کد خبر: ۳۲۱۰۲۱
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۸
نگاهی به سریال «هیولا: داستان اِد گین»

هالیوود زیر دِین قاتلان زنجیره‌ای!

فاطمه قاسم‌آبادی

تقریباً از زمانی که سینما برای سرگرم کردن مردم پا به میدان گذاشت، با توجه به تفکرات مدیران کمپانی‌های بزرگ فیلم‌سازی، فیلم‌ها علاوه‌بر سرگرم کردن مردم‌، سعی کردند به فکر و سبک زندگی‌شان هم جهت بدهند. 
در همین جهت افزایش خشونت بعد از جنگ‌های جهانی و پررنگ کردن آن در سینما و تلویزیون، یکی از تصمیماتی بود که باعث شد سلیقه و نگاه مخاطبین نسبت به مسائل مختلف عوض شود.
سریال «هیولا: داستان اد گین» سومین فصل از مجموعه درام جنائی زندگی‌ نامه‌‌ای آمریکایی «هیولا» است که توسط «ایان برنان» برای نتفلیکس ساخته شده است. 
در این فصل، داستان در مورد یک قاتل زنجیره‌ای به نام «اد گین» است که الهام‌بخش ساخته‌های هالیوودی بسیاری بوده است. این قاتل مخوف، به خاطر بی‌رحمی و بی‌وجدانی‌اش معروف است، چرا که طبق شواهد، اجساد را از قبر درمی‌آورد و با پوست بدن‌شان وسایل تزیینی می‌ساخت!
داستان انحراف از انسانیت
داستان فصل سوم هیولا، از زمان جوانی اد گین شروع می‌شود. او که در ظاهر شخصیتی خجالتی داشت و مادری سلطه‌گر در زندگی‌اش بود، به خاطر زورگویی‌های مادرش همیشه در انزوا زندگی کرد و هیچ دوست یا رابطه سالمی در زندگی‌اش نبود.
بعد از مرگ مادرش، اد گین برای پر کردن تنهائی‌اش، جسد مادرش را از قبر بیرون می‌کشد و در اتاق خودش می‌گذارد...بعد این اتفاق، او رفته‌رفته به بیرون آوردن اجساد تازه خاک شده و برقراری رابطه با آنها و کندن پوست‌شان عادت می‌کند ولی در نهایت به خاطر قتل و پیدا شدن جسد سلاخی‌شده یک زن در انباری‌اش، محاکمه می‌شود. این قاتل بی‌رحم، سرانجام به آسایشگاه روانی منتقل می‌شود و در 77سالگی و با مرگ طبیعی می‌میرد اما بدون اینکه بداند، میراثی شوم برای ذهن‌های منحرف بر جای می‌گذارد.
جنایتکاران و تاثیرشان بر ژانر وحشت
در فصل سوم سریال هیولا، از تاثیر ‌هالیوود و فرهنگ‌سازی، روی سلیقه مخاطبان و به وجود آوردن فانتزی‌های منحرفانه، صحبت‌های زیادی می‌شود.
مخاطبین در قسمت‌های مختلف این کار، چند اثر مهم سینمای وحشت را می‌بینند که با الهام از جنایت‌های اد گین ساخته شده‌اند.
اولین اثری که بررسی می‌شود فیلم «روانی» «آلفرد هیچکاک» است که با بازی قوی «آنتونی پرکینز» در دهه 60 میلادی بسیار معروف شد. این فیلم در زمان خودش با سانسورهای بسیاری مواجه شد و ابتدا بینندگان صحنه‌های خشن را تهوع‌آور دانستند... مخصوصاً در صحنه خونین حمام و چاقو خوردن زن برهنه، شخصیت زن داستان(با بازی جنت لی) عنوان کرد که تا مدت‌ها بعد از پخش این صحنه‌ها، مردان مریض با او تماس می‌گرفتند و عنوان می‌کردند که دوست دارند شبیه این بلا را سرش بیاورند!
در روند فصل سوم سریال هیولا، سال‌ها بعد هیچکاک، وقتی می‌بیند که سینما به جایی رسیده که مخاطبینی که زمانی از خشونت فیلم‌های او ناراضی بودند، حالا دیگر به کمتر از تجاوز و قتل‌های کثیف راضی نمی‌شوند در دیالوگی می‌گوید: 
«من و امثال من، سلیقه مخاطبین رو عوض کردیم، حالا اونها سیری‌ناپذیر شدن، مثل خوک‌هایی که طعم خون رو چشیدن دیگه راه برگشتی ندارن».
در ادامه بینندگان «توبی هوپر» کارگردان فیلم «کشتار با اره برقی در تگزاس» را در دهه 70 میلادی می‌بینند که سعی دارد با الهام از اد گین فیلمش را بسازد. او در حالت مصرف مواد می‌گوید که فیلمش مطمئناً پرفروش می‌شود، چون دنیا عوض شده و مخاطب آمریکایی که هر روز در اخبار در مورد سوزاندن بچه‌های ویتنامی می‌شوند و خوشحال می‌شوند، از ساخته او هم خوش‌شان می‌آید!
در واقعیت متأسفانه حق با هوپر بود چرا که فیلمی مانند کشتار با اره‌برقی... بدون فیلمنامه قوی یا منطق درست داستانی و... با وجود بودجه 300هزار دلاری‌اش، حدود 30میلیون دلار فروخت و داستان تخیلی و پر از بی‌رحمی‌اش، مورد استقبال قرار گرفت!
در ادامه سازنده از فیلم «سکوت بره‌ها» که باز از اد گین الهام گرفته بود، می‌گوید و همه این ساخته‌های پرفروش را وامدار هدیه این قاتل بی‌رحم به هالیوود، معرفی می‌کند.
خوراک ذهنی نوجوانان و فانتزی‌های جنسی
در فصل سوم سریال هیولا، مخاطبین می‌بینند که خوراک فکری چه تاثیراتی می‌تواند روی شکل گرفتن شخصیت و فانتزی‌های جنسی، بگذارد. برای مثال در این سریال می‌بینیم که اد گین در دوران کودکی جذب عکس‌های مردگان و داستان‌هایی تحت عنوان «داستان‌های دریای جنوب» می‌شود و در این داستان‌ها با شکارچیان انسان و آدمخواران و متجاوزان آشنا می‌شود...البته آوردن چگونگی سلاخی سرخ‌پوستان در کتاب‌های درسی زمان کودکی اد گین هم تاثیر خاصی روی او گذاشت و ایده کندن پوست انسان از آنجا در ذهنش جوانه زد!
در ادامه می‌بینیم که یکی از مهم‌ترین شخصیت‌هایی که اد گین جنایت‌هایش را از روی او تقلید می‌کرد، شخصیتی به نام «ایلزه کوخ» از زنان نازی معروف بود که طبق گفته‌ها در شکنجه کردن و کندن پوست زندانیان ید طولایی داشت.
اد گین از روی مجله‌های جنسی که با سادیسم از جنایت‌های ایلزه کوخ نقاشی می‌کشیدند و داستانش را تعریف می‌کردند، با این شخصیت آشنا می‌شود و شیفته این داستان‌ها می‌شود... 
از طرف دیگر اد گین که با سبک تربیتی استعمارگرایانه آنگلوساکسون‌ها بزرگ شده بود و از پیشینیانش برای جنایت‌هایش الهام گرفته بود، در ادامه الهام‌بخش جنایتکاران دیگر شد.
یکی از این جنایتکاران «ریچارد اسپک» است که او هم مانند اد گین به زن‌نمایی علاقه‌مند بود... این جانی در یک شب به خوابگاه پرستاران حمله می‌کند و هشت دانشجو را سلاخی می‌کند.
فصل سوم سریال هیولا پله‌پله زندگی این قاتل مخوف را در کنار الهام‌بخش‌ها و تاثیرپذیرفتگانش بررسی می‌کند و مخاطب را به عمق داستان جنایت رسانه‌ها می‌برد.
زنانی که قاتلین سریالی می‌سازند!
در فصل سوم سریال هیولا، زنان نقشی بسیار منفی دارند.
مخاطبین از همان ابتدا مادر اد گین را می‌بینند که زنی به اصطلاح مذهبی و خشن است و مدام به پسرش در مورد اینکه نباید با زنان ملاقات کند و ازدواج یک گناه بزرگ است، می‌گوید! در نهایت هم با وجود اینکه پدر اد گین یک الکلی لاابالی بود و تمام بار زندگی بر دوش زن خانواده بود اما بار جنایت‌های اد گین به صورت کامل از دیدگاه سازنده بر گردن مادرش می‌افتد... 
از طرف دیگر در داستان شخصیت خیالی «ادلاین» که نمونه یک زن مدرن و جاه‌طلب است را می‌بینیم. این زن که از زندگی عادی در یک شهر کوچک خسته شده و آرزوهای بزرگ در سر دارد و بسیار جسور و بی‌پروا است، ابتدا به مخاطبین به عنوان کسی که اد گین را با مجله‌های ایلزه کوخ مسموم می‌کند، نشان داده می‌شود ولی بعد در جنایت و بی‌اخلاقی، از 
اد گین هم جلوتر می‌زند! جالب است که زمانی سازندگان هالیوودی دختران و زنان جسور و بی‌پروا را در مقابل زنان خانگی قرار می‌دادند و از زنان جسور که زیر بار زندگی عادی و خانوادگی نمی‌رفتند و رفتار‌های جنسی بی‌پروا داشتند، قهرمان می‌ساختند اما در داستان فصل سوم هیولا، سازنده با تمام قوا این شخصیت را در هم می‌شکند و از طرف همه حتی مادر و همسایگان و... او را می‌کوبد و تحقیر می‌کند چرا که در واقعیت چنین زنانی تنها توسط هالیوود آن هم به مدت زمان مشخص باد شدند ولی در حقیقت، آنها واقعاً موجودات پوچی هستند که ارزش هیچ احترامی ندارند و سازنده، انتقام تمام احترام‌های قبلی هالیوود به این زنان را از ادلاین می‌گیرد و از آوردن هیچ بلایی بر سرش خودداری نمی‌کند!
در نمای سوم، زنی که باعث گیر افتادن اد گین می‌شود و قربانی آخر اوست را می‌بینیم که به عنوان یک زن هوس‌باز و بی‌اخلاق به مخاطبین نشان داده می‌شود‌، زنی که در نهایت هوس‌بازی‌اش در سن میانسالی، کار دستش می‌دهد و سرش را از تنش جدا می‌کند!
طبق روایت سازنده، زنان سریال هیولا از خود قاتل ترسناک‌ترند. این زنان بدون استثناء، همگی از مادر شدن بیزار هستند و به جز هوس‌بازی، جاه‌طلبی و نفرت، چیزی برای عرضه به دنیای اطراف‌شان ندارند و در واقع خالق و شکل‌دهنده اصلی به شخصیت این قاتل مخوف همین زنان هستند و خود اد گین بیشتر شبیه مرد احمقی به تصویر کشیده شده که مانند خمیر، توسط این زنان شکل داده شده است!
هالیوودی‌ها نپسندیدند
فصل سوم سریال هیولا، با وجود تبلیغات بسیار زیاد و بازیگران معروف و محبوبش، بلافاصله بعد از انتشار، مورد نفرت منتقدین قرار گرفت. 
وب‌سایت «راتن تومیتوز» بر اساس ۱۷ نقد، امتیاز تأییدی ۲۹٪ از سوی منتقدان را به فصل سوم هیولا اختصاص داد. از طرف دیگر وب‌سایت معروف «متاکریتیک» هم براساس ۵ نقد، امتیاز ۳۳ از ۱۰۰ را به این فصل داد و این سریال را در دسته «عموماً نامطلوب» قرار داده است.
حتی «کریگ ماتیِسون» منتقد معروف به فصل سوم، تنها یک ستاره از ۵ داد و آن را «زرق‌‌وبرق‌دار، به‌شدت بی‌‌تمرکز و اساساً غیرصادقانه» در تلاش برای ساخت وحشت سطح ‌بالا توصیف کرد. او همچنین این سریال را آن‌قدر افتضاح دانست که عنوان کرد این اثر به‌جای اینکه صرفاً آشغال باشد، «زننده و دافعه‌‌برانگیز» است!
نقد‌های تند منتقدین هالیوودی در مورد فصل سوم هیولا، شاید در مورد روند داستانی و برخی نکات فنی کاملاً درست باشد ولی این مطلب را نمی‌شود پنهان کرد که سازنده با وجود تمام نقاط ضعفش، سعی کرده نقش منفی و مادی‌گرای سازندگان بزرگ هالیوودی را به مخاطبین نشان بدهد و آنها را به صورت بیماران جنسی به تصویر بکشد که به شکلی هنری، از رواج بی‌اخلاقی و انحرافات، سودهای مادی برده‌اند. این زاویه دید که کاملاً هم درست و واقعی است، برای عده زیادی از منتقدین که کارگردانان بزرگ را ستایش می‌کنند، گران تمام شد و باعث شد تا فصل سوم هیولا به‌شدت از طرف منتقدین و روشنفکران، پس زده شود.