اسلام در آندلس آغاز مدنیت نوین اروپایی
بخش یازدهم-فائزه ریاحی
نتایجی که بیدرنگ از فتح اندلس به دست آمد:
فتح اسپانیا برای مردم این سرزمین سرآغاز دوران جدید و انقلابی بزرگ بود که وضع سیاسی اجتماعی و فرهنگی آنها را زیر و رو کرد.
نتایجی که داشت شامل:
1) حکومت اسلامی باعث از بین رفتن حقوق و اختیارات طبقات ممتازه روحانیان و اشراف و نجیبزادگان و آزاد شدن طبقه رنجدیده غلامان و نوکران شد که تا آن زمان مانند چهارپایان با آنها رفتار میشد. آنها در املاکی که به دست مسلمانان در آمد مثل یک کشاورز و یک مستاجر با کمال آزادی کار میکردند و عملا زمینها در تصرف کامل بلکه برای آنها بود و فقط از محصول زمین سهمی به مالک مسلمان داده میشد.
2) لغو شدن عوارض و باجهای سنگینی که پیشه و هنر و حرفه و فنون را از بین برده و طبقه متوسط را نگران کرده بود.
3) برقراری اصول مالیاتی عاقلانه و معینی که بر اساس عدل و مساوات بر قرار بود:
الف) مالیات سرشماری که فقط از غیرمسلمانان گرفته میشد و دوازده قسط بود که باید ماهی یک قسط پرداخت میکردند و آسان و راحت بود زیرا با تغییر یافتن شرایط و اوضاع زندگی افراد تغییر میکرد به علاوه راهبان و زنان و کودکان از آن معاف بودند و از افراد فقیر و بیمار و بردگان هم گرفته نمیشد.
ب) مالیات اراضی که بر روی میزان محصول بود و بر روی زمین و کشاورز سنگین نبود.
4) بسته شدن قراردادهایی بین مسلمانان و بسیاری از شهرهای اسپانیا در ایام حمله و جنگ که عربها پس از فتح هم آنها را کاملا محترم میشمردند و از آن تخلف نورزیدند و حتی غیر از املاک و زمینهای اشراف و رؤسای کلیسا و اساقفه که یا فرار کرده بودند و یا جزو یاغیان گالیسیا در آمده بودند هیچ زمین را توقیف نکردند.
5) آزادی عیسویان که تاکنون مورد تعقیب و اذیت و آزار در انجام مراسم دینی خود و نیز در امور قضائی بودند.
6) روشن شدن مشعل مدنيت و دانش در اسپانیا به دست مسلمانها در زمانی که تمام اروپا اسیر جهل و نادانی و گرفتار جنگهای وحشیانه بود.
تحقیقات و توضیحات بعضی از مستشرقین و مورخان غربی در این زمینه وضع را روشن میکند:
دوزی مستشرق معروف درباره آثار فتح اسلامی میگوید: «سلطه عرب از برخی جنبهها برای اسپانیا به منزله نعمتی بود و در اسپانیا انقلاب مهم اجتماعی پدید آورد و بر بسیاری از دردهایی که قرنها بود عامه مردم گرفتار آنها بودند پایان داد. به سلطه اشراف و طبقات ممتاز پایان داد یا آن را محدود کرد. زمینها به نحو وسیعی میان دهقانان تقسیم شد و این خود عامل مهمی در توسعه کشاورزی در این عصر بود. اسلام همچنین احوال بردگان را به نحو بارزی بهبود بخشید، زیرا اسلام بیش از مسیحیت درصدد آزاد کردن بردگان بود. علمای دینی گوت نیز به این امر پی برده بودند، از این رو وضع بردگانی که در مزارع کار میکردند، روی به بهبود نهاد و تقریبا در شمار کشاورزان درآمدند و از استقلال و آزادی بهرهمند گردیدند.»
بسیاری از مردم طبقات فرودست و متوسط اسپانیا اسلام آوردند و آن به سبب وجود تسامح و عدالت در رفتار فاتحان مسلمان بود که هیچگونه تحمیلی بر دیگران روا نمیداشتند.
به گفته آرنولد آربری «حقیقت این است که تسامح مذهبی که فاتحان مسلمان نسبت به مسیحیان از خود نشان میدادند، تاثیر شگرف و عمیقی در نفوذ و استیلای آنان بر اسپانیا داشت.»
آلتامیرا مستشرق بلند پایه اسپانیایی مینویسد: فاتحین عرب مالکیت افراد را بر املاك و اموال خود تثبیت کردند و بر زمینهای کشاورزی و باغهای میوه نوعی مالیات کشاورزی وضع کردند که شباهت به جزیه داشت، مثلاً در شهر قلمریه نه تنها زمینهای کشاورزی بین کشاورزان توزیع شد بلکه به آنان اجازه تصرف و آزادی خرید و فروش آن نیز داده شد، و حال آنکه طبق قوانین روم که گوتها اجرا میکردند نقل و انتقال مالکیت زمین محدود بود. اما زمینهای کشاورزی اشراف و مناطقی که با جنگ تصرف شده بود پس از تعیین خمس آن بین فرماندهان سپاه و سربازان عرب و بربر تقسیم شده بود و در تقسیم اراضی مناطق شمال اسپانیا از قبیل جلیقه و استریاس به بربرها تعلق گرفت و ولایات جنوبی که آندلس خوانده میشود به قبائل عرب و به بردگان زمین آزادی کامل داده شده و زمینهای زراعتی به آنان اجاره داده شد و یا مقداری از محصول زمین که از يك سوم تا دو پنجم باشد به آنان اختصاص داده شد، در نتیجه اوضاع و احوال کشاورزان بهبود یافت و کشاورزان نفس راحتی کشیدند این اصلاحات مالکیتهای بزرگ را از میان برد و وضع سایر بردگان را نیز بهبود بخشید برای اینکه هر بردهای مسلمان میشد آزاد میگردید.
لاینپول توجه به عناصر مهم لشکریان اسلام نکرده است، که آنان از ملتهای عرب و غیرعرب تشکیل شده بودند و ایرانیان که از آنان با نام فرس یاد میشود نقش اساسی تنظیم امور دیوان را در خلافت امویان و سپس عباسیان به عهده داشتهاند. فتح اسپانیا هر قدر برای مردم و ملتهای سرزمینهای فتح شده آسودگی و خیرات به همراه آورد برای حکام و فاتحان عرب برعکس آن بود و باورنکردنی است که چگونه ملت عرب که به این سرعت و آسانی بر نیمی از عالم متمدن آن روزگار دست یافت و حکومت خود را بر آن مستقر کرده در داخل و از درون آشفته و با هم تا این حد اختلاف و درگیری نژادی داشته است و نیروی عظیم اسلام هنوز اختلافهای قبائل مختلف و افتخارات آنان را به گذشته خود به کلی از بین نبرده بود، و هر وقت عرب از جبهه جنگ و فتوحات جدید که چند محرک اساسی داشت:
الف) عشق به نشر اسلام و یا تعصب برای آن.
ب) عشق به کشته شدن در حال جهاد که بهشت و حور العین جایزه آن بود.
ج) عشق به دست آوردن غنائم و بردگان زیبارو چون افسانه ثروتهای دو امپراطوری فارس و روم دهان به دهان میگشت.
هر وقت عرب فراغت مییافت به مشاجره و اختلافات قبیلهای و تعصب برای آن میپرداخت، و این تعصب قبیلهای عرب در تمام سرزمینهای اسلامی حتی در دارالخلافه و نزد خود خلفای اموی شام دیده میشد و تعیین حکام و فرماندهان تحت تاثیر این چنین تعصب کورکورانهای بود، تعصب نژادگرایانه فرماندهان موجب بسیاری از اختلافات و ناآرامیها در پنجاه سال اول حکومت اسلام در آندلس بود، امیر آندلس از طرف حاکم عرب در قیروان (افریقیه) تعیین میشد، هر بار این حاکم از قبیله طی یا قیس یا از یمنیها و یا از بنی تمیم بود افراد قبائل دیگر علیه او توطئه و ایجاد ناراحتی میکردند.