کد خبر: ۳۱۸۲۳۲
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۱

جای خالی سینمای ملی در روز سینما

مهدی امیدی

21 شهریور در تقویم با نام «روز ملی سینما» نامگذاری شده است. بدون تردید، تعیین روزی برای پاسداشت سینما برای همه مردم و به‌ویژه علاقه مندان به این هنر باعث افتخار و خوشحالی است، اما مهم‌تر از دیده شدن نام روز سینما در برگه‌های تقویم، که اقدامی نمادین و استعاری است، حقیقتی بزرگ و ارزشمند با عنوان «سینمای ملی» است. جای تعجب است که چند سال قبل وقتی عنوان روز ملی سینما از تقویم حذف شد، همه اهالی و دوستداران نگران و معترض شدند، اما هیچ‌گاه نسبت به تضعیف و کمرنگ شدن سینمای ملی چنین واکنشی نداشته‌اند؟
چرا فیلم‌سازها و بازیگران و تهیه‌کنندگان، همیشه نهادها و جریان‌های غیرمرتبط با سینما را به خاطر انتقاداتی که نسبت به مسائل و کژتابی‌های سینما وارد می‌دانند، متهم می‌کنند، اما هیچ‌گاه نسبت به افراد و جریان‌های داخل خانواده سینما که رفتارهایی آسیب‌زا دارند اعتراض نمی‌کنند؟ واقعیت این است که عامل همه ضعف‌ها و مشکلات کنونی سینمای ایران را باید درون خود این فضا جست‌وجو کرد. وقتی تاریخ و فراز و نشیب‌های هنر هفتم در ایران را مطالعه می‌کنیم، می‌توان به سادگی ریشه خیلی از تلاطم‌های امروز آن را دید.
سينماي ملي يعني سينمايي كه منعكس‌كننده فرهنگ، ارزش‌ها و آرمان‌هاي يك ملت باشد. در ايران، سينما تنها با پيوند ميان تاريخ، جغرافيا، مردم و قوميت‌ها و از همه مهم‌تر، دين و مذهب پديدار مي‌شود. معدود فيلم‌هايي هم كه از آنها به عنوان آثاري ملي ياد مي‌شود، در بردارنده اين عناصر هستند.
با این حال، بخش اعظم فيلم‌های سینمای 25 سال اخیر ما، فرزند زمان و زمانه خويش نيستند و قابليت نمايش واقعيت‌ها و روح ملی را ندارند. جای اتفاقاتي چون هجوم بيگانگان در مقاطع مختلف تاريخي و مقاومت‌هاي مردمي، انقلاب اسلامي، دفاع مقدس و كشمكش‌هايي كه طي چند سال اخير به وقوع پيوستند و...‌، اما متأسفانه سينماي ما- به جز تعداد انگشت شماری از فیلم‌ها- با اين واقعيت‌ها فاصله دارد. اين ازخودبيگانگي رخنه كرده در جسم و روح هنر هفتم ايران سرمنشأ همه مشکلات و مسائل ناگواري است كه در آن رخ مي دهد. چنانچه فاصله سينما و سينماگران ما با مردم، دين، فرهنگ و تاريخ و جغرافياي ايران كم شود، بدون ترديد بسياري از چالش‌ها هم از ميان خواهد رفت. چراكه همواره به وجود آمدن بحران در سینما نتيجه آرمان‌زدایی، بي‌هويتي و اسير روزمرگي‌شدن است، اما آرمانگرايي و هويت‌مندي يك گروه مثل جامعه سينمايي كشور ما، خود به خود عامل پيوند و نزديكي و وحدت و حل ساير معضلات مي شود.
برخلاف خيلي از اظهار‌نظرهاي تنگ‌نظرانه و مأيوس‌كننده كه راه را بسته مي دانند و هيچ اميدي به بهبود سينما در كشور ندارند، هنر هفتم ما حتي با بضاعت كنوني نيز قابليت و استعداد راست كردن قامت خود را داراست، اما به شرطی که هم هنرمندان و دست‌اندرکاران این عرصه و هم مردم و علاقه‌مندان سینما افقی فراتر از دو پارادایم غالب را در پیش بگیرند.
سینمای ملی ما جایی بالاتر از فیلمفارسی و فیلم‌های جشنواره‌ای قرار دارد و تنها در صورت پیوند این هنر با مسائل و فراز و نشیب‌های اجتماعی تبلور خواهد یافت. در دهه‌های 60 و 70 نمونه‌های درخشانی چون «بچه‌های آسمان»، «دیده‌بان»، «مهاجر»، «سفر به چزابه»، «رنگ خدا»، «هور در آتش»، و... با بارقه‌هایی از فرهنگ و هویت ملی و اسلامی ما ظهور کردند. هرچند در دو دهه اخیر روند تولید آثاری با نمود ارزش‌های ملی و مذهبی در سینمای ما کمرنگ شد، اما باز هم در این دو دهه فیلم‌هایی چون «خیلی دور خیلی نزدیک»، «قدمگاه»، «ملک سلیمان»، «ماجرای نیمروز»، «بادیگارد»، «یتیم‌خانه ایران»، «محمد رسول‌الله(ص)»، «چ»، «موقعیت مهدی» و... با برخورداری از این شاخصه‌ها مخاطب را به لذت فرهنگی و تلنگر به بازگشت به خویشتن وا داشتند. همه این فیلم‌ها در چند شاخص اشتراک دارند؛ حاصل دغدغه و انگیزه شخصی سازندگان هستند، برای مخاطب عام و داخلی ساخته شدند نه جشنواره‌های خارجی، به ارزش‌ها و اعتقادات اصیل دینی نزدیک هستند و بازتاب‌دهنده بخشی از واقعیت‌های تاریخی و امروزی کشور ایران هستند. 
سينماي ملی اما با حمايت‌هاي مقطعي و خاص، تقویت نمی‌شود. بلكه ظهور و بروز يك جريان در عرصه‌هاي فرهنگي مانند سينما تنها زماني امكان‌پذير مي‌شود كه راهبردها و بسترهاي لازم براي آن ايجاد شود. از جمله مهم‌ترين راهبردها، برای دراز‌مدت، تحول در نحوه آموزش سينما به دانشجويان و هنرجويان اين رشته است.
متأسفانه آنچه در نظام آموزشي ما به عنوان سينما درحال تدريس است، به بازتوليد همان دو نوع سينما (تجارتي و شبه‌روشنفكري) منجر مي شود. چون مباني و موادي كه براي آموزش هنر هفتم در مراكز آموزشي دولتي و غير‌دولتي چه در سطح دبيرستان و چه دانشگاه به خورد هنرآموزان داده مي شود، بسيار كهنه و بي‌ربط با نيازهاي زمان و جامعه ما هستند. در کوتاه‌مدت نیز باید ساز‌و‌کارهای تولید و اکران آثار تغییر پیدا کند.
امروزه شرایط به‌گونه‌ای است که فیلم‌هایی با مؤلفه‌های ارزشی و ملی، هم در تولید با دشواری‌هایی مواجه هستند و هم در اکران با محدودیت و بی‌مهری رو‌به‌رو می‌شوند، اما فیلم‌های صرفاً گیشه‌ای، هم بدون هیچ دشواری خاصی به تولید می‌رسند و هم اینکه در اکران با استقبال سینماداران یا حمایت‌های جشنواره‌ها و محافل خارجی همراه می‌شوند. پس در اولین قدم برای تقویت سینمای ملی باید این سازوکارها تغییر پیدا کند.
به امید اینکه روز ملی سینما در سال‌های آینده‌، شاهد وفور آثاری برخوردار ازمؤلفه‌های سینمای ملی بر پرده سینماها باشیم.