
زندگى ساده و كمتر بهره بردن از جلوه‌هاى دنيا و غرق نشدن در ماديات، موجب راحتی و سربلندی در دنيا و آخرت است و گرايش به ساده‌­زيستی، يک ارزش متعالی و پرافتخار برای همه و به ویژه برای مسئولان و کارگزاران محسوب می‌شود.  
همه بايد مراقبت کنند تا از ساده‌­زيستی فاصله نگيرند و زرق و برق دنيا فريفته­‌شان نکند.  
معمولاً میان ساده‌­زیستی با ریاضت کشیدن، پشت پا زدن به دنیا و انزواگزینی خلط مبحث زیادی صورت می­‌گیرد. 
مفهوم ساده‌­زیستی
رهبر معظم انقلاب ساده‌­زیستی را زندگی ساده و كمتر بهره بردن از جلوه‌هاى دنيا می­‌داند و چنین به شبهات و خلط مباحث آن پاسخ می‌دهد:
«عزيزان من، يكى از شعارهاى ما قبل از پيروزى انقلاب- نه شعارهاى انقلاب، شعارهاى دوستانه‌ خودمان در مجموعه‌ رفاقتى و مجموعه‌هايى كه با هم بوديم، با هم فكر مى‌كرديم و كار و مبارزه مى‌كرديم- «ساده زيستى» بود؛ زندگى ساده و كمتر بهره بردن از جلوه‌هاى دنيا! بعد كه انقلاب پيروز شد، سعى كرديم باز هم همين روش، همين شعار و همين مبنا را دنبال كنيم.
امام بزرگوار ما خودش مظهر همين معنا بود؛ آدمى بود كه تعيّنات دنيوى، حقيقتاً برايش ارزش نداشت. آدم اين را در آن مرد معنوى و بزرگوار مى‌ديد كه تعيّنات، تعلّقات و تكلّفات دنيوى، اصلاً براى خودش ارزش نداشت! شما كه بحمدالله روشنفكر و آگاه و فهميده هستيد، احتياج نمى‌بينم كه اينها را توضيح بدهم. اين كه دارم مى‌گويم، منظورم بهره‌مندى شخصى است؛ معنايش اين نيست كه كشور، كار آبادانى و عمران نكند و دنيا را آباد نكند. اينها هميشه، تخليه‌ها و شبهه‌افكني‌هاى مخالفان اسلام بوده، مى‌گفتند كه اسلام با دنيا مخالف است؛ يعنى دنيا را آباد نكنيم!نه، آن دنيايى كه گفته مى‌شود، دنياى شخصى است؛ يعنى خود شما دنبال تكيّف زندگى دنيايى نباشيد و زندگى را ساده بگذرانيد. معنايش اين است. اميرالمؤمنين‌(ع)، شخصاً زاهدانه­‌ترين زندگي‌ها را داشت؛ اما در عين حال، مرتب هم كار مى‌كرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جارى مى‌كرد، جهاد مى‌كرد و كشور را اداره مى‌كرد، حكومت به آن عظمت را رياست مى‌كرد، سياستگذارى و سياستمدارى مى‌كرد.
غرض و مراد ما، دل سپردن به دنياست كه البته مقدار زيادى از مشكلات ما ناشى از اين مسئله است! منِ مسئول دولتى و حكومتى، يا من روحانى، بايد مواظب باشم- بخصوص ما دو صنف، خصوصيتى داريم- يك وقت گفتند: «واى به حال آن كسانى‌كه هر دو هستند؛ هم مسئول حكومتى، هم روحانى- اينها مشكلشان بيشتر و تكليفشان سنگين‌تر است! توقع مردم، بجا و بحق از آنها بيشتر است؛ خداى متعال هم آنها را بيشتر مورد سؤال قرار خواهد داد، چون اثر عملشان هم بيشتر است.ما بايد بيشتر مواظب باشيم، ديگران هم بايد مواظب باشند، شما هم كه دانشجوييد، يا استاديد، بايد مواظب باشيد، شما هم كه رئيسيد، بايد مواظب باشيد؛ همه بايد مواظب باشند كه به دام تكلّفات و تعيّنات زندگى نيفتند و در اشرافي‌گرى و اينها غرق نشوند. زينت دنيا را به قدرى كه خداى متعال قرار داده و مباح است، براى همه كس بخواهند. البته «المال و البنون زينة الحيوة الدنيا»، هيچ ايرادى ندارد. نه مال ايراد دارد، نه فرزندان ايراد دارد، نه مقام و اينها؛ ليكن غرق شدن در اينها، عمده كردن و هدف قراردادن اينها و خود را در تكيّفات و تعيّنات زندگى، منحصر كردن است كه آسيب مى‌زند.» (بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌‌، ۱۵/12/۱۳۷۷)
همان­‌گونه که ملاحظه می‌شود رهبر انقلاب در پی دنیا بودن و آباد کردن دنیا را مذمت نمی‌کند بلکه غرق شدن در مادیات را رد و نکوهش می‌نماید.
دلبستگی به دنیا و مادیات، نقطه مقابل ساده‌زیستی
دلبستگی به دنیا و مادیات از جمله مقوله‌هایی است که با ساده‌­زیستی منافات دارد. گاهی ممکن است کسی فقیر هم باشد و دارایی‌های اندکی داشته باشد اما دلبستگی زیادی به مادیات داشته، شیفته پول و مال و منال بوده و برای دستیابی به آن هر کاری بکند که این نوع نگرش مذموم است و با ساده‌­زیستی منافات دارد.
در مقابل، اشخاصی هستند که زندگی و امکاناتشان در سطح معقول و متناسب با معیشتشان است و حتی تمکّن مالی هم دارند اما دلبستگی به آن ندارند به‌عنوان مثال در دوران دفاع مقدّس بسیار مشاهده کردیم که هموطنانمان زندگی و جاذبه‌­های مادی را رها کرده، به جبهه­‌های نبرد حق علیه باطل شتافتند و جان بر کفانه با دشمن جنگیدند و به تعبیر امام خمینی ره صدساله را یک­شبه رفتند و به واسطة انقطاعشان از مظاهر مادی آنچه عارفان و سالکان طی سالیان متمادی با مشقت و ریاضت فراوان به آن دست یافتند، اینان یک شبه به آن دستاوردها رسیدند.
آنچه تا به این‌جا گفته شد در مورد ارزش و اهمیت ساده‌­زیستی بود، حال خوب است در مورد ضد ارزش بودنِ اسراف و تجمل و اشرافی‌گری و ضرورت مبارزه با آن هم سخن بگوییم.
ناپسند بودنِ ريخت‌وپاش 
ريخت‌وپاش امرى نكوهيده و ناپسند است. رهبر معظم انقلاب  در این­‌باره می‌فرماید: «بعضى افراد، پولدارند و درآمدى ان‌شاءالله از راه‌حلال دارند- آنها كه از راه حرام كسب درآمد كنند كه وضعشان بدتر است- اينها هم اگر در خرج كردن و وضع زندگى و تجملات بيهوده و بىجا و اعيان منشى، ريخت و پاش و اسراف كنند، بى‌انضباطى مالى و اقتصادى انجام داده‌اند. اين كارها اسمش ريخت‌وپاش است.» (پيام نوروزى به مناسبت حلول سال جديد، به تاريخ 01/01/1374 ) 
مردود بودنِ اسراف و تجمل از منظر عقل و دين
اسراف و تجملات و اشرافی‌گری از منظر عقل و دين مردود و محکوم است. رهبر انقلاب در این خصوص می‌­فرماید: 
«در مصارف گوناگون شخصى و خانوادگى، اسرافِ فردى صورت مي‌گيرد. تجمل‏گرائى‏ها، چشم و هم‏چشمى‏ها، هوسرانى افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چيزهاى غير لازم خريدن؛ اينها از موارد اسراف است. وسائل تجملات، وسائل آرايش، مبلمان خانه، تزیينات داخل خانه؛ اينها چيزهائى است كه ما براى آنها پول صرف مي‌كنيم. پولى كه مي‌تواند در توليد مصرف شود، سرمايه‏گذارى شود، كشور را پيش ببرد، به فقرا كمك كند، ثروت عمومى كشور را زياد كند، اين را ما صرف مي‌كنيم به اين چيزهاى ناشى‏شده‏ از هوس، چشم و هم‏چشمى، آبرودارى‏هاى خيالى. مسافرت مي‌روند، مى‏آيند، ميهمانى درست مي‌كنند- گاهى خرج آن ميهمانى، از مسافرت مكه‏اى كه رفته‏اند، بيشتر است!- عروسى مي‌گيرند، عزا مي‌گيرند؛ هزينه‏اى كه براى اين ميهمانى‏ها مصرف مي‌كنند، هزينه‏هاى گزافى است؛ انواع غذاها! چرا؟ چه خبر است؟ در كشور ما هنوز هستند كسانى كه از اوّليات هم محرومند. بايد كمك كنيم كشور پيش برود. نمی‌گوئيم پول را برداريد برويد حتماً انفاق كنيد- البته اگر انسان انفاق بكند، بهترين كار است- اما حتّى اگر انفاق هم نكنند، همين پولى كه صرف اين تجملات مي‌شود، در توليد براى خودشان به كار بيندازند، در كارخانجات سهيم شوند و توليد كنند، باز براى كشور مفيد است. ما به جاى اين كارها ميهمانى درست مي‌كنيم، عزا درست مي‌كنيم، هى رخت و برِ روزبه‌روز دگرگون براى خودمان درست مي كنيم؛ چرا؟ چه لزومى دارد؟ عقلاى عالم اين كار را نمی‌كنند؛ اين فقط سخن دين نيست. قرآن مي فرمايد: «و لاتسرفوا انّ اللَّه لا يحبّ المسرفين»(اعراف/31)‌، بخوريد، بياشاميد، اما زياده‏روى نكنيد. در آيه‏ شريفه‏ ديگر: «كلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقّه يوم حصاده و لاتسرفوا انّه لايحبّ المسرفين».(انعام/141) خداوند اسراف‏كنندگان را دوست نمی‌دارد. ما بندگان خدا هستيم. اينها حرف دين است و روايات فراوانى در اين زمينه وجود دارد. در روايت دارد كه كسى ميوه‏اى را خورد و نيمى از ميوه ماند، آن را دور انداخت. امام(ع) به او نهيب زد كه اسراف كردى؛ چرا انداختى؟ در روايات ما هست كه از دانه‏ خرما استفاده كنيد. تا اين حد! خرده‏هاى نان را استفاده كنيد. آن وقت در هتل‌ها ميهمانى درست كنند و به يك عده‏اى ميهمانى بدهند؛ بعد هرچه كه غذا ماند، به بهانه‏ اينكه بهداشتى نيست، توى سطل آشغال بريزند! اين مناسب يك جامعه‏ اسلامى است؟ اين‌جورى مي شود به عدالت رسيد؟» (بيانات دراجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علي بن موسي الرضا(ع)، به تاريخ 01/01/1388)
ارزش تلقی شدنِ مادیات، نتیجه اشرافی‌گری
اگر اشرافی‌گری در جامعه­‌ای رواج پیدا کند کم­کم ارزش‌ها به ضدارزش و ضدارزش‌ها به ارزش تبدیل می­‌شوند و ارزش تلقی شدنِ مادیات و کم­‌ارزش تلقی شدنِ معنویات و شخصیت انسانها در جامعه جا می­‌افتد.  امام خمینی در این مورد هشدار داده و می‌فرماید:  «ارزش‌ها در دنيا به حسب مكتب‌ها و به حسب ديدها مختلف است. با مطالعه مكتب‌هايى كه در دنياست و مسلك‌هايى كه در دنياست، مى‏توانيم بفهميم كه ارزش‌ها در مكتب‌ها اختلاف دارد و در ايده‏ها هم اختلاف دارد. شما اگر قطع نظر كنيد از مكتب‌هاى توحيدى و الهى و به مكتب‌هاى مادى و به ايده‏هايى كه دنبال ماديات هستند مراجعه كنيد و مطالعه در آن بكنيد، مى‏بينيد كه اين دو مكتب متقابل با هم و مختلف هم هستند. مكتب الهيين و موحدين ارزش‌هايش يك چيزهايى است، يك عناوين است و مكتب‌هاى ماديگرى، چه ماديگرى كمونيستى و چه ماديگرى سرمايه دارى و بالاخره، تمام مكتب‌هايى كه ماوراى مكتب الهى است، ارزش‌ها با هم فرق دارد.
شما در همين كشور خودمان، در زمان طاغوت و طاغوت‌ها ملاحظه كنيد كه در خود آنها ارزش‌ها چه بود و در ملت كه رنگ آنها را به تبع قبول كرده بودند. ارزش‌ها چه بود. در زمان آنها، آن وقتى كه اتومبيل و امثال اينها نبود، در مركب، ارزش‌ها به كالسكه‏هاى چند اسبه [بود] و هر چى بيشتر بود اسب، هشت اسب، گاهى تا بيشتر از اين هم و عدد خدمه و عدد آنهايى كه هياهو اطراف اين انسانى كه، يا غير انسانى كه در آن كالسكه نشسته بود، هم ارزش در بين قشر روشنفكر آن زمان و هم نويسنده‏هاى آن زمان و هم شعرا و گويندگان و اهل هنر آن زمان، ارزش به اين بود كه هركس پاركش بيشتر و هركس خدم و حشمش بيشتر، ارزشش بيشتر. طبقه‏اى كه اسم خودشان را «طبقه اشراف و اعيان» گذاشته بودند، ارزش پيش آنها اين بود كه چند تا نوكر داشته باشند، و چند تا دِه داشته باشند و چند تا اسب داشته باشند و چند تا سگ داشته باشند. 
در پيش سرمايه دارها هم، ارزش، زيادى سرمايه و روى هم انباشتن سرمايه‏ها و پر كردن بانكها يا تجارتخانه‏ها از اموال، از هر راهى باشد.  وقتى در قشر توده‏هاى مردم نگاه مى‏كردى، در بين زن و مرد [در] هر دو طايفه، ارزش به لباس بود و به طرز پوشيدن لباس و دوختن لباس و آرايش. هر كه بهتر لباس مى‏پوشيد و شيك‌تر بود در لباس، ارزشش پيش مردم بيشتر بود و هر زنى كه آرايشش به طرز اروپايى بود و لباسش از آنجا الهام مى‏گرفت، اين پيش زنها هم ارزشش زيادتر بود، البته پيش اكثر. ارزش‌ها همه به امور مادى بود. وقتى بنا باشد كه ارزش انسان به اسب و الاغ و سگ و تازى و امثال اينها باشد، آن مبدأ ارزش، ارزشش از اين شخص بيشتر است. اگر اسب مبدأ ارزش يك انسان شد، آن اسب ارزشش از انسان بيشتر است؛ براى اينكه او ارزش به انسان داده. اگر فرش و قالى و تجملات و بزك كردن و مو چطور كردن و مد را از اطراف آوردن، اين ارزش يك انسان را زياد مى‏كند، آنها ارزششان بيشتر از اين است؛ براى اينكه آنها مبدأ ارزش هستند.
انسان خودش ارزش ندارد، ارزشش به گاودارى است، گاوها ارزششان بيشتر از خود انسان است؛ ارزششان به پارك دارى است؛ ارزششان به فرش دارى است؛ ارزششان به امثال اين مسائل است وروى موازين عقلى، اگر مبدأ اثر يك جايى باشد و به واسطه آن مبدأ اثر، اين آدم يا اين شىء ارزش پيدا كند، آن مبدأ اثر ارزشش بيشتر است. نقل مى‏شود كه يك عارف مسلكى وارد شده بود به منزل يك امير، يك سلطان يا يك امير و ديده بود كه مجلس [به‏] همه چيز مزين است، همه چيز هست. 
در اين بين، آب دهان مى‏خواست بيندازد. نگاه كرد به اطراف و آب دهانش را توى صورت آن امير انداخت. امير اعتراض كرد كه براى چه؟ گفت: من هرچه نگاه كردم، كثيف‌تر از صورت تو در اينجا نيافتم. شما اگر آن ورق را ببينيد، انسان اگر آن صفحه دوم عالم را ببيند و در آنجا ببيند كه اينهايى كه ارزششان را به اين مسائل مى‏دانند، آن وقت مى‏بينيد كه در آنجا، صورت آنها آن‌قدر مشوه [است‏] و صورت انسانى هم نيست، يك صورت ديگرى است، تا ببينى سگباز است و همه دلش را به سگ داده است، صورت سگ است.» (صحيفه امام، ج‏17، صص: 183 تا 185)
ضررِ مضاعفِ اشرافی‌گریِ مسئولان
اصلِ تجمّل همراه با اسراف و همراه با زياده‌روى بد است اما این امر در مورد مسئولان، ضرر و زشتی و خسارت بیشتری دارد. 
يك وقت هست كه ما در زندگى شخصى خود اقدامات اشراف‌گونه‌ای انجام می­‌دهیم و هر چه هم بشود بین خودمان و خداست كه اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مكروه باشد، مكروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما يك وقت هست كه مسئولان جلوى چشم مردم يك مانور اشرافیگرى مى‌دهند. به اعتقاد رهبر انقلاب این رویکرد ديگر مباح و مكروه ندارد؛ همه‌اش حرام است؛ به‌خاطر اينکه تعليم‌دهنده‌ اشرافی‌گرى است. (رجوع کنید به: بيانات در ديدار اعضاى هيأت دولت، 08/06/1384) 
وقتى مسئولی جلوی چشم مردم، وضع اتاق و دفتر و محيط كار و محيط زندگى را آنچنانى مى‌كند، اين يك درس عملى است و روی مردم اثر سوء مى‌گذارد.  از جمله آفت‌هایی كه روند حركت به سمت عدالت را در جامعه كُند مى‌كند، نمود اشرافيگرى در مسئولان بالاى كشور است.
اشرافيگرى مسئولان دو عيب دارد؛ عيب نخست اسراف است که اشرافيگرى حلال- يعنى آن چيزى كه پولش از راه‌حلال و به حق به دست آمده است – را هم شامل می­‌شود، اما عيب دوم که فاجعه­‌آمیز است عبارت است از فرهنگ‌سازى برای رواج اشرافی‌گری در مردم. 
تجمل‌پرستی و وجودِ زرق و برق در زندگى مسئولان وقتى به بيرون منعكس شود، فرهنگ مى‌سازد و يك عدّه نوكيسه و تازه به دوران رسيده را به خرجها و تجمّل‌بازى زيادى تشويق مى‌كند. این قشر وقتی مى‌بينند مسئولان در مسیر اسراف و تجمل حركت مى‌كنند؛ آن‌وقت از مسئولان هم تندتر مى‌شوند؛ چون به هر حال مسئولان ملاحظاتى دارند كه سایرین ندارند.
مضراتِ اسراف و تجمل و اشرافی‌گری
اسراف و تجمل و اشرافی‌گری، زيانها و مضرات عديده و فوق­‌العاده خسارت­‌باری برای مردم و مسئولان دربر دارد. 
از مهم‌ترين مضرات آن برای مردم می‌توان مختل کردنِ زندگى ديگران از لحاظ روانى، عدم همدردی با محرومان و عدم استفاده از پول در موارد صحيح و از جمله مهم‌ترين مضرات آن برای مسئولان می‌توان عدم تحققِ عدالت اجتماعى و روحيه‌ برادرى و همدلى، کُند کردنِ روند حركت به سمت عدالت، خسارت به بيت­‌المال، فرهنگ‌سازیِ منفی و تشويق عوام به ريخت و پاش را نام برد. 
راهکارهای مبارزه با اسراف و تجمل و اشرافی‌گری
خوشبختانه برای مبارزه با اسراف و تجمل و اشرافی‌گری راهکارهای مؤثر و مفيدی وجود دارد که با عملی کردنِ آنها می‌توان از اين رذايل دوری جست.مهم‌ترين راهکارهای مبارزه با اسراف و تجمل و اشرافی‌گری برای مردم عبارتند از: الگو سازی مسئولان، خرج و مصرف كردن بقدر نياز و حاجت، کمک به محرومان، انفاق، قناعت و مشارکت در کارهای اقتصادی.
عمده‌ترين راهکارهای مبارزه با اسراف و تجمل و اشرافی‌گری برای مسئولان عبارتند از: سرمشق قرار دادنِ معصومان(ع) در ساده­‌زيستی و اندازه نگه داشتن در تمامی امور زندگی؛ حد نگه داشتن در مورد تغيير دكوراسيون‌ها، تغيير خانه‌ها و خرج‌های اضافی؛ پرهيز از هزينه كردن بيت‌المال در امور شخصى و غيرضرورى؛ دل نبستن به پول، تشريفات، جاه و جلال و ضد‌ارزش دانستنِ اشرافيگرى و گرايش به آن.
ضرورت ضد ارزش دانستنِ اشرافيگرى
ضد ارزش دانستنِ اشرافيگرى و گرايش به آن، بهترين راهکارِ مبارزه با اين پديده­ شوم و خانمانسوز است. همه بايد به اشرافی‌گری به ديده­ يک پديده­ زشت و منفور و ناپسند و نکوهيده نگاه کنند و با تمام توان در جهت اجتناب و دوری از آن تلاش نمايند.  در قدیم فرهنگ ضد اشرافی بیشتر وجود داشت. 
مثلاً وقتی کسی ازدواج می­‌کرد یا کمترین امکانات زندگی در یک اتاق در منزل پدرش سالها زندگی می‌­کرد تا بتواند خانه و امکانات برای خود و همسرش تهیه کند، یا بچه‌ها لباس­‌هایشان را چندین سال می­‌پوشیدند و بعد به برادر یا خواهر کوچک‌ترشان که بزرگ می­‌شد می­‌دادند، خوراک و پوشاک تجملاتی نبود، کسی در پی مبلمان گرانقیمت و وسائل اضافی نمی‌­رفت که البته دلیل آن وضعیت نامناسب اقتصادی و کمبود نقدینگی بود.
 اما الان دیگر کسی لباس پارسالش را نمی­‌پوشد حتی اگر سالم هم باشد، در سیاهه‌ای که برای عروس و داماد می­‌نویسند اقلامی همچون مبلمان و سرویس چوب، یخچال ساید بای ساید، تلویزیون سی اینچ به بالا به چشم می­‌خورد که مهم‌ترین دلیل آن افزایش رفاه و نقدینگی به همراه افزایش سطح توقعات و چشم و هم­‌چشمی­‌ها است. در حال حاضر بسیاری از خانواده‌­ها هزینه­‌های زیادی را صرف تجملات می­‌کنند. اگر مبلغی که برای خرید برخی وسایل تجملاتی مانند موبایل، مبل، مایکروفر، پوشاک گرانقیمت، وسایل خانه­ گرانقیمت و... می­‌شود در بسیاری از خانواده‌­ها را با هم جمع بزنیم به میلیون‌ها و بلکه میلیاردها تومان می‌­رسد. شاید برخی ادعا کنند این وسایل در زندگی­شان لازم است اما اگر حتی لازم هم باشد معمولاً خانواده­‌ها در تهیه این وسایل افراط می­‌کنند و نوع گرانقیمت آنها را تهیه می­‌کنند در حالی که این پولها به جای تشریفات زائد می­‌تواند صرف اشتغالزایی و کارآفرینی گردد و فرزندانشان را از بیکاری و بلاتکلیفی و تبعات روانی آن نجات دهد. 
نکته دیگر آنکه غرق شدن در تجملات و اشرافی‌گری موجب غفلت از فقرا و نیازمندان می­‌‌شود. با هزینه­‌ای که برخی صرف تجملات و تشریفات و اشرافی‌گری می­‌کنند گره‌­های بزرگی از زندگی فقیران باز می­‌شود، مشکلات بسیاری از جوانانِ در حال ازدواج یا تازه ازدواج کرده حل می­‌گردد و حتی مخارج اضافی برخی خانواده­‌ها به تنهائی کافی است تا فقیری را از فقر نجات دهد.
لازم است همگی ما در مسیر ساده‌­زیستی و مبارزه با اسراف، تجملات و اشرافی‌گری گام برداریم و به این ترتیب موجبات آرامش و آسایش دنیا و آخرت و خشنودی پروردگارمان را فراهم ‌آوریم و فراموش نکنیم که بزرگان دین ما که به مقامات عالی رسیده‌­اند همگی ساده‌زیست بوده‌اند و بشدت از اشرافی‌گری دوری می­‌کرده‌اند. 
کامران پورعباس