کد خبر: ۳۱۸۴۳۲
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۴

ایمان‌آوری به قرآن و آثار آن

خلیل منصوری

قرآن آخرین کتاب آسمانی است که خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر فرستاده است. این کتاب ویژگی‌های اختصاصی و انحصاری چندی دارد که آن را در مرتبه‌ای بلند و رفیع قرار داده است. از آنجا که الفاظ آن همانند محتوایش از سوی خداوند فرستاده شده است؛ از قداست و احترامی خاص نیز برخوردار می‌باشد؛ زیرا توقیفی بودن الفاظ به معنای آن است که هر یک از واژگان و الفاظ و کلمات و جملات آن دارای بار معنایی خاص است؛ چرا که قرآن به عنوان مخلوق الهی، همانند دیگر آفریده‌های عالم تکوین و موجودات هستی، به گونه‌ای از اتقان و عدالت و استواری آفریده شده است که هیچ جزئی از آن بیهوده و بی‌حکمت و فلسفه نیست؛ هر چند که برای بیشتر مردم به سبب عدم احاطه علمی، آگاهی از چند و چون همه اسرار آن امکان‌پذیر نیست، چنان‌که در عالم تکوین نیز این‌گونه است.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا زمینه‌هایی که سبب می‌شود آدمی به قرآن ایمان آورده و با تدبر و تامل در آیات آن در جست‌وجوی اسرار و رموز آن بر آید، از منظر قرآن تشریح کرده و به برخی از علل و عوامل و نیز آثار این ایمان‌آوری اشاره کند.

علل و عوامل ایمان‌آوری به قرآن
بی گمان پذیرش برخی از امور برای انسان‌هایی که در دامن طبیعت رشد کرده و با امور مادی و لذات آن سر و کار داشته‌اند، سخت و دشوار باشد. این دشواری از آنجا افزایش می‌یابد که آدمی در مدتی از عمر خود را در جست‌وجوی لذات مادی و دنیوی صرف کرده باشد و برای خویش هدفی جز دستیابی به بهترین حالات آسایشی و آرامش از طریق کسب درآمد بیشتر و التذاذ فزون‌تر در نظر نداشته باشد.
در یک فرآیندی که طبیعت دنیوی برای آدمی فراهم می‌آورد، غفلت از حکمت و فلسفه آفرینش پدید می‌آید‌، هر چند که هر از گاهی مرگ دوستان و آشنایان سبب می‌شود تا به خود آید و در مرگ و هدف از زندگی و حقایق پس از مرگ به تفکر و تدبر پردازد و یا اندکی از حرکت‌های شتابان در دنیای مادی باز ایستد و واکنشی به مرگ نشان دهد که با زندگی آمیخته و دمی از آن جدایی ندارد؛ با این همه بیشتر مردم پس از اندکی درک و تفکر درباره مرگ و نشان دادن واکنش تند عاطفی و احساسی‌، وقتی در مسیر طبیعی زندگی قرار می‌گیرند‌، همه چیز را به دست فراموشی می‌سپارند و به گونه‌ای زندگی می‌کنند که گویی مرگ تنها برای همسایه است.
به سخن دیگر، انسان‌ها در فرآیند حضور در دنیا و زندگی در آن به گونه‌ای تغییر ماهیت و هویت می‌دهند که فطرت سالم و عقل سلیم آنها دچار بیماری می‌شود و نمی‌تواند بازتابی از حقایق هستی را به نمایش بگذارد و آینه زنگار گرفته دلهایشان تصاویری گنگ و خاکستری از حقایق هستی به نمایش می‌گذارد که بیشتر به خیالات و توهمات مالیخولیایی و هیستریک شبیه است. براین اساس اصولا چنین دل‌های زنگارگرفته و بیمار نمی‌تواند چیزی از حقایق را برتابد و آدمی را به واکنش نسبت به حقیقتی چون مرگ و سرنوشت آدمی پس از مرگ برانگیزاند.
در این میان هستند کسانی که همچنان رگه‌هایی از فطرت سالم و عقل سلیم را در خود حفظ کرده و نگه داشته‌اند و با هر نشانه‌ای از حقایق در درون و بیرون از خود می‌پرسند که حقیقت هستی و آفرینش و زندگی چیست و حکمت و هدف و فلسفه بودن آدمی در دنیا کدام است؟
اینجاست که خداوند یکی از مهم‌ترین علل و عوامل گرایش به ایمان و قرآن را بقای آدمی بر فطرت سالم و عقل سلیمی می‌داند که به طور طبیعی گرایش به زیبایی‌ها، کمالات‌، خوبی‌ها و خیرها دارد و از زشتی‌، نقص، بدی و شر می‌گریزد. بر این اساس هنگامی که با امری چون آموزه‌های قرآن مواجه می‌شود که تفکر و تدبرش را بر می‌انگیزد و نسبت به هدف آفرینش و حکمت آن پرسش‌های جدی را مطرح می‌سازد به تدبر و اندیشه فرو می‌رود و به قرائت و تدبر در آن آموزه‌ها قرآن می‌پردازد تا پاسخی مناسب برای پرسش‌های اساسی و فلسفی خود بیابد.
از این رو خداوند در گام اول، ایمان را در انسان‌هایی جست‌وجو می‌کند که بر سلامت عقل و فطرت هستند و به طور طبیعی از زشتی‌ها و نقص‌ها و بدی‌ها‌ گریزانند. بنابراین از آنجا که مرگ را نوعی نقصان می‌یابند از خود در‌باره آن می‌پرسند و خواهان آن هستند تا دریابند که حقیقت مرگ چیست؟ البته این واکنش تنها به مرگ نیست بلکه این گروه حتی نسبت به عهدشکنی‌، دروغگویی‌، ظلم و ستم و مانند آن نیز واکنش منفی از خود نشان می‌دهند و نسبت به عدالت و نیکوکاری و عفو و وفای به عهد و راستی و راستگویی علاقه و محبت نشان می‌دهند. آنان به طور طبیعی می‌خواهند به پرسش‌های اساسی و اصلی خود پاسخ‌های مناسب و درستی بدهند. اینجاست که به دین و آموزه‌های وحیانی آن به عنوان یک پاسخ منطقی و درست می‌نگرند و به آن ایمان می‌آورند. 
خداوند در آیاتی چند از قرآن از جمله آیات نخست سوره بقره‌، از مهم‌ترین علل پذیرش و ایمان‌آوری مردمان به قرآن و آموزه‌های وحیانی آن را‌،همین بقای آدمی بر فطرت سالم و عقل سلیم می‌داند و از آن به تقوا تعبیر می‌کند. متقین در این آیات به معنای کسانی است که به طور طبیعی و فطری نسبت به زشتی‌ها و پلشتی‌ها واکنش منفی نشان می‌دهند و به سوی خیر و خوبی‌ها گرایش دارند. چنین انسان‌هایی به حکم عقل سلیم و فطرت سالم خویش، آینه آیات الهی می‌شوند و به آسانی نه تنها به عوالم غیب و شهود ایمان می‌آورند بلکه با درنگی اندک فلسفه زندگی در دنیا و آخرت را در می‌یابند و می‌کوشند تا به گونه‌ای زندگی کنند تا آخرتشان در زندگی پس از زندگی دنیوی‌، به شکلی کامل‌تر و بهتر باشد. اینجاست که نماز را در مقام شکر و اطاعت و تعظیم به جا می‌آورند و نیکی و انفاق را راهی به سوی رسیدن به کمالات می‌دانند و به آن عمل می‌کنند.
بنابراین‌، هدایت‌یابی به سوی قرآن و حقایق آن زمانی برای آدمی تحقق می‌یابد که زمینه مناسب وجود داشته باشد که همان تقوای عقلانی است؛ زیرا تقوای عقلانی که فطرت سالم، اقتضای آن را دارد، فرمان به‌گریز از پلشتی‌ها و زشتی‌ها و گرایش به خوبی‌ها و نیکی‌ها را می‌دهد که شخص آن را در آموزه‌های قرآن نیز می‌یابد.
خداوند در آیه 20 سوره نحل‌، تقوا پیشگی را از مهم‌ترین علل و عوامل ایمان‌آوری انسان به قرآن می‌داند و به این مطلب توجه می‌دهد که همین فطرت سالم و عقل سلیم اهل تقوا است که قرآن را به عنوان خیر می‌شناسد و از آن پیروی می‌کند.
اصولا این گرایش اهل تقوا به قرآن تنها اختصاص به این کتاب آسمانی ندارد، بلکه در طول تاریخ حضور انسان در زمین همواره کسانی که بر فطرت سالم و اهل تقوا بوده‌اند، گرایش به کتب آسمانی و وحیانی داشته و به آن ایمان آورده اند؛ از این رو در آیات 40 و 41 سوره بقره در هنگام گزارش چگونگی ایمان‌آوری بنی اسرائیل به تورات می‌فرماید که عامل این ایمان‌آوری همان تقوای آنان بوده است.
در مقابل، کسانی که اهل فسق و فجور هستند و از مرزهای تقوا و عدالت بیرون می‌روند و راه ظلم و ستم در پیش می‌گیرند به طور طبیعی چون فطرت خویش را با گناه پوشانده و زنگار بر آن نشانده‌اند، ناتوان از درک حقایق قرآن بوده و هرگز به آن ایمان نمی‌آورند. لذا خداوند در آیه 59 سوره مائده فسق را مهم‌ترین مانع از ایمان‌آوری مردم به قرآن بر می‌شمارد.
عامل دیگری که قرآن برای ایمان‌آوری مردمان بیان می‌کند، علم و معرفت بشر است. به این معنا که بهره‌مندی آدمی از علم و معرفت موجب می‌شود تا گرایش به حقیقت یافته و آن را بپذیرد و چون قرآن حقیقت صرف است به آن ایمان می‌آورد (اسراء‌، آیات 106 و 107) 
خداوند در آیات 40 تا 42 سوره بقره‌، آگاهی مردمان به زشتی‌ها و فرجام کتمان حق و عدم پذیرش آن را عاملی مهم برای ایمان‌آوری به قرآن معرفی می‌کند؛ زیرا انسان هنگامی که نسبت به زشتی‌ها آگاهی یافت و سرانجام بد زشت‌کاران را در دنیا مشاهده کرد، به خود می‌آید و نسبت به زشتی‌ها و پلشتی‌ها واکنش منفی نشان می‌دهد و به کسانی که وی را به خوبی‌ها و نیکی‌ها دعوت می‌کنند علاقه‌مند شده و به سوی ایشان گرایش نشان می‌دهد. از این رو این دسته از مردمان به سوی قرآن که دعوت‌کننده به خوبی‌ها و نیکی‌هایی چون عدالت و انفاق و احسان و مانند آن است گرایش می‌یابند و به آن ایمان می‌آورند.
البته گاهی این علم و آگاهی نسبت به سرانجام شوم کسانی است که رفتارهای زشت را در پیش گرفته و ظلم و فسق و فجور داشته‌اند. آگاهی از عذاب و سختی‌ها و فرجام شوم زشت‌کاران، آدمی را به این اندیشه فرو می‌برد که راهی دیگر برگزیند تا همانند آنان گرفتار نشود. لذا برخی از مردمان از ترس گرفتاری به عذاب‌های آنچنانی که زشتکاران به آن مبتلا شده‌اند به قرآن و دیگر کتب آسمانی که حقایق هستی را تبیین می‌کند ایمان می‌آورند. خداوند در آیات 51 و 52 سوره سبا بیان می‌کند که خوف برخی از مشرکان در هنگام مرگ و یا قیامت سبب می‌شود که به قرآن ایمان آورند. هر چند که این ایمان‌آوری دیگر سودی به حالشان ندارد ولی این معنا را می‌توان از آیه به دست آورد که کسانی هستند که به سبب خوف از عاقبت دیگران به قرآن و آخرت ایمان می‌آورند.(المیزان، ج 16‌، ص 390)
به سخن دیگر، انسان‌ها یا به سبب گرایش به خوبی‌ها و پاداش‌ها ایمان می‌آورند یا از ترس گرفتاری‌ها و خوف از عذاب به آن رو می‌آورند. در این میان هستند کسانی که تنها از روی تعظیم و اطاعت و شکر به خداوند ایمان می‌آورند و قرآن را باور کرده و به آن عمل می‌کنند که این دسته بسیار اندک هستند.
ناگفته نماند که مراتب ایمان اشخاص بر اساس علل و عوامل و بسترهای ایجادی آن متفاوت است. ازاین رو نمی‌توان بی‌توجه به علل و عوامل، نسبت ایمان را یکسان دانست و همه را در یک سطح قرار داد و ارزیابی کرد. بر همین اساس است که خداوند در آیه 17 سوره هود، ایمان کسانی که از بصیرت بهره‌مند هستند ایمانی خاص می‌داند؛ زیرا اهل بینه و بصیرت‌، حقایق هستی را به گونه‌ای دیگر درک می‌کنند و ایمان و عواطف و احساساتشان نسبت به حقایق با کسانی که اهل خوف هستند بسیار متفاوت است. براین اساس در برخی از روایات از ایمان تجاری و برده واری و عشقی سخن گفته شده است و از تاجران و بردگان و عاشقان به عنوان گروه‌های ایمانی متفاوت با درجات مختلف یاد شده است.
قرآن در آیات 83 و 84 سوره مائده بیان می‌کند که انسان‌هایی که بر فطرت سالم و عقل سلیم هستند می‌دانند که دستیابی به آسایش و آرامش کامل تنها از طریق کارهای نیک و صالح امکان‌پذیر است و از آنجا که انسان گاه در تشخیص کارهای صالح دچار تردید و خطا و اشتباه می‌شود در جست‌وجوی امری است که این کارهای صالح را بشناساند. از این رو قرآن را چنین کتابی می‌یابد و به آن ایمان می‌آورد تا از طریق عمل به آن خود را به مقام صالحان برساند و از پاداش‌های آن بهره‌مند شود.
در همین رابطه تصدیق کسانی چون امیرمؤمنان علی‌(ع) و یا اقوام موفق و سربلند پیشین که توانسته‌اند مسیر سیرو سلوک درست را بیابند عاملی مهم برای پیروی برخی از مردم از قرآن و ایمان‌آوری آنان می‌شود. در آیه 17 سوره هود از گواهی وتصدیق امیرمؤمنان علی‌(ع) و برخی از اهل کتاب به عنوان عوامل تاثیرگذار در پذیرش قرآن به عنوان کتاب آسمانی یاد می‌شود؛ زیرا بسیاری از مردم در پی حرکت و پیروی از الگوهایی هستند که آنان را موفق بر می‌شمارند.(مجمع البیان‌، ج 5 و 6‌،ص 226 و نیز روح المعانی‌، ج 7‌، جزء 12، ص 41)
انسان‌هایی که از روحیه حق پذیری برخوردارند به آسانی تن به آموزه‌های قرآنی می‌دهند و به آن ایمان می‌آورند(سجده‌، آیه 15) چنان‌که تواضع در برابر حق و نداشتن روحیه استکباری از دیگر عوامل ایمان‌آوری مردم به قرآن است.(مائده‌، آیات 82 و 83) از این رو خداوند روحیه استکباری را روحیه ضد حق می‌داند و آن را به عنوان یکی از مهم‌ترین موانع ایمان‌آوری به قرآن و حقایق آن می‌شمارد.(نحل‌، آیات 22 تا 24)
کسانی که به حقایق‌،ایمان داشته و نسبت به حق واکنش مثبت نشان می‌دهند و تفاوتی برای آنان ندارد که این حق در کجا یافت شود، به طور طبیعی به قرآن ایمان می‌آورند. براساس آیات قرآن کسانی که به انجیل و تورات ایمان داشته و آن را تصدیق و تایید می‌کردند و آن را حق دانسته و به سبب همان ویژگی وجود حق در آن به آن کتب آسمانی ایمان آورده بودند، به طور طبیعی به قرآن نیز به سبب همین ویژگی حق، ایمان می‌آورند.(نساء، آیه 47 و نیز بقره‌، آیات 40 تا 42)
چنان‌که گفته شد روحیه حق‌طلبی و حق‌خواهی در انسان‌ها یکی از عوامل مهم گرایش به قرآن به عنوان یک حقیقت مطلق و کامل الهی است. بر این اساس است که حق‌طلبانی که از کتمان حق ناخرسند هستند به قرآن ایمان می‌آورند و آن را تصدیق و تایید می‌کنند، هر چند که این کتاب آسمانی ناسخ کتب دیگر آسمانی باشد.این خصلت را می‌توان در برخی از اهل کتاب از یهود و نصارا یافت که در آیات 40 تا 42 سوره بقره به آن اشاره شده است.
ایمان به وجود آخرت و حساب و کتاب و زندگی پس از مرگ از دیگر عوامل در ایمان‌آوری مردم به قرآن است که در آیه 92 به آن اشاره شده است. 
آثار ایمان به قرآن
بی گمان کسانی که اهداف مختلف و گوناگونی را با توجه به سطح ادراکی و فهم خود دنبال می‌کنند می‌توانند امیدوار باشند که با ایمان به قرآن افزون بر آن اهداف‌، از پاداش‌های مضاعف الهی نیز برخوردار خواهند شد (نساء، آیات 160 و 162 و قصص‌، آیات 52 تا 54 و آل عمران‌، آیه 199)
از جمله پاداش‌های الهی، دستیابی به بهشت جاودان و زندگی سعادتمند در آن بی‌هیچ خوف و اندوهی است.(مائده‌، آیات 83 تا 85)
غیر از این امور می‌توان برای ایمان به قرآن کارکردها و آثار دیگری در زندگی دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بر شمرد که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است.
از جمله می‌توان به آثاری چون دستیابی به رستگاری(بقره‌، آیات 4 و 5)‌، فراوانی نعمت در زندگی دنیوی و اخروی(مائده‌، آیه 66)، دستیابی به سلامت کامل (انعام‌، آیه 54)، جلب رحمت الهی (همان و نیز اعراف‌، آیات 52 و 203 و یونس‌، آیات 57 و 58)، دستیابی به هدایت خاص الهی و راه مستقیم (جن‌، آیات 13 و 14 و بقره‌، آیات 4 و 5 و اعراف‌، آیه 203)، سبقت و سرعت در خیرات (مؤمنون‌، آیات 58 و 61) اشاره کرد.
ایمان به قرآن و آیات آن‌، زمینه‌ای برای حق شنوی (نمل‌، آیات 80 و 81 و روم‌، آیات 53)، حق پذیری و تسلیم در برابر آیات و آموزه‌های آن (نمل‌، آیه 81)‌،استفاده و تاثیرپذیری از معارف قرآنی (روم‌،آیه 53)‌، درک و فهم درست از آموزه‌های قرآنی (نمل‌، آیات 80 و 81) و نیز مراقبت و اهتمام به امور دینی و آموزه‌های قرآنی چون نماز و زکات(انعام‌،آیه 92) می‌شود.
همچنین اجتناب از ولایت طاغوت و کافران (مائده‌،آیات 80 و 81)، سبقت گرفتن در کارهای خیر و نیک(مؤمنون‌، آیات 58 و 61)‌، رسیدن به مقام شاهدان (مائده‌،آیه 83)، صابران (قصص‌، آیات 51 و 54)‌، صالحان (مائده‌، آیات 83 و 84) و محسنان (مائده آیات 83 تا 85) از دیگر آثار ایمان‌آوری به قرآن است.