کد خبر: ۳۱۹۲۴۱
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۲
سالگرد شهادت سرداران سپاه اسلام در سقوط هواپیمای سی 130

حکایت سردارانی که به مقصد رسیدند

دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان 
ساعت 19:15 دقیقه 7 مهرماه 1360 یک فروند هواپیمای سی 130 که حامل پیکر 32 شهید و27 مجروح به علاوه تعدادی شخصیت‌های مهم نظامی، بدون کوچک‌ترین نقصی و با وضعیت معمول، از روی باند فرودگاه اهواز به پرواز درآمد.
در آن هواپیما، سرلشکر ولی‌الله فلاحی جانشین ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرتیپ موسی نامجو وزیر دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع و همچنین فرمانده دانشکده افسری، سرتیپ جواد فکوری، وزیر سابق دفاع و فرمانده سابق نیروی هوائی و مشاور رئیس ‌ستاد مشترک ارتش، یوسف کلاهدوز، قائم‌مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محمدعلی جهان‌آرا، فرمانده سپاه خرمشهر حضور داشتند. آنها به تهران می‌رفتند تا گزارش عملیات ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان را خدمت حضرت امام ارائه نمایند.
تنها 3 روز از عملیات موفق ثامن‌الائمه (عملیات شکست حصر آبادان) می‌گذشت. عملیاتی که پس از شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های متعدد رزمندگان ایرانی و پس از عزل بنی‌صدر و فتنه منافقین‌، نخستین عملیات گسترده‌ای بود که چشم‌انداز امیدوار‌کننده‌ای برای فتوحات بعدی ترسیم نمود. 
اما به جز ماموریت فوق، حضور این فرماندهان در این هواپیما از این نظر هم قابل توجه بود که اغلب سال‌ها در کنار یکدیگر و بعضا رفاقت‌های دیرینی با هم داشتند. از جمله سرتیپ موسی نامجو و یوسف کلاهدوز و.... که به اتفاق در فعالیت‌های دوران پیش از پیروزی انقلاب و در شرایط بسیار سخت و امنیتی ارتش علیه شاه و اربابان آمریکایی‌اش مبارزه می‌کردند.
برپایی یک تشکیلات مخفی در ارتش شاه
یوسف کلاهدوز که در دانشکده افسری به همراه دوست و رفیق و همرزم سالیانش، حسن اقارب‌پرست از قرآن و نهج‌البلاغه می‌گفتند و می‌خواندند و مطالبش را با خط خوشی می‌نوشتند و به در و دیوار می‌زدند. در صورت امکان نماز جماعت برپا می‌کردند و اینها از نظر مسئولین آن دانشکده در آن دوران، قابل قبول نبود. 1
اما استادی در دانشکده افسری به نام سیدموسی نامجو آنها را با دنیای جدیدی آشنا ساخت. دنیای مبارزه مخفی علیه طاغوت و تلاش برای برپایی انقلاب و نظام اسلامی به رهبری امام خمینی.
سروان موسی نامجو با آنکه فعالیت سیاسی در ارتش، خیلی خطرناک بود، بدون ترس و با شجاعت، اعلامیه‌ها و نوارهای امام را جابه‌جا می‌کرد. یوسف کلاهدوز و حسن اقارب‌پرست در ارتباط با کلاس‌های سروان نامجو، به عضویت تشکیلات مخفی درآمدند که هدف براندازی رژیم شاه و برپایی حکومت اسلامی داشت. 
برنامه این تشکیلات تشکّل نیروهای مبارز حول محور خط امام و ولایت فقیه و نفوذ در ارگان‌های لشکری رژیم شاه بود. اعضای مهم آن: «دکتر حسن آیت» و «سرهنگ موسی نامجو» بودند که «یوسف کلاهدوز» هم به آنها پیوست و بعدا با «محمد منتظری» و جمعی از طلاب انقلابی حوزه علمیه قم، ارتباط برقرار کرده و همچنین یک تشکیلات دانشجویی اسلامی با مسئولیت «دکتر حسن عباسپور» را به خود جذب کردند.
این تشکیلات مخفی سیاسی- نظامی موفق شد در ارگان‌های حساس رژیم ستم‌شاهی بالاخص ارتش و گارد جاویدان نفوذ کرده و با ایجاد شاخه‌های سری، به دست آوردن اطلاعات مهم نظامی و انتقال آن به نیروهای انقلابی پیرو امام، تامین سلاح مورد نیاز گروه‌های مسلح اسلامی، در دست گرفتن برخی پست‌های کلیدی نظامی به منظور وارد آوردن ضربه به رژیم در موقع مناسب، همچنین تربیت افراد مبارز درون این ارگان‌ها، در یک دهه پایانی رژیم شاه خدمات ارزنده‌ای به نهضت امام نمود.2
یوسف کلاهدوز و حسن اقارب‌پرست، در این تشکیلات وظیفه‌ای دشوار برعهده داشتند که از یک طرف ظاهر خود را حفظ نموده تا ماموران ضد اطلاعات ارتش شاه به آنان شک نکنند و از طرف دیگر تشکیلات مزبور را در میان پرسنل مؤمن و معتقد ارتش، توسعه دهند.
نقش مهم در تشکل افسران انقلابی
کلاهدوز جلسات متعدد قرائت قرآن و آموزش مباحث اسلامی برقرار کرد و از آن طریق ارتشیان مسلمان را جذب تشکیلات نمود. تکثیر و توزیع اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام و طراحی نقشه‌های مقابله با توطئه‌های ارتش و گارد شاه از جمله اقدامات آنها در این دوران بود.
اما مهم‌‌ترین عملیات این سازمان نفوذ در ارتش شاهنشاهی و گارد جاویدان به ‌عنوان دو سنگر مهم رژیم شاه بود که باعث شد برخلاف انتظار ناظرین، ناگهان بدنه ارتش به انقلاب بپیوندد و روند پیروزی نهضت تسریع گردد. این فعالیت‌ها در لحظات سرنوشت‌ساز بهمن 57 با متشکل کردن افسران انقلابی و به‌ویژه خنثی کردن کودتای 21 بهمن 1357 با از کار انداختن حدود 200‌ تانک گارد شاهنشاهی نتیجه خود را نشان داد.
با پیروزی انقلاب، شهید کلاهدوز به فرمان امام و همراه گروهی از انقلابیون، اقدام به تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمودند. کلاهدوز به عنوان مسئول آموزش و عضو شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نقش بسیار تاثیرگذاری در شکل‌گیری سپاه داشت و از همین روی به قائم‌مقامی فرماندهی کل آن منصوب شد.
تدوين اساسنامه تشكيلات سپاه از جمله مواردي بود كه شهيد کلاهدوز در آن نقش بسزايي داشت و حتی برای رنگ و فرم لباس و طراحی آرم و نشان سپاه نیز حساسیت‌ها ویژه‌ای به خرج می‌داد.3
سروان موسی نامجو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بازهم در کنار یوسف کلاهدوز و به اتفاق او و محمد منتظری و تعدادی دیگر از دوستانش اقدام به تاسیس سپاه پاسداران کرد. ضمن اینکه مؤسس دانشگاه افسری امام علی (علیه‌السلام) نیز گردید و در مسئولیت‌هایی، چون عضو هیئت علمی و فرماندهی دانشکده افسری و وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح حضور یافت.
افسر خوشنامی که فرمانده ارتش شد 
یکی دیگر از مسافران هواپیمای سی 130، سرلشکر ولی‌الله فلاحی بود که از افسران خوشنام و مبارز ارتش در دوران پیش از انقلاب به شمار می‌آمد. او به دلیل مخالفت‌هایش با رژیم پهلوی از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۲ چهار بار به زندان افتاد‌، اما به خاطر تفکر عمیق و دانش بالایی که داشت از افسران زبده قابل احترام ارتش شد که همواره مورد احترام فرماندهان ارشد بود.
فلاحی به علت اعتقادات مذهبی، همواره زیر ذره‌بین ضد اطلاعات ارتش قرار داشت و به همین جهت به او فقط مشاغل یا ماموریت‌های فرهنگی محول می‌شد حضورش در شیراز مقارن با اوج گرفتن مبارزات انقلابی مردم علیه شاه بود. اما پس از اعلام حکومت نظامی در بسیاری از شهر‌های ایران، در اثر کوشش‌های فلاحی، حکومت نظامی در شیراز لغو شد و نیرو‌های نظامی از خیابان‌ها جمع شدند و مسئولیت این حکم دولتی به شهربانی محول گردید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ولی‌الله فلاحی ابتدا طی حکمی بازنشسته شد، اما طولی نکشید که با موافقت شورای انقلاب و با حکم دیگری از جانب سرلشکر قرنی به خدمت اعاده و به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. فلاحی پس از پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان، بخصوص بحران و تشنج در منطقۀ کردستان که به دست ضد انقلاب وابسته صورت می‌گرفت و همچنین پس از موفقیت در تحکیم نظم و انضباط و مقررات و سازماندهی نیروی زمینی، در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۵۹ شمسی به جانشینی ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد و در روزهای جنگ نقش مهمی در مقاومت و دفاع از خاک وطن را داشت.
طراح عملیات‌های کمان 99 و اچ 3
جواد فکوری از دیگر مریدان امام در ارتش بود که نقل است در زمان تحصیل خلبانی در آمریکا، ارادت ویژه‌ای به حضرت امام داشت و حتی گفته بود که اگر امام فرمان دهند، با هواپیما خودم را به کاخ شاه می‌کوبم.
او بعد از پیروزی انقلاب، به ‌عنوان فرمانده پایگاه شکاری تبریز منصوب گردید و در تبریز گرفتار ماجرای اغتشاشات حزب خلق مسلمان شد، تا جایی‌که این گروه وی را به گروگان گرفتند و پس از 
۴۸ ساعت و پس از شکنجه‌های متعدد، با تلاش ارتش آزاد شد.
فکوری هفتم خرداد سال ۱۳۵۹ به فرماندهی نیروی هوائی و در بیستم شهریور همان سال به‌ عنوان وزیر دفاع کابینه شهید «محمدعلی رجائی» برگزیده شد. وی پس از حمله ارتش بعث به ایران، نقش اصلی در طراحی و اجرای عملیات‌های هوائی بزرگی مانند «کمان ۹۹»، «حمله به H3» و عملیات «اوسیراک» (شمشیر سوزان) داشت، همچنین در حفظ شهر استراتژیک «دزفول» و پشتیبانی از مدافعان شهر آبادان نقشی حیاتی ایفا کرد.
او در شهریور سال ۱۳۶۰ به پیشنهاد سرلشکر ولی‌الله فلاحی، مشاور جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی شد.
مبارز مسلح قبل از انقلاب
و بالاخره پنجمین فرمانده آن هواپیمای سی 130، محمد جهان‌آرا بود،‌، فرمانده سپاه خرمشهر که مبارزه علیه رژیم شاه و برای نهضت امام را از 15 سالگی و در سال 1349 با گروه حزب‌الله خرمشهر شروع کرده بود و دستگیر و به زندان افتاد و پس از آزادی با همکاری دوستانش، گروه مسلح منصورون را تاسیس کرده و به مبارزه مسلحانه با شاه و اربابان آمریکایی‌اش پرداخت. 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خرمشهر بازگشت و در تشکیل سپاه پاسداران این شهر حضور داشت. با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1359 به فرماندهی سپاه خرمشهر منصوب شد و در دفاع از این شهر نقش کلیدی ایفا نمود. 
همه این شخصیت‌های انقلابی و مبارز به همراه تعدادی از شهدا و مجروحان عملیات ثامن‌الائمه در هواپیمای سی 130 بودند‌، ولی متاسفانه حدود ساعت ۸ شب، وقتی هواپیما به نزدیک کوه‌های حسن‌آباد قم رسید، به طور بسیار مشکوکی هر 4 موتورش، همزمان از کار افتاده و خاموش شدند. سیستم برق هواپیما به طور کامل قطع گردید و تاریکی همه جا را فرا گرفت. بر اثر قطع برق سیستم هیدرولیک هدایت هم از کار افتاد و هواپیما در منطقه کهریزک به زمین رسید و با ضربه شدید به آن برخورد کرد، دو تکه‌ شد. بال‌ها شکست، بنزین هواپیما بیرون ریخته و منفجر شد. شعله انفجار به آسمان برخاست. آن سرداران نیز آسمانی شده و به مقصد خود رسیدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- زندگی‌نامه و خاطراتی از شهید اقارب‌پرست، علیرضا پوربزرگ ‌وافی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1388.
2- همان.
3- مژه‌های سوخته، حامد کلاهدوز، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع ‌مقدس، چاپ اول،1390، ص 105.