طرح تجزیه ایران چگونه توسط رهبر انقلاب شکست خورد؟
معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا، نقش کلیدی رهبر انقلاب در مدیریت جنگ دوازده روزه تحمیلی و چگونگی شکست طرح دشمنان برای تجزیه ایران را تشریح کرد.
سردار سناییراد، معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا در گفتوگو با فارس با اشاره به جنگ دوازده روزه گفت: متأسفانه در واکاوی و تبیین نقش فرماندهی معظم کل قوا در دفاع مقدس دوازده روزه، معمولاً صرفاً از همان روزی شروع شده که دشمن ضربه اول را زد و حضرت آقا پیام دادند تا آرامش مردم را تأمین کنند و سپس فرماندهان منصوب شدند؛ درحالیکه اگر بخواهیم واقعاً انصاف را رعایت کنیم، باید به قبل از جنگ نیز پرداخت. در این جنگ ما توانستیم «ضربِشست موشکی» به دشمن وارد کنیم؛ این اقدام در میدان عمل، زمانی که به دو قدرت متخاصم شلیک شد، در تاریخ شکلی افسانهای خواهد یافت. آمادهسازی کشور، فراهمکردن این توان نظامی و دادن اعتمادبهنفس برای شلیک، همه به اقداماتِ قبل از آغاز جنگ بازمیگردد.
وی در ادامه افزود: حضرت آقا شجاعاند و از شجاعت افرادی همچون شهید حاجیزاده استقبال میکردند؛ به ایشان میدان میدادند، حمایت و پشتیبانی میکردند تا دست ما پر شود. پیش از ایشان نیز شهید تهرانیمقدم را داریم. باید خاطرنشان کرد که حضرت آقا نهفقط خود شجاعاند، بلکه از افراد جسور و شجاع خوششان میآید. برای مثال، یکی از ویژگیهای شاخص شهید سلیمانی از نظر حضرت آقا، شجاعت وی بود، شجاعتی که او را به رفتن به عمق و توسعه نفوذ منطقهای سوق داد، از مبارزه با اشرار داخلی تا مقابله با جریانهای تکفیری و صهیونیستی.
معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا با اشاره به نقش رهبر معظم انقلاب تصریح کرد: بهنظر من، نقش حضرت آقا باید پیش از درگیری مستقیم با رژیم اشغالگر و ایالات متحده دیده شود؛ هرچند ضربه اول دشمن شوکی به ما وارد کرد، اما بهواسطه برنامهریزیها و آمادگیهای پیشین، توانستیم از آن عبور کنیم. لذا اگر صرفاً از روزِ بیستوسوم خرداد به بعد قضاوت کنیم، به رهبری اجحاف شده است؛ زیرا تواناییها و ظرفیتهایی که پیش از آن شکل گرفته بود، زمینه مقابله ما با رژیم صهیونیستی و حامیانش را فراهم کرد و به ما امکان داد ضرباتی متقابل وارد کنیم... بهطور کل ما سه ضلع شرارت را شاهد بودیم: اسرائیل، آمریکا و خائنان داخلی که چونان یک ائتلاف عمل کردند. سردار سناییراد در ادامه نیز خاطرنشان کرد: تمام سرمایه راهبردی تهاجمیشان را علیه ما بهکار گرفتند و بر اساس مفروضاتی که هرکدام اگر محقق میشد، میتوانست به تحقق نقشهای که برای ما چیده بودند کمک کند. هدف نهائیشان نیز تجزیه ایران بود.به خیال آنها شوک اولیه و فلجسازی سامانههای کنترل فرماندهی ما، همراه با عملیات ترکیبی علیه پدافند هوایی، امکان دفاع در برابر تهاجم شدید و گسترده آنها را کاهش میداد؛ این خلأ امنیتی از منظر آنها میتوانست زمینهساز یا جرقهای برای شورش داخلی باشد.
وی با اشاره به هدف رژیم کودک کش برای ایجاد شورش داخلی نیز اظهار کرد: یکی از مفروضاتشان این بود که شرایط داخلی ایران مستعد بروز شورش است و
بر اساس این مفروضه، گمان میکردند که روز دوم کار تمام است؛ زیرا نیروی دفاعی باقی نمانده است و این خلأ امنیتی میتوانست موجب شورش شود؛ از همینرو آنان به دنبال تعیین جایگزین برای حاکمیت بودند. همچنین فکر میکردند آن شورش داخلی میتوانست مقدمهای برای مداخله گروهکهای ضدانقلاب، براندازان و تجزیهطلبان باشد و در نتیجه خود این میتوانست نقشه راهبردی آنها برای منطقه محقق سازد؛ هدف از آن نقشه راهبردی هم تجزیه کشورهای اسلامی و شکل دادن به «خاورمیانه جدید» و «اسرائیل بزرگ» بود که قدرت اصلی منطقه باشد و امروز رقیب و دشمنی به اسم جمهوری اسلامی ایران دارد که نه تنها خودش موضع تقابلی دارد، بلکه احیابخش جریان مقاومت اسلامی نیز میباشد. بنابراین، اگر چنین اتفاقاتی رخ میداد، به تحقق نقشه راهبردی دائمیشان کمک میکرد. معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا عنوان کرد: لذا یکی از عوامل اصلی که توانست این نقشه را بههم بریزد، رهبری فرماندهی کل قوا بود.
سه روز اول نبرد، صهیونیستها در عرصههایی حجم آتش برتری داشتند اما از روز چهارم نبرد، موازنه را تغییر دادیم
سردار سناییراد اشاره کرد: به هر حال وقتی فرماندهان ترور شدند و تعداد قابلتوجهی از آنان در همان دقایق اولیه حمله هدف قرار گرفتند در چند ساعت بعد فرماندهان جدید نصب شدند و پیش از آن نیز پیام رهبری هم آرامش به داخل جامعه داد و هم زمینه بسیج را فراهم کرد. از همینجا میتوان گفت کلید تشدید انسجام اجتماعی زده شد؛ جایی که حضرت آقا به میدان آمدند و اعلام کردند که در این ماجرا گریبان دشمن را رها نخواهیم کرد و فرمودند که دشمن اشتباه کرده است. این رفتار رهبری آرامشی از جنس همان آرامبخشی حضرت امام در آغاز جنگ تحمیلی هشتساله بود؛ آنجا که فرمودند «دیوانه سنگی به چاه انداخته چنان سیلی بزنیم که نتواند بلند شود.» دقیقاً از همین موضع، رهبری به جامعه آرامش داد.
وی در ادامه گفت: سازماندهی از انتصاب فرماندهان در عرصه نظامی کلید خورد و با هدایت و رهبری ایشان، ساعاتی پس از انتصاب، اولین امواج تهاجم موشکی آغاز شد. مجدداً با پیام تلویزیونی به مردم آرامش دادند که رزمندگان در حال اقداماند و در واقع نوعی اطمینانبخشی به مردم بود که ما توان مقابله را داریم و این درحالی بود که در دو ـ سه روز اول نبرد، صهیونیستها در عرصههایی حجم آتش برتر و اشراف اطلاعاتیِ بالاتری داشتند و اما از روز چهارم - پنجم نبرد ما موازنه را تغییر دادیم.