کد خبر: ۳۱۸۱۰۷
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۱
سیر فرهنگ و هنر اسلامی در اروپا

داستان تصرف آفریقا: نبرد با رومیان

بخش ششم-فائزه ریاحی

در محرم ۲۰ ه.ق (دسامبر ۶۴۰ م) مصر که در این تاریخ مستعمره رومیان بود به‌دست عمروعاص فتح شد و با فتح مصر راه به سوی غرب و سایر مستعمرات امپراطوری روم باز شد.
طبیعی بود که مصر مرکز حکومت عرب برای شمال آفریقا باشد و فرماندهان سپاه در افریقیه به وسیله والی مصر تعیین شوند.
پیشرفت سریع اسلام در سرزمین‌های دو امپراطوری بزرگ روم و فارس بسیاری از محققان و تاریخ نویسان را به شگفتی وا داشته است.
با وجود اینکه با فتح مصر راه به سوی غرب و فتح شمال آفریقا باز شده بود پیشرفت و توسعه اسلام در این منطقه با مشکلات طبیعی و مقاومت نیروهای روم و بربر (از طرف رومیان به مردم بومی سرزمین آفریقا داده شده بود) مدتی بیشتر از نیم قرن به درازا کشید.
چونکه مردم بومی این سرزمین که از آنان با نام بربر یاد می‌گردد اغلب بت‌پرست و یا بر آیین مسیحیت بودند. بعضی از مورخین بر این اعتقاد هستند که آیین یهود در قبائل بربر بخصوص قبائل کوه‌های (اوراس) شیوع داشته و کاهنه ملکه اوراس که در برابر نیروهای عرب مدت‌ها مقاومت کرده بود، خود رهبری دینی این قبائل را برعهده داشته است.
البته شکی نیست که بسیاری از مردم بربر با فشار رومیان آیین مسیحیت را پذیرفته بودند و فشار حکومت رومیان آن‌ها را آماده انقلاب و پذیرفتن فاتح جدید کرده بود.
عقبه بن نافع که از طرف والی مصر امیر برقه (در خاک لیبی) بود در سال ۵۰ هـ (۶۷۰ م) مأمور افریقیه شد و به سوی غرب لشکر کشید از آنجا که این مرد صحابی افسری دلیرو شجاع بود موفق شد تا به مغرب اقصی که همان مراکش فعلی است لشکر راند و تمام شهرها و قلعه‌ها را فتح کرد عقبه شهر قیروان را در تونس تأسیس کرد و آن را مرکز افریقیه قرار داد. بعدها پایگاه قیروان نقش مهمی در فتوحات اسلامی و دفاع از سرزمین اسلامی ايفا کرد.
عقبه بن نافع سال ۶۲ هـ. در جنگ با گسیله بربری به قتل رسید و تا ده سال اوضاع این منطقه آشفته بود. تا اینکه عبد الملك مروان سال ۷۳ هـ (۶۹۲ م) حسان بن نعمان (مؤسس مسجد جامع قیروان) را مأمور افریقیه کرد و او توانست پس از آرام کردن اوضاع و سرکوب کردن مخالفان به «کارتاژ» که تا این تاریخ همچنان در تسلط رومیان بود حمله کند و با انهدام سورها و قلعه‌های کارتاژ (نام شهری باستانی در شمال آفریقا) آن را فتح کند. 
 در سال ۸۶ هـ. (۷۰۵ م) وليد بن عبدالملك خليفه شد و پسر خود عبدالله را به ولایت مصر رساند. یک سال بعد عبد الله، حسّان را عزل نموده و به جای او موسی بن نصیر لخمی را مامور افریقیه کرد. این فرمانده همان کسی است نقشه فتوحات شبه جزیره ایبریا و یا اندلس را عملی کرد.
موسی بن نصیر در سال ۸۴ به دستور عبدالعزیز والی مصر در بعضی از فتوحات افریقیه شرکت کرده بود و با این منطقه و گرایش‌های مردم و مشکلات آن‌ها آشنایی کامل داشت، او در مدتی کوتاه قبائل بزرگ و ناآرام «هواره»، «زناته»، «کتامه» و «صنهاجه» را با وعده و وعید آرام کرد و آخرین نقطه مغرب که شهر طنجه بود و تا آن زمان هنوز فتح نشده بود حمله کرد و مقاومت بربرها و مخالفينی را که در این سنگر جمع شده بودند در هم شکست و طارق بن زیاد را که افسری جوان و نیرومند بود را والی این شهر کرد و به سایر نقاط هم لشکر کشید و همه جا را مطیع و آرام کرد، هزاران نفر از مردم تازه مسلمان شده بربر را به خدمت در سپاه خود دعوت کرد و از رؤسای بربر دلجویی کرد.
موسی بن نصیر تلاش زیادی برای تبلیغ و انتشار اسلام میان بربرها کرد در نتیجه در زمان او دوره تازه‌ای با آرامش و آسایش آغاز شد.
اولین کارخانه کشتی‌سازی در مغرب
شکست رومیان در کارتاژ به از دست دادن سایر بنادر و مراکز آنان در شمال آفریقا به استثنای (سبته یا سئوتا) که تابع دولت گوت اسپانیا بود منتهی شد.
 ولی آنان برای انتقام و بازپس گرفتن مناطق از دست داده با نیروی دریائی مجهز مرتب به شهرهای بندری حمله کرده و آن‌ها را غارت می‌کردند، به آن ترتیب وضع ناآرام و خطرناکی در مرزهای ساحلی افریقیه به‌وجود آورده بودند.
به دستور موسی بن نصیر در کنار خرابه‌های کارتاژ بندری برای ساختن کشتی تأسیس گردید که اولین کارخانه و یا بندر کشتی‌سازی در تاریخ اسلام است.
موسی بن نصیر توانست بعد از مدتی کوتاه نیروی دریائی مجهز و قوی به‌وجود آورد که حمله به جزایر و متصرفات روم در دریای مدیترانه از جمله جزایر «بليار»، «مايوركا»، «سیسیل» و... را آغاز کند. مهم‌ترین این جنگ‌های دریایی حمله به جزیره سیسیل بود که از آن با نام غزوة الاشراف (جنگ بزرگان ) یاد می‌شود. به علت تعداد بزرگان مسلمانی که در آن شرکت داشتند و به این ترتیب تمام جزایر و بنادر را از نیروی دریایی رومیان پاك كرده و دیگر پایگاه دریایی در اختیار آن‌ها باقی نماند به جز شهر سبته در شمال خاك مراكش فعلی که همچنان تابع حکومت گوت‌ها بود و نجیب زاده‌ای به نام كونت ژولیان بر آن حکومت می‌کرد چون که با وضعیت جغرافیای طبیعی آن که حصاری از کوه از همه طرف آن را محاصره کرده است این مرکز همچنان در قدرت و نفوذ گوت‌ها باقی مانده بود.