کد خبر: ۳۱۸۹۹۸
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۳

مددرسانی در قرآن

نرگس دوست‌محمدی

فقر هویتی انسان و نیاز دائمی به امداد الهی
مهم‌ترین امری که انسان باید در همه حوزه‌های تحلیل و تبیین مسائل و موضوعات انسانی به آن توجه کند، فقر و نیاز هویتی خود و نیاز به خدای غنی حمید است: يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (فاطر، آیه 15)؛ زیرا بدون درک این مفهوم نمی‌تواند بدرستی جایگاه و موقعیت خویش را به عنوان انسان در هستی تحلیل کند و براساس توانایی و ضعف خویش برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشد. از نظر قرآن، انسان در هویت ذاتی خویش فقیر و نیازمند است و همواره لازم است همانند لامپ برق از منبع انرژی بهره برد تا خاموش نشود و روشنایی داشته باشد که خود و دیگران از آن بهره‌مند شوند. این منبع انرژی که به انسان وجود و بقا می‌دهد، خدای غنی حمید است که غنای او ازلی و ابدی است.(همان)
این بدان معناست که انسان همواره باید از امداد الهی بهره‌مند باشد تا وجود و بقا داشته باشد؛ درک این نکته می‌تواند به هر انسانی این معنا را بفهماند که نه‌تنها دیگران نیاز به امداد و مددکاری دارند، بلکه خود نیز به عنوان یک انسان همواره نیاز به امداد و مدد رسانی دارد. 
چیستی مددرسانی و امداد
واژه «مدد» مضاعف به معنای کشیدن‌، پهن کردن، گستراندن، نیرومند کردن و مانند آنها است. یکی از صفات نیک خدا، «ماد» است؛ این صفت فعل الهى از «مدّ، یمدّ، مدّا» به معناى کشیدن و گسترانیدن است و در مورد کشیدن و گسترانیدن سایه، یک‌بار در قرآن به‌کار رفته است.(فرقان، آیه 45؛ اسما و صفات الهى فقط در قرآن، ج 2، صص 1310- 1311. این صفت الهى به همین صورت در ادعیه نیز آمده است.(المقام الاسنى، ص 95)
اما واژه «امداد» از باب ثلاثی مزید افعال، به معنای دستگیری، یاری، مساعدت و کمک کردن است. مصطفوی می‌نویسد که امداد از واژه ثلاثی مجرد «مدد» به معنای انبساط و امتداد به‌کار رفته است.(التحقیق، حسن مصطفوی، ج ۱۱‌، ص ۵۲) مدت نیز که برای زمان مستمر به‌کار می‌رود از همین باب است.(مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص ۷۶۳) این واژه بر زیاد شدن هم دلالت دارد‌، چنان‌که زمان مد آب رودخانه و دریا‌، بر آب آن افزوده می‌شود.(لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۳ص ۵۰) 
امداد به معنای یاری کردن دیگری است و بیشتر در امور پسندیده و دوست داشتنی به‌کار می‌رود؛ برخلاف مد که در امور ناپسند استعمال شده و به‌کار رفته است.(مفردات الفاظ قرآن، کریم، راغب اصفهانی، ص ۷۶۳) به نظر می‌رسد که امداد تنها در امور مادی به‌کار نمی‌رود و کاربرد آن در امور معنوی نیز بسیار است.(التحقیق، مصطفوی، ج ۱۱ ص ۵۲؛ مقاییس اللغه، ج ۴‌، ص ۴۰۳) از جمله کاربردهای آن، امدادهای غیبی معنوی خداوند است. امداد‌های غیبی کمک‌ها و یاری رساندن پنهانی است، مانند امدادهایی که خداوند در جنگ‌های صدر اسلام به پیامبر(ص) و مؤمنان می‌رساند و آنان به توفیق و امداد الهی بر دشمنان پیروز می‌شدند. قرآن در ۴۰ آیه به مباحث پیرامون امداد غیبی به مؤمنان و پیامبر (ص) اشاره کرده است.(جهاد در قرآن سیدحسین طاهری خرم‌آبادی چاپ اول تهران‌، وزارت ارشاد‌، ص ۱۲۹) البته این غیر از امدادهای خداوند است که به شکل هدایت بخشی، حکمت‌افکنی، توفیق‌یابی و حفظ و نگهداری از گناه و مانند آن صورت گرفته و در آیات دیگری مطرح شده است. ناگفته نماند که ترکیب امداد غیبی در قرآن نیامده است و این واژه ترکیبی از آیات متعدد قرآن اتخاذ شده است، آیاتی که به فرستاده شدن سپاه نامرئی فرشتگان (آل‌عمران؛ آیات ۱۲۴ و ۱۲۵) و ایجاد آرامش در دل‌های مؤمنان (توبه، آیه ۲۶) اشاره دارد، از جمله آیاتی است که به سبب آن این واژه و اصطلاح پدید آمده است.
اما آنچه محل بحث در این مقاله است، امداد و مددرسانی انسان به انسان نیازمند دیگری است که می‌تواند آن نیز به دو شکل امدادهای مادی یا معنوی باشد. 
قرآن تاکید می‌کند که هر کسی باید در مسائل اجتماعی حضور فعال داشته باشد؛ زیرا تنها راه رهایی انسان از خسران طبیعی(عصر، آیه 1) در زندگی دنیا و رهایی از «اسفل السافلین» و بازگشت به «احسن تقویم»(تین، آیات 4 و 5) این است که نه‌تنها ایمان آورده و عمل صالح داشته باشد(تین، آیه 6؛ عصر، آیه 2)، بلکه به نقش و وظیفه اجتماعی خود عمل کند و در مقام امر به معروف و نهی از منکر، دیگران را سفارش به حق و صبر کند.(عصر، آیه 3)
بنابراین، مشارکت در زندگی اجتماعی یک وظیفه برای رهایی از خسران و همچنین ظهور اسما و صفات الهی در انسان است؛ وگرنه انسان در مرتبه «کالانعام بل هم اضل یعنی مرتبه چارپایان و نبات و جماد»(اعراف، آیه 179) باقی می‌ماند و نمی‌تواند استعدادها و توانایی ذاتی خویش را شکوفا کند؛ زیرا با اجرای چهار عمل اصلی ایمان و عمل صالح و توصیه دیگران به حق و صبر است که می‌تواند به مقامی برسد که «ممنون» یعنی مقطوع از دیگران باشد و به یک غنا و بی‌نیازی با اتصال به منبع انرژی یعنی خدا دست یابد.(تین، آیه 7)
از نگاه قرآن، وظیفه هر مسلمانی این است که در نقش اجتماعی به تعاون در کارهای گسترده نیکوکاری و تقوای الهی قیام کند و از هرگونه گناه و تجاوزگری به حقوق دیگران دست بردارد.(مائده، آیه 2)
براساس آموزه‌های قرآن، در هر اجتماعی که براساس نظام اجتماعی- سیاسی ولایی شکل گرفته‌، گروهی موظف هستند تا در قالب نظام مند به کارهایی بپردازند که شامل گردآوری زکات(توبه، آیه 60)، امر به معروف و نهی از منکر(آل‌عمران، آیه 110) و امور دیگر است.در این حالت، مددکاری به عنوان یک شغل اجتماعی سازمان‌یافته مطرح می‌شود.  به سخن دیگر، مددکاری به معنای یک شغل از مشاغل در نظام سیاسی اجتماعی ولایی مطرح می‌شود و کسانی موظف هستند تا به شکل منظم و سازمان‌یافته به شناسایی مددجویان اقدام و آنان را با توجه به مشکلات عام وخاص مددرسانی کنند. این‌گونه است که مددکاری حرفه‌ای و سازمانی در اجتماع شکل می‌گیرد.
مددرسانی،عملی انسانی و پسندیده 
از نظر قرآن مددرسانی در امور گوناگون از جمله حل مشکلات خانوادگی(نساء، آیه 35) یا مالی یا روحی و روانی و یا آموزشی و پرورشی امری پسندیده و در برخی از موارد نه‌تنها مستحب بلکه واجب است. کمک مالی به نیازمندان و برطرف کردن مشکلات اقتصادی مددخواهان یکی از واجبات است که در قالب پرداخت زکات و خمس و صدقات مالی انجام می‌شود. از نگاه آموزه‌های قرآن، انسان‌ها باید به مسئله نوع‌دوستی توجه داشته باشند و فراتر از مذهب و جنس و قبیله و نژاد با یکدیگر تعامل داشته و عدالت را اجرائی کنند تا همگان از مواهب و نعمت‌های الهی برخوردار باشند و به مقام بایسته و شایسته خلافت انسانی برسند.(حدید، آیه 25) انسان‌ها در نگرش قرآنی از نفس واحدی آفریده شده‌اند و در میان‌شان هیچ‌گونه تفاوتی نیست؛ بنابراین باید اصل رحمت و مهروزی را در میان خود رعایت کنند. قرآن‌کریم بعثت پیامبر را رحمت برای جهانیان چه مؤمن و غیرمؤمن بر می‌شمارد.(انبیاء، آیه ۱۰۷) و از مؤمنان می‌خواهد تا پیامبر خویش را سرمشق خود قرار داده و از او پیروی کنند. در ستایش مؤمنان نیز می‌فرماید که ایشان در میان خودشان مردمانی مهربان و مهروز هستند و تاکید می‌کند که مسئله مهروزی از خصوصیات و ویژگی‌های مؤمنان و یاران پیامبر است.(رحماء بینهم) و یکی از مصادیق نوع‌دوستی و مهروزی، کمک و امدادرسانی به نیازمندان در هنگام سختی‌ها و بلایا است. همچنین ایجاد همبستگی اجتماعی که یکی از اهداف قرآنی است با این امر تحقق می‌یابد که مردمان در هنگام سختی‌ها و بلایا دستگیر یکدیگر باشند وبه هم کمک و یاری رسانند. محرومیت‌زدایی، از دیگر علل و مبانی قرآنی است که می‌توان برای مسئله امداد‌رسانی بیان کرد؛ قرآن می‌فرماید: «فی اموالهم حق للسائل و المحروم»؛ در اموال مؤمنان حقی برای درخواست‌کنندگان و محرومان است.(ذاریات آیه ۱۹؛ معارج، آیات 24 و 25) امداد‌رسانی به افراد فقیر و ناتوان یکی از واجباتی است که در این آیه برعهده مؤمنان نهاده شده است.
حوزه‌های مددرسانی اجتماعی 
از نظر قرآن، بعثت پیامبران(ع) به این هدف بوده تا با تعلیم و تزکیه یعنی آموزش‌و‌پرورش براساس آموزه‌های اسلام با ارائه معارف و حقایق ملک و ملکوت و تبیین حقوق طبیعی و انسانی خود و ارائه قوانین مکتوب و مدون در یک اجتماع و امت مدنی، مردم را نسبت به حقیقت خود در هستی و حقوق خویش در اجتماع آگاه کرده و آنان را تشویق به گرفتن حقوق طبیعی و اجتماعی خود کنند.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل‌عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2؛ حدید، آیه 25) البته در این میان وظیفه مؤمنان در اجتماع سنگین‌تر از دیگران است؛ زیرا باید به عنوان نمایندگان و گواهان الهی در اجتماع بشری حضور پررنگ و مثبتی داشته باشند، به طوری که «قوامین بالقسط شهداء‌لله»(حدید، آیه 8؛ نساء، آیه 138) باشند و در تحقق عدالت و مطالبه‌گری پیشگام باشند.(همان) از همین‌رو در آیات قرآن، یکی از وظایف مؤمنان و امت، حمایت از همه مدد‌خواهان مظلوم و نیز مستضعفان و ضعیف نگه داشته‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی برشمرده شده است(نساء، آیه 75) به طوری که باید برای رسیدن به این هدف گاهی اسلحه و سلاح به دست گیرند و به جنگ بروند.(همان) 
مدیریت اقتصادی و منابع و ثروت‌های عمومی و جمع‌آوری زکات و صدقات برای حمایت و تقویت گروه‌ها و افراد نیازمند و مددجو از دیگر واجبات نظام ولایی است که در آیات قرآن بیان شده است. از نظر قرآن نظام اسلامی باید در ساختار سازمانی و مدیریت منظم و سازمان داده شده به این امور بپردازد؛ چنان‌که خدا بصراحت در این باره می‌فرماید:صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان گردآورى و پخش آن و كسانى كه دلشان به دست آورده مى ‏شود و در راه آزادى بردگان و وامداران و در راه خدا و در راه‌ماندگان اختصاص دارد، اين به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناى حكيم است. (توبه، آیه ۶۰)
همچنین در‌باره انفال و فیء که از مهم‌ترین مصادیق بیت‌المال و ثروت‌های عمومی است، به این نکته توجه می‌دهد که باید از این اموال برای امداد و یاری به مددجویانی که گرفتار هستند، هزینه شود؛ خدا می‌فرماید: آنچه خدا از دارايى ساكنان آن قريه ‏ها عايد پيامبرش گردانيد از آن خدا و از آن پيامبر او و متعلق به خويشاوندان نزديك وى و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان است تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده او به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت‏ كيفر است. (حشر، آیه ۷)
در آموزه‌های قرآنی این نکته گوشزد می‌شود که انسان و اجتماع می‌تواند با مدیریت درست، زندگی فردی و اجتماعی خویش را تغییر دهد و جامعه را به سوی تغییرات بزرگ سوق دهد؛ خدا می‌فرماید: براى او فرشتگانى است كه پى در پى انسان را به فرمان خدا از پيش‌رو و از پشت‏ سرش پاسدارى مى‌كنند، در حقيقت ‏خدا حال قومى را تغيير نمى‏‌دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و چون خدا براى قومى آسيبى بخواهد هيچ برگشتى براى آن نيست و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود. (رعد، آیه ۱۱)
در این آیه بیان شده که همواره امدادهای غیبی از سوی خدا نصیب هر انسانی است و خدا او را به اشکال مختلف حمایت و حفظ کرده و یاری می‌رساند؛ اما این بدان معنا نیست که خود هیچ‌کاری نکند، بلکه چنان‌که از آیه 25 سوره مریم به دست می‌آید، از تو حرکت از خدا برکت. بنابراین، انسان و اجتماع باید خود گام‌هایی برای تغییر بردارند و شرایط خود را بهبود بخشند. پس اگر خود کاری کرده که شرایط نامناسب شده یا دیگران در این امر دخالت داشتند، باید در گام نخست تغییر در خود و یا شرایط محیطی ایجاد کند تا وضعیت تغییر کند؛ چنان‌که خدا درباره فشارهای محیطی آل فرعون و بحران اجتماعی در مصر می‌فرماید: ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ اين كيفر بدان سبب است كه خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته تغيير نمى‏‌دهد مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند تغيير دهند و خدا شنواى داناست. (انفال، آیه ۵۳)
از آنجا که بیشترین بحران در افراد و اقشار اجتماع به سبب فقدان ایمان قوی به مشیت الهی است، نمی‌توانند تحلیل درستی از رخدادها و حوادث به‌ویژه از دست دادن عضو در بدن یا خانواده یا سرمایه شوند و با نگاهی به ثروت و وضعیت دیگران به داوری می‌پردازند و باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه می‌کنند که آسیب‌زایی را بیشتر می‌کند؛ زیرا از نظر قرآن چنین رویه‌ای جز خیال‌بافی نیست که موجب یاس در برخی و خوشحالی بدمستانه در برخی دیگر از افراد می‌شود؛ چنان‌که خدا می‌فرماید: هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمی‌دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر برای خدا آسان است! این به‌خاطر آن است که برای آنچه از دست داده‌اید تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است مغرور و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد! (حدید، آیات 22 و ۲۳) اصولا کسی که نسبت به این امور توجه نداشته باشد، علل و عوامل را محصور در امور مادی کرده و گرفتار سرخوردگی و یأس می‌شود که عامل بحران‌های عظیم روحی و روانی و اجتماعی و بزهکاری می‌شود. از این‌رو در آیات قرآن امید به خدا و عدم یأس مورد تاکید قرار می‌گیرد تا شخص بداند برای هر مشکلی راهکاری است و روزنه امید همواره باز است، از همین‌رو در توبه را برای گناه مثلا گشوده است تا هرگز انسان مأیوس و سرخورده از گناه و تبعات آن نشود.(فصلت، آیه 4؛ حجر، آیه 56؛ روم، آیه 36؛ آل عمران، آیه 139؛ نساء، آیه 116؛ زمر، آیه 53)
از نظر آموزه‌های قرآن، انسان‌ها قدرت حل ‌مشکلات خودشان را دارند و توانایی‌های فیزیکی، روانی، اجتماعی، عقلی و اقتصادی در اختیار هر انسان قرار دارد تا او را در حل مشکلات کمک کند؛ اما گاهی مشکلات افراد در حدی است که فرد به کمک دیگران نیاز دارد. چنانچه فرد دارای مشکل که برای حل مشکلاتش به کمک دیگران نیازمند است را مددجو بنامیم مددکار کسی خواهد بود که می‎تواند به شناسایی و حل مشکل به مددجو کمک کند. این همان چیزی است که در آیات قرآن بارها به اشکالی چون مشورت، اصلاح ذات‌البین اشاره شده است.
به عنوان نمونه در مددکاری نسبت به مسائل و اختلاف خانوادگی آمده است: و اگر از جدايى ميان آن دو  زن و شوهر بيم داريد، پس داورى از خانواده آن شوهر و داورى از خانواده آن زن تعيين كنيد. اگر سر سازگارى دارند خدا ميان آن دو سازگارى خواهد داد آرى خدا داناى آگاه است. (نساء، آیه ۳۵) در این آیه افزون بر اینکه بر مددرسانی در قالب حکمیت میان همسران تاکید شده‌، بر اینکه مددکار باید از اهل همان خانواده باشد تاکید شده تا بتواند با موعظه و نصیحت به مددکاری بپردازد؛ زیرا این‌گونه مددکاری می‌تواند بیشتر مفید و سازنده باشد و از فراگیر شدن و دامن‌زدن به مشکل جلوگیری کند و مددجویان را به دور از هر گونه هیاهو یاری رساند. 
بایسته‌های مددکاری و مددرسانی
افزون بر اینکه در مددکاری لازم است تا حریم‌های اشخاص و حرمت‌ها حفظ شود و به شکل تجسس در زندگی دیگران بروز و ظهور نکند که در روان‌شناسی غربی اکثرا به این حوزه وارد می‌شوند به طوری که سوءاستفاده‌های جنسی و مالی و مانند آن را نیز به دنبال دارد. از همین‌رو در قرآن از هر‌گونه تجسس در زندگی دیگران برحذر داشته می‌شود و مددکار نمی‌بایست در حوزه‌هایی وارد شود که حریم خصوصی را به خطر می‌اندازد یا به تشدید بحران یا سوءاستفاده می‌انجامد. (حجرات، آیه ۱۲)در آیات قرآن تاکید می‌شود که مددکاران و مددرسانان ضمن پایبندی و اعتقاد به اصول مذهبی و اخلاقی و رعایت اصول حرفه‌ای و ضروری مددکاری همچون رازداری، مشارکت‌دادن مددجو در فعالیت‌ها، احترام به احساسات مددجو، عدم پیش‌داوری درباره مددجو، ایجاد رابطه عاطفی و دوجانبه با مددجو، پذیرش مددجو به عنوان یک انسان با تمام خصوصیاتی که دارد و شخصیت قائل شدن برای مددجو، بر اساس میزان انگیزه، ظرفیت و استعداد آنان برنامه ویژه کمک‌رسانی را تنظیم ‎کنند.
در مددرسانی میان همسران یا کسانی که به شکلی مورد ظلم و ستم قرار گرفته‌اند، نباید مظلوم فراموش شود و با پیشداوری و بدگمانی(حجرات، آیه 12) یا بیان القاب و صفات زشت و بدنام کردن(حجرات، آیه 11) مسیر را از راه به بیراهه نکشاند یا به دفاع از ظالم بر نیاید و پشتیبان آن نشود؛ خدا در این زمینه هشدار داده و می‌فرماید: فلاتکونن ظهیرا للکافرین؛ مؤمنان نباید یاری‌رسان و مدد‌کار کافران باشند.(قصص، آیه ۸۶) چنان‌که کمک‌رسانی به کسانی که می‌کوشند تا مردمانی را از سرزمین خویش آواره کنند به عنوان امری ناپسند و حرام شمرده شده است.(بقره، آیه ۸۵)
براساس آیات قرآن، هر گونه یاری‌رسانی و کمک باید برای اصلاح امور و در دفاع از اقشار آسیب‌پذیر یا در معرض خطر و آسیب باشد؛ نه اینکه زمینه‌ای برای آوارگی 
(بقره؛ آیات ۸۳ و ۸۵)، تجاوز (همان)، ظلم و ستم (ممتحنه، آیه ۹)، گناه (بقره، آیه ۸۵؛ قصص، آیه ۱۷) و یا حمایت از مجرمان (قصص، آیه ۱۷) باشد که قرآن چنین رویه در رفتار و عمل اجتماعی را امری ناپسند و حرام دانسته و مردمان را از آن برحذر داشته است. 
از آنجا که مهم‌ترین نیاز هر انسانی تامین امنیت غذایی و روانی است تا سعادت را احساس کند، در آموزه‌های وحیانی به این نکته توجه داده شده تا همگان از آسایش و آرامش برخوردار باشند. (نور، آیه 55؛ قریش، آیه 4) بنابراین، مددرسانان باید در اندیشه تامین این دو نیاز طبیعی به شکل موقت یا دائم برآیند تا مددجو در نهایت سرپای خود بایستد و از مددجو به مددکار تبدیل شود. در آموزه‌های اسلام و قرآن مسائل و امور بسیاری درباره مددرسانی بیان شده که بیان همه آنها بیرون از حوصله این مقاله بوده و به همین میزان بسنده می‌شود.