شیوههای مواجهه با متکبر
تواضع و فروتنی از فضیلتهای بزرگ اخلاقی و نشاندهندۀ بزرگی و ظرفیت بالای روح انسان است؛ به همین دلیل افزون بر بیان سفارشهای بسیاری به آن در قرآن و روایات، آثار و برکتهای فراوان دنیوی و اخروی نیز برای آن ذکر شده است.
این فضیلت اخلاقی مانند همۀ فضیلتهای دیگر، مطلق و همیشگی نیست؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: خداوند برای هر چیزی حد و اندازهای قرار داده است.(1)
بنابراین تواضع هم حد و حدودی دارد و در برخی از موارد نهتنها پسندیده نیست، بلکه نقطه مقابل آن یعنی تکبر و بزرگیکردن نیکو شناخته میشود.
در این نوشتار نکاتی در اینباره ارائه میشود.
لزوم تکبر با متکبر
یکی از مواردی که نشاندادن تواضع درست نیست و انسان باید از خود تکبر نشان دهد، مواجهه با انسانهای متکبری است که منش و روش آنان برخورد متکبرانه با دیگران است؛ چراکه نشاندادن تواضع در برابر آنان، آنها را برای این شیوه از رفتار جریتر میکند و تواضع انسان، زمینهساز تکبر بیشتر آنان میشود.
در اینگونه موارد سفارش شده است که شما هم از خود تکبر نشان دهید؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «إذَا رَأیتُمُ المُتَواضِعینَ مِن امَّتِی فَتَواضَعُوا لَهُم، وَ إذَا رَأیتُمُ المُتَکبِّرینَ فَتَکبَّروا عَلَیهِم، فَإنَّ ذَلِک لَهُم مَذَلّه و صَغَار؛ هرگاه متواضعان امت مرا ببینید، برای ایشان تواضع کنید و هرگاه متکبران را ببینید، بر آنها تکبر کنید که این باعث ذلّت و کوچکی آنهاست.»(2)
تکبر با دشمنان
براساس آموزههای دینی، نشاندادن تکبر در برخورد با دشمن، پسندیده و زیبا دانسته شده است؛ بر همین اساس از هر برخورد نرمی که از آن ضعف برداشت شود و موجب جریشدن دشمن گردد، پرهیز داده شده است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «أَبَا دُجَانَهَ اَلْأَنْصَارِیَّ اِعْتَمَّ یَوْمَ أُحُدٍ بِعِمَامَهٍ لَهُ وَ أَرْخَى عَذَبَهَ اَلْعِمَامَهِ بَیْنَ کَتِفَیْهِ حَتَّى جَعَلَ یَتَبَخْتَرُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ إِنَّ هَذِهِ لَمِشْیَهٌ یُبْغِضُهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ عِنْدَ اَلْقِتَالِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ؛ در روز جنگ بدر، ابودجانه انصاری تحتالحنک عمامهاش را پشتسرش انداخت و بنا کرد با تبختر و خودآرایی بین صف مسلمانان و کافران حرکتکردن. پیامبر وقتی این صحنه را دید، فرمود: این راهرفتنی است که خدای متعال آن را نمیپسندد جز در مقابل دشمن.»(3)
تفاوت بین صفت تکبر و رفتار متکبرانه
اینگونه نیست که با هر رفتار متکبرانهای با تکبر برخورد کرد، بلکه منظور از روایات پیشگفته کسانی هستند که بر آنها صفت متکبر اطلاق میشود و دارای این صفت هستند. باید توجه داشت گاهی افراد در برخی صحنهها به دلیل جوزدگی یا تقلید یا سوءتفاهم و برداشت غلط یا دسیسه دیگران، رفتار متکبرانه از خود نشان میدهند؛ اما همیشه و عمومی اینگونه رفتار نمیکنند و صفت تکبر درون آنها تثبیت نشده است؛ از اینرو در برخورد با اینگونه افراد باید همان تواضع و فروتنی را پیشه کرد و با این روش درصدد اصلاح آنها بود.
روش برخورد با متکبر ضعیف و جاهل
گاهی افراد دارای صفت تکبر، ضعیفان و جاهلانی هستند که از روی نادانی و ضعف و فریبخوردگی و مانند اینها با دیگران متکبرانه رفتار میکنند. در سیرۀ اهلبیت(ع) معمولاً با اینگونه افراد با تواضع و مهربانی و دلسوزی برخورد میشده است و آنان با همین روش شرمنده و اصلاح میشدند که نمونههای آنها بسیار است؛ مانند برخورد نرم و مهربانانه پیامبر(ص) با مردم مکه که ایشان را اذیت میکردند یا برخورد امام مجتبی(ع) با مردی از شام که تحت تأثیر تبلیغات معاویه به حضرت بیاحترامی کرد، اما حضرت فروتنانه او را به منزل دعوت و از او پذیرایی کرد و درنهایت او شرمنده شد و
توبه کرد.(4)
همچنین برخورد مالک اشتر با مردی که در بازار به صورت او آب دهان انداخت، اما ایشان در کمال بزرگواری و بیتوجهی به مسجد رفت و برای عاقبتبهخیری و هدایت او دعا کرد.(5)
لزوم ارائه رفتار متکبرانه نه صفت تکبر
در مواردی که به انسان توصیۀ برخورد با تکبر میشود، در واقع توصیه به داشتن رفتار متکبرانه و قوی و محکم است نه اینکه انسان واقعاً صفت تکبر را داشته باشد؛ چراکه صفت تکبر در همه حالات و شرایط امری مذموم و ناپسند است که آثار و عواقب شوم و ناگواری در زندگی انسان میگذارد و بشدت از آن نهی شده است.
نتیجه:
«تواضع» فضیلتی بسیار زیبا و لازم و مانند همۀ فضیلتهای دیگر، دارای حد و حدودی است؛ بنابراین در برخی موارد نهتنها فروتنی پسندیده نیست، بلکه سفارش شده است از خود رفتار متکبرانه نشان دهیم؛ مثل مواجهه با دشمنان یا برخود با افراد متکبر که تکبر، روش و منش همیشگی آنهاست. اما در برخورد با انسانهایی که گاهی از خود رفتار متکبرانه نشان میدهند و صفت تکبر در آنها شکل نگرفته است، همان تواضع مورد سفارش است.
در مواردی هم که سفارش به تکبر میشود. در واقع سفارش به داشتن رفتار متکبرانه و تظاهر به تکبر است نه اینکه انسان در واقع هم تکبر داشته باشد؛ چراکه صفت تکبر در هر حالتی مذموم است.
پینوشتها:
1. طلاق-3.
2. ورام بن ابیفراس، مسعود بن عیسی؛ تنبیه الخواطر(مجموعه ورّام)؛ قم: مکتبه فقیه، 1410 ق، ج ۱، ص ۲۰۱.
3.کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تحقیق: علیاکبر غفارى و محمد آخوندى؛ چ 4، تهران: اسلامیه، 1407 ق، ج ۵، ص ۸.
4. ابنشهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی؛ مناقب آلابیطالب؛ قم: علامه، 1379 ق، ج ۴، ص ۱۹.
5. ورام بن ابیفراس، مسعود بن عیسی؛ تنبیه الخواطر (مجموعه ورّام)؛ ج 1، ص 2.
سید حبیب حسینی رنانی