بریتانیا را تنبیه کنید
سرویس سیاسی-
در حالی که موج اعتراضات مردمی علیه جنایات رژیم صهیونیستی در استرالیا به اوج رسیده و صدها هزار نفر در دهها شهر این کشور خواستار مقابله با صهیونیسم شدهاند، دولت کانبرا با دیکته لندن و بهانه مضحک «یهودستیزی»، دست به اخراج سفیر ایران زد. استرالیا پس از کانادا دومین کشور از مستعمرات سابق بریتانیا است که روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع میکند؛ اقدامی که نشان داد تصمیم اخیر بیش از آنکه نشانه استقلال باشد، تکرار اراده لندن است. پاسخ منطقی به این خصومت آشکار، تنبیه بریتانیا است.
اقدام خصمانه اخیر دولت استرالیا در اخراج سفیر جمهوری اسلامی ایران، به بهانه مضحک و نخنما شده «یهودستیزی»، تازهترین حلقه از زنجیره فشارهای محور غربی علیه ایران است. نخستوزیر استرالیا روز گذشته در حالی ایران را به قطع روابط دیپلماتیک تهدید کرد که خشم جهانی از جنایات رژیم صهیونیستی هر روز گستردهتر میشود و میلیونها انسان در اقصی نقاط جهان به خیابانها میآیند تا فریاد «مرگ بر صهیونیسم» سر دهند. با این حال، دولتمردان کانبرا در اقدامی خلاف خواست ملت خود و به نیابت از لندن و تلآویو، تصمیم گرفتند بهجای مقابله با رژیم کودککش صهیونیستی، سفیر ایران را عنصر نامطلوب خوانده و اخراج کنند.
«آنتونی آلبانیزی» نخستوزیر استرالیا روز سهشنبه در نشست خبری در کانبرا مدعی شد دولت ایران پشت دو حمله ضدیهودی در شهرهای ملبورن و سیدنی قرار داشته است.
وی بدون اینکه شواهدی ارائه دهد، مدعی شد «سازمان اطلاعات امنیتی داخلی (ASIO) اطلاعات موثقی به دست آورده که نشان میدهد دولت ایران دستکم دو حمله را هدایت کرده است. این نتیجهگیری واقعاً نگرانکننده است.»
آلبانیزی افزود «ایران تلاش کرده نقش خود را پنهان کند، اما ASIO ارزیابی کرده که این کشور پشت حمله به رستوران لوئیس کانتیننتال کیچن در سیدنی در ۲۰ اکتبر سال گذشته و بمبگذاری در کنیسه یهودی آداس اسرائیل در ملبورن در دسامبر بوده است.»
نخستوزیر استرالیا همچنین مدعی شد ایران احتمالاً حملات دیگری را نیز در خاک استرالیا سازماندهی کرده است.
آلبانیزی پس از مطرح کردن این اتهامات بیاساس، جمهوری اسلامی را به تعلیق روابط تهدید کرد و گفت که دولت او سفیر ایران را اخراج خواهد کرد و فعالیت سفارت استرالیا در تهران به حالت تعلیق درمیآید.
وی همچنین گفت که کانبرا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک سازمان تروریستی در فهرست گروههای ممنوعه قرار خواهد داد.
خیابانهای استرالیا چه میگویند؟
این تصمیم دقیقاً در شرایطی اتخاذ شد که طی یک ماه گذشته، موجی از اعتراضات مردمی در سراسر استرالیا به راه افتاده است. تنها در همین چند هفته اخیر، بیش از چهل شهر این کشور شاهد تظاهرات گسترده مردمی علیه صهیونیسم بود. مردم استرالیا با صراحت اعلام کردند که دولتشان باید از حمایت کورکورانه از تلآویو دست بردارد و در کنار ملت مظلوم فلسطین بایستد. شعارها و پلاکاردهای این تظاهرات روشن بود: «کودککشی را متوقف کنید»، «سکوت در برابر اسرائیل، خیانت به بشریت است» و «آزادی فلسطین».
به بیان دیگر، مطالبه واقعی افکار عمومی استرالیا چیزی جز مقابله با رژیم صهیونیستی و فاصلهگیری از سیاستهای ضدانسانی غرب نیست. اما دولت استرالیا، بهجای شنیدن این صدا، در خدمت پروژه انگلیسی-صهیونیستی قرار گرفت و با قطع روابط با ایران نشان داد که در تعارضی آشکار با مردم خود حرکت میکند.
نقش لندن در تصمیم کانبرا
بر کسی پوشیده نیست که استرالیا هنوز در ساختار سیاسی خود تحت نفوذ بریتانیاست. گرچه این کشور از دههها پیش «استقلال سیاسی» اعلام کرده، اما واقعیت این است که رأس هرم قدرت آن همچنان در لندن است. پادشاه بریتانیا، همزمان پادشاه استرالیا نیز به شمار میآید و فرماندار کل استرالیا عملاً نماینده رسمی پادشاه لندن در این کشور است. این پیوند حقوقی و ساختاری بهخوبی نشان میدهد که تصمیمات بزرگ استرالیا در حوزه سیاست خارجی، بدون نظر و نفوذ لندن امکانپذیر نیست.
بر همین اساس، اخراج سفیر ایران را نمیتوان تصمیمی مستقل از سوی دولت استرالیا دانست. این اقدام، حلقهای دیگر از زنجیره سیاستهای بریتانیا برای ایجاد جبههسازی علیه ایران است؛ جبههای که هدف آن، هم مهار دیپلماسی فعال ایران در جهان و هم انحراف افکار عمومی از جنایات صهیونیستهاست.
کانادا؛ پیشقراول خط لندن
اقدام استرالیا، دومین مورد از میان کشورهای موسوم به «اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع» یا همان مستعمرات سابق بریتانیا است. پیش از این، کانادا بهعنوان نخستین کشور از این مجموعه، روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرده بود. امروز، استرالیا نیز همان مسیر را طی میکند تا بار دیگر ثابت شود که «مشترکالمنافع» تنها یک عنوان تاریخی نیست، بلکه شبکهای فعال برای پیشبرد اهداف لندن است.
لازم به ذکر است که پادشاه و رئیس حکومت در کشورهای مشترکالمنافع هنوز هم پادشاه بریتانیا است و فرماندار کل این کشورها به عنوان بالاترین مقام، سوگند وفاداری خود را به پادشاه بریتانیا اعلام میکنند.
کانادا و استرالیا هر دو از نزدیکترین متحدان لندن و واشنگتن هستند. هر دو کشور در تمام جنگها و ائتلافهای آمریکایی- انگلیسی، از عراق و افغانستان تا لیبی و سوریه، در کنار غرب ایستادهاند. حالا نیز در مسئله فلسطین و ایران، همان خط را دنبال میکنند. این هماهنگی نه تصادفی، بلکه نتیجه همان پیوند استعماری است که لندن هنوز سعی در حفظ آن دارد.
چرا ایران هدف قرار گرفت؟
این پرسش مطرح است که چرا در اوج موج نفرت جهانی از رژیم صهیونیستی، برخی دولتها بهجای پاسخگویی به این مطالبه جهانی، ایران را هدف قرار میدهند؟ پاسخ روشن است: ایران تنها کشوری است که نهتنها در حرف، بلکه در عمل در کنار ملت فلسطین ایستاده و بهرغم فشارها و تهدیدها، در برابر صهیونیسم و حامیان آن عقبنشینی نکرده است. بنابراین، لندن و متحدانش میخواهند با فشار سیاسی و دیپلماتیک علیه ایران، هزینه این ایستادگی را افزایش دهند.
تنبیه بریتانیا؛ پاسخ منطقی ایران
اکنون این پرسش بهطور جدی مطرح است: ایران در برابر این اقدام خصمانه استرالیا چه باید بکند؟ پاسخ، روشن و بدیهی است. وقتی استرالیا در مقام کشوری که پادشاهش همان پادشاه بریتانیاست، سفیر ایران را اخراج میکند، معنای سیاسی آن چیزی جز دشمنی آشکار لندن نیست. بنابراین، طبیعیترین و عقلانیترین پاسخ، تنبیه بریتانیا است.
سفیر بریتانیا در تهران تنها نماینده یک کشور اروپایی نیست؛ او نماینده همان ساختاری است که پادشاهی لندن را بر استرالیا و دیگر مستعمرات سابق حاکم کرده و امروز از کانبرا تا اوتاوا، خط فشار بر ایران را هدایت میکند. اخراج او از ایران، پاسخی در تراز سیاست انقلابی ایران خواهد بود و پیامی قاطع به لندن و همه وابستگانش مخابره خواهد کرد: ایران هرگز تسلیم فشارهای شبکه استعمار کهنه و نو نخواهد شد.
انتخابی میان ملتها و استعمار
اتفاق اخیر در استرالیا بار دیگر این حقیقت را آشکار کرد که شکاف عمیقی میان ملتها و دولتهای وابسته به غرب وجود دارد. ملتها به صراحت علیه صهیونیسم و جنایات آن بهپا خاستهاند، اما دولتهای وابسته به لندن و واشنگتن، اراده خود را در خدمت پروژههای استعمار قرار میدهند. استرالیا نمونه روشنی از این دوگانگی است: از یکسو خیابانهایش پر از مردم آزادهای است که خواستار آزادی فلسطیناند، و از سوی دیگر دولتی دارد که گوش به فرمان لندن و تلآویو است.
ایران در برابر این سناریو نباید منفعل بماند. همانطور که دشمنان ما از شبکه نفوذ خود در مستعمرات سابق برای فشار بر ایران استفاده میکنند، ایران نیز باید با استفاده از ظرفیتهای داخلی و بینالمللی، پاسخ محکم و بازدارنده بدهد.