دلایل درآمد مالیاتی پایین در کشورهای در حـال توســـعه
مالیات یکی از مهمترین ابزارهای دولتها برای تأمین منابع مالی جهت ارائه خدمات عمومی و حمایت از توسعه اقتصادی است. با این حال، تفاوت قابلتوجهی در میزان درآمدهای مالیاتی نسبت به تولید ناخالص داخلی (GDP) بین کشورهای با درآمد بالا و کشورهای در حال توسعه وجود دارد.
این یادداشت به بررسی دلایل پایین بودن درآمدهای مالیاتی در کشورهای در حال توسعه میپردازد و عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مؤثر بر این پدیده را تحلیل میکند. همچنین به اهمیت ظرفیتسازی مالیاتی و ارتباط آن با توسعه دولت و اقتصاد پرداخته خواهد شد.
تفاوت چشمگیر مالیات
بین کشورهای با درآمد بالا و پایین
یکی از بارزترین الگوهای تجربی در حوزه مالیات، تفاوت چشمگیر در نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی بین کشورهای با درآمد بالا و پایین است. کشورهای با درآمد بالا، مانند کشورهای توسعهیافته اروپایی و ایالاتمتحده، به طور متوسط مالیاتی معادل ۴۰درصد تولید ناخالص داخلی خود جمعآوری میکنند.
این در حالی است که کشورهای با درآمد پایین، بهویژه در آفریقا و برخی مناطق آسیا، تنها ۱۰ تا ۲۰درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از طریق مالیات به دست میآورند. این تفاوت نهتنها در دادههای مقطعی (مانند دادههای سال ۲۰۰۰) بلکه در روندهای تاریخی نیز مشاهده میشود.
برای مثال، در قرن بیستم، کشورهای توسعهیافته امروزی در مراحل اولیه توسعه خود، مشابه کشورهای در حال توسعه کنونی، نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی پایینی داشتند.
از طرفی، یکی دیگر از تفاوتهای کلیدی بین کشورهای با درآمد بالا و پایین، ساختار مالیاتی آنهاست. کشورهای در حال توسعه به طور قابلتوجهی به مالیاتهای تجاری (مانند مالیات بر واردات و صادرات یا تعرفه) وابستهاند، زیرا جمعآوری این نوع مالیاتها سادهتر است و نیاز به زیرساختهای اداری پیچیده ندارد.
در مقابل، کشورهای با درآمد بالا به مالیات بر درآمد وابستهاند که نیازمند سیستمهای نظارتی و اجرائی پیشرفتهای است. دادههای تاریخی نشان میدهد در طول قرن بیستم، کشورهای توسعهیافته به تدریج از مالیاتهای تجاری به سمت مالیاتهای بر درآمد حرکت کردند، فرآیندی که با افزایش ظرفیت مالیاتی و پیچیدگی اقتصادی همراه بود.
جنگها به طور کلی نقش مهمیدر تقویت ظرفیت مالیاتی ایفا کردهاند زیرا نیازهای مالی فوری دولتها را برای تأمین هزینههای جنگ افزایش داده و حس هویت ملی و تعهد به پرداخت مالیات را تقویت کردهاند. یکی از دلایل اصلی پایین بودن درآمدهای مالیاتی در کشورهای در حال توسعه، پایه مالیاتی محدود آنهاست.
نرخهای مالیاتی قانونی (statutory tax rates) در این کشورها اغلب مشابه کشورهای با درآمد بالاست اما درآمدهای مالیاتی به دلیل کوچک بودن پایه مالیاتی (تعداد افراد یا فعالیتهای اقتصادی مشمول مالیات) بسیار کمتر است. برای مثال، در کشورهای با درآمد پایین، بخش بزرگی از اقتصاد در قالب فعالیتهای غیررسمی انجام میشود که ثبت و ارزیابی مالیاتی آنها دشوار است. این موضوع باعث میشود حتی با نرخهای مالیاتی بالا، درآمدهای مالیاتی ناچیز باقی بماند.
عوامل مؤثر بر پایین بودن مالیات
یکی از ویژگیهای بارز اقتصادهای کشورهای در حال توسعه، وجود بخش غیررسمی بزرگ است. در کشورهایی با بخش غیررسمی بزرگ، افزایش نرخهای مالیاتی اغلب منجر به کاهش درآمدهای گزارش شده میشود زیرا فعالان اقتصادی به سمت فعالیتهای غیررسمیتر حرکت میکنند. این پدیده که به عنوان کشش بالای درآمد مشمول مالیات شناخته میشود، یکی از موانع اصلی افزایش درآمدهای مالیاتی است.
بسیاری از کشورهای در حال توسعه به کمکهای خارجی یا درآمدهای حاصل از منابع طبیعی مانند نفت و مواد معدنی وابستهاند. برای مثال، در برخی کشورهای با درآمد پایین، کمکهای خارجی تا ۱۰درصد از درآمد ملی ناخالص را تشکیل میدهد که اغلب از درآمدهای مالیاتی داخلی بیشتر است.
همچنین کشورهایی مانند بحرین، کویت و عمان به دلیل درآمدهای نفتی، نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی بسیار پایینی دارند حتی با وجود درآمد سرانه بالا. این وابستگی باعث کاهش انگیزه دولتها برای سرمایهگذاری در توسعه سیستمهای مالیاتی داخلی میشود، زیرا منابع مالی جایگزین به راحتی در دسترس هستند.
رشد اقتصادی به تنهائی نمیتواند به طور خودکار منجر به افزایش درآمدهای مالیاتی شود. برای مثال، در هند درآمدهای مالیاتی بر درآمد از سال ۱۹۸۶ به دلیل افزایش معافیتهای مالیاتی در حدود نیم درصد تولید ناخالص داخلی ثابت مانده است. در مقابل، چین پس از اصلاحات مالیاتی در سال ۱۹۹۴ شاهد افزایش قابلتوجه درآمدهای مالیاتی بود.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، قدرت سیاسی در دست نخبگان ثروتمند است که از طریق مکانیزمهایی مانند انتقال موروثی قدرت، دولتهای نظامی یا کنترل احزاب سیاسی حفظ میشود. این نخبگان تمایل کمتری به مالیاتهای تصاعدی (progressive taxation) دارند، زیرا این سیاستها به دلیل بازتوزیع به نفع گروههای با درآمد پایینتر است و ممکن است منافع نخبگان را تهدید کند.
تخصیص منابع مالیاتی به منافع گروههای خاص
کشورهای در حال توسعه اغلب فاقد نهادهای سیاسی قوی مانند قوه قضائیه مستقل نیز هستند که بتوانند نظارت مؤثری بر تصمیمگیریهای اجرائی اعمال کنند.
دادههای پایگاه داده Polity IV مشخص میکند تنها هفت درصد از کشورهای با درآمد پایین در سال ۲۰۰۰ بالاترین امتیاز را در زمینه محدودیتهای اجرائی
(executive constraints) داشتند، در حالی که این رقم برای کشورهای با درآمد متوسط و بالا حدود ۴۰درصد بود.
این ضعف نهادی سبب میشود تخصیص منابع مالیاتی به جای خدمات عمومیگسترده، به سمت منافع گروههای خاص یا فساد هدایت شود. فساد، به نوبه خود، اعتماد عمومی به سیستم مالیاتی را کاهش داده و مقاومت در برابر پرداخت مالیات را افزایش میدهد.
از طرفی پایبندی به مالیات در کشورهای در حال توسعه اغلب به دلیل ضعف هنجارهای اجتماعی مرتبط با پرداخت مالیات پایین است. این هنجارها میتوانند تحت تأثیر عواملی مانند فساد گسترده یا ادراک ناعادلانه بودن سیستم مالیاتی قرار گیرند.
برخلاف کشورهای با درآمد بالا که در آنها فرهنگ پرداخت مالیات به دلیل اعتماد به سیستمهای حکومتی تقویت شده، در کشورهای در حال توسعه، شهروندان ممکن است پرداخت مالیات را به عنوان عملی غیرضروری یا ناعادلانه تلقی کنند. این موضوع باعث میشود حتی با وجود نرخهای مالیاتی بالا، درآمدهای واقعی جمعآوری شده ناچیز باشد.
ایرنا