مادرانی که پشت آوار تاریخ را سربلند کردهاند
منیره غلامی توکلی
در آمارها فقط عددند اما در واقعیت، جاناند. مادرانی که با دستهای خالی و دلی پر از ایمان، مسئولیت خطیر مقاومت را بر دوش میکشند. آنها در میانه چادرهایی با کمترین امکانات نهتنها زندگی را بلکه تاریخ را مینویسند و فرزندانشان را با روایت مقاومت بزرگ میکنند.
در غزه، زنانی با دلی سرشار از امید و استقامت زندگی میکنند. زنانی که نه در میدان جنگ و نه با اسلحه بلکه با صبر و وفاداری بیپایان، مقاومت را زنانه و جانانه جلو میبرند و معنای دیگرگونه میبخشند. مادرانی که گرچه عزیزانشان را از دست داده و در سوگ همسران خود نشستهاند اما هر روز صبح با نیرویی تازه برخاسته و برای فرزندانشان تلاش میکنند. آنها در میان خرابهها و چادرهای موقت، نهفقط به دنبال نان بلکه به دنبال آیندهای روشن برای نسلهای جوان هستند. این زنان، ستونهای ناپیدای مقاومتاند که بیوقفه میسازند و ایستادگی میکنند.
مادرانی که هر روز با درد و اندوهی که در دل دارند از خواب برمیخیزند، اما میدانند که مادریشان یعنی امیدبخشیدن. همسرانی که با سکوت و شجاعت، بار سنگین نبودن شوهر را به دوش میکشند و با عشقی بیپایان دلهای کوچک فرزندان را آرام میکنند. این زنان با ایمان و ارادهای قوی، مسئولیت بزرگ مقاومت را بر دوش دارند، هرچند شاید کمتر دیده شدهاند اما بدون آنها، هیچ مقاومتی پا نمیگرفت.
در غزه آمارها تلخاند. گزارش UN Women نشان میدهد که بیش از دو مادر در هر ساعت کشته میشود. زنان و کودکان بیش از 70درصد تلفات را تشکیل میدهند. از آغاز حملات رژیم صهیونیستی بعد از طوفانالاقصی، بیش از 10هزار زن جان داده و هزاران زن بیسرپرست ماندهاند و هر روز داستانهای جدیدی از فقدان و مقاومت شکل میگیرد.
زنانی که خانهشان بمباران شده و همسر و فرزندشان شهید شدهاند و خودشان از دست آسیبها، گرسنگی، خشونت و مشکلات به دور نماندهاند باید زندگی را بچرخانند. یکی از مادران در اردوگاههای آوارگان میگوید که همسر و پسر خود را در بمباران از دست داده و حالا با هفت فرزندش در چادر زندگی میکند. بدون امکانات اولیه و بدون آرامش. دغدغه روزانهاش شده تلاش برای مهیا کردن نان فرزندانش... بسا با خمیر ماکارونی نان درست کند چون نان رسمی دستنیافتنی است.۱
آمارها از شهادت 9 هزار مادر تا مارس 2024 خبر میدهند و این مضاف بر مادرانی که در بمبارانها بین آوار میمانند و صدایگریهشان در پناه دیوار فروریخته و یا بقایای بمبهای چندصد کیلویی گم میشوند، اما همین زنان از صبح تا شب تلاش میکنند تا کودکان بیپناه را آرام کنند و زخمشان را مرهم نهند... اگر شده با قطرههای آب محدود. و چهبسا شکم فرزندان خود را سیر کنند با لالایی و قصه.
قصه مادران باردار غصهای شکننده است! از بس که امدادرسانی کم و دارو نایاب است. بیش از 12 هزار مورد سقط جنین در میان زنان باردار به دلیل کمبود غذا و مراقبتهای بهداشتی اتفاق افتاده است و 450 نوزاد غزهای ساعتی بعد از تولد به شهادت رسیدهاند.
همسران شهدا در این مقاومت پنهان نقشی بزرگ و گاهی نادیده دارند. زنی که به تنهائی بار مسئولیت خانه و تربیت فرزندان را بر دوش میکشد و در کنار آن با خداوند عهد بسته که نام و یاد شهید همیشه زنده بماند. این زن، نهتنها الگویی برگرفته از صبر و استقامت اسوههایی چون حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) است، بلکه خود به چراغ راهی برای فرزندان و جامعه تبدیل شده است.
الگویی از ایمان، شجاعت و عشق بیکران که نسلی جدید را با روحیه مقاومت و امید پرورش میدهد و به آنها یاد میدهد که حتی در سختترین روزها، ایستادگی و باور به آینده ممکن است.این مادران مقاومت را در قاموس زنانه نگاه رو به آینده، صبوری، همین ایستادگی حتی وقتی هیچ حمایتی نیست معنا میکنند. واقعیت این است که این زنان، با وجود فقر و نابسامانی و تجربه رنجی که شاید برای هر انسانی غیرقابل تصور است، هویت مقاومت زنانه را شکل میدهند.
وقتی خانهها آوار میشود، وقتی همسرش با تابوت فرزند شهید باز میگردد، وقتی کودک بدون پدر بزرگ میشود، وقتی مادر تنهای تنها شب را با دعا و امید میگذراند، آن مقاومت خاموش، آن ستون پنهان است که جبهه را زنده نگه میدارد.
با این مقاومت میتوان گفت که زنان در غزه قربانی نیستند، بلکه عاشقان مقاومتاند. کسانی که دردشان را به امید گره میزنند، اشک را به یاد تبدیل میکنند و با هر نفس، پیام شهید را زنده نگه میدارند.
این ستونهای پنهان مقاومت نیاز به دیده شدن دارند. نه از سر ترحم بلکه از سر حق. نیاز است صدایشان به گوش جهان برسد. روایتشان منتشر شود. قصه مادرانی که فرزندانشان را به راه عدالت فرستادهاند و خود ماندهاند و مقاوم. نیاز است نسلهایی که فردا خواهند آمد بفهمند مقاومت چیست نه به زبان شعار بلکه به زبان زیستن در روزهای سخت، به زبان از دست دادن و امیدوار ماندن.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. خبرگزاری فلسطینی «فلسطینالآن». گفتوگو با«اممحمد ابودقا» از اردوگاه خان یونس در جنوب غزه. او در این مصاحبه بیان کرده است که پس از بمباران خانهشان، همسر و یکی از پسرانش را از دست داده و اکنون با هفت فرزند خود در چادری زندگی میکند. او همچنین اشاره کرده که به دلیل کمبود آرد، مجبور به استفاده از ماکارونی برای تهیه نان شده است.