کد خبر: ۳۱۸۹۱۳
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۸

چرا پس از پایمال شدن برجام امکان توافق دوباره فراهم نبود؟ (خبر ویژه)



برخی بانیان برجام، برای کتمان خسارت‌های دامنه‌دار آن (از جمله مکانیسم ماشه)، ادعا می‌کنند که پاییز 1399، بهار سال 1400 و تابستان سال 1401، امکان احیای برجام و جلوگیری از فشارهای بیشتر به کشور وجود داشت، اما تندروهایی مثل جلیلی نگذاشتند. این ادعا به دلایل مختلف، خلاف واقع است.
ابتدا باید پرسید امکان چه نوع توافقی وجود داشت؛ توافق مفید برای ایران متضمن لغو تحریم‌ها؟ یا خسارت‌بار و فاقد تضمین، بر مبنای واگذاری امتیازات جدید، در برابر وعده‌های نسیه؟
پاییز 1399، مقارن با دولت ترامپ است که ضمن خروچ متکبرانه از برجام، 12 شرط طلبکارانه هم برای توافق جدید گذاشت! آقای روحانی همان زمان اعلام کرد مذاکره با طرفی که تعهدی نمی‌شناسد، دیوانگی است.
جمع‌بندی نظام پس از عبرت برجام، این شد که آمریکا باید تحریم‌ها را به عنوان تعهد خود لغو کند و تضمین معتبر بدهد که خدعه برجام را تکرار نمی‌کند، پس از آن می‌تواند به برجام برگردد.
در مقابل، دولت بایدن، اگرچه اذعان داشت فشار حداکثری دچار شکست فاحش شده، اما می‌خواست تحریم‌های برقرار شده در دولت ترامپ را ابزار چانه‌زنی قرار داده و با فشار هوشمند، الگوی «اخذ امتیازات بیشتر در قالب برجام‌پلاس» را پیش ببرد!
دولت بایدن نه‌تنها اراده‌ای برای محکومیت اقدام ترامپ و جبران آن یا احیای برجام نداشت و نمی‌خواست تحریم‌های پسابرجامی را متوقف کند، بلکه امتیازات فرابرجامی هم می‌خواست!
بایدن با تاکید بر فشار هوشمند گفته بود: «فشار حداکثری علیه ایران شکست خورد. روش‌هاى زيركانه‌تر و هوشمندانه‌تری هم براى سخت‌گيرى علیه ايران وجود دارد.»
همچنین بلینکن وزیر خارجه بایدن گفته بود: «ما خواهان محدودیت‌‌های طولانی‌‌تر و قوی‌‌تر هستیم! اگر ایران به توافق بازگردد، ما هم به توافق برمی‌گردیم. اما، همراه با متحدانمان، به عنوان سکویی برای یک توافق طولانی‌‌تر و قوی‌تر برای رسیدگی به مسئله موشکی و فعالیت‌‌های بی‌ثبات‌‌کننده ایران استفاده خواهیم کرد.»
این همان چیزی است که سردار سلیمانی ۹ اسفند ۱۳۹۷ گفت: «برجام برای دشمن، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر می‌‌‌کرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر می‌‌‌رسد، اما آدم عجولی که آمده (ترامپ)، اصرار دارد به سرعت برسد. اینکه اصرار می‌‌‌کنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که می‌خواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند.»
مطابق آنچه گفته شد، این ادعا که «توافق در دسترس بود اما یک نفر (جلیلی) نگذاشت»، خلاف‌گویی است. شورای عالی امنیت ملی ۱۲ عضو دارد و کسی در آنجا دارای حق وتو نیست. 
ایران، بنابر تجربه برجام، دیگر بنا داشت توافقی را احیا کند که تعطیلی ۹۵ درصد برنامه هسته‌ای در آن قطعی بود، اما وعده نسیه کاهش تحریم‌ها به افزایش دو برابری تحریم‌ها انجامیده بود.
در غیر قابل اعتماد بودن نوع دولت‌های آمریکا و بیهودگی توافق با آنها، علاوه ‌بر برجام و خسارات گسترده‌اش، می‌توان به توافق موردی و محدود دولت شهید رئیسی با دولت بایدن اشاره کرد. طبق این توافق، ضمن مبادله تعدادی از زندانیان، هفت میلیارد دلار پول بلوکه ایران در کره جنوبی، به قطر منتقل می‌شد و در دسترس ایران قرار می‌گرفت. اما طرف آمریکایی پس از انتقال پول، مجددا کارشکنی کرد و مانع دسترسی ایران شد.
اما درباره انتساب ادعایی به شهید امیر عبداللهیان (درباره امکان توافق)، مواضع علنی آن شهید والامقام، درباره برجام و مذاکرات، کاملا در دسترس است؛ از جمله:
«پیش‌شرط مذاکرات برای احیای برجام، حسن نیت و اقدام جدی آمریکا است. سیاست جمهوری اسلامی، اقدام در برابر اقدام است و آمریکایی‌ها باید حسن نیت و صداقت خود را نشان دهند و ایالات متحده حتما بایستی اقدام جدی قبل از مذاکره را انجام دهد. بنای تهران آن است که مذاکره را از زمانی که ترامپ از برجام خارج شد دنبال کند، نه موارد دیگر را.» (۲۵ مهر ۱۴۰۰)
همچنین:
«آمریکا به صورت یک‌جانبه از برجام خارج شد و در سطح بین‌المللی محکوم گردید. علی‌رغم روی کار آمدن دولت جدید (بایدن)، تمام تحریم‌های غیرقانونی پا بر جا مانده و تداوم یافته است. هدف، جلوگیری از بهره‌مندی ایران، از حقوق و امتیازات مصرح در برجام و قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. سه کشور اروپایی، علی‌رغم غیر قانونی قبول دانستن رویکرد آمریکا، با سکوت و بی‌عملی خود، همراهی کرده‌اند. این اقدامات مخرب، برجام را ناکارآمد کرده است. تداوم رویکرد تخریبی در دولت بایدن، این سؤال جدی را ایجاد کرده که آیا دولت آمریکا اراده‌ای برای اجرای تعهدات خود دارد؟ کاخ سفید در چهار سال گذشته، برای از بین بردن برجام از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. آمریکا بدون رفع همه تحریم‌های پس از خروج، راهی برای بازگشت به برجام ندارد. بازگشت آمریکا مورد توجه ما نخواهد بود، مگر این که تضمین‌هایی ارائه گردد که تجربه تلخ گذشته تکرار نخواهد شد.» (۱۷ مهر ۱۴۰۰)
نکته آخر اینکه حتی اگر برجام از همان ابتدا هم توسط آمریکا و اروپا نقض نمی‌شد و تا سال دهم ادامه پیدا می‌کرد، یا اگر برای احیای آن توافق می‌شد، باز هم مکانیسم ماشه تعبیه شده در برجام و قطعنامه 2231، این امکان را به طرف غربی داده بود تا به شکل یک‌طرفه، و به صرف بهانه‌جویی، همه تحریم‌های شورای امنیت را برگرداند.
به بیان دیگر، شتاب‌زدگی ترامپ برای گرفتن امتیازات بیشتر، صرفا نقشه با مهارت چیده شده علیه ایران را به هم زد و موجب شد تا ایران از سال 1397، در برابر انبوه تحریم‌ها (که چند برابر تحریم‌های شورای امنیت بود)، مقاوم شود.
سه سال بعد، با روی کار آمدن دولت شهید رئیسی و کاربست تدابیر متنوع، محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب یک‌صدا اعلام کردند: فشار حداکثری آمریکا شکست خورده است.
بر این مبنا، ایران، اوج فشارهای تحریمی را از سر گذرانده و تحریم‌های شورای امنیت، چیزی بیشتر از بار روانی و رسانه‌ای با خود ندارد.