آثار تربیتی ایمان
فرشته محیطی
ایمان، حقیقتی عظیم است که کسی که بدان دست یابد به همه حقیقت هستی دست یافته و هرچه در مسیر تکامل و تحول مطابق با دین و قوانین آن باشد، به همان میزان از آثار شگفت و عظیم آن بهرهمند میشود؛ زیرا ایمان همانند هر امر معنوی دیگر دارای مراتب و درجات بسیاری است که هرچه ازدیاد ایمان در شخص با اعمال صالح و زندگی بر مدار دین الهی قویتر شود به همان میزان قرب او به خدا و بهرهمندی از مقام مقربان برایش فراهمتر میشود تا جایی که شخص به جایی میرسد که خودش مصداق «فروح و ریحان و جنت نعیم، پس روح و روحساز و بهشت نعیم» است.برای امر باطنی و نفسانی از جمله ایمان نشانهها و آثاری در زندگی است که میتوان از آنها به حقیقت شخصیت شخص و شاکله او پی برد؛ زیرا از نظر قرآن «کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی براساس شاکله شخصیت و ملکات هویتی خویش عمل میکند.» بنابراین، مؤمنان و نیز درجه ایمانی ایشان را میتوان در ساحات روانشناسی شخصیت و روانشناسی رفتاری از جمله رفتار اجتماعی آنان به دست آورد.
نشانههای صداقت در ایمان
ایمان از ریشه «امن» به معنای امنیت، حالت نفسانی برخاسته از اطمینان و رهایی از ترس است. ایمان چنین حالتی را در نفس انسان مؤمن ایجاد میکند که خوف و حزن در او نیست و به اطمینان و امنیت در همه ابعاد و ساحات دست مییابد. از همینرو ایمان به غیب از محوریترین و اساسیترین آموزههای قرآن بهشمار میرود؛ زیرا بدون ایمان به غیب که دارای شاخههای بسیاری است نمیتوان از امنیت در انسان سخن گفت؛ چراکه فاقدان ایمان به غیب، فاقدان امنیت هستند و اصولا از امنیت حقیقی در نفس خویش بهرهای نبردهاند. از همینرو همواره در نوعی خوف و حزن و انواع فشارهای نفسانی و روانی گرفتار هستند که میتوان آن را در ساحات روانشناسی شخصیت و روانشناسی رفتاری بهویژه رفتار اجتماعی مشاهده کرد. حقیقت ایمان به غیب، در اقرار به خدا، معاد، فرشتگان، پیامبران، کتب آسمانی و مانند آنها است که با اعتقاد قلبی همراه با تصدیق عملی در فلسفه و سبک زندگی مؤمنان خود را نشان میدهد.(بقره، آیات 1 تا 5 و 285؛ نساء، آیه 136) خدا در بسیاری از آیات قرآن، وقتی از حقایق اصلی شریعت و آموزههای آن سخن به میان میآورد، به حقایق غیبی اشاره میکند که در فلسفه و سبک زندگی مؤمنان به نمایش در میآید؛ چنانکه درباره مسئله «بِرّ»(نیکی) به این حقایق توجه داده است.(بقره، آیه 177) بیگمان فلسفه و سبک زندگی مؤمنان با غیرمؤمنان در بسیاری از امور فرق میکند؛ زیرا زندگی دنیوی مؤمنان ناظر به زندگی اخروی و در راستای کسب سعادت اخروی به عنوان مقصد نهائی از زندگی دنیوی است؛ چنین تفاوت معناداری میان دو زندگی باید در همه ابعاد به ویژه سبک زندگی خود را نشان دهد؛ زیرا کسانی که مدعی ایمان به غیب در مقام فلسفی هستند، اگر نتوانند آن را در سبک زندگی خویش نشان دهند، اهل صداقت در قول و فعل نیستند و به عنوان منافقان از دایره ایمان و مؤمنان خارج میشوند.
بنابراین، کسانی که سبک زندگی خویش را برخلاف دین و سنتها و قوانین الهی قرار داده و برخلاف آن رفتار و عمل میکنند، بیرون از دایره ایمان و مؤمنان هستند. اصولا کسی که صادق در ایمان باشد، آثار و نشانههای آن در ساحات گوناگون خودش را نشان میدهد که شامل موارد زیر است: احساس امنیت حتی در ساحت اجتماعی(انعام، آیه 82؛ نور، آیه 55)، احساس امنیت و رهایی از هرگونه ظلم (طه، آیه 112) تباهی اعمال و کاستی آن(جن، آیه 13)، رهایی از نومیدی(بقره، آیه 218؛ یوسف، آیه 87)، ایجاد حالت رجا و امیدواری(همان)، رهایی از خوف و حزن در زندگی(بقره، آیات 62 و 277؛ آلعمران، آیه 139)، تحقق بصیرت در نفس(اعراف، آیه 203)، آسانگیری بر مؤمنان همکیش خویش(کهف، آیات 88)، اجرای عدالت و شهادت نسبت به حق(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8)، اصلاح جامعه با اقدام برای آشتی دادن میان افراد(انفال، آیه 1)، اطاعت از خدا و پیامبر در عمل به احکام شریعت(انفال، آیه 1؛ نور، آیات 47 و 51؛ احزاب، آیه 36)، اجابت دعوت خدا و پیامبر(انفال، آیه 24)، تسلیم کامل در برابر پیامبر(ص) و احکام قضائی آن حضرت(نساء، آیه 65)، گوش به فرمان در برابر پیامبر(نور، آیه 51)، اقامه نماز(مائده، آیه 55؛ انعام، آیه 92؛ انفال، آیات 3 و 4)، انفاق مالی کردن(انفال، آیات 3 و 4)، پرداخت خمس از غنایم و منافع(انفال، آیه 41)، توکل بر خدا(آلعمران، آیات 122 و 160)، پروا از خدا(آلعمران، آیات 114 تا 115؛ مائده، آیات 35 و 57 و 88 و 114)، رهایی از سستی در کارها(آل عمران، آیه 139)، احساس علو و برتری روحی و نفسانی بر کافران(همان)، استقامت در کارها و امور مبتنی بر ربوبیت الهی(فصلت، آیه 30؛ احقاف، آیه 30)، ترس و خشیت از خدا(آل عمران، آیه 175؛ انفال، آیه 2؛ توبه، آیه 13)، خشوع قلب(حج، آیه 54؛ حدید، آیه 16)، ارتباط ولایی با دیگر مؤمنان(توبه، آیه 71)، رهایی از جلوههای فانی دنیا(شوری، آیه 36)، شجاعت و شهامت در برابر دشمن(آلعمران، آیه 175)، شرکت در جهاد مالی و نظامی با جان و مال خویش(مائده، آیه 35؛ انفال، آیه 72)، هجرت در راه خدا(انفال، آیه 74)، عمل به تکالیف الهی و التزام عملی نسبت به آن(انعام، آیه 118؛ بقره، آیه 228)، رهایی از سختی و تباهی و مشقت و رنج(جن، آیه 13)، اجتناب از باطل و گزافه گویی(شعراء، آیات 224 تا 227)، اجتناب از تجاوز به حقوق دیگری(ص، آیه 24)، اجتناب از گناه و تکرار آن(نور، آیات 11 و 17)، اجتناب از تهمتهای ناروا ضد دیگران(همان)، اجتناب از ربا(بقره، آیه 278)، اجتناب از فساد(اعراف، آیه 85)، اجتناب از کمفروشی(اعراف، آیه 85؛ هود، آیات 85 و 86)، تبری از دشمنان و تولی نسبت به مؤمنان(مائده، آیه 57؛ مجادله، آیه 22)، خیرخواهی و ارشاد مردم به راه راست زندگی در قالب اموری چون امر به معروف و نهی از منکر(غافر، آیات 28 تا 38)، شتاب و سبقت در کارهای خیر(مؤمنون، آیات 58 تا 61)، تسلیم در برابر خدا و فرمانهایش(زخرف، آیه 69)، دوری از روحیه استکباری(سجده، آیه 15)، تحمل اذیت و آزار دیگران(عنکبوت، آیات 10 و 11)، اجتناب از لغو(مؤمنون، آیات 1 تا 9)، موعظهپذیری(بقره، آیه 232؛ هود، آیه 120)، محافظت بر نماز(همان)، مراعات امانت(همان)، مراعات عهد و پیمان(همان)، مراعات حدود الهی در کامجویی(همان)، محافظت از عفت و ابزارهای جنسی(همان) و مانند آنها که آنان را از دنیاگرایی به سوی آخرتگرایی سوق میدهد و آنان زندگی دنیوی را فدای زندگی اخروی میکنند نه برعکس؛ زیرا زندگی اخروی را هدف میدانند و سعادت در آن را حقیقت سعادت میشمارند و برای امر خیر و باقی تلاش میکنند.(اعلی، آیات 14 تا 17)
همانگونه که برخی از امور موجب تحقق ایمان است و برخی دیگر مانع ایمان میباشد تا جایی که انسان را به سوی کفر میکشاند؛ باید توجه داشت که ازدیاد ایمان یا ازیاد کفر نیز ناشی از است. از نظر قرآن، اموری چون: درک و فهم درست حقیقت معجزه و باور به آن(اعراف، آیات 117 تا 126)، پرهیز از تقلید کورکورانه(یونس، آیات 75 تا 78)، بهره مندی از عقلانیت فطری و رهایی از جهالت و سفاهت عقلی(هود، آیات 25 تا 29) و مانند آنها موجب تحقق ایمان است؛ در مقابل، اضداد این امور و نیز اموری چون: بینش اشرافی(شعراء، آیه 111)، تاثیرپذیری از تبلیغات نادرست و سوء(سباء، آیات 31 تا 33)، نادانی علمی(بقره، آیه 103)، حجاب معنوی(یس، آیات 9 و 10)، حسادت(نساء، آیات 51 تا 54)، حسگرایی محض به دور از عقلانیت(بقره، آیه 55)، خودباختگی(انعام، آیات 12 و 20)، فسق و تبهکاری(یونس، آیه 33)، لجاجت و حقناپذیری(بقره، آیات 6 و 75)، جرمگرایی(شعراء، آیات 99 تا 103)، وارونگی قلب(انعام، آیه 110)، هواپرستی(طه، آیات 15 و 16)، مهر شدن قلب و کوردلی(بقره، آیات 6 و 7؛ نساء، آیه 155؛ اعراف، آیه 101؛ یونس، آیه 74) و مانند آنها مانع تحقق ایمان است.
عوامل ازدیاد ایمان
ایمان دارای درجات و شدت و ضعف در افراد است که قابلیت تشدید و ازدیاد را داراست.(بقره، آیه 260؛ آلعمران، آیه 173؛ توبه، آیه 124؛ احزاب، آیه 22؛ فتح، آیه 4؛ مدثر، آیه 3) براساس آموزههای قرآنی، اموری در تشدید و ازدیاد ایمان نقش اساسی دارد که در یک کلمه میتوان گفت که آن، عمل و زندگی براساس دین و سنتها و قوانین الهی است. البته اموری چون عمل به احکام و مواعظ الهی(نساء، آیات 65 و 66)، بهرهمندی از آیات قرآن و سورههای آن(توبه، آیه 124)، تلاوت آیات قرآن(انفال، آیه 2) و مانند آنها نیز بسترساز چنین ازدیادی است.
هرچه خشیت علمی انسان نسبت به جلال و اکرام الهی بیشتر شود به همان میزان ازدیاد ایمان تحقق مییابد(آلعمران، آیه 173؛ انفال، آیات 2 و 3)، چنانکه از نظر قرآن، زندگی بر مدار تقوای الهی که برخاسته از ایمان است، موجب تشدید متقابل ایمان و تقوا میشود؛ به طوری که هرچه ایمان تقویت شود، تقوا نیز افزون میشود و با افزایش تقوا، ایمان نیز ازدیاد مییابد.(مائده، آیه 93)
آثار ایمان در زندگی
همانگونه که مراتب ایمان دارای درجات در شدت و ضعف است، آثار آن نیز فرق دارد، با این همه برکات و آثاری برای اصل ایمان است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: آرامش در دنیا و آخرت(یونس، آیات 62 و 63؛ مائده، آیه 69)، آسایش و رفاه دنیوی(یونس، آیه 98؛ صفات، آیه 148)، مغفرت الهی(بقره، آیه 218)، رحمت رحیمی(همان)، اجابت دعا و خواستهها از سوی خدا(شوری، آیات 25 و 26)، قرارگیری در مقام صالحین(عنکبوت، آیه 9)، بهرهمندی از امدادهای الهی(احزاب، آیه 9؛ آلعمران، آیات 13 و 123 تا 125)، امنیت پس از خوف(نور، آیه 55)، تحقق برادری ایمانی(حجرات، آیه 10)، نزول خیرات و برکات(اعراف، آیه 96)، برخورداری از بشارتهای الهی(توبه، آیات 20 و 21؛ یونس، آیات 2 و 63 و 64)، بهرهمندی از شفای قرآن(اسراء، آیه 82؛ فصلت، آیه 44)، طهارت و پاکی نفس(آلعمران، آیه 179؛ انعام، آیه 125)، تبدیل زشتیها به حسنات(فرقان، آیه 70)، پیروزی در دنیا(غافر، آیه 51)، معیت خدا(انفال، آیه 19)، تثبیت و تحکیم دین در قلب مؤمن(نور، آیه 55)، خروج از ظلمات به سوی نور(بقره، آیه 257؛ احزاب، آیات 41 تا 43)، قرارگیری تحت ولایت الهی(آلعمران، آیه 68؛ محمد، آیه 11؛ انفال، آیه 40)، برخورداری از حیات معنوی(نحل، آیه 97)، برخورداری از صلوات خدا و فرشتگان(احزاب، آیات 41 تا 43)، بهرهمندی از خلافت الهی(نور، آیه 55)، شفای قلب(اسراء، آیه 82)، کسب رضایت الهی(فتح، آیه 18؛ بینه، آیات 7 و 8)، جلب رضایت پیامبر(توبه، آیه 62)، رفع مواخذه برکردارهای ناروا گذشته(مائده، آیه 93)، توانایی شناخت خطوط و افکار گوناگون موجود در جامعه(انعام، آیه 122)، رستگاری عظیم اخروی(بقره، آیات 2 تا 5؛ بروج، آیه 11)، شایستگی استفاده از نعمتهای الهی(اعراف، آیه 32)، کسب سعادت دنیا و آخرت(رعد، آیه 29)، دستیابی به عزت و رفعت(فاطر، آیه 10)، برخورداری از تفضلات الهی(نور، آیه 21)، تزکیه نفس به دست خدا(همان)، کسب محبت الهی(بقره، آیه 165)، محبوبیت در دل مردم(مریم، آیه 96)، کسب مقام رضا(مجادله، آیه 22)، برخوداری از مواهب دنیوی تا آخر عمر(یونس، آیه 98)، نجات از پستی و ذلت (تین، آیات 4 تا 6)، نجات از ظلمات (انبیاء، آیات 87 و 88)، نجات از خسران(عصر، آیات 2 و 3)، رهایی از خوف و حزن(یونس، آیات 62 و 63)، نجات از سلطه و ولایت شیطان(نحل، آیات 98 و 99؛ اعراف، آیه 27)، نجات از عذاب دنیوی و اخروی(صف، آیات 10 و 11؛ یونس، آیه 98)، کسب نورانیت در قیامت(حدید، آیات 12 و 13 و 19؛ تحریم، آیه 8)، برخورداری از هدایت خاصه و افزایش آن(نساء، آیه 175؛ کهف، آیه 13)، برخورداری از رشد(بقره، آیه 186)، هدایت خاصه در شرایط اختلافی(بقره، آیه 213) و مانند آنها.