یک عقبگرد غیرمنتظره
رضا جعفریان
محمدحسین لطیفی کارگردانی است که با آثاری چون «صاحبدلان»، «وفا» و حتی فیلم سینمایی تحسینشده «غریب»، سطح توقع مخاطبان را از خود بالا برده است. به همین دلیل، جدیدترین ساخته او در شبکه نمایش خانگی یعنی «جزر و مد»، نه تنها انتظارات را برآورده نمیکند، بلکه یک عقبگرد آشکار در کارنامه او و یک اثر ضعیف در میان محصولات پرتعداد نمایش خانگی محسوب میشود.
تکرار مضامین مندرس
داستان سریال حول محور یک خانواده ثروتمند به نام «تیمورفام» میچرخد که با یک بحران ناگهانی، زندگیشان دچار هرجومرج میشود. این بحران، قرار است گره اصلی داستان باشد، اما آنچه در عمل اتفاق میافتد، کنار هم قرار دادن مجموعهای از کلیشههای بارها تکرار شده در سریالهای ایرانی است:
عشق قدیمی مرد خانواده که دوباره پیدا میشود.
رابطه عاشقانه پسر فقیر و دختر پولدار با مخالفت خانوادهها.
داماد کلاهبردار و فرصتطلب.
اختلاف زن و شوهر بر سر مهاجرت.
قتل غیرعمد و تلاش برای پنهان کردن آن.
فیلمنامه اثر که توسط امیرعباس پیام نوشته شده، از «فقر ایده» رنج میبرد و به جای خلق یک موقعیت دراماتیک نو و پرکشش، به بازسازی مضامینی میپردازد که مخاطب نمونههای بسیار بهتری از آنها را در آثار دهههای گذشته تلویزیون دیده است. این خطوط داستانی متعدد، به جای آنکه در هم تنیده شوند و به یکدیگر عمق ببخشند، به شکلی پراکنده و سطحی روایت میشوند.
ضعیفتر از استانداردهای تلویزیون
شاید بزرگترین نقطه ضعف سریال «جزر و مد» که بیشترین انتقاد را نیز به همراه داشته، کیفیت ساخت و کارگردانی آن است. لطیفی که به ساخت آثار خوشساخت و دقیق شهرت دارد، در «جزر و مد» حضوری نامطمئن و شتابزده دارد. قاببندیها، ریتم و تدوین سریال نه تنها در سطح استانداردهای شبکه نمایش خانگی نیست، بلکه حتی از سریالهای متوسط دهه هشتاد تلویزیون نیز ضعیفتر عمل میکند.
اجرای ناامیدکننده بازیگران
در میان گروه بازیگران، تنها اجرای آرش مجیدی و سعید چنگیزیان توانسته تا حدی آبرومند و قابل قبول باشد. با این حال، بازی آنها نیز در چارچوب شخصیتهای تکبعدی و دیالوگهای ضعیف فیلمنامه، مجال چندانی برای درخشش پیدا نمیکند. اما ضعف اصلی در بازیگران نقشهای فرعی و مکمل است که اجراهایی بسیار آماتور و تصنعی از خود به نمایش میگذارند و ضربه بزرگی به باورپذیری داستان میزنند.