آینده اقتصادی؛ از دلار تا داده
بخش دوم - محمدجواد نجفی تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل
اشاره: اقتصاد جهانی در آستانه تحولی بیسابقه قرار گرفته است. اگر در قرن بیستم موتور محرک اقتصاد، صنعت و انرژیهای فسیلی بود، قرن بیستویکم بر محور دانش، داده و فناوریهای نوین میچرخد. جهان آینده، دیگر تنها با نرخ رشد تولید ناخالص داخلی یا میزان صادرات نفت و گاز تعریف نمیشود؛ بلکه «توانایی پردازش داده»، «تسلط بر شبکههای مالی دیجیتال» و «مدیریت سرمایه انسانی» شاخصهای اصلی قدرت اقتصادی خواهند بود.
***
افول دلار و نظم مالی جدید
نخستین تغییر بنیادین در اقتصاد جهانی، چالش رو به رشد سلطه دلار است. ایالات متحده از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون، از دلار نهفقط به عنوان پول، بلکه به عنوان ابزار سیاست خارجی و اعمال فشار بهره برده است. اما اکنون، چین با «یوان دیجیتال»، روسیه با پیمانهای پولی منطقهای و حتی کشورهایی در آمریکای لاتین و خاورمیانه با استفاده از ارزهای محلی در تجارت دوجانبه، در حال کاستن از وابستگی به دلارند.
این روند به معنای پایان فوری سلطه دلار نیست، اما نشانهای روشن از گذار به یک نظام پولی چندقطبی است؛ نظمی که در آن هیچ واحد پولی به تنهائی قدرت بیرقیب نخواهد بود.
اقتصاد داده؛ نفت قرن بیستویکم
اگر قرن بیستم قرن نفت بود، قرن حاضر بیتردید قرن داده است. شرکتهای بزرگ فناوری مانند گوگل، آمازون، علیبابا و تنسنت، با کنترل دادههای میلیاردها کاربر، اکنون ارزشمندتر از بسیاری از دولتها هستند. این شرکتها تعیین میکنند که چه اطلاعاتی به دست چه کسی برسد و حتی الگوهای مصرف و رفتار سیاسی را شکل میدهند.
در چنین فضائی، مالکیت داده به یکی از محورهای اصلی رقابت قدرتها بدل خواهد شد. کشورهایی که نتوانند شبکههای ملی اطلاعات و قوانین سختگیرانه برای حریم خصوصی و امنیت داده تدوین کنند، در آینده وابستگی خطرناکی به قدرتهای فناورانه خواهند داشت.
بحران انرژی و گذار سبز
با وجود اهمیت داده، انرژی همچنان یکی از ستونهای اقتصاد جهانی است. اما آینده انرژی، در گروی «گذار سبز» خواهد بود. تغییرات اقلیمی و فشار افکار عمومی، جهان را به سمت انرژیهای تجدیدپذیر سوق داده است.
در عین حال، جنگها و تنشهای ژئوپلیتیکی (مانند بحران اوکراین) نشان دادهاند که امنیت انرژی هنوز یکی از حساسترین عوامل ثبات اقتصادی است.
در آینده، کشورهایی برنده خواهند بود که بتوانند همزمان در دو مسیر حرکت کنند: استفاده هوشمندانه از منابع سنتی نفت و گاز، سرمایهگذاری گسترده در انرژیهای پاک و نوآورانه.
شکاف طبقاتی و بحران عدالت اقتصادی
یکی از تهدیدهای بزرگ آینده اقتصادی، تعمیق شکاف طبقاتی است. بر اساس گزارشهای جهانی، یک درصد ثروتمندان بیش از ۴۵ درصد ثروت دنیا را در اختیار دارند.
این نابرابری، نهتنها عدالت اجتماعی، بلکه ثبات سیاسی و امنیت جهانی را تهدید میکند. اعتراضات اجتماعی در اروپا، جنبشهای عدالتخواه در آمریکا و شورشهای خیابانی در آمریکای لاتین، تنها نشانههای آغازین این بحراناند.
اقتصاد آینده اگر نتواند به سمت مدلهای عادلانهتر توزیع ثروت حرکت کند، با موجی از بحرانهای اجتماعی و سیاسی مواجه خواهد شد.
جهانی شدن یا منطقهای شدن؟
یکی دیگر از پرسشهای محوری اقتصاد آینده، سرنوشت جهانیشدن است. کرونا نشان داد که زنجیرههای تأمین جهانی تا چه اندازه آسیبپذیرند. بسیاری از کشورها در حال بازاندیشیاند و به سمت منطقهای کردن اقتصاد یا «تولید در نزدیکی بازار مصرف» حرکت میکنند.
بنابراین، آینده اقتصادی احتمالاً ترکیبی خواهد بود: جهانی شدن دیجیتال (در عرصه داده و ارتباطات) همراه با منطقهای شدن زنجیرههای تولید و
تأمین.
فرصتها برای کشورهای در حال توسعه
اقتصاد آینده تنها میدان رقابت قدرتهای بزرگ نیست. کشورهایی چون ایران، ترکیه، هند و برزیل نیز میتوانند با تکیه بر ظرفیتهای بومی، نقش مؤثری ایفا کنند. برای این کشورها، سه مسیر کلیدی وجود دارد: سرمایهگذاری در اقتصاد دانشبنیان و استارتآپها، مدیریت هوشمند انرژی و منابع طبیعی، تقویت همکاریهای منطقهای به جای وابستگی به قدرتهای بزرگ
آینده اقتصادی جهان، آیندهای است در حال گذار: از دلار به سمت پولهای چندقطبی، از نفت به سمت داده و از جهانی شدن به سمت منطقهای شدن است. در این آینده، اقتصاد تنها عرصه تولید ثروت نیست؛ بلکه صحنه اصلی قدرت جهانی است. هر کشوری که بتواند داده، فناوری، انرژی و سرمایه انسانی را هوشمندانه مدیریت کند، نهتنها اقتصاد خود را حفظ خواهد کرد، بلکه در معماری نظم جهانی آینده نیز جایگاهی تعیینکننده خواهد داشت.