کد خبر: ۳۱۶۸۹۶
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۹

جنگ اسرائیل با حقیقت «انس شریف» چرا شهید شد؟(نگاه)

مترجم: سید محمد امین‌آبادی
صهیونیست‌ها «انس شریف» را در جایی کشتند که زخمی‌ها به ریسمان زندگی چنگ زده بودند. ارتش اسرائیل در بیرون بیمارستان الشفاء در شهر غزه خبرنگاران الجزیره، «انس شریف» و «محمد قریقه» را همراه با تصویربرداران «ابراهیم ظاهر»، «محمد نوفل» و «مؤمن علیوه» در پی بمباران مستقیم یک چادر رسانه‌ای ترور کرد. این حادثه یک «اشتباه جنگی» نبود؛ حمله‌ای دقیق بود؛ حذف عمدی روزنامه‌نگارانی که حاضر نمی‌شدند از بازگویی حقیقت دست بکشند.
«شریف» جوانی فلسطینی از جبالیا در شمال غزه بود. او به مدت ۲۲ ماه بی‌وقفه جنگ را پوشش داده بود. تنها «جرم» او این بود که روی برنگرداند و مصمم بود واقعیت نسل‌کشی اسرائیل در غزه را آشکار کند. شریف که در سال ۱۹۹۶ به دنیا آمده بود، سه ساله بود که انتفاضه دوم آغاز شد؛ 10ساله بود که اسرائیل نخستین‌بار غزه را محاصره کرد؛ 12 ساله بود که جنگ غزه در سال ۲۰۰۸ شعله‌ور شد؛ و هنگام یورش صهیونیست‌ها به غزه در سال 2014 میلادی 18 ساله بود. او زمان شهادت تنها 28 سال داشت. زندگی‌اش با جنگ‌‌ها ترسیم شده بود؛ هرکدام مرگبارتر از دیگری.
طی ۲۲ ماه، گزارش‌های شریف به خانه‌های میلیون‌ها تن در سراسر جهان عرب راه یافت. او فراتر از یک خبرنگار بود؛ به شاهدی مورد اعتماد بدل شده بود. مخاطبانش اندوه او و صدایش را به خوبی می‌شناختند. ما او را تا خشن‌ترین جبهه‌ها در شمال غزه دنبال کردیم؛ جایی که در میان بمباران و گرسنگی بی‌وقفه کار می‌کرد و هرگز هرگز خاموش نشد. شریف جای خالی همکارانی را پر کرد که پیش‌تر به قتل رسیده بودند، از جمله «اسماعیل الغول» خبرنگار الجزیره که با آتش اسرائیل کشته شد. همکار دیگرش، «وائل الدحدوح»، پس از قتل‌عام همسر، فرزندان و نوه‌اش به دست اسرائیل همچنان به گزارشگری ادامه داد، اما سرانجام برای درمان زخم‌های جنگی خود از غزه خارج شد. شریف مأموریت آن‌ها را به ارث برد: روایت داستان غزه در حالی‌که جهان روی برمی‌گرداند. اکنون با کشته‌شدن شریف و چهار همکارش، اسرائیل عملاً تمام تیم الجزیره در شهر غزه را نابود کرده است.
ما هنوز آن روز را به یاد داریم که او در پخش زنده وقتی زنی را دید که از گرسنگی از پا افتاد صدایش لرزید و بغض گلویش را گرفت اما رهگذری فریاد زد «ادامه بده أنس، تو صدای ما هستی». ما هنوز روزی در ژانویه را به یاد داریم که او در پخش زنده، جلیقه‌ خبرنگاری‌اش را درآورد تا اعلام آتش‌بس کند ما به یاد داریم زمانی را که بر دوش فلسطینیان قدردان در غزه حمل شد و به پاس شجاعتش گرامی داشته شد. به خاطر همه‌ این‌ها، او به دشمن قسم‌خورده‌ یک دولت نسل‌کش بدل شد. سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل آشکارا او را تهدید می‌کردند. نخست، پدرش کشته شد، پس از آن‌که شریف گفته بود از ارتش اسرائیل تماس‌هایی دریافت کرده و به او هشدار داده بودند اگر پوشش خبری‌ اخبار غزه را متوقف نکند، مجازات خواهد شد. این هشداری بود آغشته به خون. سپس قتل همکارانش فرا‌رسید و سرانجام تهدید عملی شد: پیکر او و چهار همکارش با حمله‌ یک پهپاد اسرائیلی تکه‌تکه شد؛ همان‌گونه که در هزاران ترور دیگر در سراسر غزه، لبنان و سوریه رخ داده است.
«آویخای ادرعی»، کینه‌توز‌ترین بلندگوی تبلیغاتی اسرائیل، او را به نام نشانه گرفت. اواخر ماه گذشته، «کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران» هشدار داد: «این تازه‌ترین اتهامات بی‌اساس، تلاشی است برای مشروعیت‌بخشی به قتل شریف.» ادرعی همانند گوبلز است؛ با این تفاوت که به‌جای رادیو مسلح به شبکه‌های اجتماعی است، و با لبخندی کج قربانیان را برای مرگ علامت‌گذاری می‌کند. شریف شاهد بود که دوستان و همکارانش در برابر چشمانش به گلوله بسته شدند. او تابوت‌هایشان را بر دوش کشید و سپس در حالی که گرد و غبار خاک‌سپاری هنوز بر دستانش بود، به کار بازگشت. او از «شیرین ابوعاقله» الهام می‌گرفت؛ خبرنگاری که در سال ۲۰۲۲ به دست اسرائیل در جنین کشته شد. او مسیحی بود و شریف مسلمان. اسرائیل در جنگ با حقیقت هیچ تمایزی قائل نمی‌شود.
اگر اسرائیل می‌خواست او را بازداشت کند، به‌راحتی می‌توانست. محل اقامت شریف همیشه شناخته‌شده بود. او هیچ سلاحی نداشت. اغلب در برابر دید ایست‌های بازرسی اسرائیل کار می‌کرد. اما آن‌ها برای بازداشت نیامدند؛ برای کشتن او آمدند.
این ترور همچنین نوعی آماده‌سازی بود. جنگ نتانیاهو علیه غزه ۲۲ ماه ادامه یافته بی‌آنکه به اهداف اعلام‌شده‌اش برسد ـ مگر کشتار گسترده غیرنظامیان و ویران‌سازی بنیادهای زندگی. ائتلاف او در حال از هم پاشیدن است. اکنون، با تأیید کابینه او در حال آماده‌سازی برای تهاجم نهائی به غزه و نابودی هر آنچه که باقی مانده و پاکسازی قومی نهائی است. این کارزار اگر هیچ روزنامه‌نگاری باقی نماند که شهادت دهد آسان‌تر خواهد بود. شریف و همکارانش برای دستگاه تبلیغاتی اسرائیل بیش از حد خطرناک بودند. موج بعدی، همان‌گونه که دولت اسرائیل در نظر دارد، در تاریکی رقم خواهد خورد.
تنها چند ساعت پس از قتل شریف، ارتش اسرائیل بیانیه‌ای صادر کرد‌، نه با ابراز تأسف، بلکه با غرور. آن‌ها به قتل او افتخار کردند، او را «تروریست» نامیدند و «مدارکی» ارائه دادند که بیش از حد ساختگی بود و امکان راستی‌آزمایی نداشت. این قدیمی‌ترین شگرد دولت‌های تروریست است: نخست روزنامه‌نگار را می‌کشند، سپس نامش را ترور می‌کنند. و باز هم از ما می‌خواهند باور کنیم مردی که بیش از ۶۷۰ روز به‌طور زنده برای یک شبکه خبری بین‌المللی گزارش داده آن هم میان فیلمبرداری از بیمارستان‌های بمباران‌شده و دفن کودکان‌، در خفا فرمانده یک گروه مسلح بوده است. برخی رسانه‌های جریان اصلی در غرب این تهمت را تکرار کردند، درست همان‌طور که دروغ‌های نتانیاهو را درباره انکار گرسنگی در غزه تکرار کرده بودند. سخنانی که گزارش‌های بین‌المللی آن‌ها را رد می‌کرد اما این رسانه‌ها بی‌شرمانه آن را منتشر کردند. 
شریف می‌دانست که شاید سرنوشتش همین باشد. چند ماه پیش، او آخرین وداع خود را نوشته بود:
«اگر این کلمات به دست شما رسید، بدانید اسرائیل موفق شده است مرا بکشد و صدایم را خاموش کند... من فلسطین جواهر تاج دنیای اسلام و تپش قلب هر انسان آزاده در این جهان را به شما می‌سپارم. من مردمش را به شما می‌سپارم، کودکان بی‌گناه و مظلومی که هرگز فرصت رؤیا دیدن یا زیستن در امنیت و صلح را نیافتند. پیکرهای پاکشان زیر هزاران تُن بمب و موشک اسرائیلی خرد شد، تکه‌تکه گشت و بر دیوارها پراکنده شد.»
هدف اسرائیل از کشتن شریف و همکارانش تنها پنهان‌کردن حقیقت کشتارها نبود؛ بلکه شخص او را هدف گرفته بود برای شکستن روح فلسطینیان در غزه، آگاه از دلبستگی آنان به او، اعتمادی که به او داشتند و افتخاری که به شجاعتش می‌کردند. اما این نقشه شکست خواهد خورد. مرگ او اراده غزه را نخواهد شکست؛ تنها مردمش را مصمم‌تر خواهد کرد تا در مسیر او گام بردارند.
ویدئویی از شریف با دخترش شام هست؛ نزدیک به هم نشسته‌اند، لبخند بر لب دارد و از او می‌پرسد: «ترامپ می‌خواهد ما غزه را ترک کنیم. می‌خواهی به قطر، اردن مصر، یا ترکیه برویم؟» شام به نشانه‌ «نه» سر تکان می‌دهد. می‌پرسد «چرا؟». پاسخ او ساده است: «چون من غزه را دوست دارم.» شریف او را در آغوش می‌گیرد، با مهربانی پدری که می‌داند پاسخ دخترش همان پاسخی است که در سینه‌ خودش می‌تپد.»
فلسطینی‌ها تابوت او را بر دوش‌هایشان حمل کردند، همان‌طور که روزی «شيرين ابوعاقله» را بر دوش بردند؛ در حالی که سربازان اسرائیلی تلاش می‌کردند تابوت او را به زمین بیندازند. و در همان لحظه، آنان پیمان بستند که هزاران نگهبان دیگر حقیقت برخواهند خاست که هیچ گلوله‌ای توان کشتنش را ندارد. قتل شریف پایان نیست. پاک‌کردن یک شاهد است، پیش از آنکه پرده بالا رود و آنچه در پی می‌آید آغاز شود: کشتارهایی طراحی‌شده در برابر چشمان جهان، با تأیید متحدان خارجی، برای راندن آخرین بازماندگان غزه از سرزمین‌شان.
خون شریف تنها به گردن اسرائیل نیست. دستان هر دولتی که روی خود را از این نسل‌‌کشی برگرداند لکه‌دار است. هر تحریریه‌ای که سناریوی قاتل را بازتاب داد؛ هر رهبری که دستی را مسلح کرد که قلب او را نشانه گرفت در این خون شریک است. این خون از میان انگشتان همه‌ کسانی جاری است که بارها و بارها دیدند چگونه اسرائیل خبرنگاران غزه را شکار می‌کند، و جز خاموش‌ماندنِ کاری نکردند. این تنها قتل یک انسان نبود. خاموش‌کردن صدایی بود که جهان به آن نیاز داشت.
منبع: میدل ایست آی