کد خبر: ۳۱۷۳۱۵
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۳
بررسی جایگاه حکیم توس تا واکنش‌ها به اهانت‌های اخیر

فردوسی، پاسدارِ هویت ایرانی در برابر هجمه‌های دوران

تندبادِ اهانت بر ساحتِ حکیم
در روزگاری که امواج سهمگین فرهنگ‌های بیگانه و تلاش برای تضعیف هویت ملی، مرزهای فرهنگی ایران را بیش از هر زمان دیگری تهدید می‌کند، نام «ابوالقاسم فردوسی» بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است. نه به واسطه همایشی برای بزرگداشت او، که به دلیل توهین‌هایی سازمان یافته که از سوی برخی افراد در فضای مجازی و رسانه‌ای به ساحت این بزرگ‌ترین حماسه‌سرای تاریخ ایران و شاهکار بی‌بدیلش، شاهنامه، روا داشته شده است. این اهانت‌ها که با واکنش گسترده و قاطعانه مردم، اهالی فرهنگ مقامات کشور رو‌به‌رو شد، فرصتی دوباره فراهم آورد تا شخصیت، اهمیت و جایگاه بی‌مانند فردوسی در تاریخ و فرهنگ ایران بازخوانی شود تا ضمن تبیین شخصیت و اهمیت حکیم توس، به ریشه‌های این هجمه‌ها، واکنش‌های مردمی و جایگاه فردوسی در نگاه رهبر معظم انقلاب، بپردازیم.
فردوسی کیست؟ 
فراتر از یک شاعر، یک هویت‌ساز
ابوالقاسم فردوسی توسی (حدود ۳۲۹ - ۴۱۶ هجری قمری)، تنها یک شاعر یا داستان‌سرا نیست. او را باید معمار و نگاهبان زبان فارسی و هویت ملی ایران دانست. در دورانی که زبان عربی به عنوان زبان علم و دیوان، سایه‌ای سنگین بر زبان فارسی افکنده بود و بیم آن می‌رفت که این زبان شیرین به سرنوشت بسیاری از زبان‌های باستانی دیگر دچار شود، فردوسی همان‌طور که بارها گفته شده است با صرف سی سال از بهترین سال‌های عمر خود، اثری را خلق کرد که زبان فارسی را از گزند حوادث مصون داشت و حتی تاریخ، اساطیر، فرهنگ و منش ایرانی را در ققنوسی جاودانه به نام «شاهنامه» از خاکستر ایام برکشید.
شخصیت فردوسی چگونه است؟
خردمندی و حکمت: برخلاف آنچه برخی منتقدان ناآگاه بیان می‌کنند، شاهنامه تنها کتاب جنگ و رزم نیست. فردوسی پیش از هر چیز یک «حکیم» است. شاهنامه سرشار از ابیات نغز و پندآموزی است که خرد، دادگری، آزادگی، و وفای به عهد را می‌ستاید. آغاز کتاب با «به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه برنگذرد».
میهن‌پرستی و عشق به ایران: عشق به ایران، جان‌مایه اصلی شاهنامه است. فردوسی با به تصویر کشیدن شکوه و عظمت تاریخ ایران، از دوران اساطیری تا پایان دوره ساسانی، حسی از غرور ملی و تعلق به سرزمینی باستانی و متمدن را در روح ایرانیان دمید. این حس میهن‌دوستی، فارغ از هرگونه نژادپرستی کور، بر پایه ارزش‌های انسانی و فرهنگی مشترک بنا شده است.
دینداری و یکتاپرستی: فردوسی مسلمانی معتقد و شیعه بود. شاهنامه با ستایش پروردگار آغاز می‌شود و در جای‌جای آن، باور به یزدان پاک و تقدیر الهی موج می‌زند. او در عین روایت داستان‌های باستانی، جهان‌بینی توحیدی خود را در تار و پود اثر تنیده و پهلوانانش را انسان‌هایی می‌داند که در نهایت تسلیم اراده الهی هستند.
شاهنامه یک شناسنامه ملی 
برای ایرانیان است
اهمیت شاهنامه را می‌توان در چند محور خلاصه کرد:
احیای زبان فارسی: شاهنامه با بهره‌گیری از واژگان اصیل فارسی و ساختار زبانی استوار، زبان فارسی را به جایگاهی رساند که تا قرن‌ها بعد، زبان اول شعر و ادب در بخش بزرگی از آسیا، از هندوستان تا آناتولی، باقی بماند.
سند هویت ملی: شاهنامه روایتگر یک حافظه تاریخی مشترک برای ایرانیان است. داستان‌های رستم، سیاوش، اسفندیار و دیگر پهلوانان، صرفاً قصه نیستند، بلکه تبلور آرمان‌ها، ترس‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌های یک ملت در طول تاریخ‌اند.
گنجینه اخلاق و ارزش‌ها: مفاهیمی چون عدالت‌خواهی (قیام کاوه آهنگر)، تراژدی انتخاب میان وظیفه و مهر (رستم و سهراب)، پاکدامنی (سیاوش و سودابه) و اهمیت خرد در حکمرانی، شاهنامه را به یک کتاب انسان‌ساز و یک دایرةالمعارف اخلاقی تبدیل کرده است.
هجمه‌های اخیر: نژادپرستی یا جهل؟
اخیراً، برخی افراد با عناوینی چون فعال فضای مجازی، با هدف دیده‌شدن یا از روی ناآگاهی، اتهاماتی چون «نژادپرستی»، «فاشیسم» و «خشونت‌گرایی» را به شاهنامه و فردوسی نسبت داده‌اند. این افراد با استناد به ابیاتی خارج از بافت تاریخی و روایی داستان و نادیده گرفتن روح کلی حاکم بر شاهنامه که ستایش «آزادگی» و «جوانمردی» فارغ از نژاد و قومیت است، سعی در تخریب چهره این حکیم فرزانه 
داشته‌اند.
این ادعاها در حالی مطرح می‌شود که شاهنامه مملو از شخصیت‌های مثبت و منفی از اقوام گوناگون (ایرانی و تورانی) است و قضاوت فردوسی بر اساس نژاد نیست بلکه بر مبنای «کردار» شخصیت‌هاست. پیران ویسه، وزیر خردمند افراسیاب که شخصیتی تورانی است، یکی از خردمندترین و صلح‌طلب‌ترین چهره‌های شاهنامه به شمار می‌رود. این نشان می‌دهد که معیار فردوسی، انسانیت و خرد است، نه تعلقات قومی.
موضع رهبر انقلاب درباره فردوسی: 
حکیمی با حکمت الهی
در برابر این هجمه‌ها، بازخوانی دیدگاه‌های آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی، درباره فردوسی بسیار روشنگر است. ایشان همواره با نگاهی عمیق و ستایش‌آمیز از فردوسی و شاهنامه یاد کرده‌اند و بر جنبه‌های حکمی و اسلامی این اثر بزرگ تأکید ورزیده‌اند.
ایشان در بیانات مختلف، فردوسی را صرفاً یک شاعر ندانسته و او را یک «حکیم» واقعی می‌دانند:
«شاهنامه فردوسى پر از حکمت است. او انسانى بوده برخوردار از معارف ناب دینى... من موافقم که از فردوسی تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود و حکمت فردوسی استخراج گردد تا همه بدانند که این حکمت، اسلامی است یا غیراسلامی.»
رهبر انقلاب، حکمت موجود در شاهنامه را «حکمت الهی» و «معنوی و پیامبرانه» توصیف کرده و معتقدند که فردوسی شعر خود را ظرفی برای حکمت اسلامی و قرآنی قرار داده است:
«شما توجّه کنید، در بین شعرای ما «حکیم فردوسی» [مطرح] است؛ حکمت فردوسی حکمت الهی است. در عمق داستانهای فردوسی، حکمت گنجانده شده... فردوسی دلباخته و مجذوب مفاهیم حکمت اسلامی بود.»
این نگاه، خط بطلانی بر تمام اتهاماتی می‌کشد که سعی دارند فردوسی را شخصیتی ضد دین یا صرفاً ملی‌گرایی بی‌توجه به معنویت معرفی کنند و جایگاه او را به عنوان یک حکیم مسلمان و یک شخصیت وحدت‌بخش در فرهنگ ایرانی تثبیت می‌کند.
واکنش عمومی در برابر توهین‌ها 
به فردوسی
اهانت به فردوسی با واکنش سریع و گسترده اقشار مختلف مردم ایران مواجه شد. این واکنش‌ها نشان داد که فردوسی و شاهنامه بخشی جدایی‌ناپذیر از وجدان جمعی و تاریخ فرهنگی ایرانیان است.
کاربران شبکه‌های اجتماعی با ایجاد هشتگ‌هایی در حمایت از فردوسی، به بازنشر اشعار شاهنامه، تحلیل‌های کارشناسان و محکومیت اهانت‌کنندگان پرداختند. بسیاری از کاربران، این توهین‌ها را حمله‌ای مستقیم به هویت ملی و زبان فارسی تلقی کردند.
شاعران، نویسندگان، استادان دانشگاه و چهره‌های سرشناس فرهنگی و هنری با انتشار بیانیه‌ها و یادداشت‌های متعدد، ضمن دفاع از جایگاه والای فردوسی، این‌گونه اظهارات را ناشی از بی‌سوادی و تلاش برای کسب شهرت به هر قیمتی دانستند. بنیاد فردوسی نیز با صدور بیانیه‌ای رسمی، این توهین‌ها را محکوم کرد.علاوه‌بر موضع‌گیری چهره‌های فرهنگی، این اهانت‌ها واکنش‌های قضائی را نیز در پی داشت. دادستانی تهران علیه یکی از فعالان فضای مجازی که به فردوسی توهین کرده بود، به اتهام «توهین به مقدسات و جریحه‌دار کردن عفت عمومی» اعلام جرم کرد.
کاخی بلند از نظم که گزند نمی‌پذیرد
همان‌گونه که خود فردوسی بیش از هزار سال پیش سرود: «پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند»، امروز نیز مشخص است که ساحت بلند فردوسی و شاهنامه، استوارتر از آن است که با بادهای مسموم توهین و جهالت، گزندی بیابد. هجمه‌های اخیر، با تمام تلخی، این نتیجه شیرین را در پی داشت که بار دیگر اهمیت فردوسی را به عنوان ستون خیمه هویت ایرانی به همگان یادآوری کند. واکنش یکپارچه مردم و تأکید مقامات عالی کشور بر حکمت الهی و اسلامی فردوسی، نشان داد که حکیم توس، یک حقیقت زنده و جاری در رگ‌های فرهنگ امروز و فردای ایران است؛ حقیقتی که هر ایرانی آزاده‌ای خود را موظف به پاسداری از آن می‌داند.
محمد محمدی