کد خبر: ۳۱۷۸۶۹
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۷

گســتره علم پیامبـر(ص) و ازدیـاد آن(شبهه ها و پاسخ ها)

شبهه: آیا مگر پیامبر اسلام (ص) همه‌چیز را می‌دانست؟ اگر همه‌چیز را می‌دانست چرا خداوند در قرآن به او فرمود که از من بخواه که علمت را زیاد کنم (وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً)؟ یا چرا خیلی اوقات، پیامبر به سؤالات جواب نمی‌داد تا وحی به او بشود؟
پاسخ: بر‌اساس برخی از شواهد دینی، پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به همه اسرار هستی، اعم از خلقت و شریعت، آگاه است و «دانشمندترین» فرد امت محسوب می‌شود، به‌گونه‌ای که هیچ‌کس در سطح علم او نیست. در این راستا، از آن حضرت نقل شده که فرمود: « مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ أَحْصَاهُ الله فِی؛ ‌ای مردم! هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است...»(۱) این عبارت نشان‌دهنده‌ شمول تمام علوم قابل دسترس برای ایشان است.
با این حال، شواهدی هم وجود دارد که علم پیامبر قابل افزایش است؛ مانند انتظار ایشان برای نزول وحی در پاسخ به سؤالات مردم(2) یا درخواست افزایش علم در قرآن‌کریم، مانند آیه: «پس نسبت به تلاوت قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود؛ و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن.»(3)  این نکات سؤالاتی درباره گستره علم پیامبر ایجاد می‌کند که در ادامه به تحلیل آنها می‌پردازیم:
علوم عادی پیامبر(ص)
رسول خدا یک زندگی عادی و شخصی دارد که در آن مانند سایر مردم از علوم عادی و اکتسابی استفاده می‌کند و طبیعتا این علوم قابل افزایش است. قرآن‌کریم این حقیقت را چنین بیان می‎کند: «بگو: من قدرتِ [جلبِ] سودی و [دفعِ] زیانی را از خود ندارم؛ جز آنچه خدا خواهد و [غیب هم نمی‌دانم] اگر غیب می‌دانستم، یقیناً برای خود از هر خیری فراوان و بسیار فراهم می‌کردم و هیچ گزند و آسیبی به من نمی‌رسید. من فقط برای گروهی که ایمان می‌آورند، بیم‌دهنده و مژده‌رسانم.»(4) 
علوم غیبی پیامبر(ص)
افزون بر مقام شخصی پیامبر، ایشان دارای یک جایگاه حقوقی نیز هستند؛ یعنی به عنوان پیام‌آور الهی و راهنمای بشر، از شأنی برخوردارند که امکان دسترسی به علم غیب را برایشان فراهم می‌سازد. زیرا مقام هدایتگری با ناآگاهی نسبت به حقایق، سازگار نیست.
توضیح بیشتر اینکه حقیقت علم غیب، به‌ طور مطلق در اختیار خداوند متعال است اما خداوند بنابر حکمت و مصلحت، بخشی از آن را در اختیار پیامبران منتخب خود قرار می‌دهد.(5) از این نظر، پیامبر اسلام از طریق وحی و شنیدن کلام خدا، به تمامی آنچه برای هدایت بشر لازم است، دسترسی می‌یابد و به امور غیبی آگاه می‌شود. بنابراین، اگر پیامبر منتظر شنیدن وحی است یا از خدا وحی بیشتر درخواست می‌کند، نشانه‌ وابستگی کامل به منبع علم الهی و فروتنی در برابر خداوند است.
گستره علم پیامبر(ص)
پیامبر اکرم‌(ص) به‌سبب اتصال ویژه به علم الهی، امکان برخورداری از علم غیب را داراست و به بسیاری از حقایق پنهان آگاهی دارد. اما در تبیین این مسئله، توجه به سه نکته ضروری است:
1. محدوده علم غیب پیامبر: برخی از حقایق غیبی وجود دارد که حتی برای پیامبر نیز دست‌نیافتنی است. مهم‌ترین نمونه، ذات اقدس الهی است؛ زیرا ذات خداوند بی‌نهایت است و عقل هیچ مخلوقی توان احاطه کامل بر آن را ندارد. همان‌گونه که امیرالمؤمنین‌(ع) می‌فرماید: «لَمْ یُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِیدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ یَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِه؛ خردها را بر حد و نهایت صفات خود آگاه نساخته، اما مانع از شناخت در حد ضرورت نیز نشده است»؛(6) یعنی راه شناخت اجمالی برای هدایت باز است، اما درک کامل تنها مخصوص خداست.
2. تفاوت شأنیت با فعلیت: پیامبر شأنیت و ظرفیت دریافت علوم غیبی را دارد. اما این به‌معنای فعلیت دائمی همه این علوم نیست. 
ممکن است در لحظه‌ای خاص هنوز از جزئیاتی آگاه نباشد، ولی چون راه دریافت آن علم برایش گشوده است، هر زمان که ضرورت ایجاب کند، آن علم به او داده خواهد شد.
3. استفاده حکیمانه از علم غیب: پیامبر از علم غیب همیشه و در همه شرایط استفاده نمی‌کند؛ بلکه بهره‌گیری از آن تابع حکمت و ضرورت است. نقل شده است که در یکی از سفرها، شتر پیامبر گم شد و ایشان از همراهان خواستند تا به جست‌وجوی آن بپردازند. برخی منافقان با تمسخر گفتند: «این چه پیامبری است که جای شترش را هم نمی‌داند!» در این هنگام، حضرت فرمود: «همه آنچه از آسمان برای شما می‌گویم از سوی خداست؛ شترم در آن دره است و افسارش به بوته‌ای گیر کرده» و همین‌گونه نیز یافت شد.(7) این نشان می‌دهد که پیامبر در شرایط خاص و به اقتضای نیاز از علم غیب بهره می‌برد، نه به ‌طور دائم. زیرا او الگوی بشر است و باید زندگی‌اش شبیه دیگر انسان‌ها باشد؛ تا بتوان در رفتار و قضاوت و سلوک از او الگو گرفت.(8)
نتیجه:
علم پیامبر کامل‌ترین علمی است که برای هدایت بشر لازم است، اما این علم، وابسته به اراده و افاضه الهی است، نه مستقل و ذاتی. ایشان ظرفیت آگاهی از هر حقیقتی را دارد، ولی فعلیت آن علوم تابع حکمت و نیاز است. بنابراین، دعا برای افزایش علم یا انتظار برای وحی، نشانه بندگی، فروتنی و پذیرش مدیریت الهی است. پیامبر الگویی انسانی است، نه موجودی فراتر از بشر؛ و باید در زمان مناسب و به‌مقدار مورد نیاز، علوم لازم برای هدایت را از خدا دریافت کند، نه زودتر و نه بیشتر. بنابراین، ایشان برای هدایت بشر، در طول زندگی به علم الهی متصل بود و آنچه لازم بود را دریافت کرد. این علم در طول زندگی ایشان، افزایشی و انباشتی بود تا اینکه به نهایت رسید و خاتمیت اعلام شد.
پی‌نوشت‌ها:
1. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین‌، قم، انتشارات رضی، 1375ش، ج1، ص93.  
 2. اسراء، آیه 85.   
3. طه، آیه114.
4. اعراف، آیه188.  
 5. جن، آیات 26-27.  
 6. سید رضی، نهج‌البلاغه، قم، انتشارات مشهور، 1379ش، خطبه49. 
  7. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق جمعی از محققان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، دوم، 1403ق، ج18، ص109.  
 8. احزاب، آیه21.
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی