آشفتهبازاری به نام «انتخاب رشته»!
با وجود تأثیر مستقیم انتخاب رشته بر آینده تحصیلی و شغلی داوطلبان کنکور، نبود نظارت قانونی و فعالیت دفاتر مشاوره موقت و غیرمجاز باعث سردرگمی، هزینههای سنگین و حتی بیانگیزگی دانشجویان میشود. کارشناسان بر ضرورت ایجاد منابع مستقل، آموزش شفاف و ابزارهای علمی برای هدایت درست داوطلبان تأکید دارند.
به گزارش ایسکانیوز، انتخاب رشته کنکور نقطه عطفی حیاتی در مسیر تحصیلی هر داوطلب است. این مرحله نهتنها مسیر شغلی و درآمد آینده جوانان را تعیین میکند، بلکه تأثیر مستقیم بر انگیزه و علاقه آنان به تحصیل دارد. با این حال، بررسیهای میدانی و شبکههای اجتماعی نشان میدهد که بسیاری از دانشجویان، حتی با رتبههای بسیار خوب، به دلیل اعتماد به دفاتر موقت و بدون مجوز، مسیر تحصیلی خود را به خطر میاندازند.
فضای مجازی پر شده از تبلیغات مراکز انتخاب رشته؛ از مؤسسات کنکوری بزرگ تا دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاههای برتر. این افراد با وعدههای قبولی تضمینی و استعدادیابی دقیق تلاش میکنند داوطلبان و خانوادهها را جذب کنند. بسیاری از این دفاتر هیچ نظارت قانونی و علمی ندارند و در برهه حساس انتخاب رشته، تنها برای کسب سود عمل میکنند.
دفاتر انتخاب رشته معمولاً تنها یک تا دو هفته فعال هستند و پس از آن دیگر پاسخگو نیستند. حتی دفاتر دارای مجوز رسمی، تحت نظارت کافی نیستند و امکان سوءاستفاده مالی و علمی از داوطلبان همچنان وجود دارد.
هزینههای مشاوره و انتخاب رشته بسیار بالا و غیرشفاف است؛ از ۳ میلیون تومان آغاز و در برخی پکیجهای کامل تا ۵۰ میلیون تومان میرسد. این هزینهها حتی با خدماتی مانند کارگاه معرفی رشتهها و بازار کار، تست شخصیت و تحلیل علایق داوطلب، تضمینی برای موفقیت فراهم نمیکند. در شبکههای اجتماعی، میزان فالور و شهرت مشاوران تعیینکننده قیمت است و نه کیفیت واقعی خدمات.
دلایل اعتماد داوطلبان به دفاتر انتخاب رشته و مشکلاتی که از این اعتماد ناشی میشود، ریشه در ترکیبی از کمبود اطلاعات، ترس از اشتباه و نبود منابع مستقل دارد. بسیاری از داوطلبان و خانوادهها واقعاً نمیدانند براساس چه معیارهایی باید رشته و دانشگاه خود را انتخاب کنند و این عدم آگاهی باعث میشود به دنبال کسانی بگردند که بتوانند مسیرشان را «تضمین» کنند، حتی اگر این تضمین واقعی نباشد. فشار اجتماعی و خانوادگی هم این مسئله را تشدید میکند؛ وقتی مسیر تحصیلی به نظر سرنوشتساز میآید، طبیعی است که داوطلبان ترجیح دهند تصمیم خود را به افرادی بسپارند که تجربه یا شهرت دارند، صرفنظر از اینکه این افراد واقعاً صلاحیت علمی دارند یا خیر.
علاوه بر این، نبود ابزارهای مستقل و منابع علمی برای تحلیل رشتهها و بازار کار باعث میشود داوطلبان تنها گزینههای موجود در بازار را دنبال کنند و گرفتار تبلیغات اغواکننده و پکیجهای پرهزینه شوند. نتیجه این روند، سردرگمی و بیانگیزگی دانشجویان نسبت به رشتهای است که انتخاب کردهاند. حتی کسانی که رتبههای عالی دارند، ممکن است به دلیل اعتماد به دفاتر غیرمجاز یا افراد غیرمتخصص، مسیر تحصیلی خود را از دست بدهند و با نارضایتی و کاهش اشتیاق برای ادامه تحصیل مواجه شوند.
در واقع، مشکل اصلی نهفقط هزینههای بالا یا سوءاستفاده مالی، بلکه این است که داوطلبان به جای اینکه با شناخت تواناییها، علاقهها و ظرفیتهای واقعی خود تصمیم بگیرند، مسیرشان را به دست افرادی میسپارند که تمرکزشان بیشتر بر سود مالی است تا هدایت علمی و درست. این چرخه باعث تداوم بیاعتمادی و بحران در انتخاب رشته میشود و تأثیر مستقیم بر آینده تحصیلی و انگیزه دانشجویان دارد.
پیامدهای اقتصادی و ساختاری وضعیت فعلی انتخاب رشته و فعالیت دفاتر غیرمجاز بسیار گسترده و عمیق است و تنها محدود به داوطلبان نمیشود. در بعد اقتصادی، گردش مالی عجیب و غریب این دفاتر و مؤسسات مشاوره، نشاندهنده بازاری است که تقریباً بدون نظارت رسمی عمل میکند. هزینههایی که متغیر است، نه براساس کیفیت واقعی خدمات، بلکه عمدتاً براساس شهرت، تعداد فالور یا موقعیت جغرافیایی و تبلیغات بسیار بالا تعیین میشود. این شرایط باعث میشود خانوادهها و داوطلبان، حتی با بودجه محدود، مجبور شوند برای رسیدن به اطمینان کاذب، مبالغ سنگینی پرداخت کنند، بدون اینکه تضمینی برای موفقیت یا تطابق رشته با علاقه و تواناییها وجود داشته باشد.
از منظر ساختاری، نبود نهاد نظارتی و قانونی مؤثر موجب شده که دفاتر انتخاب رشته بتوانند بدون مجوز یا با مجوز جعلی فعالیت کنند. حتی در صورت وجود مجوز، نظارت دقیق و محکمی روی عملکردشان نیست. این خلأ باعث میشود بازار انتخاب رشته به صورت غیررسمی و پرخطر اداره شود و هیچ مکانیسم پاسخگویی برای داوطلب و خانوادهها وجود نداشته باشد. علاوهبر این، شکلگیری دفاتر موقت و کوتاهمدت، اغلب تنها در زمان اعلام نتایج کنکور، باعث میشود هیچ ردیابی مالی و مالیاتی صورت نگیرد و شفافیت در ارائه خدمات عملاً وجود نداشته باشد.
پیامد مستقیم این وضعیت، بیثباتی و عدم اعتماد در بازار انتخاب رشته است. دانشجویان حتی با رتبههای عالی، ممکن است به دلیل اعتماد به مشاوران غیرمتخصص یا دفاتر جعلی، مسیر تحصیلی و حرفهای خود را به خطر بیندازند. در سطح کلان، این مسئله موجب هدررفت منابع مالی خانوارها، افزایش فاصله بین توانمندی واقعی داوطلب و مسیر تحصیلی انتخابشده، و کاهش انگیزه و بهرهوری دانشجویان در دانشگاه میشود. به عبارت دیگر، نداشتن نظارت و چارچوب قانونی نهتنها تبعات فردی برای داوطلبان دارد، بلکه ساختار کلان آموزشی و اقتصادی کشور را نیز تحت تأثیر منفی قرار میدهد و ظرفیت استفاده بهینه از استعدادهای جوان را کاهش میدهد. برای اینکه وضعیت انتخاب رشته و سوءاستفادههایی که از داوطلبان میشود اصلاح شود، نیاز به تغییرات جدی و ساختاری داریم. یکی از مهمترین کارها ایجاد نظارت واقعی و قانونی روی دفاتر و مراکز مشاوره است. باید نهادی وجود داشته باشد که بتواند فعالیت این دفاتر را بررسی کند، هزینههایی که دریافت میکنند، را کنترل کند و اگر مشکلی پیش آمد، داوطلب یا خانوادهاش جایی برای شکایت و پیگیری داشته باشند. بدون چنین نظارتی، بسیاری از مراکز حتی با داشتن مجوز رسمی هم میتوانند از داوطلبان سوءاستفاده کنند.
همزمان لازم است اطلاعرسانی و آموزش شفاف و گسترده به داوطلبان صورت گیرد. بسیاری از دانشآموزان و خانوادهها نمیدانند چطور رشتهها و دانشگاهها را براساس علاقه، توانایی و بازار کار بررسی کنند و به همین دلیل سراغ دفاتر و افراد سودجو میروند. منابع علمی و مستقل که بتواند مسیر انتخاب رشته را روشن کند، میتواند به داوطلب کمک کند تصمیمات آگاهانه و منطقی بگیرد.
یکی دیگر از راهکارهای مهم، ایجاد ابزارها و پلتفرمهای دیجیتال معتبر است که بتوانند انتخاب رشته را به شکل علمی و قابل مقایسه ارائه دهند. این پلتفرمها میتوانند تواناییها، علاقهها و شخصیت داوطلب را تحلیل کنند و براساس آن مسیرهای مناسب را نشان دهند، بدون اینکه قیمتها و تبلیغات شبکههای اجتماعی دخالت کنند یا داوطلب به فردی صرفاً به خاطر شهرتش اعتماد کند. همچنین لازم است داوطلبان مهارتهای تصمیمگیری و خودشناسی را یاد بگیرند تا بتوانند به درک بهتری از تواناییها و علاقههای خود برسند و بفهمند که هر انتخابی چه پیامدی برای آیندهشان دارد. وقتی دانشآموز بداند چرا یک رشته را انتخاب میکند و چقدر توانایی پیشرفت در آن را دارد، دیگر نیازی نیست سرنوشت خود را صرفاً به یک مشاور بسپارد.
اگر این تغییرات اتفاق نیفتد، بحران اعتماد همچنان ادامه پیدا میکند و حتی دانشجویان با استعداد و رتبه بالا هم ممکن است مسیر تحصیلی خود را از دست بدهند یا با بیانگیزگی و نارضایتی وارد رشتهای شوند که با توانایی و علاقهشان همخوانی ندارد.