نقش شایعات در جنگ روانی از منظر قــرآن
صفر قهرمانی
یکی از بدترین و شرورترین و مؤثرترین جنگها، جنگ نرم روانی است که روی اعصاب و روان آدمی تاثیر میگذارد و تعادل رفتاری را چنان به هم میریزد که اضطراب و تشویش برخاسته از تهدید بلکه حتی جنگ مستقیم چنین تاثیری ندارد؛ زیرا در جنگ روانی گاه بر «مجهولات» انسان تاکید میشود و انسان همان گونه که دشمن مجهولات است، همچنین از مجهولات چنان وحشت دارد که از معلومات ندارد؛ زیرا میتواند با معلوم کنار آید، اما نسبت به مجهول و ناشناختهها حیران است و اینگونه است که روی اعصاب و روانش میرود و از اینکه به سبب جهل و جهالت نمیداند چه واکنشی نشان دهد، بشدت رنج میبرد. از همینرو جنگ روانی را بدترین جنگها برمیشمارند.
براساس آموزههای قرآن، مؤمنان به سبب آنکه در اموری که علم ندارند، هیچ کنش و واکنشی تا کسب معلومات انجام نمیدهند، در برابر جنگ روانی، مقاوم هستند و تاثیری در آنان ندارد، بهویژه آنکه در ساختار توکل و تفویض براساس سامانه «مطمئنه بقدرک راضیه بقضائک» عمل میکنند و بر این باورند که «هرچه پیش آمد خوش آمد»؛ زیرا براساس مشیت حکیمانه الهی هرچه از شرّ و خیر ابتلائات الهی برسد برای اظهار قوای باطنی مؤمن و رهایی از نواقص و عیوب و دستیابی به کمالات است.
در امت اسلام، افزون بر مؤمنان حقیقی، مسلمانان سست ایمان، بلکه حتی منافقانی هستند که تظاهر به اسلام دارند که این دو گروه بشدت تحت تاثیر جنگ روانی دشمن از شیاطین جنی و انسی قرار میگیرند و امت و اجتماع اسلامی گرفتار تزلزل و تکانههای شدید میشوند. از نظر قرآن، منافقان در نفاق خود در یک سطح و درجه نیستند، چنانکه مسلمانان و مؤمنان نیز اینگونه هستند، بنابراین، همه افراد جریان نفاق، در خدمت دشمنان نیستند؛ اما جریان اصلی نفاق در خدمت دشمنان بوده و به عنوان «المرجفون» (شایعهسازان) عمل میکنند؛ زیرا شایعاتی که آنان در جامعه اسلامی اشاعه میدهند، چون از داخل جامعه اسلامی شنیده میشود، تاثیرات شگرف و تکانههای شدیدی را موجب میشود و جامعه را به اضطراب و تشویش و خروج از تعادل رفتاری میاندازد تا جایی که در خدمت دشمنان و اهداف پلید آنان قرار میگیرند؛ زیرا «رجف» به معنای تکانههای شدید همچون زمینلرزه است؛ بنابراین، مرجفون از منافقان بهویژه دارندگان مناصب حکومتی در نظام اسلامی، با اخبار و شایعات و اراجیف خبری خویش، تکانههای شدید همچون زمینلرزه را در جامعه اسلامی ایجاد میکنند و سست ایمانها و منافقان سطوح و درجات پایین را با خود همراه میکنند و گاه حتی مشروعیت سیاسی نظام اسلامی را در قالب ناکارآمدی به چالش میکشند و بستر شورش و آشوب سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را فراهم میآورند.
از همین رو خدا بصراحت در برابر «مرجفون» موضعگیری میکند و احکام سخت و شدیدی چون تبعید، طرد اجتماعی و حتی قتل را صادر مینماید.(احزاب، آیات 60 تا 62) خدا به مؤمنان هشدار میدهد تا در هر امری کسب علم کرده و افکار و رفتار خویش را در چارچوب علمی ساماندهی کنند؛ چنانکه میفرماید: از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چراکه گوش و چشم و دل، همه مسئولند.(اسراء، آیه 36)
امام سجاد(ع) به یکى از حاضران در جلسه خود فرمود: لیس لک ان تکلم بما شئت؛ هرگونه که دلت بدان مایل است، نمىتوانى لب بگشایى. پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآلهوسلم) نیز فرمودهاند: رحم الله عبدا قال خیرا فغنم او صمت فسلم؛ خدا بیامرزد کسى را که کلام خداپسندى را بر زبان آورد و پاداش گیرد و یا آنکه سکوت حکیمانه کند و از مبتلاشدن به کیفر سخنان ناستوده سالم بماند. سپس امام سجاد(ع) افزود: و لیس لک ان تسمع ما شئت لان الله یقول: ان السمع والبصر...» و تو آزاد نیستى به هر سخنى که دلت بدان تمایل دارد، گوش فرا دهى، زیرا خداى عز و جل مىفرماید: گوش و چشم و... مسئولیت دارند.(فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 3، ص 192) هر یک از ابزار ادراکى، اعم از حس ظاهر چون گوش و چشم و شنوایی و بینایی؛ و نیز حواس باطنی چون عقل و تفکر، حجتهای الهى هستند که در اختیار انسان است و باید پاسخگوی چگونه بهرهمندی از نعمتهای الهی باشد که همان مفهوم حقیقی شکر است؛ پس کسی که درست استفاده نکند، در حقیقت نهتنها کفران نعمت کرده، بلکه باید پاسخگوی استفاده نادرست از آن نیز باشد.(اسراء، آیه 36؛ تفسیر کبیر، فخر رازى، ج 20، ص 211؛ المیزان، ج 13، ص 94)
بر طبق آموزههای قرآن، کسانی که براساس ظواهر یا اخبار افراد «فاسق» و مانند آنها عمل کند، بیآنکه تحقیق و علم به دست آورند، اگر به خطا روند و کاری نادرست انجام دهند، میبایست پاسخگو باشند؛ اما مؤمن براساس گفتههای انسان متهمی چون فاسق عمل نمیکند؛ بنابراین، اگر در جامعه اسلامی، افراد منافق حتی اگر دارای مناصب حکومتی باشند، نباید به سخنان و اراجیف آنان اعتماد کرد؛ بلکه لازم است تا زمان کسب علم و یقین هیچ کنش و واکنشی نشان نداد تا حق و حقیقت آشکار شود.(حجرات، آیه 6) گاهى حتى اخبارى که به آن اعتماد و یقین داریم را نباید براى دیگران بازگو کنیم، بلکه باید عاقبت و نتیجه آن را نیز بسنجیم. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: لا تقل مالا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم؛ نهتنها چیزى که علم ندارى، بازگو مکن، بلکه همه آنچه را که مىدانى را نیز مگو.(نهجالبلاغه، حکمت، شماره 383) خواجه عبدالله انصارى مىگوید: جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت.
نگاه قرآن به شایعات در جنگ روانی
امروز به آسانی میتوان نقش بسیار زیانبار و خطرناک شایعات را درک کرد که از طریق شبکههای اجتماعی و ماهوارهای دشمنان پخش میشود؛ زیرا نهتنها این اخبار موجب شورشهای اجتماعی یا رشد تورمی و رکودی در اقتصاد میشود، بلکه گاه حتی مشروعیت سیاسی نظامها را از میان میبرد و موجب سقوط دولتها میشود. شایعات که اخبار بیاساس و بیپایه است، بستری برای ترور شخصیتی رهبران جامعه(نور، آیه 11) میشود، حتی بحرانهای سنگین اجتماعی و تکانههای قوی در جامعه ایجاد میکند که میتواند فروپاشی نظامهای سیاسی یا اقتصادی و مانند آنها را موجب شود و پیروزی را به شکست بکشاند.(احزاب، آیات 60 تا 62؛ مائده، آیه 41) براساس آموزههای قرآنی، مؤمنان به حکم عقلانیت فطری و نقل وحیانی باید هر چیزی را که میشنوند تا زمانی که تایید نشده است، درنگ کنند و به مراجع ذیصلاح ارجاع دهند تا حکم یا آگاهی بخشند(نساء، آیه 59)؛ بنابراین، هر گزارش تایید نشده یا شرح یک حادثه که دهن به دهن مىگردد تا زمانی که به مرحله آگاهی و یقین نرسیده نشده باید مسکوت بماند و در جستوجوی حقیقت رفت تا در دنیا و آخرت موجب پشیمانی نشود.(اسراء، آیه 26؛ نساء، آیه 59؛ حجرات، آیه 6) ویژگىهاى شایعه این است که براساس گمان بلکه سوءظن(نور، آیات 11 و 12)، بدون پشتوانه علمی(همان)، از سوی افراد «فاسق»(حجرات، آیه 6)، «منافق»(احزاب، آیات 60 تا 62؛ مائده، آیه 41) که آدمهاى مغرض، حسود، معیوب و کج فهم، ناتوان و عاجز و مانند آنها هستند، تولید میشود. فلسفه و اهداف شایعهسازى، شامل ضربهزدن به حیثیت و شخصیت رهبران(نور، آیه 11)، نظام سیاسی(مائده، آیه 41؛ احزاب، آیات 60 تا 62) یا انتقامجویى است. دشمنان گاه با اموری چون تحقیر، استهزاء، غیبت، دادن القاب زشت، اتهامزنی و مانند آنها تلاش میکنند تا جنگ روانی راه اندازند؛ زیرا مستقیم در برابر نظام سیاسی و ولایی نمیتوانند بایستند؛ از همینرو با بهرهگیری از ابزارهای باطل اهداف غلط و نادرست خویش را پیش میبرند؛ زیرا قدرت مقاومت و جنگ مستقیم را ندارند و عاجزانه به ابزارهای جنگ روانی تمسک میکنند.
شایعهسازان در آموزههای دینی
خدا نسبت به شایعهسازان و شایعهپراکنان واکنش تند و غضبآلودی دارد؛ زیرا کنشهای آنان بسیار خطرناک است. از همینرو آنان را به عذاب دنیوی و اخروی هشدار میدهد(احزاب، آیات 60 تا 62؛ نور، آیه 19) و میفرماید: آنان که دوست دارند در جامعه اسلامى، کار منکرى را اشاعه (شهرت) دهند، در دنیا و آخرت به عذاب دردناک دچار خواهند شد و خدا از عاقبت سخت آنان باخبر است و شما از آن خبر ندارید.(نور، آیه 19) پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) فرمود: من سمع فاحشة فافشاها کان کمن اتاها و من سمع خیرا فافشاه کان کمن عمله؛ کسى که از عمل منکرى باخبر شود و آن را افشا کند، چنان است که خود، آن را انجام داده است و کسى که از کار نیک و شایستهاى مطلع شود و آن را افشاء کند بسان کسى است که آن را انجام داده است.(وسایلالشیعه، ج 12، ص 296، چاپ جدید) طبرسى در مجمعالبیان درباره «افک» مىنویسد: هرگونه دروغى را افک نمىگویند، بلکه دروغى که در جامعه، موجى بیافریند و اذهان را مشوش سازد افک است.(مجمعالبیان، ذیل آیه 19) به نظر مىرسد، بیشترین کاربرد کلمه افک، شایعهای باشد(همان) که پاى بهتان به عمل فحشا در آن مطرح باشد و باعث نگرانى جامعه شود.
بدترین دشمنان داخلی کسانی هستند که در قرآن به عنوان مرجفون و زلزلهافکنان و اضطرابآفرینان معرفی شدهاند. خدا میفرماید: اگر منافقان، بیماردلان و اضطرابآفرینان (شایعهسازان) در مدینه دست از کار ناستودهشان بر ندارند تو را علیه آنان برمىگماریم و در آن صورت مدت کمى در مدینه اقامت خواهند داشت و بناچار باید در تبعید بسر ببرند.(احزاب، آیات 60 تا 62)
در روایت است: هنگامى که رسولخدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) در جنگى شرکت مىجست، منافقان، بیماردلان (گنهکاران ضعیفالایمان) و شایعهافکنان شایع مىکردند که پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآلهوسلم) کشته شد و یا آنکه اسیر گردید و... تا اضطراب، نگرانى، یاس و دلسردى در اجتماع مسلمانان پدید بیاید و هوسبازان و افراد ضعیفالایمان دیگر هم آن را ترویج مىکردند.(المیزان، ج 6، ص 345 و 340؛ کشاف ج 3، ص 561) بنابراین، شایعهسازان، بیماردلان و دشمنان قسمخورده از منافقان و مانند آنها هستند که باید آنان را «اشرار» دانست که جز شرور برای جامعه چیزی نمیخواهند؛ از همینرو امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: فدع ما لا تعرف فان شرارالناس طائرون الیک باقاویل السوء؛ از نقل مطالبى که درباره آن اطلاع کافى نداری پرهیز کن، زیرا اشرار، مطالب بىاساس یعنى شایعات را علیه من به گوش شما مىرسانند.(نهجالبلاغه، خطبه 78) پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: انى لعرفت قوما یضربون صدورهم ضربا یسمعه اهل النار و هم الهمّازون اللمّازون الذین یلتمسون عورات المسلمین و یهتکون ستورهم و یشیعون فیهم من الفواحش ما لیس فیهم؛ گروهى را مىشناسم که در قیامت آنچنان به سینه آنان ضربه وارد مىشود کهاهل جهنم صداى سینه آنان را مىشنوند و آنان کسانىاند که در پى اطلاع از عیوب وگناهان پنهانى دیگران بودهاند و به هتکحرمت و فاش کردن آنها مىپردازند و چیزهائى را علیه آنها شایعه مىکنند که اهل آن نبودند.(تفسیر کبیر، ج 23، ص 183، ذیل آیه 19 نور)
بنابراین، مؤمنان براساس حکم عقل و نقل دین عمل میکنند و بدون علم و تحقیق هیچ چیزی را اثبات و نفی نمیکنند؛ زیرا میدانند که اگر برخلاف عقل و نقل عمل کنند، باید در دنیا و آخرت پاسخ جرمهایی چون تهمت، غیبت و مانند آنها را بدهند؛ از همینرو امام هشتم(ع) نسبت به این امور هشدار داده و فرموده است: المذیع بالسیئة مخذول والمستتر بالسیئة مغفور؛ کسى که گناه را نشر مىدهد مطرود است و کسى که در استتار و فراموش شدن آن مىکوشد مشمول آمرزش الهى است.(کلینى، اصول کافى، ج 2، باب سترالذنوب)
به هر حال، مؤمنان برخلاف بیماردلان، سستایمانها، منافقان و از مشرکان و کافران عمل میکنند و هرگز گوش به شایعات نمیدهند، بهویژه که دشمنان در جنگ روانی حتی حقایق خرد و کمتاثیر را بزرگنمایی میکنند و آن را تبدیل به زلزله و تکانههای شدید اجتماعی و فرهنگی و نظامی و اقتصادی و سیاسی مینمایند و گسلهای کوچک و کمتاثیر را گسلهای بزرگ میسازند تا مشروعیت سیاسی نظام اسلامی از میان برود و امت و نظام را به چالش بکشند و اهداف شوم و پلید خویش را تحقق بخشند و موجبات شکست اسلام و مسلمان را فراهم آورند.