کد خبر: ۳۱۸۲۷۴
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۴
مقاله وارده

بحران «سواد خواندن در ایران» و راه‌های برون‌رفت از آن

علی اصغر سورتیجی اوکرکایی*

یادگیری «خواندن» و به تعبیری «سواد اطلاعاتی»، به‌عنوان بنیادی‌ترین مهارت آموزشی، سنگ‌بنای توسعه فردی- اجتماعی، توسعه پایدار و وسیله‫ای برای ایجاد پیوندهای اجتماعی و سازگاری با جهان پیچیده و در حال تغییر به‌شمار می‌آید. منظور از خواندن از دیدگاه نگارنده که ریشه در علم آموزش خواندن دارد، یکی از مهارت‌های چهارگانه زبانی است که مرکز ثقل برای سه مهارت دیگر یعنی سخن گفتن، گوش دادن و نوشتن است. مهارتی که در آن خواننده نه‌تنها پذیرنده معنای القایی و تجویزی متن نیست، بلکه در مقابل، داعیه ساخت معنای «شخصی‌شده و منحصربه‌فرد» خود را، ورای متن دارد. این معنای منحصربه‌فرد و شخصی، بر پایه‫ گفتمان خردمندانه و حکیمانه، در یک فرآیند بده‌بستان معنایی با متون متعدد، خوانش چندباره متن، کنش و واکنش با معلم، همکلاسان، و تجارب خود و دیگران شکل می‫گیرد. ‬‬‬
امروزه این مهارت به عنوان یکی از شاخص‫های تعیین‌کننده برای ارزیابی کیفیت نظام‌های آموزشی و آمادگی برای ورود به عرصه‌های علمی و اجتماعی تبدیل شده است. نظام‌های مترقی و توسعه یافته آموزشی، بر پایه‫ شناخت از کارکردهای سواد اطلاعاتی، سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی برای بنیان‌های آن و همچنین بهبود کیفیت آموزش خواندن و پشتیبانی مادام‫العمر از آن انجام داده‌اند. متاسفانه گزارش‌ها و مطالعات بین‌المللی (از قبیل مولیس و همکاران، 2004، 2007، 2013، 2017، و 2023) و گزارش‌های رسمی و دولتی داخلی در پژوهشگاه تعلیم و تربیت و مرکز ملی مطالعات تیمز و پرلز (از قبیل کریمی، 1393؛ و کبیری، 1396) نشان از آن دارند که مدیریت این مهم و متعاقباً پیامدهای آن در ایران، در یک روند وارونه نسبت به رشد و توسعه جهانی قرار دارد. به‫طوری که در آخرین ارزیابی‫های بین‫المللی، سواد خواندن که با مشارکت ایران به عنوان یک عضو این مجموعه صورت گرفت، برخلاف ما، قریب به اتفاق کشورهای منطقه، در مسیر توسعه مهارت‌های زبانی دانش‌آموزان خود قرار گرفته‫اند. در مقابل، ایران، نه‌تنها روندی پیش رونده ندارد که در حال پسرفت در این حوزه است. البته مسئله، فقط ضعف ایران در منطقه نیست بلکه در مقایسه با عملکرد بین‫الملل نیز به همین منوال است؛ به طور مثال در مطالعات سال 2021، که شامل 57 کشور شرکت‌کننده از‫جمله کشور ما بود، ایران تنها از اردن، مصر و آفریقای جنوبی عملکرد بهتری در سطح بین‫الملل داشت. متشابهاً در مطالعات سال‌های 2001، 2006، و 2016 نیز وضع به همین منوال بود. نقطه بحرانی این ضعف عملکردی در سال 2021 رخ داد که کشورمان به وضعیت خود در 2001 نزول کرد. این سقوط در واقع هدررفت قابلیت‫های دانش‫آموزان این سرزمین به واسطه سیاستگذاری ناروای کلان «آموزشی» و «یادگیری» جاری است که باید توسط مدیران ارشد کشور از قبیل ریاست محترم جمهور، مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، قوه قضائیه و به طور خاص دادستان کل کشور به عنوان مدعی‌العموم- و نه صرفاً آموزش‌وپرورش- دیده شود. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
شناخت بنیان‌های این بحران مستلزم شناخت و اکولوژی «اکوسیستم آموزش خواندن» است. بررسی نگارنده در دانشگاه علامه طباطبایی بر روی مدل‌های فرآیندی خواندن، که با سیاستگذاری‫های حوزه‫ آموزش خواندن قرابت بیشتری دارند، در حدود 80 سال اخیر نشان داد که مهم‌ترین مقولات اثرگذار بر حوزه سواد خواندن، شامل پنج مقوله‫ «مؤلفه‫های زبانی»، «مؤلفه‫های شناختی- فراشناختی»، « مؤلفه‫های خواننده- انگیزش»، «مؤلفه‫های زمینه‫ای- بافتاری آموزشی»، و «مؤلفه‫های زمینه‫ای-بافتاری غیرآموزشی» است که هر یک از این مقولات مشتمل بر 108 خرده مؤلفه است. در واقع سه مقوله نخست یعنی «زبانی»، «شناختی- فراشناختی»، و «خواننده- انگیزشی»، پیامد دو مقوله «زمینه‫ای- بافتاری آموزشی»، و «زمینه‫ای- بافتاری غیرآموزشی» است. مقوله‫ «زمینه‫ای- بافتاری آموزشی» از قبیل برنامه درسی قصد شده و اجراشده، معلم و عوامل آموزشی، فضا، زمان، تکنولوژی، منابع پشتیبان و غیره، حوزه عمل نظام رسمی آموزش‌وپرورش است اما مقوله «زمینه‫ای- بافتاری غیرآموزشی»، از قبیل خانواده و سطح رفاه آن، و رشد زبان گفتاری که موتور محرکه یادگیری خواندن و مهم‌ترین دستاورد این مقوله است، خارج از کنترل و مداخلات آموزش‌وپرورش است. بدین معنی که طرحواره‫های اولیه زبانی شکل‌گرفته در زبان گفتاری، بنیانی برای موفقیت در «طرحواره‫های محتوایی» و «بلاغی» آتی است، که بستر رشد «زبان بیانی و سخن گفتن» و «زبان دریافتی و فهمیدن»، و از پیشرفت‫های بارز سال‫های پیش از دبستان است. در واقع این موتور پیشران آموزش خواندن زمانی شکل می‌گیرد که آموزش‌وپرورش حق و امکان دستکاری و مداخله در آن را ندارد؛ چون حوزه‫ عمل سیاستگذاری‫های آن نیست و در سال‌های قبل از ورود کودک به دبستان رخ می‌دهد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
حذف هر یک از این سازه‫های حیاتی زبانی در این اکوسیستم که دربردارنده‫ پنج مقوله مذکور است، موجب اختلالات اکولوژیکی در مسیر دستیابی به اهداف عالی اکوسیستم سواد خواندن خواهد شد. شاهد این مدعا بر اساس مطالعاتی که پیشتر ذکر شد، محروم ماندن 
99 درصد از دانش‌آموزان ایرانی از دستیابی به سطح عالی اهداف خواندن، و 35 درصد از آنان حتی در دستیابی به نازل‌ترین سطح اهداف سواد در 25 سال گذشته است. این ناکامی‫ها به خاطر تکرار مداوم در 25 سال گذشته، بیشتر به یک بحران ملی تهدید‌کننده توسعه‫ پایدار و «سونامی تمدنی» شباهت دارد. براساس آنچه تاکنون بیان شد، واگذاردن «مدیریت کلان ادراک خواندن» منحصراً به نهاد رسمی آموزش‌وپرورش، سیاستی کاملاً اشتباه و مغالطه‫ای اکولوژیک در این اکوسیستم است چون بنیان‌های این رویداد در پیش از مداخله‫ رسمی آموزشی توسط آموزش‌وپرورش شکل می‫گیرد. نتیجتاً راه برون‌رفت از بحران «انسجام و یکپارچه‫سازی» مدیریت دو مقوله کلان «زمینه‫ای- بافتاری آموزشی»، و «زمینه‫ای-بافتاری غیرآموزشی» در قالب یک سیاستگذاری کلان و «کل‫نگر» است. برای تحقق این انسجام، ضروری است که با استفاده از تجارب جهانی نظام‌های مترقی این حوزه‫، بدواً «فرآیند رشد و تکامل مهارت‌های زبانی» به طور علمی و مبتنی بر یافته‫های دانش بشری، با مشارکت ملی دستگاه‌ها و نخبگان، متناسب با رشد افراد از تولد تا بزرگسالی طراحی و تدوین گردد. این سند باید فصل‌الخطاب تمام دستگاه‌ها و نهادهای دخیل در امر سلامت، امنیت، آموزش و فرهنگ باشد. طبیعتاً بخشی از مطالبات این سند ملی در حوزه وظایف دستگاه‌های پشتیبانی‌کننده در قبل از آموزش رسمی، بخشی در دوران آموزش رسمی و بخشی نیز در ارتباط با پشتیبانی‫های افراد پس از خروج از جریان آموزش رسمی و استمرار این رشد در مسیر یادگیری مادام‫العمر است. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
سیاستگذاری‫هایی که مربوط به پیش از آموزش رسمی در این زمینه است شامل بازتعریف زبان شفاهی و فرآیند تکامل آن و تعیین نقش دستگاه‌های مسئول و همچنین فراهم‌سازی بنیان‌های آن از قبیل ترویج فرهنگ کتابخوانی در بین افراد جامعه و پشتیبانی مالی والدین و علی‫الخصوص مادران پس از تولد فرزند برای خرید کتاب و فرهنگسازی برای جانمایی کتابخانه در خانه، و کتابخوانی والدین در منزل است. همچنین اختصاص یارانه‫هایی به این دسته از افراد برای خرید کتاب و رایگان‌سازی استفاده از کتابخانه‌های عمومی و طراحی مشوق‫هایی برای این والدین و فرزندان آنهاست. ‬‬‬‬
سیاستگذاری‫هایی که مربوط به آموزش رسمی است شامل مواردی از قبیل بازتعریف «برنامه درسی ملی»، علی‫الخصوص برنامه درسی ملی زبان و ادبیات فارسی و متناسب‌سازی آن با واقعیات و نیازمندی‌های روز دنیاست. بی‌تردید برنامه درسی‫ ملی به عنوان نقشه جامع آموزش کشور که فرآیند مطالبه تا ابلاغ آن در 6 ماه انجام شد و با نقدهای بسیاری رو‌به‌روست و شکافی که با برنامه درسی اجرائی یا همان کتاب‌های درسی- به طور مشخص درس فارسی- رخ داد، و در ارزشیابی‫های بین‫المللی آشکار گردید، به هیچ وجه در شأن مردم بزرگ ایران نیست. این سخن بدان معنی نیست که علت تمامی این ناکامی‫ها برنامه درسی ملی است، خیر. اما بنیان‌های بسیاری از ناکامی‫ها در مقوله‫های «زبانی»، «شناختی- فراشناختی»، و «خواننده- انگیزش» را به صراحت در این برنامه می‫توان یافت. به طور مثال پاسخ به این پرسش که میزان توجه و مطالبه در به‌کارگیری متون دیجیتال در فرآیند آموزش زبان فارسی، توجه به خط فارسی، توجه به اهداف عالی زبانی، ماهیت ناوبری متن و ماهیت گفتمان در کلاس، و بسیاری زمینه‫های دیگر، که یا به طور کامل مورد غفلت واقع شده‫اند و یا تأویل و تفسیر پذیرند؛ به درک مسئله، بیشتر کمک می‫کند. البته لازم به ذکر است که تفسیرپذیری برنامه درسی قصد شده، در واقع بنیان همان شکافی است که بین آن و برنامه درسی اجراشده در کتاب‌های درسی وجود دارد. اندوهی که شاید خواننده این سطور از کلام نگارنده استنباط کند ریشه در مطالعه برنامه درسی نظام‌های مترقی مانند سنگاپور و روسیه دارد چون مطالبات آن نظام‌ها به صورت نظام‫مند، صریح و به دور از ابهام و ایهام مستند شده و بعضاً به امضای وزیر دادگستری آن کشورها برای اجرائی شدن رسیده است تا «جای تعارفی» برای احدی باقی نماند. مثالی از پیامد این نظام‫مندی در کشورهای مذکور این است که به طور مثال 35 درصد از دانش‫آموزان سنگاپوری به عالی‫ترین سطح سواد مهارت‌های خواندن در پرلز 2021 دست یافتند اما در مقابل همان‌طور که بیان شد، هم در 2021 و هم در تمامی ادوار گذشته پرلز این عملکرد برای ایران تنها در سطح یک درصد از دانش‌آموزان بوده است که به گمانم به اندازه‫ کافی گویاست. کوتاه سخن اینکه باید به این پرسش اندیشید که «برنامه درسی ملی و برنامه درسی اجرائی تا چه حد با نیازهای روز جهانی برای تربیت نسلی که دارای تفکر خردمندانه و نقادانه، هویتمند، و آماده برای حرکت در مسیر توسعه‫ پایدار است، همخوانی دارد و سازوکار نظارت بر آن چیست؟». ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
از دیگر جنبه‫های اثرگذار برآمده از مدل‌های فرآیند آموزش خواندن، عنصر «معلم» و صلاحیت‫های حرفه‫ای اوست که اهمیت توجه به جذب و تربیت تخصصی و همه‌جانبه معلمان از طریق دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی به جای روش‌های جایگزین و میانبر و مُسکن‌گونه را گوشزد می‌کند. ‬‬‬
دستگاه‌های ناظر باید به این پرسش پاسخ دهند چه سازوکاری را تاکنون برای کاهش عدم اطمینان از کارآمدی معلمان و علی‫الخصوص معلمانی که با نگاه کارآفرینانه جذب شده‫اند، به کار گرفته‫اند؟ معلمان تا چه میزان به دانش نظری و عملی «زبان‫آموزی» تسلط دارند؟ اصولاً چه تعریف عملیاتی از معلم، متناسب با هر پایه تحصیلی دارید؟ به این عوامل آموزشی باید ظرفیت همراهی و غنای کتابخانه‫های مدارس اعم از کتب فیزیکی و مجازی و همراهی آن منطبق با رشد فرآیند خواندن، به علاوه توانایی معلمان و عوامل مدرسه برای تحلیل کمی و کیفی کتاب‌ها، حجم و دامنه متون برای عمق بخشیدن به دانش موضوعی را نیز افزود. به این عوامل باید عواملی از قبیل نیازمندی به پلتفرم جامع و پشتیبان آموزشی مناسب فضای مجازی- نه پیام‌رسان شاد-، زمان مطالعه، مکان مطالعه، آموزش راهبردها، پرسشگری، چیستی و چگونگی استدلال، استنتاج، استنباط، ارزیابی زبان و عناصر متنی و ده‌ها خرده‌مؤلفه دیگر به معلم را افزود که از حوصله بحث و مخاطب خارج است. ‬‬‬‬‬
سیاستگذاری‫های پشتیبانی‫ پس از خروج افراد از جریان آموزش رسمی و استمرار رشد در مسیر یادگیری مادام‫العمر به تدارک زیرساخت‌هایی اشاره دارد که امر مطالعه را به خصیصه‫ فرهنگی و رفتار عادی روزمره افراد تبدیل نماید. در واقع این امر در گستره‫ای از توسعه‫ فضای کتابخانه‫ها، بسیج توان رسانه‫ها، توسعه شبکه‫های آنلاین و آفلاین کتابخوانی، استفاده از قابیلت‌های ناشران، سینما و هر آنچه که زمینه‌ساز افزوده شدن کتاب به سبد خرید خانواده‫هاست می‫گردد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
تحقق این امر همان‌طور که بیان شد نیازمند عزم ملی است که باید با توجه به تجارب جهانی، در قالب یک مطالبه ملی و با مشارکت خبرگان و صاحب‌نظران، و نهادهایی از قبیل مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، وزارت دادگستری، وزارت آموزش‌وپرورش و دیگر نهادهای مرتبط در قالب یک «برنامه و سند مطالبه ملی لازم‫الاجرای» برای تمام دستگاه‌های دخیل کشور، مستقل از تحولات سیاسی و تغییرات دولت‌ها طراحی و اجرا شود و مکانیزم‌های ارزیابی و نظارت بر نهادها و اشخاص مسئول به صورت روشن تدوین گردد. ‬
ـــــــــــــــــــــــــــــ
* دانشجوی دکترای تکنولوژی دانشگاه علامه طباطبایی