کد خبر: ۳۱۸۲۸۱
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۴

نقش «بَــداء» در زنـدگی انسـان

«بَداء» در اصطلاح کلامی به معنای آشکار شدن و بروز امری از جانب خداوند در عرصه تکوین است که مورد انتظار کسی نبود. از یک نظر، می‌توان «بداء» را همتای «نسخ» در حوزه تشریع دانست. همان‌گونه که در قلمرو تشریع، حکمی از سوی خداوند به مصالحی وضع می‌شود و به نظر ابدی و همیشگی می‌رسد و سپس با تغییر شرایط یا به‌ حکم حکمت الهی نسخ و حکم جدیدی جایگزین می‌ شود، در عرصه تکوین نیز گاه انسان‌ها بر اساس ظواهر علل و اسباب طبیعی وقوع حادثه‌ای را انتظار می‌کشند، اما برخلاف پیش‌بینی‌هایشان، رخداد دیگری تحقق می‌یابد. این تغییر نه به معنای جهل یا پشیمانی خداوند، بلکه به معنای آشکار شدن مشیت و اراده پنهان الهی برای بندگان است.(1) در این‌جا پرسشی مهم پدید می‌آید: اگر «بداء» چنین نقشی در نظام تکوین دارد، آیا باید آن را عاملی برای تقویت امید و آرامش مؤمنان دانست، زیرا همواره امکان گشوده شدن راهی نو از سوی خدا وجود دارد؟ یا برعکس، باید آن را هشداری تکان‌دهنده به شمار آورد که هیچ‌کس نمی‌تواند با قطعیت از آینده و سرنوشت خود آسوده باشد و این امر نوعی اضطراب و بیم در دل‌ها می‌افکند؟ در ادامه، برای روشن شدن ابعاد مختلف این مسئله، دو محور اساسی بررسی خواهد شد: نخست، کارکرد تسلی‌بخش و امیدآفرین «بداء» در حیات ایمانی؛ و دوم، جنبه هشداردهنده و بازدارنده آن در تربیت معنوی انسان.
کارکرد تسلی‌بخش و امیدآفرین بداء
«بداء» در آموزه‌های دینی، مفهومی است که اگرچه هم جنبه هشداردهنده دارد و هم می‌تواند بیم‌آفرین باشد، اما در بیشتر آیات و روایات با لحن رحمت و امید مطرح شده و نشانه‌ای از لطف الهی تلقی می‌شود. معنای بنیادین بداء این است که هیچ سرنوشتی -اگر در ظاهر قطعی و تغییرناپذیر جلوه کند- از دایره مشیت مطلق خداوند بیرون نیست و همواره مجالی برای دگرگونی و بازگشت وجود دارد(2) این نگرش، امید به امکان تغییر مقدرات را در دل مؤمن زنده نگاه می‌دارد و به او می‌آموزد که هرگز در برابر آینده، محکوم و بی‌اختیار نیست؛ چنان‌که در آیه 11 سوره رعد آمده است: «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.»
روایات نشان می‌دهند که اعمال انسان نقشی تعیین‌کننده در تغییر سرنوشت او دارد. گناه می‌تواند مایه محرومیت یا نزول عذاب شود، اما دعا، توبه، صدقه یا صله رحم می‌تواند همان مسیر را دگرگون سازد و سرنوشت دیگری برای فرد رقم بزند.(3) بدین‌سان، حتی هنگامی که همه نشانه‌ها بر وقوع حادثه‌ای ناگوار دلالت دارد، آموزه بداء به انسان امید می‌دهد که همچنان راهی برای بازسازی آینده باقی است.
نمونه‌های تاریخی نیز این معنا را ملموس‌تر می‌سازند. قوم یونس، با آنکه آثار عذاب را به چشم دیدند، به واسطه توبه و بازگشت نجات یافتند و مجازات برطرف شد.(4) در ماجرای ابراهیم و اسماعیل نیز فرمان قربانی تا آخرین لحظه به‌گونه‌ای قطعی می‌نمود، اما سرانجام روشن شد که این تنها امتحانی الهی بوده و مسیر دیگری گشوده شد.(5) این حوادث نشان می‌دهند که بداء صرفاً یک امکان نظری نیست، بلکه در تاریخ واقعی بشر بارها تحقق یافته است.
بدین ترتیب، آموزه بداء بیش از آنکه هشداری اضطراب‌آور باشد، پیام تسلی و امید دارد. بداء به مؤمنان یادآوری می‌کند که حتی در سخت‌ترین شرایط، درهای رحمت خدا بسته نیست و آینده قابل تغییر است. این باور، انسان را از تقدیرگرایی خشک می‌رهاند و به او می‌آموزد که با دعا، توبه و عمل صالح می‌تواند در سرنوشت خویش نقشی فعال ایفا کند. چنین برداشتی از بداء نه تنها در برابر حوادث سخت زندگی تسلی‌بخش است، بلکه ریشه‌ای عمیق از اعتماد به رحمت الهی و امید به امدادهای غیبی در دل مؤمن می‌نشاند.
کارکرد هشداردهنده و بازدارنده بداء
در کنار جنبه امیدبخش، آموزه بداء بُعد هشداردهنده‌ای نیز دارد و به انسان یادآور می‌شود که هیچ امری در عالم، حتی اگر از نگاه او قطعی و حتمی جلوه کند، مستقل از اراده خداوند نیست. این آموزه تلنگری است برای کسانی که همه‌چیز را تنها بر اساس محاسبات مادی و توانمندی‌های بشری پیش‌بینی کرده و گمان می‌کنند جریان حوادث، به صورت قطعی و تغییرناپذیر رقم می‌خورد. بداء به آنان می‌آموزد که اراده الهی در پس همه اسباب، جاری است و ممکن است در هر لحظه آنچه قطعی می‌نماید دگرگون شود.(6) 
یکی از نمونه‌های روشن این حقیقت در موضوع «ظهور» است. هرچند نشانه‌هایی در روایات ذکر شده، اما تحقق آن وابسته به شرایطی است که بخشی از آن بر ما پوشیده است؛ ازاین‌رو، ظهور می‌تواند به سبب رفتار و آمادگی مردم، تقدیم یا تأخیر یابد(7) و سرانجام نیز «ناگهانی» رخ دهد.(8) این معنا انسان را از غرور در پیش‌بینی‌ها می‌رهاند و او را متوجه می‌سازد که تکیه صرف بر ظواهر کافی نیست. در واقع، هشدار نهفته در آموزه بداء وجهی مثبت نیز دارد؛ زیرا آدمی را از تکیه‌گاه‌های موهوم بازمی‌گرداند و او را به سوی دعا، تضرع و استمداد از خدا سوق می‌دهد. 
به این ترتیب، مؤمن همواره باید میان امید و هشدار یا خوف و رجا زندگی کند: امید به گشایش و لطف خداوند و هشدار نسبت به این حقیقت که هیچ قطعیتی جز در مشیت الهی وجود ندارد.  از مجموع آنچه گفته شد، روشن می‌شود که آموزه بداء در عین حال که امید و تسلّی را در دل مؤمنان زنده می‌کند، هشدار و بیدارباشی همیشگی نسبت به ناپایداری ظواهر امور و وابستگی همه چیز به اراده الهی است. از یک سو، بداء نشانه‌ای از رحمت و لطف خداوند است که امکان تغییر سرنوشت و جبران گذشته را فراهم می‌آورد و دل مؤمن را حتی در سخت‌ترین شرایط به دعا، توبه و بازگشت امیدوار می‌سازد. از سوی دیگر، همین آموزه هشدار می‌دهد که هیچ امری - اگر در ظاهر قطعی و اجتناب‌ناپذیر جلوه کند- مستقل از مشیت الهی نیست و غرور به محاسبات انسانی یا اعتماد مطلق به عوامل مادی، انحرافی خطرناک خواهد بود. این دوگانگی، در حقیقت، بهترین زمینه برای پرورش روح عبودیت و پیوند مداوم با خداوند است.
پی‌نوشت‌ها:
1. برای مطالعه بیشتر، رک: فانی اصفهانی، سیدعلی، بداء از نظر شیعه، ترجمه سید محمدباقر بنی سعید لنگرودی، قم، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۹۴ش.   2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، المحقق / المصحح:‌ غفاری على اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ 4، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص ۱۴۷.   3. همان، ج 2، ص 150 و ج 4، صص 3-10.   4. یونس، آیه 98.   5. صافات، آیات 106-108.   6. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین‌، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ 2، 1395ش، ج2، صص 481 و 482.   7. کلینی، الکافی، ج 1، ص 368.   8. صدوق، کمال‌الدین‌، ج 2، ص 373.
 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی