کد خبر: ۳۱۷۶۸۸
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۴

اخبار ویژه

آمریکا و اروپا  باید چند بار کلاهبرداری کنند تا بفهمید؟
رئیس دولت «برجام و دیگر هیچ»، همچنان با انکار مسلّمات، به فرار به جلو و تحریف واقعیت خسارت‌های برجامی ادامه می‌دهد.
حسن روحانی گفته است:
*«سه کشور اروپایی حق ندارند اسنپ‌بک کنند. اروپا که به تعهدات خودش در برجام و به تعهدات یازده‌گانه خودش عمل نکرده، امروز نمی‌تواند مدعی باشد و بگوید ایران تعهدات خودش را نقض کرده است.
*ما البته معتقدیم ایران در چارچوب تعهدات خودش به درستی عمل کرده، و آنجایی هم که حتی آمریکا از برجام خارج شده باز هم مهلت کافی به ۱+۴ داده، آن‌هایی که در سال ۹۷ مرتب داد می‌زدند می‌گفتند بعد از اینکه آمریکا خارج شده ما هم بلافاصله از برجام خارج بشویم و پاره کنیم، آن‌ها دیگر نباید سرشان را بتوانند بالا بیاورند.
*اگر ایستادگی دولت تدبیر و امید نبود و ما هم بعد از آمریکا از برجام خارج شده بودیم، خب همه قطعنامه‌ها در همان اردیبهشت ۹۷ برگشته بود. این قطعنامه‌ها از زمان تصویب یعنی سال ۲۰۰۶ تا حالا حدود ۲۰ سال است، از این ۲۰ سال ما ۱۰ سالش را متوقف کرده بودیم. کار بدی کردیم که ۱۰ سال آن‌ها را متوقف کردیم؟ ما ۱۰ سال متوقف کردیم حالا می‌خواهد برگردد به قبل از برجام.
* یک نکته دیگری هم در این‌جا حائز اهمیت است. اگر در سال ۱۴۰۰ یک عده‌ای مانع نمی‌شدند، و ما در دوره بایدن به برجام برمی‌گشتیم، که همه چیز هم آماده بود، همه توافقات هم شده بود، امروز نه تنها چیزی به نام اسنپ‌بک نداشتیم بلکه در این مدت حدود ۵۰۰ میلیارد هم ضرر نمی‌کردیم. در این ۴ سال مستقیم و غیرمستقیم ۵۰۰ میلیارد ضرر کردیم.
* خب چرا یک عده‌ای نگذاشتند؟ چرا مانع شدند در سال ۱۴۰۰؟ خب در ۱۴۰۰ اگر ما برمی‌گشتیم به برجام، هم از منافع برجام استفاده می‌کردیم، هم برجام تثبیت می‌شد، هم امروز مشکل اسنپ‌بک نداشتیم و حتی بالاتر من می‌خواهم بگویم حتی دیگر بهانه جنگ ۱۲ روزه هم وجود نداشت.
* این مشکلات، مشکلاتی است که یک عده تندرو، با توهماتشان جلوی منافع ملی کشور را گرفتند و مشکلاتی در سال ۱۴۰۰ برای ما به‌وجود آوردند و متأسفانه بعد از اواسط ۱۴۰۰ هم در دولت بعدی نتوانستند درست استفاده کنند و مسئله را حل‌وفصل کنند و ما امروز مشکلات پیدا کردیم؛ یکی‌اش هم همین است که برخلاف قواعد، اروپا دارد سوءاستفاده می‌کند.»
آقای روحانی به جای تظاهر به زرنگی و فرار به جلو، باید پاسخ داد که چرا افتضاح پذیرش مکانیسم ماشه را که در قراردادها و توافقات بین‌المللی بی‌سابقه است، پذیرفت؟ از سر شیدایی توافق به هر قیمت و غفلت، یا دانسته و به قصد خیانت به ملت ایران؟ چرا توافقی را تدارک کرد -و خسارت‌های آن را به عنوان دستاورد به مردم فروخت!- که امتیازات واگذار شده از سوی ایران نقد و اغلب برگشت ناپذیر و قبل از روز رسمی اجرای برجام بود اما تعهدات غرب، نسیه و مبهم و برای پس از خالی شدن دست ایران از توانمندی‌های هسته‌ای‌اش بود؟ با اخذ کدام تضمین یا تعبیه کدام مکانیسم شکایت معتبر، به تعطیلی یا نابودی 95 درصد برنامه هسته‌ای 
تن داد؟
آقای روحانی مدعی شده بود همه تحریم‌ها در روز اجرای برجام یک‌جا لغو و نه تعلیق می‌شود و امکان ندارد تحریم‌ها برگردد؟ اما حالا که غرب ایران را به بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت از طریق سازوکار مندرج در برجام تهدید می‌کند، او به جای بد و بیراه گفتن به غرب غدّار، با صاحب‌نظرانی که به او هشدار می‌دادند، تندی می‌کند؟ چرا؟ چطور می‌توان اهرم اسنپ بک را تقدیم دشمن کرد و مدعی شد که اگر سال 1400 توافق می‌کردیم، امروز اسنپ بکی در کار نبود؟ اتفاقاً اگر به برجام برگشته بودیم، اروپا کاملاً برای بهانه‌گیری و استفاده یکطرفه از ماشه، مجالش را داشت و حال آنکه اکنون بر اساس عدم پایبندی در اجرای تعهدات، فاقد این بهانه و توجیه است.
برخلاف ادعای روحانی، وضعیت به قبل از برجام برنمی‌گردد، چرا که هر چهار دولت اوباما، ترامپ، بایدن و ترامپ، بر افزایش تحریم‌ها اهتمام داشته و از 850 مورد به بیش از 2300 مورد رسانده‌اند.
از طرف دیگر، سال 1400 هیچ امکانی برای احیای برجام وجود نداشت چرا که دولت بایدن، اقدام ترامپ در خروج از برجام را ابزار گروکشی بیشتر برای مطالبه امتیازات افزون‌تر قرار داده بود و به جای عذرخواهی از عهدشکنی دولت آمریکا یا تعهد به ارائه تضمین‌های معتبر و عدم تکرار عهدشکنی برجام، امتیازات جدیدی طلب می‌کرد.
نکته آخر: در حالی که اروپا و آمریکا در همین چند سال اخیر بی‌چشم و رویی خود را نشان داده‌اند، آقای روحانی که سرش کلاه رفته (یا واسطه کلاهبرداری غرب از ملت ایران شده) با چه رویی می‌گوید امکان توافق دوباره با اروپا و آمریکا وجود داشت؟ 


دوستانم در جبهه اصلاحات  درک درستی از سیاست خارجی ندارند

همکار سابق نشریات زنجیره‌ای، جبهه اصلاحات را به ندیدن واقعیت‌های قطعی سیاست خارجی متهم کرد و گفت که آنها درک درستی از روابط بین‌الملل ندارند.
ابراهیم اصغرزاده از فعالان جبهه اصلاحات، اخیرا مدعی شده بود: «دیپلماسی ما، گُنگ خواب‌زده است. روسیه و چین در بزنگاه تجاوز اسرائیل فقط نظاره‌گر بودند. اولویت کشور جلوگیری از جنگ است که در گرو مذاکره مستقیم با آمریکاست و ما هنوز در تله نگاه به شرق گرفتاریم.»
اکبر گنجی با رد ادعای اصغرزاده نوشت: حدس می‌زنم که احتمالاً شما و دوستانمان در «جبهه إصلاحات» تصور درستی از سیاست خارجی و جهان کنونی ندارید. چند نکته طرح می‌کنم که من و شما و همه از آنها اطلاع دقیق داریم، اما آگاهانه و ناآگاهانه به فراموشی می‌سپاریم:
آمریکا به صراحت در امور داخلی لیبرال دموکراسی‌های غربی متحدش دخالت می‌کند. به اوکراین فشار زیادی آورده که بخش‌های وسیعی از خاکش را تقدیم روسیه کند و اروپا را هم مجبور به پذیرش آن کرده. و برای اینکه برابری و تعادل حفظ شود، معادن اوکراین را از آن آمریکا ساخت، و پول سلاح‌های آمریکایی که به اوکراین می‌دهد را هم به اروپا واگذار کرد. ترامپ کشورهای اروپایی را مجبور کرد که بودجه نظامی‌شان را به ۵ درصد تولید ناخالص‌شان افزایش دهند. همه جهان، عکس‌های نشست اخیر ترامپ با رهبران اروپایی را دیدند که مانند ارباب آنجا نشسته بود و رهبران اروپا در مقابل‌اش چون برده نشسته بودند.
ترامپیست‌های مشهور با ده‌ها میلیون دنبال‌کننده، برای تحقیر مکرون می‌گویند که همسرش زن نیست، مرد است. کار آن‌قدر بالا گرفته که مکرون و همسرش اعلام کردند از آخرین ادعا‌کننده شکایت خواهند کرد و او هم پاسخ داد که در دادگاه اثبات خواهد کرد که همسر مکرون، مرد است
 ترامپ دائماً می‌گوید که کانادا باید یکی از ایالت‌های آمریکا شود و برای رسیدن به این هدف دو اقدام کرده: وضع تعرفه‌های سنگین تا کانادا را وادار به تسلیم کند، و حمایت از راست‌های محافظه‌کار در انتخابات تا آنها را حاکم سازد. ترامپ نخست‌وزیر کانادا را به شدت تحقیر کرد.
ترامپ نام «خلیج مکزیک» را به «خلیج آمریکا» تغییر داد و توافق با مکزیک و کانادا را ملغی اعلام کرد. هند هم باید اعلام کند که ترامپ به جنگ هند و پاکستان پایان داد تا او جایزه صلح نوبل دریافت کند. هند حق ندارد نفت ارزان روسیه را خریداری کند. هند، این فرمان استعماری را نپذیرفته است.ترامپ می‌گوید غزه متعلق به من است. بابت تصاحب آن هم یک سنت پرداخت نمی‌کنم. دو میلیون ساکن غزه باید پاکسازی قومی‌ شوند و به همین دلیل، نسل‌کشی غزه ادامه دارد. اسرائیل از ۱۹۴۸، از طریق نسل‌کشی و آواره کردن، همه فلسطین را از آن خود کرده و فقط غزه و مناطقی از کرانه باختری باقی مانده است. اسرائیل برای تشکیل «اسرائیل بزرگ» خواهان غزه و کرانه باختری هم هست. آمریکا هم گفته که هیچ مخالفتی ندارد. آمریکا گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل را به دلیل گزارش‌های اعلام ارتکاب نسل‌کشی و جنایات جنگی و آپارتاید در غزه تحریم کرد. 
دولت اول ترامپ، در ونزوئلا کودتا کرد و شکست خورد. ترامپ برای بازداشت سران ونزوئلا جایزه تعیین کرد و ارتش را هم به مرزهای آن کشور اعزام نموده است.
این قصه را می‌توان با شواهد فراوان دیگر در مورد دانمارک، پاناما، و... ادامه داد که از ذکر آن خودداری می‌کنم. آمریکا که در تجاوز اسرائیل به ایران کاملاً همراه و همکار بود، تأسیسات هسته‌ای را هم بمباران کرد.
در مورد سیاستِ خارجی ناواقع گرایانه «جبهه إصلاحات»، وقتی آمریکا خواهان تسلیم بی‌قید و شرط بزرگ‌ترین متحدانش است، آیا خواهان تسلیم همه‌جانبه ایران نیست؟ اگر ترامپ فردا اعلام کرد که کل مناطق مرزی ایران در خلیج‌فارس متعلق به من است و قصد دارم در آنجا هتل‌سازی کنم، چه خواهیم کرد؟ نگوئیم ترامپ هرگز این خواست کاملاً ضد عقلایی را مطرح نخواهد کرد، چرا که درباره متحدش دانمارک، کانادا، پاناما و مکزیک کرده است.
مذاکره با آمریکا، مذاکره با ترامپ به شدت خودشیفته‌ای است که هر لحظه تصمیم‌اش را عوض کرده و چیزی صددرصد مخالفش را بیان می‌کند. به هیچ توافق و قراردادی که خودش هم امضا کرده باشد پایبند نبوده و نیست. وقتی مذاکرات در عمان آغاز شد، دنیس راس- که یک صهیونیست تمام عیار است- گفت که امیدوارم ترامپ مواضع‌اش را در مذاکرات، لحظه‌ای تغییر ندهد. و به هر توافقی یافت، ملتزم باشد و چندی بعد، ملغی اعلام نکند.
روابط بین‌الملل به هیچ‌وجه اخلاقی نیست، تابع منافع است، همین منافع موجب شده بود که وزیر خارجه اسبق آمریکا بگوید فلان دیکتاتور وحشی حرامزاده است، ولی حرامزاده خودمان است. ترامپ هم گفت «ژنرال سیسی دیکتاتور محبوب من است». دفاع تمام عیار دولت‌های لیبرال دموکراسی غربی از نسل‌کشی و جنایات جنگی اسرائیل هم براساس منافع‌شان است. فراموش نکنید که وقتی اسرائیل بمباران ایران و ایران زمینیان را آغاز کرد، صدر اعظم آلمان گفت: اسرائیل این کار کثیف را برای ما انجام می‌دهد.
اصغرزاده باید درباره مطالباتِ رو به تصاعدِ آمریکای اسیر در چنگالِ اسرائیل، شفاف پاسخ دهد. آیا آنها را بپذیرم یا نپذیریم:
- ایران نیازمند انرژی هسته‌ای نیست، چون دارای منابع عظیم نفت و گاز است. باید کل صنعت هسته‌ای ایران برچیده شود و در برابرش کل تحریم‌های ایران رفع نخواهد شد.
- بُرد موشک‌های ایران به آمریکا و اروپا که هیچ، به اسرائیل هم نباید برسند تا اسرائیل مانند لبنان و سوریه هر وقت عشق‌اش کشید ایران را بمباران کند.
- حماس، جهاد اسلامی، حزب‌الله لبنان، حوثی‌های یمن، گروه‌های عراقی، و... باید به کلی محو شوند. نه اینکه ایران با آنها رابطه‌ای نداشته باشد.
- ایران باید عضو پیمان صلح ابراهیم شود. 
- در ایران باید حکومتی مانند حکومت ژنرال سیسی حاکم باشد.
تا حدی که من می‌فهمم اصغرزاده در دفاع از مواضع «جبهه اصلاحات»، پیامد منفی‌سازترین است. دفاعیات ابراهیم پر پیامد بوده است. یک گروه سیاسی نمی‌تواند به پیامدهای مواضع سیاسی‌اش برای خود و دیگران بی‌توجه باشد.

جلایی‌پور: اصلاح‌طلبان باید با وطن‌فروشان مرزبندی کنند
یک عضو حزب اتحاد ملت، ضمن ابراز نگرانی به بحران پدید آمده در جناح متبوعش، خواستار خط‌کشی صریح اصلاح‌طلبان با وطن‌فروشان شد. 
حمیدرضا جلایی‌پور با اذعان به اینکه برخی از حامیان حمله اسرائیل و سربازان رسانه‌ای این رژیم، به ایران از سوی اصلاح‌طلبان برکشیده شده‌اند، نوشت: «بنا به سه دلیل شایسته است همه نهادها و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان با نیروهای وطن‌فروش، که بخشی از سربازان جنگ روانی و تبلیغاتی اسرائیل متجاوز هستند، مرز‌بندی آشکارتری داشته باشند.
دلیل اول این‌که جنگ دوازده روزه اسرائیل تجاوزپیشه علیه ایران تمام نشده و ایران همچنان در وضعیت جنگی است. ماشین تبلیغاتی اسرائیل متجاوز از طریق تلویزیون ایران‌اینترنشنال و بخشی از رسانه‌های آنلاین و ‌ارتش‌های سایبری ادامه دارد. ایرانیان وطن‌فروشی مثل مهدی نصیری حتی برای تجاوز نتانیاهو به ایران توجیه فقهی می‌کنند! علی‌حسین قاضی‌زاده و مراد ویسی دو روزنامه‌نگار وطن‌فروش و دیگران از حملات اسرائیل به ایران «دفاع سیاسی» می‌کنند.
نباید وطن‌فروشیِ آشکار و بی‌شرمانه و خیانت به ایران عادی‌سازی و توجیه شود. روشن است که نه فقط اصلاح‌طلبان، بلکه هر ایرانی میهن‌دوستی شایسته است با این وطن‌فروشان و خائنان به ایران مرزبندی داشته باشند.
دوم؛ قبلا روشن بود و در جنگ دوازده روزه آشکارتر شد که سلطنت‌طلبان اطراف پسر شاه سابق («پیر کودک» به تعبیر رسای عبدالکریم سروش) کاملا وابسته و سفیدشوی اسرائیل متجاوز هستند. وابستگی این حلقه خائن چنان عیان شده که افرادی که در گذشته در کمپ سلطنت‌طلبان بودند این مزدوری را تصدیق کرده‌اند؛ افرادی همچون رامین پرهام، فرامرز دادرس، شهرام همایون، رضا تقی‌زاده، امیرطاهری و حجت کلاشی. امثال مهدی نصیری، مراد ویسی و علی‌حسین قاضی‌زاده هم در خدمت این ایادی اسرائیل و خود اسرائیل متجاوز هستند.
سوم؛ وقتی مهدی ‌نصیری وطن‌فروش از ضرورت «ائتلاف از تاج‌زاده تا شاهزاده» صحبت می‌کند، این سخن در ادامه همان مزدوری برای اسرائیل متجاوز عمل می‌کند. اسرائیل متجاوزی که نه فقط صنعت هسته‌ای که تمامیت و قدرت ایران را هدف گرفته ‌است.
بنا به دلایل فوق، شایسته است تا عبور سرافراز ایران از «پیچ جنگ فعلی» مرزبندی با وابستگان و سربازان سیاسی و رسانه‌ایِ اسرائیل تجاوزگر به ایران بی‌مجامله و بسیار شفاف‌تر از قبل صورت گیرد.
متاسفانه تعدادی از سربازان رسانه‌ای اسرائیل پیش از این توسط رسانه‌ها و صفحات وابسته به مدعیان دموکراسی و گذار و حتی اصلاحات ساختاری برکشیده و حمایت شده بودند و حالا همین رسانه‌ها و نیروها مسئولیت بیشتری در مرزبندی با حامیان تجاوز به میهن دارند و هنوز در این زمینه ملی و شفاف عمل نکرده‌اند. جنگ دو طرف دارد و نه سه طرف؛ و در مرزبندی با وابستگان به متجاوز نباید تعارف و ابهام داشت.»
آنچه باید به یادداشت جلایی‌پور افزود این است که هم‌اکنون برخی شبه اصلاح‌طلبان سابق، ضمن فرار از کشور، تبدیل به پادوهای سیاسی و رسانه‌ای شبکه صهیونیستی اینترنشنال، رادیو فردا و بی‌بی‌سی شده‌اند. از جمله رمضانپور معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی که اکنون سردبیر شبکه تروریستی و تجزیه‌طلب اینترنشنال است.