نشانههای انسان حریص و آزمند
نرگس دوستمحمدی
حرص و آزمندی، به معنای خواستن بیش از اندازه استحقاق و طمع به معنای خواستن بدون استحقاق است. از نگاه قرآن، طمع در مسائل معنوی و اخروی مشکلی ندارد؛ زیرا اصولا وقتی انسان به مقام اکرام الهی و اسم کریم مینگرد، فراتر از دایره عدالت، بر اساس حسن ظن به خدای کریم، امید به احسان و اکرام الهی دارد تا به جای عدل بر اساس فضل خویش با او معامله کند و از اینجاست که طمع اهل اعراف به بهشت زاده میشود.
البته دو وجه جلالی و اکرامی الهی موجب میشود تا انسان در حالت اعتدالی قرار گیرد که از آن به «خوف و طمع»، یا «ترس و شوق» در آموزههای قرآنی تعبیر شده است. اما حرص و طمع نسبت به امور مادی و دنیوی امری ناپسند است؛ زیرا نه تنها آرامش و آسودگی را از انسان سلب میکند، بلکه گرایش سیری ناپذیری را موجب میشود که عامل ظلم و تجاوز به حقوق دیگران میشود و نه تنها حریص را گرفتار انواع مشکلات روحی و روانی میکند، بلکه عامل بحرانهای اجتماعی در جوامع بشری میشود.
در قرآن، افزون بر واژه «حرص» و مشتقات آن، از واژگانی چون «شحّ»، «هلوع» و مانند آنها برای بیان همین مفهوم اصطلاحی بهره گرفته شده است. البته شکی نیست که تمایزات میان این واژگان است، ولی در کلیت مفهومی با واژه حرص نزدیک و مترادف دانسته شده است.
آثار و نشانههای حرص و طمع
حرص به مادیات یک حالت باطنی و نفسانی و از صفات پست و از رذایل اخلاقی است لذا ناپسند شمرده شده است.
کسی که گرفتار این صفت و حالت باطنی و نفسانی است، در اعمال و رفتارش نشانههایی را میتوان یافت که بیانگر وجود این صفت پست در شخص است. از جمله این نشانهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1.بخل ورزی:، حریص به دنیا، انسان بخیلی است؛ زیرا دوست دارد که بر داشتههایش افزوده شود، هر چند که استحقاق آن را نداشته باشد؛ او اصولا گرایش به بذل و بخشش و احسان ندارد؛ زیرا چیزهایی را که دارد او را سیر نمیکند؛ پس چگونه دلش میآید که داشتههایش را بدهد در حالی که چیزی بر آن افزوده نمیشود، بلکه کاسته میگردد. از همین رو حریص انسان آزمندی است که حاضر به انفاق نیست، بلکه بشدت بخل میورزد؛(و انه لحب الخیر لشدید؛ عادیات، آیه 8) واژه شدید در این آیه از شده به معنای بخل ورزی و سختگیری نسبت به بخشش و انفاق است.(المصباح، ص 307)  پیامبر(صلیالله علیه و آله) به این نکته توجه میدهد که بسیاری از رفتارهای زشت از جمله بخل ورزی ریشه در حرص آدمی دارد. ایشان میفرماید: إِیّاکُم وَالشُّحَّ فَإِنَّما هَلَکَ مَن کانَ قَبلَکُم بِالشُّحِّ اَمَرَهُم بِالبُخلِ فَبَخِلوا وَأَمَرَ هُم بِالقَطیعَهِ فَقَطَعوا وَأَمَرَهُم بِالفُجورِ فَفَجَروا؛ از حرص بپرهیزید که پیشینیان شما در نتیجه حرص هلاک شدند، حرص، آنها را به بخل وادار کرد و بخیل شدند. به قطع رحم وادار کرد و با خویشاوندان قطع رابطه کردند. به بدى وادارشان کرد و بدکار شدند.(نهج الفصاحه ص ۳۵۳، ح ۹۹۲) 
2. مانع الخیر: از دیگر نشانههای حریص آن است که نه تنها خود بخل میورزد، بلکه مانع الخیر است و نمیگذارد تا دیگران نیز خیررسانی داشته باشند(معارج، آیات 19 و 21)؛ زیرا هلوع نوعی حرص و آزمندی شدید است.
3. سیریناپذیری: از دیگر نشانههای حرص و طمع، سیری ناپذیری از داشتهها و نعمتها است، به طوری که همه همت و اهتمام شخص دنیاگرا به آن است که بر مال و ثروت و قدرت خویش بیفزاید و دمی آرام و قرار نگیرد.بر همین اساس تنها در اندیشه جمع مال به هر شکل و طریقی است.(فجر، آیات 18 تا 20) حضرت امیرمؤمنان على(ع) میفرماید: إِنَّ الدُّنْیَا مَشْغَلَهٌ عَنْ غَیْرِهَا وَ لَمْ یُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَیْئاً إِلَّا فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَیْهَا وَ لَهَجاً بِهَا  وَ لَنْ یَسْتَغْنِیَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِیهَا عَمَّا لَمْ یَبْلُغْهُ مِنْهَا؛ براستى که دنیا آدمى را به کلّى سرگرم خود مى سازد و دنیاپرست به چیزى از آن نرسد، مگر آنکه باب حرص و شیفتگى به آن بر رویش گشوده شود و به آنچه از این دنیا دست یافته اکتفا نمى کند تا در پى چیزى که بهدست نیاورده برود.(نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص ۴۲۳، نامه ۴۹) از نظر آموزههای قرآن، انسان، حریص و هلوع آفریده شده که به هنگام تنگنای مالی جزع و فزع میکند و به هنگام رفاه و آسایش مانع الخیر میشود(معارج، آیات 19 تا 21)؛ زیرا خاصیت حرص آن است که به داشتهها بسنده نمیکند و هر روز در جمع مال و ثروت تلاش میکند و خستگیناپذیر و سیریناپذیر است؛ امام جعفر صادق(ع)می فرماید: لَو أنَّ لِإبنِ آدَمَ وادِیَیْنِ یَسِیلانِ ذَهَباً وَفِضَّةً لَابْتَغَی إلَیْهِما ثالِثاً؛ اگر فرزند آدم دو دشت سرشار از طلا و نقره داشته باشد، بدون شک به دنبال سومی خواهد گشت.(من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418)
4.گناه و مخالفت با احکام الهی: انسان حریص گرفتار گناه و عبور از خطوط قرمز احکام الهی میشود تا جایی که هیچ باکی ندارد که برای انباشت ثروت خویش از هر ابزار شرعی و غیر شرعی بهره گیرد. بنابراین ممکن است به ظاهر مسلمان بلکه حتی از عالمان دینی باشد، ولی جز دین فروشی برای کسب متاع دنیوی کاری نمیکند.(مائده، آیات 42 تا 44) امام حسین(ع) میفرماید: لَیْسَتِ الْعِفَّهُ بِمَانِعَهٍ رِزْقاً وَ لَا الْحِرْصُ بِجَالِبٍ فَضْلًا وَ إِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ وَ الْأَجَلَ مَحْتُومٌ وَ اسْتِعْمَالَ الْحِرْصِ طَالِبُ الْمَأْثَم؛ نه خوددارى از حرام و ناپسند، مانع روزى مىشود و نه حرص، روزىِ بیشتر مىآورد، که روزى تقسیم شده و اجل حتمى است و حرص به سوى گناه مىکشد.(اعلام الدین، ص ۴۲۸) در حقیقت ممکن است که شخص حریص بداند که روزی تقسیم شده و مقدر است و حرص زدن او تاثیری ندارد، اما چون این صفت،غالب و حاکم بر نفس اوست، تلاش میکند تا به هر شکلی شده بر مال خویش بیفزاید.امام على(ع) میفرماید: الْحِرْصُ وَ الْکِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِی الذُّنُوب؛ حرص و تکبّر و حسادت، انگیزههاى فرو رفتن در گناهانند.(نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص ۵۴۱، ح ۳۷۱)
5.فاقد قناعت و رضایت: حریص به قسمت شدهها و مقدرات الهی قانع نیست و به قضای الهی راضی نیست(طه، آیات 130 و 131)؛ در حالی که نفس مؤمن، مطمئن به مقدرات الهی و راضی به قضای الهی است.(مفاتیح الجنان، زیارت امینالله) در حقیقت چشمان دنیاطلب و حریص چنان کشیده به مال و منال دیگران است که هیچ چیز، او را قانع نمیکند و به داشتههایش رضایت نمیدهد که مقدر و مقسوم اوست. از همین رو نه تنها راحتی و آرامش را از دست میدهد، بلکه هرگز به مقام «یقین» نمیرسد تا به خدا و قضا و قدر او ایمان و اطمینان یابد و رضایت دهد. 
امام صادق(ع)می فرماید:  حُرِمَ الْحَرِیصُ خَصْلَتَیْنِ وَ لَزِمَتْهُ خَصْلَتَانِ حُرِمَ الْقَنَاعَهَ فَافْتَقَدَ الرَّاحَهَ وَ حُرِمَ الرِّضَا فَافْتَقَدَ الْیَقِینَ؛ حریص از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتیجه آسایش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتیجه یقین را از دست داده است.(خصال، صدوق، ص ۶۹؛ وسایل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۰، ح ۲۰۸۵۶) بنابراین، اگر کسی بخواهد از حرص برهد میبایست اهل قناعت باشد؛ زیرا قناعت، درمان حرص است؛ چنانکه حضرت امیرمؤمنان (ع) میفرماید:  اِنتَقِم مِنَ الحِرصِ بِالقَناعَهِ کَما تَنتَقِمُ مِنَ العَدُوِّ بِالقِصاصِ؛ از حرص، با قناعت انتقام بگیر، چنانکه با قصاص از دشمن انتقام مىگیرى(شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۰۴، ح ۶۰۷) امامهادي(ع) میفرمایند: مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ؛ شخص طمّاع و حريص هيچگاه آسايش و استراحت نخواهد داشت. (مستدرك الوسائل، جلد 2، صفحه 336، حدیث 11)
6.چنبره غم و اندوه: از دیگر نشانههای حریص آن است که گرفتار غم و اندوه است و هرگز راحتی و آرامش و آسایش ندارد؛ زیرا اگر چیزی را از دست بدهد جزع میکند و اگر به او بدهند، مانع خیررسانی میشود و همواره حرص میزند که بیشتر داشته باشد.(معارج، آیات 19 تا 21؛ عادیات، آیه 8) بنابراین، حرص، او را میگیرد و در چنبره آن گرفتار میشود و هرگز از آن رهایی ندارد. به تعبیر حضرت امام باقر(ع) او در پیلهای که خود میبافد گرفتار است و در آن به هلاکت میافتد. ایشان میفرماید: مَثَلُ الْحَرِیصِ عَلَى الدُّنْیَا مَثَلُ دُودَهِ الْقَزِّ کُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقَزِّ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً کَانَ أَبْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً؛ مَثَلِ حریص به دنیا، مثل کرم ابریشم است که هر چه بیشتر دور خود ببافد خارج شدن از پیله بر او سختتر مىشود تا آنکه از غصه مى میرد.(کافی، ج ۲، ص ۳۱۶، ح ۷) حضرت على(ع) نیز میفرماید: أَغْنَى الْأَغْنِیَاءِ مَنْ لَمْ یَکُنْ لِلْحِرْصِ أَسِیراً. بىنیازترین بىنیازان کسى است که اسیر حرص نباشد.(تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص ۲۹۵، ح ۶۶۳۱) پس حریص در دام حرص خویش اسیر و گرفتار است؛ اما کسی که از حرص برهد او ثروتمند و غنی حقیقی است.
7.ابتلاء به عیوب: انسان حریص، به مال خویش میبالد و دیگران را بدان تحقیر میکند. بنابراین، عیوب خویش را نمیبیند و اموری چون نداری دیگران را عیب دانسته و حتی به عیبجویی میپردازد.(همزه، آیات 1 و 2) از نظر امیرمؤمنان حریص خود گرفتار انواع عیوب میشود: اَلحِرصُ موقِعٌ فى کَثیرِ العُیوبِ؛ حرص، انسان را به عیبهاى زیادى مبتلا مىکند.(تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص ۲۹۵، ح ۶۶۳۹)
8.ذلت: انسان حریص گرفتار ذلت و خواری است و کرامت خویش را از دست میدهد(فجر، آیات 16 تا 17) امیرمؤمنان(ع) نیز میفرماید: أَعْظَمُ النَّاسِ ذُلًّا الطَّامِعُ الْحَرِیصُ الْمُرِیب؛ ذلیلترین مردم، کسى است که طمعکار، حریص و وسوسهگر باشد.(تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص ۲۹۵، ح ۶۶۱۸) همچنین ایشان میفرماید:و قَد سُئِلَ اَيّ ذُلٍّ أَذَلُّ: الحِرصُ عَلَي الدُّنيَا؛ در پاسخ به اين پرسش كه كدام خواري بدتر است؟ فرمود: حرص به دنيا. (أمالي صدوق، صفحه 322، حدیث 4) بنابراین، برخی عزت را در مال و ثروت میجویند، در حالی که چنین نیست؛ و اینکه انسان چشمداشت به مال دیگری داشته باشد بسیار مذموم و ناپسند است(طه، آیات 130 و 131)
اگر انسان بخواهد از حرص برهد و اهل ایمان باشد باید چنان عمل کند که امام جواد(ع)می فرماید:عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ؛ عزّت و شخصيّت مؤمن در بي نيازي و طمع نداشتن به ديگران است.(بحارالأنوار، ج 72، ص 109، حدیث 12) 
9.بدگمان به خدا: حریص، به خدا بدگمان است؛ زیرا به قسمت و مقدری که خدا برایش قرار داده رضایت ندارد و احساس میکند که خدا در حق او کم گذاشته و اهانت روا داشته و کرامت او را محافظت نکرده است(طه، آیات 130 و 131)؛ و باید بیشتر از آنچه دارد به او میبخشید. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: إِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجَوْرَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه؛ بدرستى که بخل و ظلم  و حرص، غریزهها و تمایلات متعدد و پراکندهاى هستند که سوءظن به خداوند آنها را جمع مىکند.(تحف العقول ص ۱۲۹)
10.  هلاکت و نابودی: حرص عامل هلاکت و نابودی حریص است؛ زیرا او را از رستگاری محروم و گرفتار انواع عیوب و گناهان میکند که هلاکت واقعی انسان در آن است.
(مائده، آیات 42 تا 44؛ حشر، آیه 9)
 امام على(ع) میفرماید:  أَعْجَبُ مَا فِی الْإِنْسَانِ قَلْبُهُ وَ لَهُ مَوَارِدُ مِنَ الْحِکْمَهِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ... فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ بِهِ مُفْسِدٌ؛ شگفتترین عضو انسان قلب اوست و قلب مایههایى از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش مىگرداند و اگر طمع در آن سر برکشد، حرص نابودش مىکند و اگر ناامیدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را مى کُشد... هر کوتاهى برایش زیانبار است و هر زیادهروى برایش تباهى آفرین.(علل الشرایع ص ۱۰۹، ح ۷)
11. تکبر و تحقیر: انسان حریص انسان متکبری است که کرامت را برای خویش میداند؛ زیرا دارا و ثروتمند است، و دیگران را با نداری تحقیر و استهزاء میکند.(همزه، آیات 1 و 2) امام صادق(ع) میفرماید:  اصولُ الکُفرِ ثَلاثَهٌ الحِرصُ وَ الاِستِکبارُ وَ الحَسَدُ؛ ریشههای کفر سه چیز است: حرص و بزرگ منشی کردن و حسد ورزیدن.(کافى، ج ۲، ص ۲۸۹، ح ۱؛ امالی، صدوق، ص ۴۱۹؛ خصال، ص ۹۰)
12. فقدان رستگاری: انسان حریص رستگار نمیشود؛ زیرا یکی از مهمترین عوامل رستگاری حفظ و نگه داشتن نفس از بخل ورزی و عدم چشمداشت به مال و حقوق دیگران است که حریص گرفتار آن است.(حشر، آیه 9؛ تغابن، آیه 16)  کسی که حریص است، به مقام رضا که اولیای الهی و رستگاران در آن قرار دارند، وارد نمیشود و از این امور محروم میماند.(طه، آیات 130 و 131) 
13. قطع رحم: حریص چون دنیا گرا و آخرتگریز است، نسبت به ارزشهای انسانی از جمله صله رحم با خویشان و صله رحم نسبت به معصومان بیتوجه است. از همین رو نسبت به آموزههای اسلام و قرآن بیتوجه بوده و مخالفت میکند(مائده، آیات 42 تا 44) پيامبر(ص) میفرماید: إِيّاكُم وَالشُّحَّ فَإِنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بِالشُّحِّ اَمَرَهُم بِالبُخلِ فَبَخِلوا وَأَمَرَهُم بِالقَطيعَةِ فَقَطَعوا وَأَمَرَهُم بِالفُجورِ فَفَجَروا؛ از حرص بپرهيزيد كه پيشينيان شما در نتيجه حرص هلاك شدند، حرص آنها را به بخل وادار كرد و بخيل شدند. به قطع رحم وادار كرد و قطع رابطه با خويشاوندان كردند. به بدى وادارشان كرد و بدكار شدند. (نهجالفصاحه، 
ص 353، ح 992)
14. محروم و مذموم: حریص از داشتههای خویش محروم است و از آن بهرهای نمیبرد، زیرا در اندیشه جمع کردن و انباشت ثروت است و همین امر موجب میشود تا غضب الهی بر مالش وارد شود و بسوزاند(قلم، آیات 17 تا 24) همچنین از سوی خدا و مردم مذموم بوده و رفتارش مورد سرزنش قرار میگیرد و ذلت و رسوایی برایش رقم میخورد(مائده، آیه 41؛ فجر، آیات 16 تا 20) رسول خدا میفرمایند:الحَرِيصُ مَحرُومٌ، وَ هُوَ مَعَ حِرمَانِهِ مَذمُومٌ في أيِّ شَئٍ كَانَ، وَ كَيفَ لا يَكُونُ مَحرُوماً و قَد فَرَّ مِن وِثَاقِ اللهِ تَعَالي؟ آدم حريص هميشه محروم است و افزون بر محروم بودن، در هركاري كه ميكند نكوهيده است و چگونه محروم نباشد در حالي كه از بند خدا گريخته است؟ (مصباح الشريعة، صفحه 187)
15. شقاوت: حریص بهرهای از  لطافت و نرمی نبرده و قلبش آکنده از شقاوت و سنگدلی است؛ از همین رو رحمی نسبت به خویشان بلکه مساکین نداشته و نسبت به خوردن مال یتیم گرایش دارد و هیچ باک و ابایی از آن ندارد.(فجر، آیات 17 تا 20؛ قلم، آیات 17 تا 24) در روایت است که امیرمؤمنان(ع)فرمود: مَنْ كَثُرَ حِرْصُهُ كَثُرَ شِقَاؤُهُ؛ آن كه زياد حرص زند، شقاوت (و بدبختياش) بسيار شود. (غرر الحكم، حدیث 8602) 
16. بیصبری: حریص انسان بیصبر در برابر مشکلات و مصیبتها و حتی در ساحت اطاعت است؛ زیرا در برابر مشکلات اقتصادی جزع میکند و نسبت به دیگران بخل میورزد و حتی مانع خیر رسانی به دیگران میشود.(معارج، آیات 19 تا 21) اصولا حریص در دام فلسفه باطل دنیاگرایی و آخرتگریزی(بقره، آیات 94 تا 96) و وسوسههای شیطانی
(بقره، آیات 35 و 36؛ اعراف، آیات 20 و 22) و مانند آنها است. از همین رو هر چیزی که مصداق مخالفت با دین است، برایش جذاب خواهد بود و از ارزشها گریزان؛ پس نسبت به شنیدن دروغ و شایعات و پذیرش احکام تحریف شده و بدعتآمیز، حرام خواری و رشوه گیری(مائده، آیات 41 تا 44) و اصولا زندگی دنیوی چنان حریص است که هیچ خط قرمزی را نمیشناسد و دوست دارد که عمرش جاودانه یا دست کم هزارساله باشد.(بقره، آیه 96) این خصلت تنها برای کافران و مشرکان غیر معتقد به آخرت نیست، بلکه مسلمانان سست ایمان نیز گرفتار چنین حرص به دنیا و مادیات آن هستند.(بقره، آیات 94 تا 96) راه درمان آن است که انسان به قضا و قدر الهی رضایت و اطمینان داشته باشد و از آخرت و عذاب الهی بترسد و با معادباوری و بهرهگیری از نماز و تعهد به امانت و عهد و مانند آن، آزمندی خویش را مهار و مدیریت کند.(معارج، آیات 18 تا 32؛ حشر، آیه 9؛ طه، آیه 131) آنچه بیان شد بخشی از شاخصههای انسانهای حریص است. در روایات نشانههای دیگری ذکر شده که به جهت اختصار به همین مقدار بسنده میشود.
